اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
بعد از آنکه خون استحاضه را منقسم
کردند به سه قسم قلیله، متوسطه، کثیره و احکامش را فرمودند فروعی بار کردند بر این
مسئله. فرع اولش را در جلسه قبل عرض کردم.
فرع دوم این است که مشهور پیش اصحاب
این است که برای هر نمازی یک وضو، مثلا نماز شب میخواهد بخواند فرمودند که 6 وضو
باید بیگرد، نافله صبح یک وضو، فریضه صبح نماز صبح یک وضو، همینطور، گفتهاند که
برای هر نمازی واجب باشد یا مستحب باید یک وضو بگیرد.
دلیلی برای مسئله نداریم اما این شهرت
هست شیخ در مبسوط فرمودهاند نه، این وضوها مختص به نماز فریضه است و اما نوافل
اینکه واجب باشد مثلا برای نماز شب 6تا وضو بگیرد، نه، همان یک وضو برای رفع حدثش
میگیرد و اگر آلوده است خودش را تطهیر میکند و با همان وضو نماز شبش را میخواند
و اگر هم میخواهد مثلا نافله صبح را بخواند با همان وضو اگر داشته باشد، اگر
ندارد وضو میگیرد نافلهاش را میخواند و بعد هم نماز صبحش را میخواند و برای
نمازهای نافله وضو داشته باشد در مبسوط فرمودهاند لازم نیست از جهت اینکه دلیل
نداریم، حق با شیخ طوسی است برای اینکه آن چه در روایات داشتیم مربوط به فرائض
بود نه نوافل، وقتی که دلیل نداشته باشیم اصل اقتضا میکند عدم وجوب را، این خانم
میخواهد نماز شب بخواند از خواب مثلا
بیدار شده رفته تطهیر کرده، محدث است، وضو میگیرد نماز شبش را میخواند حالا نمیداند
آیا برای هر دو رکعت نماز یک وضو واجب است یا نه؟ برائت میگوید نه. و حالا چرا
مشهور فرمودهاند که برای هر دو رکعت نماز یک وضو؟ آنها نداریم این چنین اطلاقاتی،
از اطلاقات که فرموده از برای کل صلاه یک وضو از آنها استفاده کردهاند گفتهاند
این کل صلاه اعم است از فریضه و نافله که به آن میگویند اطلاق حالی، کل صلاه این
دیگر ندارد در روایات چه واجب چه مستحب، از این اطلاق اراده کردهاند اینکه برای
هر نمازی چه واجب چه مستحب، اولاً که اطلاق حالی نیست یعنی روایتها در مقام بیان
نیست اما روایاتی که سابقا خواندیم ظهور دارد در فرائض، به عبارت دیگر شأن نزولش
فرائض است و نداریم یک روایتی که بگوید برای نماز شب هم هر دو رکعت یک وضو، یا
برای نافله فجر یا این مرد کار است میخواهد نوافل 16 رکعت نماز ظهر و عصر را
بخواند بگوییم که 8 تا وضو حتی میتوانیم یک حرف دیگر هم بزنیم و آن این است که
اگر این جور چیزی بود باید شایع بشود باید گفته بشود یک قاعدهای دارند آقایان که مرحوم
آخوند هم در کفایه دارند اینکه اگر چیزی محل ابتلا باشد و نفیا و اثباتا در باره
آن صحبت نشود همین عدم الوجود یدل بر اینکه عدم الوجدان یدل بر اینکه چیزی نیست،
مرحوم آخوند به قصد تمیز و به قصد وجوب و اینها مثال میزنند از مرحوم صاحب جواهر
هم گرفتهاند اما مثل صاحب جواهر بارها تمسک میکنند به این قاعده میگویند اگر
چیزی از مهام امور باشد اما نفیا و اثباتاً درباره آن چیزی گفته نشود همین نگفتن
یعنی واجب نیست، مسئله ما چنین است این همه روایت سوالا و جواباً درباره اینکه
نافله هم وضوی متعدد میخواهد یا نه؟ گفته نشده و چون گفته نشده همین نگفتن دلیل
بر این است که وضوی متعدد نمیخواهد بنابراین مثلا نافله ظهرش را میخواند وضو هم
گرفته برای همان نمازش، دیگر با همان وضو نماز ظهرش را میخواند، نافله عصرش را میخواند
خب وضوی متعدد میخواهد برای نماز ظهر و عصر، یک وضو میگیرد یا قبل از نوافل یا بعد
