اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
بحث امروز به بعد ان شاءالله مربوط به
خون نفاس است فرمودهاند خون نفاس آن خونی است که موقع ولادت پیدا میشود لذا همان
موقعی که مثلا سر بچه پیدا بشود و خون دیده بشود این خون نفاس است اگر قبل باشد
خون نفاس نیست اگر موقع عادتش است خون حیض است اگر موقع عادتش نیست خون استحاضه
است، ممکن است دو سه روز آلودگی داشته باشد بعد بچه به دنیا بیاید لذا مشهور در
میان اصحاب است اینکه خون نفاس وقتی است که بچه پیدا بشود حالا یا به دنیا بیاید
بعد خون بیاید یا وقتی که دارد به دنیا میآید خون پیدا بشود و اما اگر قبل باشد
خون نفاس نیست.
روایاتی هم در این باره هست یعنی
علاوه بر اینکه اجماع داریم شهرت داریم روایاتی هم در این مسئله دیده میشود،
باب 30 از ابواب حیض روایت 12 و17 و
18 موثقه سکونی عن ابی عبدالله علیه السلام اذا رأت الدم و هی حامل لا تدع الصلوه
الا ان تری رأس الولد، روایت از نطر سند هم که همان سکونی است و بنا شد که روایاتش
معمول بها باشد لذا گفتهاند موثقه، دلالتش هم که خیلی عالی است اگر حامل است و
خون ریزی دارد این خون استحاضه است این باید نمازش را بخواند مگر اینکه سر بچه
پیدا بشود در آن وقت اگر خون ببیند خون نفاس است حتی مثلا اگر فرض بکنیم که این
بچه به زودی به دنیا نمیآید این اگر خون نمیبیند باید نمازش را بخواند.
صحیحه رزیق عن ابی عبدالله علیه
السلام تصلی حتی یخرج رأس الصبی، این دیگر صحیحه هم هست و دلالتش
هم مثل همان است که این اگر آلودگی داشته باشد قبل از زاییدن ولو درد زایمان داشته
باشد اما تا بچه پیدا نشود این خون خون نفاس نیست، در آخر روایت هم دارد و هذه
قذفت بدم المخاض الی ان یخرج بعض الولد فعند ذلک یصیر الدم دم النفاس فتجب ان تدع الصلوه، اگر خون ریزی
داشته باشد قبل از آن که بچه پیدا بشود این باید نمازش را بخواند این خون نفاس
نیست خون نفاس که باید نماز نخواند آن وقتی است که بچه پیدا بشود.
خب حالا این تعریف خون نفاس این هم
روایات آن هم اجماع ظاهراً تا این جا در مسئله حرف نباشد الا اینکه فروعات
فراوانی روی این مسئله بار است بعضی از فروعاتش خیلی مشکل است نظیر همان بعضی از
مسائل مشکل باب حیض و باب نفاس است. اما چیزی که در مسئله نفاس هم هست دیگر مسئله
خیلی بغرنج را آسان میکند همین مسئله شهرت و اجماع است، از این جهت مسئله مشکل
است بخواهیم از نظر فقهی حل بکنیم بعضی از مسائل، اما آسان است از اینکه نخواهیم
دقت بکنیم و با اجماع و شهرت و اینها بیاییم جلو و مدرکمان را
اجماع بدانیم مسئله را تمام بکنیم.
فرع اول که صاحب جواهر روی آن ادعای
اجماع کرده این است که اگر این ولد ناقص الخلقه باشد معلوم است که اگر خون ببیند
خون نفاس است اگر هم روح در آن دمیده نشده باشد اما آدمک باشد آن هم صدق ولد میکند
خونی که میبیند خون نفاس است، و اما اگر علقه باشد و مضغه باشد آیا خون نفاس است
یا نه؟ صاحب جواهر ادعای اجماع میکند مخالف هم من ندیدهام الا شاذا مرحوم محقق
ثانی در جامع المقاصد، مرحوم مقدس اردبیلی در این کتاب فقهشان، این دو تا فرمودهاند
که آن که روایت داریم این است که بچه به دنیا بیاید همین دو سه تا روایتی که
خواندیم روایتها همین بود که حتی یخرج راس الولد، رأس الصبی یا روایت بعد این بود
که یخرج بعض الولد، روایت اول هم این بود الا ان تری رأس الولد، علقه و مضغه ولد
نیست، وقتی ولد نباشد دیگر باید بگوییم این اگر بچه سقط کرد علقه بود مضغه بود بچه
سقط کرد و بعدش خون دید حالا بگوییم این خون نفاس است با روایتها جور نمیآید،
روایتها میگوید که یخرج بعض الولد علقه و مضغه ولد نیست حتی ولادت هم بر آن
صادق نیست بگوییم این علقه بود مضغه بود این بچه را سقط کرد بگوییم خانم زایید این
هم صادق نیست بالاخره علقه و مضغه ولد نیست وقتی بیرون بیاید رأس الولد نیست لذا
مرحوم محقق دوم در جامع المقاصد فرموده است که نه اگر بعد از علقه و مضغه خون دید
باید بگوید خون استحاضه است نمازش را باید بخواند.
