اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
مسئله سوم فرمودهاند که اگر میت بعضی
از آن سرد شد مثل اینکه مثلا سر و گردن او سرد است اما بدن او گرم است حالا این
دست گذاشت به آن سردی یعنی مثلا میت را بوسید ایا این غسل دارد یا نه؟ فرمودهاند
که غسل دارد چرا؟ برای اینکه آن اطلاقاتی که میگوید میت اگر سرد شد دست به او
گذاشتید غسل دارد این جا را هم میگیرد دیگر اذا برد فلیغتسل این اطلاق دارد اینکه
مابقی بدن گرم باشد یا نباشد و اطلاقات میگوید میت اگر سرد شد دست به او گذاشتید
این غسل دارد دیگر فرق نمیکند سواءکان اینکه همه بدن سرد شده باشد یا بعضی آن.
ظاهراً اطلاقی در مسئله نیست، اطلاق
آن جاست که در مقام بیان خصوصیات باشد و این در مقام بیان خصوصیات نیست در مقام
بیان این است که میت تا گرم است دست به او بگذاریم غسل ندارد و اگر سرد شد دست به
او بگذاریم غسل دارد، در مقام بیان یک قاعده کلی است، و اما اینکه بعضی اگر گرم
باشد بعضی سرد باشد حکمش چیست؟ دیگر نمیشود از اطلاقات استفاده کرد و اگر کسی
بگوید از اطلاقات میتوانم استفاده کنم یک اشکال دیگر به آن وارد است این است که
آن اذا کان بحرارته فلا غسل آن هم اطلاق دارد، شما به اذا برد فلیغتسل، خب آن هم
به اذا کان بحرارته فلا یجب الغسل آن هم اطلاق دارد سواء کان اینکه همه بدن گرم
باشد یا بعض بدن گرم باشد، لذا اگر اطلاق باشد یک تعارض واقع میشود بین صدر و ذیل
روایات، یک تعارض واقع میشود بین آن روایاتی که میگوید اذا کان بحرارته فلا غسل
با آن روایاتی که میگوید اذا برد فلیغتسل، آن میگوید سواء کان بعض او کل، آن هم
میگوید سواء کان بعض او کل، پس اینکه تمسک شده به اطلاقات ولو اینکه قول مشهوری
هم هست نمیشود تمسک به اطلاقات بکنیم، لذا وقتی نشد تمسک به اطلاقات بکنیم نوبت
میرسد به اصل، اصل در این جا این است که این دست گذاشته به صورت میت که سرد شده،
نمیداند غسل برایش واجب است یا واجب نیست؟ واجب نیست و این برائت از وجوب غسل
خیلی جاها در این 5، 6 تا مسئله میآید منجمله ما نحن فیه، لذا این میت اگر سر تا
پا گرم بود غسل نداشت اگر سر تا پا سرد بود غسل داشت حالا بعضی سرد است بعضی گرم
است نمیدانم غسل دارد یا نه؟ رفع مالا یعلمون اگر از شهرت نترسیم دیگر همین است و
اینکه میبینیم این جاها مرحوم صاحب جواهر بعدش هم آقایان تمسک به اطلاقات کردهاند
اطلاقی در مسئله نداریم برای اینکه در مقام بیان خصوصیات نیست روایات ما، ولی در
خصوص مسئله ما اگر اطلاق هم باشد تعارض صدر و ذیل است یعنی اذا کان بحرارته اطلاق
دارد سواء کان بعض یاکل، اذا برد آن هم اطلاق دارد سواء کان بعض او کل با هم تعارض
میکند نه میتوانیم تمسک به اطلاق صدر بکنیم، نه میتوانیم تمسک به اطلاق ذیل
بکنیم، اولاً اطلاق نیست اگر اطلاق باشد در مسئله ما تعارض است نوبت میرسد به اصل
عملی، اصل عملی در این جا برائت است، لذا اگر نترسیم ازشهرت چنانچه مرحوم سید
ظاهراً از شهرت ترسیدهاند بعید میدانم تمسک به اطلاقات کرده باشند، از شهرت
ترسیدهاند و به ضرس قاطع فرمودهاند که غسل دارد، این مسئله سوم.