از نوافل، نافلهاش را میخواند بعد هم نماز عصرش را میخواند به عبارت دیگر دو تا
وضو، و اینکه مشهور شده 10 تا وضو قول مشهور است اما یک استیحاشی دارد انصافاً و
نگفتهاند هم ولو اینکه مشهور شده لکل صلاه من النوافل و الفرائض و اما مثلا یک
کسی در نماز ظهر و عصر بگوید این 10 تا وضو بگیرد ظاهراً گفته نشده، ما ندیدیم،
حالا حرف در این است که مثل نماز ظهر و نماز عصر دو تا وضو میخواهد اگر نوافل را
بخواهد به جا بیاورد 10 تا وضو میخواهد، خیلی مهم است دیگر، خب این اگر مشهوری
شدید باید بفرمایید که این 51 رکعت نماز میخواند باید 26 تا وضو بگیرد و اگر غیر
مشهوری شدید باید بگویید که اصل میگوید واجب نیست، آنکه واجب است وضو متعدد میشود
در نماز ظهر و عصر است، در نماز صبح است، در نماز مغرب و عشاست 5 تا وضو باید
بگیرد و اما بخواهیم بگوییم که اگر نوافل را میخواهد بخواند در 51رکعت 26 تا وضو
بگیرد دلیل نداریم، برائت میگوید لازم نیست، اگر هم آن حرف بعدی را زدید که اصلاً
دیگر اصل نیست، اماره میشود اگر راستی گفتید بعضی اوقات عدم الوجدان یدل علی عدم
الوجود در بعضی جاها مثل ما نحن فیه یعنی آن جاهایی که قضیه عام البلوی باشد نفیا
و اثباتاً در باره آن صحبت نشود مثلا شاید 50 تا روایت در باب استحاضه داریم ابواب
مستحاضه را بشمارید بیش از 50 تا روایت است همه چیز در این روایت
ها آمده جز اینکه واجب است وضو برای
نوافل، بالاخره این حاصل مطلب است.
فرع سوم در مسئله مشهور باز در میان
اصحاب شده که این برای هر نمازی اگر آن پنبه آلوده بشود باید خودش را تطهیر کند
باید آن پنبه را آن دستمال را عوض بکند و بالاخره باید پاک وارد نماز بشود، در
نماز ظهر و عصر ومغرب و عشا و صبح دلیل داریم سابقا هم خواندیم که فرمود اگر آلوده
است خودش را تطهیر بکند وضو بگیرد اگر غسل میخواهد غسل کند نماز بخواند اما در
نوافل باز دلیل نداشتیم که این مثلا میخواهد نوافل بخواند 51 رکعت، 26 مرتبه خودش
را تطهیر بکند، این چنین دلیل نداریم آن وقت آن قاعده قروح و جروح اگر کسی بیاورد
این جا خب خون قروح و جروح این جوری است که با همان خون با همان دستمال نماز میخواند
نمازش هم درست است ولو اینکه برایش هم مشقت نداشته باشد احتیاج به شستن زخم و
شستن آن دوا و شستن آن دستمال نیست، اگر کسی خون قروح و جروح را بتواند بیاورد این
جا و بگوید که این هم مثل آن بنابراین این آلوده شده خودش را تطهیر کرده در وسط دو
دفعه آلوده شده باید خودش را تطهیر بکند لذا مثلا استحاضه کثیره است و خون زیاد
بیرون میآید حالا این میخواهد نماز بخواند نماز شبش را دو رکعت میخواند آلوده
میشود دو رکعت میخواند آلوده میشود هر وقت آلوده شد باید خودش را تطهیر بکند آن
وقت اگر بگویید مثل خون قروح و جروح است هیچ لازم نیست فقط لازم است آن جا که دلیل
داریم دلیلش برای نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح است اگر کسی نتواند این قاعده
را بیاورد این جا بگوید نه خون قروح و جروح برای خودش یک خونی است مستقل خون
استحاضه هم یک خونی است مستقل نه این ربطی به آن دارد نه آن ربطی به آن دارد دیگر
برائت این جا جاری نیست در مسئله قبل گفتیم که نمیدانیم آیا باید وضو بگیرد یا
نه؟ برائت، این جا این جور نیست، میداند آلوده است و باید با بدن پاک نماز بخواند
لذا اصل میگوید که باید تطهیر بکند.