انصاف قضیه چنین است که اگر ما باشیم
و روایت حتی ما باشیم و تعریف نفاس که فقهاء کردهاند گفتهاند که دم یخرج مع ظهور
اول جزء من الولد و این علقه و مضغه ولد نیست.
در ناقص الخلقه انسان خوب میتواند
بگوید اما حتی در آدمک هم میماند، این فکسونا العظام لحماً است اما روح در آن
دمیده نشده، یک آدمک است حالا این بچه سقط کرد بعدش خون دید این خون نفاس است یا
استحاضه؟
این را دیگر مرحوم محقق مرحوم مقدس
اردبیلی اینجا را دیگر نگفتهاند حسابی ترسیدهاند، در علقه و مضغه گفتهاند. لذا
مشکل است انسان بگوید و در آدمک هم مشکل است به غیر از همین که الان عرض کردم. توی
اینگونه مسائل اجماع است را جع به آدمک که حتی محقق ثانی و مقدس اردبیلی هم گفتهاند
در علقه و مضغه هم غیر از این دو بزرگوار قدماء متأخرین گفتهاند و مرحوم صاحب
جواهر مرحوم مفتاح الکرامه هم اقوال فراوانی نقل میکند لذا در مسئله ماندهایم.
و اما نطفه اگر نطفه را سقط کرد، نطفه
بیرون آمده آن هیچ، اگر نطفه مستقر شد همان نطفهای که اگر کسی سقط کرد، خودش سقط
کرد یا دیگری سقط کرد 20 مثقال باید دیه بدهد، نطفه مستقر، این نطفه مستقر اگر سقط
شد یا العیاذبالله سقطش کرد این خون نفاس است یا نه؟ مسئله را اصلاً متعرض نشدهاند
و ظاهراً یکی را نوشتهام مرحوم شهید، مرحوم شهید در مسالک احتمال داده مثل علقه و
مضغه باشد لذا کسی که مسئله را متعرض شده مرحوم شهید است در مسالک مابقی دیگر
مسئله را متعرض نشدهاند، متعرض نشدن مسئله ظاهراً معنایش این است که این دیگر خون
نفاس نیست برای اینکه چون علقه و مضغه را گفتهاند و از نطفه ساکت شدهاند معلوم
میشود که اگر نطفه ساقط شد بعدش خونریزی داشته باشد این خونریزی نفاس نیست مثل
اینکه یک تسلم بین اصحاب است تسلم به معنا عدم تعرض، تعرضی در مسئله ندیدیم فقط
مرحوم صاحب جواهر از شهید در مسالک نقل میکند لذا مسئله اینجور میشود بگوییم که
اگر نطفه سقط شد این چون تعرض نکردهاند دلیل بر این است که نفاس نیست، نه عدم
تعرض فقط چون که علقه و مضغه را ذکر کردهاند پس آن نطفه اگر خونریزی داشت بعضی
اوقات این جوری است که همان نطفه مستقر اگر سقط بشود یا سقط بکنند چند روز خونریزی
دارد شاید به اندازه عادتش10 روز کمتر خونریزی دارد برای همان نطفه، بگوییم که
چون تعرض نکردهاند و علقه و مضغه را متعرض شدهاند پس مسلمشان است خون نفاس نیست،
دلیل هم نداریم که خون نفاس باشد اما اگر آن نطفه علقه شد خون بسته شد یا مضغه شد
یک لخته گوشت شد یا آدمک شد و این سقط شد مسلمشان است بنابر آن چه صاحب جواهر میگویند
که این خون نفاس است، اگر نطفه باشد و بعدش سقط شد و هفت هشت روز خونریزی داشت
نفاس نیست اما اگر علقه و مضغه شد و سقط شد و هفت هشت روز یا یک روز دو روز خونریزی
داشت این خون خون نفاس است لذا روایتها میگوید نه، شهرت میگوید آری، مخالف مقدس
اردبیلی و محقق ثانی در جامع المقاصد، لذا مثل صاحب جواهر حرف مقدس و محقق را رمی
به خلاف و اجماع میکند میگوید معتنابه نیست و اجماع میگوید اگر علقه و مضغه
بعدش خونریزی داشت خون نفاس است.