مسئله چهارم که این هم مسئله مهمی است
اینکه میت را سر و گردنش را غسل دادند مثلا، طرف راست و طرف چپ باقی مانده حالا
این دست میگذارد به سر و گردن که غسل داده شده آیا این غسل دارد یا نه؟ باز مشهور
در میان اصحاب منجمله در عروه فرمودهاند این غسل دارد ولو سر و گردن را غسل داده
این هم دست گذاشته به سر و گردن غسل داده شده اما آن اطلاقاتی که میگوید میت قبل
از غسل اگر دست به آن گذاشتند غسل دارد بعد از غسل اگر دست به ان گذاشتند غسل
ندارد آن اطلاقات این جا را میگیرد و این هم تقریبا یک شهرتی در مسئله هست.
اشکال مسئله این است که بر فرض هم
اطلاق داشته باشد و امثال اینها سابقا در باب غسل حرف زدیم و آن این است که غسل
سر و گردن مستقل است ربطی به طرف راست ربطی به طرف چپ ندارد، غسل طرف راست مستقل
است ربطی به طرف چپ ندارد از همین جهت هم مثلا اگر سر و گردن را غسل داد بعد از او
حدثی سر زد خب سابقاً گفتیم این سر و گردن را غسل داده دیگر لازم نیست برگردد سر و
گردن را دو دفعه غسل بدهد، خودش را تطهیر میکند طرف راست را طرف چپ را غسل میدهد
غسل درست است، مثلا میتی را غسل دادند سر و گردنش را غسل دادند بعد از میت حدثی
پیدا شد خب لازم نیست دیگر بر گردند سر و گردن را غسل بدهند، میت بول کرد یا غایط
کرد یا حدثی از او سر زد خب سر و گردن تمام است طرف راست را غسل میدهند طرف چپ را
هم غسل میدهند غسلش تمام است یا مثلا سر و گردن میت را حالا غسل دادند طرف راست و
چپ را گذاشتند برای فردا خب طوری نیست یا خود انسان سر و گردنش را غسل داد و چهار
پنج ساعت بعد یا اینکه العیاذ بالله معصیت کرد فردا رفت طرف راست، طرف چپ،
نمازهایش را هم یا نخواند یا با جنابت خواند خب همه گفتهاند درست است، چرا؟ در
باب غسل سابقا صحبت کردیم دیگر، گفتند همه این سه تا غسل یعنی غسل سر و گردن طرف
راست طرف چپ اینها سه تا غسل مستقل است هیچ کدام ربطی به هم ندارد، بله اگر وسط
سر و گردن باشد و حدثی سر زد آن حرفی است مستقل نیست، یا طرف راست را یک مقدارش را
شست هنوز تمام نشده.
مستقل است یعنی سر و گردن نه بعض سر و
گردن آنکه نمیشود مستقل باشد.
بنابراین اگر ما باشیم و قاعده این
میت را سر و گردنش را غسل دادند حالا مثلا پدر آمد یک بوسهای به صورت این میت کرد
حالا این پدر باید برود غسل کند یا نه؟ مشهور میگویند بله، چرا؟ میگویند اطلاقات
توی مسئله میگوید که بعد از غسل و قبل از غسل، و این قبل از غسل و بعد از غسل ما
نحن فیه را میگیرد این هنوز غسل داده نشده پس اگر دست گذاشت به سرو گردن ولو غسل
داده شده باید غسل بکند اطلاقات.