اما این قاعدهای که در آن مسئله
گفتیم این جا هم هست اینکه به غیر از فرائض راجع به نوافل اصلاً گفتگو نشده و
همینکه سؤالا و جوابا گفتگو نشده دلیل براین است که نوافل دیگر مثل خون قروح و
جروح است آنکه لازم است راجع به نماز فرائض است نماز صبح، نماز ظهر و عصر، نماز
مغرب و عشا، اینهاست که اگر آلوده است خودش را تطهیر بکند و اما راجع به غیر از
آن باز همین حرف هست عدم الوجدان یدل علی عدم الوجود اینکه اصلاً در این باره
صحبت نشده خب این زنها نماز شب میخوانند نوافل میخوانند و راجع به جنس زن و خون
استحاضهاش هیچ گفته نشده سؤالا و جواباً که وقتی آلوده شدی خودت را تطهیر بکن ولو
در نوافل، اگر این را بپسندید باز میگوییم که ولو مشهور است اینکه برای هر نمازی
خودش را تطهیر بکند، یک کسی بگوید قاعده حرج هم اینجا میآید یعنی راستی این میخواهد
نماز شب بخواند به او بگویند که 6 مرتبه، حالا کثیره است هر چه تطهیر میکند
دستمال میگذارد پنبه میگذارد باز هم خون میآید بگوییم که نماز شب میخواهی
بخوانی 6 مرتبه خودت را تطهیر کن 6 تا وضو هم بگیر، اگر به او بگوییم نخوان خیلی
بهتر است دیگر، لذا اگر به این خانم بگویند برای هر نماز واجبی خودت را تطهیر بکن
خب این حرجی نیست اما اگر بگویند میخواهی نافله بخوانی 51 رکعت، 26 مرتبه خودت را
تطهیر بکن خب حرج است دیگر و ما جعل علیکم فی الدین من حرج ان الله یرید بکم الیسر
و لا یرید بکم العسر، آن وقت حرج چون حرج شخصی است، عسر و حرج شخصی است نه نوعی،
یک حرف دیگر هم اینجا بزنیم بگوییم که آن حرج نوعی موجب رفع تکلیف شده لذا در
مسئله روایت نداریم آن وقت دیگر خودش یک دلیل مستقلی میشود و آن اینکه قاعده
حرج، نوع زنها این برای آنها حرج است و آن حرج موجب شده رفع تکلیف بشود نوعاً مثل
خون قروح و جروح، خون قروح وجروح این جوری است که ولو قاعده حرج شخصی است میگوید
تو شخص، اگر حرج داری اما بعضی اوقات این جوری میشود چون که غالباً حرج است رفع
تکلیف میشود به واسطه آن حرج غالبی، حرج نوعی، آن وقت وقتی رفع تکلیف شد برای کسی
هم که حرج نیست آن هم تکلیف ندارد خون قروح و جروح همین است این میتواند خودش را
تطهیر بکند مثلا حمام دارد دستشویی دارد هیچ اشکالی برایش ندارد بیکار است اما
همین خون قروح و جروح که برای این حرج نیست میگویند لازم نیست بشویی، چرا؟ برای
اینکه تکلیف نداری تکلیف نداری چرا؟ برای اینکه آن حرج نوعی رفع تکلیف نوعی شده،
درجاتشان عالی، عالیتر مرحوم آقای داماد راجع به خون قروح و جروح روی این فرع خیلی
پافشاری داشتند حرف خوبی است انصافاً که ما بگوییم که بعضی اوقات حرج نوعی موجب
رفع تکلیف میشود مطلقا، به او بگویند برای هر دو رکعت نماز خودت را تطهیر بکن خب
این برای نوع زنها حرج است و چون برای نوع زنها حرج است موجب میشود رفع تکلیف
مطلقا حتی برای کسی که برایش حرج نیست.