دلیل نداریم برای اینکه روایات ما
اگر دلالت نداشته باشد بر اینکه این خون نفاس نیست برای اینکه روایات ما هی مرتب
میگوید که یخرج رأس الولد یخرج بعض الولد اگر کسی مفهوم گیری بکند البته مفهومش
مفهوم لقب میشود و مفهوم لقب حجت نیست اما بعضی اوقات مفهوم لقب حجت است یعنی عرف
بفهمد ازروایات که اگر ولد نباشد بعض الولد رأس الولد یک دفعه بچه معمولاً از سر
میآید بیرون، یک مقدار سر او، یک دفعه پا آمده دست آمده، دست او پای او، خب این
یخرج بعض الولد ولو مرده هم باشد اما اگر این صدق نکند و کسی جرأت داشته باشد
بگوید که این روایتها مفهوم عرفی دارد ولو مفهوم لقب است اما مفهوم دارد اینکه
اگر آدمک آمد بیرون خون نفاس نیست اگر علقه و مضغه آمد خون نفاس نیست اگر هم نطفه
آمد خون نفاس نیست، از روایتها استفاده کنیم اما اجماع شهرت جلوی ما را میگیرد
میگوید استفاده نکن و بگو که اگر علقه و مضغه باشد اگر آدمک باشد این خون نفاس
است، مشکل است مسئله انصافاً.
حرف مرحوم مقدس اردبیلی ومرحوم جامع
المقاصد حرف خوبی است انصافاً، لذا اینجور بگوییم اگر نطفه بیرون آمد و بعدش خونریزی
داشت، نطفه بیرون آمد یعنی نطفه مستقر، نطفه مستقر کنده شد یا سقط کرد عمداً علقه
مضغه حتی آدمک اینها هیچ کدام خون نفاس بعد از آنها نیست. خون نفاس کی است؟ وقتی
که بچه پیدا بشود، بچه به دنیا بیاید حالا مرده به دنیا بیاید یا زنده، و اگر از
اجماع بترسید که باید بترسید دیگر باید بگویید که نطفه بیرون بیاید نطفه را سقط
بکند این خونریزی بعدش نفاس نیست اما اگر علقه و مضغه را سقط بکند بعدش خون بیاید
نفاس است دیگر آدمک معلوم است دیگر خود بچه هم مرده معلوم است ناقصالخلقه معلوم
است.
حالا اصل چه اقتضا میکند؟ یعنی از
اینها بگذریم، اگر ما باشیم و اصل چه اقتضا دارد؟
سابقاً روی این اصل برای مسئله دیگر
صحبت کردیم و آن این بود که بزرگان مثل مرحوم سید در عروه و امثال مرحوم سید میفرمودند
علم اجمالی است باید احتیاط بکند برای اینکه نمیداند نفاس است یا استحاضه. اما
ما گفتیم که نه علم اجمالی نیست، این علم اجمالی منحل میشود به علم تفصیلی و شک
بدوی، برای اینکه آن نفاس بودنش نمیدانیم نفاس است یا نه؟ اصل دارد اینکه نفاس
نیست اما استحاضه بودنش دیگر قطعی است اگر کسی این را بگوید که ما سابقا گفتیم اصل
در اینجا اقتضا میکند اینکه نفاس نباشد و اما اگر این انحلال ما را قبول نداشته
باشید دیگر حرف مرحوم سید و محشین بر عروه، نه اینجا اینجا مسئله را متعرض نشدهاند،
در باب حیض و استحاضه مسئله را متعرض شدیم آنها گفتند که احتیاط، علم اجمالی میگوید
احتیاط بکن این نمیداند خون نفاس است یا خون استحاضه؟ تروک حائض افعال مستحاضه،
نمازش را باید بخواند توی مسجد نمیتواند برود، مرد با او همبستر نمیتواند بشود و
هر چه بر حائض حرام است این ترک میکند آنچه بر مستحاضه واجب است این به جا میآورد،
این خونی که بیرون میآید آیا نفاس است یا استحاضه؟ ما گفتیم که میتواند اصل راجع
به نفاس جاری بکند دیگر آن طرفش قطعی میشود، نمیدانیم احکام نفاس را دارد یا
ندارد؟ ندارد، میشود استحاضه، آقایا ن نپذیرفتند حرف من را گفتند که نه، علم
اجمالی است علم اجمالی منحل نمیشود بلکه باید احتیاط بکند تروک حائض افعال
مستحاضه،
لذا باید اینجور بگوییم که این نمیداند
نفاس است یا استحاضه؟ استحاضه بودنش قطعی است اصل عدم نفاس که جاری کردیم علم
اجمالی منحل میشود به علم تفصیلی و شک بدوی اگر کسی حرف من را نشنید و اشکال کرد
دیگر حرف آقایان میشود علم اجمالی اقتضا میکند احتیاط را احتیاط این است که
افعال مستحاضه، تروک حائض، خب این مسئله اول ما و ببینید که همین جور تا آخر که
برویم بعضی مسائل خیلی بغرنج است اما چون شهرت روی آن است چون اجماع روی آن است
آقایان اعتنا نکردند به دقتهایش و روی همان شهرت و اجماع رفتهاند جلو و اگر
بخواهیم روی قاعده فقه و قواعد فقهی جلو بیاییم ببینید همین مسئله اول انصافا
مسئله مشکلی شد.