خب اطلاقات در مسئله نداریم برای اینکه
یجب غسل مس میت قبل از آن که میت را غسل بدهند، یا لایجب غسل مس میت وقتی میت را
غسل دادند، این در مقام بیان اصل حکم است یعنی تا میت گرم است غسل ندارد، اگر هم
سرد شد و غسلش دادند این غسل ندارد اگر غسلش ندادند و سرد شده و مس کردند غسل باید
بکنند اما حالا سر و گردن را غسل دادند مابقی را غسل ندادند چه؟ نداریم اطلاقی که
بگوید غسل دارد یا غسل ندارد و چون اطلاق نداریم باید مقدمات حکمت جاری بکنیم،
مولا در مقام بیان مراد است، قرینهای ذکر نکرده پس اطلاق دارد و اما اگر در مقام
بیان خصوصیات نباشد در مقام بیان این باشد کجا غسل مس میت واجب است؟ کجا واجب
نیست؟ این مهمله حکم، طبیعی حکم اثبات میشود و اما اینکه بخواهیم از ان خصوصیت
بگیریم ما هرچه گشتیم نتوانستیم یک اطلاقی پیدا بکنیم گفتم مشهور است و همان دلیل
هم مشهور است یعنی وقتی برویم توی کتابها و حتی متأخرین محشین بر عروه مقررین بر
عروه تبعا لصاحب جواهر و امثال صاحب جواهر میبینیم که این لفظ اطلاق توی این
مسائل آمده چهار پنج جا یکی همان جا در مسئله قبلی که گفتیم یکی هم این جا، یکی هم
در مسائل بعدی که ان شاءالله میگوییم این لفظ اطلاق آمده اما روی قاعده اصول نمیتوانیم
اطلاق گیری بکنیم این جا، خب وقتی نتوانستیم اطلاقگیری بکنیم قدر متیقنش این است
که تمام بدن غسل داده بشود حالا آن قدر متیقن از اطلاق، ولی راجع به اینکه سر و
گردن را غسل داده، طرف راست و طرف چپ را غسل نداده آیا اگر آن جا که غسل داده دست
گذاشت یا بدنش را گذاشت غسل دارد یا نه؟ دلیل نداریم وقتی دلیل نداشتیم باز برائت،
رفع ما لایعلمون، نمیداند آیا غسل برایش واجب است یا واجب نیست؟ واجب نیست،
قدر متیقن معنایش این است که میگوید
من تا این جا میگویم و اما سر و گردن را غسل داد ومابقی را غسل نداد من میگویم
یا نه؟ نه، من ساکتم، در همه آن جاها که قضیه مهمله باشد قضیه طبیعی باشد قدر
متیقن است دیگر، گفته جئنی برجل اما در مقام این است که زن نیاور، مرد، با مرد کار
دارم یک دفعه جئنی برجل اطلاقگیری میکنید میگویید مولا در مقام بیان مراد است
هر رجلی پیر باشد یا جوان عالم باشد یا جاهل با فرهنگ باشد یا بیفرهنگ اما یک
دفعه الرجل خیر من المرأه است به قول اصول ما نمیتوانید اطلاقگیری بکنید جئنی
برجل را آورده در مقابل اینکه لا المرأه، جئنی برجل لا امرأه خب اطلاقگیری نمیتوانی
بکنی، قدر متیقن باید بگیری، قدر متیقن اطلاق این است که مرد جوان عالم رشید این
قدر متیقن است اما حالا روی غیر قدر متیقن دیگر جئنی برجل دلالت ندارد وقتی دلالت
نداشت راجع به خصوصیات برائت داریم و اگر یک مرد پیری هم آورد مولا نمیتواند
بگوید چرا؟ میگوییم برای اینکه کلامت که اطلاق نداشت دلیل نداشتی، رفع مالا
یعلمون میگفت که خصوصیت ندارد.