نماز مستحب اجزایش دیگر واجب است خدا
درجاتشان عالی عالیتر علامه مجلسی یک کتاب کوچکی نوشته فرق بین نماز مستحب و نماز
واجب ولی فقها یک قاعده کلی گذاشتهاند که اجزاء و شرایط در هر نمازی واجب است به
معنا اینکه اگر نیاوردیم آن نماز باطل است برای اینکه اجزاء و شرایط را اگر کسی
نیاورد که کار حرام به جا نیاورده، یک کسی توی نماز ظهر حمد و سوره عمداً نخواند
خب این کار حرام که نکرده، نمازش باطل است لذا در نماز مستحبی اینجوری است اگر
دلیل داشتیم آن دلیل، اگر نه، همان اجزاء و شرایطی که برای نماز واجب واجب است
برای این نماز مستحب هم واجب است، تمام شرایط، به معنا اینکه اگر نیاوردی نماز
باطل است، بنابراین ما نحن فیه هم همین طور میشود که تمام اجزاء وشرایطی که در
نماز واجب هست در نماز مستحب هم هست الا ما اخرجه الدلیل لذا اگر این حرفهای من
را پذیرفتید پذیرفتید و الا همین جور که اگر مطالعه کرده باشید صاحب جواهر و بعد
هم دیگران خیلی ساده از مسئله گذشتهاند و عمل به شهرت کردهاند چه در مسئله قبلی
چه در این مسئله و گفتهاند که این خانم اگر میخواهد نافله بخواند باید خودش را
تطهیر بکند اگر هم نمیخواند نافله بخواند هیچ، در نماز واجب خودش را تطهیر بکند
بین نماز ظهر و عصر خودش را تطهیر کند وضو بگیرد بین نماز مغرب و عشا خودش را
تطهیر کند همینجور که وضو میگیرد خودش را هم تطهیر کند، این هم مسئله دوم. خیال
میکنم حرفهای من حرفهای خوبی باشد اگر حرفهای خوبی باشد هر دو مسئله را میگوییم
نه ولو شهرت هست اما تعدد وضو نه، تعدد تطهیر هم نه و همین مقدار که برای نماز
واجب تطهیر کرد و وضو گرفت برای نوافلش هم چه قبل چه بعد با همان وضو با همان
تطهیر میتواند نماز بخواند ظاهراً خوب است این حرفی که عرض میکنم.
مرحوم کاشف اللثام فاضل اصفهانی کشف
اللثام انصافا خوب کتابی است کاشف اللثام هم یک آدم ملایی بوده ایشان حکایت کردهاند
یعنی نقل کردهاند از صدوقین از قاضی از این سه تا عدم وجوب را اما حالا دلیلشان
چیست؟ و این چه جور در این کتابها نیامده؟ نمیدانیم خب معلوم است کاشف اللثام که
بیخود نقل نمیکنند خود کاشف اللثام هم قبول میکنند اگر دیگر حرف کاشف اللثام و
صدوقین و قاضی که از قدماء هم هستند اگر بگویندعدم وجوب آن شهرت شکسته میشود آن
وقت دیگر انسان جرأت بیشتر میتواند پیدا بکند با آن قواعدی که من جلو آمدم با آن
قواعد بگوییم واجب نیست.