یک مسئله دیگر که اینجا متعرض نشدهاند
جایش هم همین است که اینجا ها متعرض بشویم یک مسئله خیلی مشهوری هم شده اینکه
زنها حالش را ندارند بزایند و خودشان را میدهند دست دکتر، شکم را پاره میکنند
بچه را بیرون میآورند و این خیلی مصیبت است انصافا اما علی کل حال الان یک رسمی
شده، خب این خونی که از همان جا که پاره میکنند زیر ناف، شکم، خون بیرون میآید
آن هیچ آن خون زخم است و شکم را پاره کردهاند، بچه را هم که بیرون بیاورند آن هم
هیچ با جفتش میآید بیرون و تمام شد آن وقت این خانم بعضی اوقات خون اصلا نمیبیند
خب اگر خون اصلاً ندید معلوم است که نه نفاس است و نه حیض است و نه استحاضه، اما
بعضی اوقات خون میبیند خب حالا این خونی که این میبیند از مجری آیا این خون نفاس
است یا نه؟ علامت هم که ندارد تا ما با علامت بگوییم حیض است با علامت بگوییم نفاس
است، لذا در آن میمانیم که این خونی که این دید یا ندید اگر ندید که هیچ، اگر دید
حالا آلودگی پیدا کرد 10 رو، آلودگی پیدا کرد دو روز سه روز آیا این خون خون نفاس
است یا نه؟ مشهور در میان رساله نویسها فقهاء میگویند این خون نفاس است حالا ولو
بچه از شکم بیرون آمده اما این خون از مجری بیرون میآید بعذ از زاییدن و خون بعد
ولادت نفاس است، این مشهور است.
اما راستی اگر بخواهیم با فقه بیاییم
جلو نمیدانیم آیا خون نفاس است یا نه؟ برای اینکه خون نفاس این است که بچه از
راه طبیعی روایتها اینجور بود دیگر یخرج راس الولد یخرج بعض الولد و اصلاً اینکه
این را شکم را پاره کنند و بچه را در بیاورند اصلاً نه موضوع داشته نه متعرض شدهاند
و این تازه پیدا شده لذا این خونی که بیرون میآید نمیدانیم نفاس است یا نه؟ نفاس
نیست لذا این خانم همان روز اول باید نمازش را بخواند اگر خون ندید که بعضی زنها
اینجورند که اصلاً نمیبینند و اگر خون دید بگوییم نمیدانیم نفاس است یا نه؟
نفاس نیست و نمیدانیم آیا این یخرج بعض الولد اینجا را شامل میشود یا نه؟ نه،
شامل نمیشود بنابراین خون نفاس مختص به زایمان طبیعی است زایمان غیرطبیعی اصلاً
نفاس ندارد، مشکل است گفتنش،بالاخره اینجوری است که یخرج از مجری بعض الولد، رأس الولد، این شکم را که پاره میکند همه بچه
پیدا میشود بچه را میآورد بیرون اینکه مسلم روایتها که نمیگیردش دیگر، لذا
برمیگردد به اینکه دلیل میخواهد بگوییم این خونی که بیرون میآید این خون نفاس
است الغای خصوصیت بکنیم بگوییم که خون همراه بچه خون نفاس است و این خون همراه بچه
فرق نمیکند بچه از مجری بیاید یا از غیرمجری بیاید طبیعی بیاید یا غیرطبیعی بیاید
خون با آن نفاس است، خب این یک قیاس است دیگر، یعنی الغای خصوصیت قطعی نیست اگر
بتوانید الغای خصوصیت قطعی بکنید خوب است،
اصلاً این را هم به شما بگویم آن
الغای خصوصیت این قیاس است ما الغای خصوصیتی را حجت میدانیم که یقینی باشد یک
صغری برای یک کبری واقع بشود مثلا الرجل اذا شک بین الثلاث و الاربع فابن علی
الاربع شما میگویید المرأه ایضا کذلک میگوییم خب اینکه قیاس است، میگوید که
آقا قانون اشتراک تکلیف، آن قانون اشتراک تکلیف میگوید فرقی بین زن و مرد نیست آن