ولو اینکه ما غسل و وضو و تیمم را
بسیط بدانیم اما این بسیط مرکبات برای ما درست میکند و وقتی مرکبات برای ما بسیط
درست بکند مثلا روی غسل بگویید طهارت، طهارت یک امر بسیطی است اما این محصِل باید
بیاید محصِل شستن سر و گردن طرف راست طرف چپ است این مرکب محصِل است متحصِل ما
طهارت است آن بسیط است اگر کسی بگوید ولی بسیاری از بزرگان نگفتهاند گفتهاند این
یک امر عرفانی است مربوط به فقه نیست و اصلاً طهارت یک امر بسیط باشد، نه، طهارت
همین مسحات و غسلات است همین سر و گردن وطرف راست و طرف چپ است، مشهور گفتهاند بسیط
است اما محصِل را گفتهاندمرکب است دیگر و برائت را روی محصِل میآوریم وقتی برائت
را روی محصِل آوردیم دیگر گردن مولا میگذاریم اگر اطلاق باشد یا اصل برائت باشد
گردن مولا میگذاریم اینکه وضو همین است، فرق بین حکم واقعی و ظاهری این است که
اگر راستی آن محصِل متحصِل را نیاورد مولا رفع ید از تکلیف میکند یا تقبل ناقص به
جای کامل میکند، لذا این فرمایش ایشان که میفرمایند امر محصِل است گفتهاند بعضی
ولی این اشکال به آنها وارد است اینکه ولو امر بسیط است و من گریبانگیر آن امر بسیط
شدهام ولی در اجزاء و شرایط دیگر من گریبانگیر نشدهام دیگر باید ما اجزاء و
شرایط را ببینیم در باب وضو در باب غسل در باب تیمم هرچه مولا به ما گفته آنها را
به جا میآوریم حالا اینها محصِل باشند یا نباشند از همین جهت هم ما قائلیم و
استاد بزرگوار ما حضرت امام هم روی آن پافشاری داشتند ایشان که اصلاً میگفتند که
محصِل و متحصِل نداریم، حالا چون مشهور است محصِل و متحصل داریم باز هم به آن
بسیطیها میگوییم ولو اینکه اشتغال آمده روی امر بسیط ولی بالاخره این امر بسیط چه
چیزی محصِل آن است؟ یک امر مرکب، و روی آن امر مرکب ما به خوبی میتوانیم هم اطلاقگیری
کنیم اگر اطلاق هم نداشته باشد اصول
گیری بکنیم. این هم این مسئله.
مسئله بعدی که ان هم مسئله خوبی است
فرمودهاند اگر میتی را غسلش دادند اما سدر و کافور نیست وقتی سدر و کافور نباشد
باید با سه تا آب خالص سه تا غسلش بدهند حالا همچنین اگر اصلاً آب ندارد باید تیمم
بدهند حالا این میت را غسلش دادند سه تا غسل هم دادند یک دفعه یک غسل دادند غسل
دوم و سوم داده نشده بحثش تمام شد دیگر ولی یک دفعه نه هر سه تا غسل را دادند اما
با آب قراح یعنی آب خالص حالا دست به این میت گذاشتهاند آیا غسل مس میت دارد یا
نه؟ اما مهمتر از این آب نیست و این را تیمم دادند حالا که تیمم دادند آیا دست به
این میت میشود گذاشت یا نه؟ اگر گذاشتند غسل داردیا نه؟ مسئله اختلافی است مسئله
سه تا قول در مسئله هست.
مرحوم علامه، شهید اول، محقق دوم و
مرحوم فاضل اصفهانی که مشهور شده به فاضل هندی میگویند که نه اگر دست گذاشت باید
غسل بکند، چرا؟ میگویند که ولو اینکه تیمم بدل است یا آن آب به جای سدر و کافور
بدل است اما این بدل برای میت خوب است و اما برای کسی که دست به این میت میگذارد
دیگر نه، وقتی نه استصحاب داریم اگر دست به این میت میگذاشتند غسل داشت الان هم
غسل دارد و علاوه براین که استصحاب هست اینکه آن بدلیت مختص است مختص به همین میت
است که غسلش دادهاند، این مرحوم علامه و شهید اول و محقق دوم و فاضل اصفهانی.
اما مشهور در میان متأخرین البته باید
بگوییم که قدماء مسئله را متعرض نشدهاند اما مشهور در میان متأخرین منجمله صاحب
عروه میفرمایند سقوط است چرا؟ میگویند روایات بدلیت عام است روایات بدلیت عام
است یعنی چه مثلا ان الله جعل التراب احد الطهورین این دیگر ندارد که بعض، میگوید
این خاک مثل آب است همین جور که آب اگر این میت را غسلش داده بودند دست گذاشتن به
این میت غسل نداشت الان هم این آب به جای آن، ان الله جعل التراب طهورا کما جعل
الماء طهورا این ظاهر در بدلیت است و اینکه متیمم کالمغتسل و اگر کسی جنب شد چه
جور اگر تیمم کرد تیمم به جای آن است این جا هم این میت را که تیمم دادند به جای
آن، و همین جور که اگر یک کسی تیمم کرد تمام احکام وضو بار بر آن است این جا هم باید بگوییم بار برآن
است.