مسئله چهارم معلوم است گفتهاند که
این جمع بین صلاتین که در روایتها آمده این رخصت است نه عزیمت یعنی در روایتها
این جور آمده بود استحاضه کثیره نماز ظهرش را تؤخر هذه بگذارد دم غروب، نماز مغرب
و عشایش را بگذارد اول وقت، آخر وقت و اول وقت تقریبا یک ربع هم فاصله نمیشود
گفتهاند یک غسل کفایت میکند چنانچه نماز ظهر و عصرش را با هم بخواند یک غسل
کفایت میکند راجع به وضویش دیگر تؤخر هذه تعجل هذه ندارد مسلم است که تعدد وضو
هست اما تعدد غسلش را روایت داشتیم که برای 5 تا نماز دو تا غسل کفایت میکند یک
غسل برای نماز صبح یک غسل هم برای آن 4 تا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا به شرطی که
جمع بکند خب معلوم است این رخصت است عزیمت نیست یعنی واجب باشد این کار را بکند
واجب نیست این واضح است دیگر برای اینکه آن روایات که میگوید تؤخر هذه و تعجل
هذه این معلوم است امتنانی است برای اینکه آسان بشود کار دیگر نخواهد که 5 تا غسل
بکند گفتهاند 2 تا غسل بکن 5 تا نماز بخوان، لذا نمیدانم چه شده؟ البته قول
معلوم نیست، مرحوم صاحب جواهر که نقل میکنند میفرمایند و قیل، قیل اینکه حتماً
باید تؤخر هذه و تعجل هذه باشد ولی معلوم است که چه مرادش بوده؟ کی بوده؟ چه بوده؟
معلوم نیست و اینکه این رخصت است نه عزیمت مسلم همین جورها هست.
یک روایت هم داریم از همین ابوابی که
خواندیم از باب 1 باب استحاضه که در آن روایت این جور بود که واغتسلی لکل یوم غسله
برای هر روز یک غسل، این برای هر روز یک غسل از آن استفاده بکنیم اینکه این 5 تا
غسل، نه، این برای خاطر همان است که برای این سخت نباشد لذا گفتهاند 5 تا غسل و
الا میتواند هم با دوتا غسل مسئله را تمام بکند.
مسئله چهارم همان مسئله اولی است که
امروز گفتیم و آن این است که فرمودهاند اگر بخواهد نماز قضا بخواند میتواند نماز
قضا بخواند یا نه؟ خب میگوییم بله، حتی میتواند نماز قضا برای غیر بخواند یا نه؟
میگوییم بله برای اینکه نماز قضا بخواند اگر صحیح بخواند ساقط میشود خب تا این
جا مسلم است که نماز قضا میتواند بخواند اما حالا برای نماز قضاها وضو میخواهد
یا نه؟ باز همان حرف آمده، مشهور گفتهاند بله مثل نوافل است همینطور که برای نوافل
باید وضو بگیرد برای نماز قضا هم، هر نماز قضایی میخواهد بخواند مثلا یک شبانه
روز نماز قضا میخواهد بخواند برای هر نمازی یک وضو بگیرد، مشهور شده، دلیل نداریم
برای اینکه آن چه دلیل داریم قدر متیقن برای نمازهای یومیه است ولی برای نمازهای
قضا دلیل نداریم و اصل اقتضا میکند اینکه وضو واجب نباشد اگر هم آن قاعده مرا
بفرمایید که وضو واجب نیست به قاعده عدم الوجدان یدل علی عدم الوجود، تعدد وضو در
نماز قضا لازم نیست، بنابراین دلیل میخواهد، دلیل از برای اینکه این نماز ظهر میخواهد
بخواند، نماز ظهر یومیه دلیل میگوید باید وضو بگیری یا باید غسل بکنی اما نماز
قضا میخواهد بخواند باید وضو بگیری باید غسل بکنی دلیل ندارد رفع مالا یعلمون میگوید
لازم نیست. دیگر حرف نداریم همان حرفهای قبلی این جا میآید اگر حرفهای قبلی را
قبول دارید راجع به نماز قضا هم میگوییم تعدد نه، اگر قبول نداشته باشید مشهور
است دیگر مشهور گفتهاند هم برای نوافل هم برای نماز قضا مثل نمازهای یومیه هم
تطهیر میخواهد هم وضو میخواهد.
وصلی الله علی محمد و آل محمد