میگوید که المرأه ایضا کذلک به این میگوییم الغای خصوصیت و الا اگر نه، میشود
قیاس، گاهی اینجوری است که فقیه قطع پیدا میکند قطع شخصیاش حجت است، گفت از کجا
قطع پیدا کردی؟ گفت که کلاغ از این طرف پرید آن طرف قطع پیدا کردم، یک دفعه قطع
شخصی پیدا میکند و یک مناطاتی برای خودش درست میکند که اینها مشکل است انصافاً
خیلی مشکل است، اصلاً به قول استاد بزرگوار ما آقای داماد بعضی اوقات به من میگفت
فلانی فقه مشکل است در حالی که استعداد آقای داماد خیلی خوب بود انصافا هم حافظهاش
خوب بود درکش خوب بود یک فقیه عالی بود دیگر فقیه محقق مدققی بود این مشکل بودنش
هم بعضی اوقات این جوری است که آدم یک الغای خصوصیتها و یک تنقیح مناطها و امثال
اینها میکند سر از قیاس در میآورد مثلا ببینید این روایت ابان تغلب خیلی بالاست
یک مجتهد هم هست این ابان بن تغلب، امام صادق علیه السلام به او میگفتند دوست
دارم تو مجتهد توی کوفه بنشینی فتوی بدهی، رساله بنویسی دیگر و این ابان بن تغلب
آمد خدمت امام صادق علیه السلام گفت یابن رسول الله اگر انگشت یک زنی را قطع کنند
چند تا شتر؟ 10 تا، دو تا را قطع کنند؟ 20 تا، سه تا را قطع کنند؟ 30تا، چهار تا
را قطع کنند؟ فرمود 20 تا این آقا نمیدانم چه جور شد جسارت کرد گفت یابن رسول
الله ما این حرف را در کوفه میشنیدیم اما میگفتیم هذا کلام شیطانی آقا امام صادق
علیه السلام خیلی عصبانی شدند از دستش فرمودند یا ابان مهلاً مهلاً السنه اذا قیست
محق الدین خب انصافا یک قطعی برای همه ما پیدا میشود برای یک انگشت 10 تا، دو
انگشت تا20 سه تا انگشت 30 تا، چهار تا
انگشت 40 تا، اما چهار انگشت برگردد 20 تا، خب این قیاس است اما یک قیاس اطمینانآور
است قطعآور است دیگر اما حضرت جلویش را گرفتند فرمودند نه، السنه اذا قیست محق
الدین، لذا این الغای خصوصیتهای ما اگر بتوانیم ببریمش زیراشتراک تکلیف الغای
خصوصیت خوب است تنقیح مناط خوب است و اما اگر نتوانیم این الغای خصوصیتها خیلی
مشکل دارد و رسم فقهاء هم نبوده مخصوصاً قدماء حتی مثل شیخ انصاری که به قول حضرت
امام همه چیز را به همه کس نشان داد میبینیم توی مکاسب این قیاسها و استحسانها و
الغای خصوصیتها و تنقیح مناطها توی مکاسب خیلی کم پیدا میشود مثلا شیخ المشایخ
مرحوم صاحب جواهر میبینیم نیست، خیلی کم است از صاحب جواهر قیاسی، استحسانی ولو
قطع هم پیدا کنند، ولو قطع پیدا میکنند اما باز هم چون مبدأ قیاس است استحسان است
تنقیح مناط است الغای خصوصیت است از سر آن میگذرند.
بنابراین مسئله ما این جور میشود
اگرکسی الغای خصوصیت بکند بگوید آقا خب این خونی است بیرون آمده حالا این بچه از
مجری بیرون بیاید یا از شکم بیرون بیاید چه فرق میکند؟ خون که با بچه بیرون بیاید
خب این میشود خون نفاس اما اگر کسی بگوید من نمیدانم آن چه میدانم یخرج بعض
الولد من المجری قضیه زایمان طبیعی باشد و اما اگر غیر طبیعی شد خونی که میبیند
آیا این نفاس است یا نه؟ نمیدانم حالا یک فکری روی آن بکنید تا فردا ان شاءالله.
وصلی الله علی محمد و
آل محمد