خب این مسئله این جا نمیشود صافش کرد
ان شاءالله در باب تیمم میآییم در آن جا مسئله اختلافی است بعضیها گفتهاند که
این تیمم فقط مبیح للصلوه است اگر کسی مثلا جنب شد آب ندارد و این تیمم کرد توی
مسجد نمیتواند برود نماز بخواند باید فقط نماز بخواند نمازش درست است مبیح للصلوه
است.
بعضی گفتهاند که تیممها فرق دارد
اگر برای تنگی وقت است مبیح للصلوه است مثل اینکه جنب است از خواب پا شد دید الان
آفتاب میزند این تیمم کرد نماز بخواند مسجد درِ خانهاش است میتواند برود توی
مسجد یا نه؟ گفتهاند نه، و اما اگر آب برایش ضرر داشت و این تیمم کرد کار وضو را
میکند کار غسل را میکند.
قول سوم هم تمسک کردهاند به همین
روایات که دال بر بدلیت است والتراب احد الطهورین وقتی که جنب بود غسل کرد چه جور
میتوانست توی مسجد برود میتوانست برود امام جماعت بشود حالا هم همین طور است
وحتی فتوی دادهاند نه فقط توی مسجد میتواند برود امام جماعت هم میتواند بشود و
مثل این است که غسل کرده باشد، لذا آن جا باید ببینیم چه در باب تیمم میگوییم لذا
در مسئله ما هم این جور است آیا این مبیح است برای اینکه این را دفنش بکنیم؟ آیا
این بدلیت مطلقه دارد؟ آیا این بدلیت غیر مطلقه دارد؟ این جا مسئله را نمیشود صاف
کرد باید آن جا ببینیم که بدلیت چه بدلیت است و ما در باب تیمم میگوییم احد
الطهورین است علاوه براین اطلاقاتی که در مسئله هست اطلاق هم اسمش را نمیشود
گذاشت، بدلیت، علاوه بر اینکه این تیمم را به جای غسل قرار داده علاوه بر این
دیگر آن روایات هم دلالت میکند به مطلق بدلیت.
اما توی مسئله ما یک حرف دیگری هست که
این را مرحوم علامه و شهید و اینها متذکر شدهاند و آن استصحاب است گفتهاند که
این میت را اگر دست به او میگذاشتند واجب بود که غسل بکند حالا هم دست به او
گذاشتند واجب است غسل بکند این استصحاب تعلیقی نیست که مرحوم آقای حکیم این جا دو
سه جا میفرماند استصحاب تعلیقی اگر بگوییم، نه، استصحاب تعلیقی نیست.
یک اشکال مهم هست این تعدد موضوع است
یعنی میت غسل نداده با میت غسل داده این با هم دو موضوع
است یا میت غسل نداده با میت تیمم داده این دو عنوان است وقتی دو عنوان شد استصحاب
جاری نیست، تعدد موضوع است و یشترط فی الاستصحاب اینکه عرفاً موضوع یکی باشد و
مانحن فیه چون عرفاً موضوع دوتاست استصحاب هم جاری نیست لذا اگر کسی بدلیت درست
بکند مطلقا باید بگوییم این میتی که تیمم دادهاند دیگر تمام احکام غسل، اگر غسلش
داده بودند تمام احکام غسل بار براین است منجمله اگر دست گذاشتیم دیگر لازم نیست
غسل بکند و اگر بدلیت را قبول نکردیم استصحاب هم تعدد موضوع را گفتیم دیگر خواه
ناخواه باید بگوییم که غسل مس میت ساقط میشود در وقتی که تیمم بدهند و اما اگر
تیمم ندهند باید غسل بکند، دیگر دائرمدار فتوای شما.
ما قائلیم اینکه تیمم به جای غسل است
مطلقا در همه جا.
وصلی الله علی محمد و
آل محمد