اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
فرمودهاند سوم جایی
که میشود نبش قبر کرد اگر اثبات حقی متوقف بر نبش قبر باشد متوقف بر اینکه میت
را ببینند و این قضیه الان خیلی واقع میشود که پزشک قانونی باید این میت را ببیند
و قبل از دیدن میت را دفن کرده اند معلوم است نبش قبر میشود کرد برای اینکه
دوران امر است بین حقالله و حق الناس، یک حقی را میخواهند اثبات بکنند مثلا ورثه
مدعی هستند که این میت ما را زنش مسموم کرده یا یک کسی او را مسموم کرده خب برای
اینکه اثبات مطلب بکنند مثلا پزشک قانونی باید این را ببیند و دوران امر میشود
بین اهم و مهم معمولا اهم مقدم بر مهم است.
چیزی که باید توجه
به آن داشته باشیم این ده مورد به بالایی که مرحوم سید در این جا نبش قبر را جایز
میدانند همه همه بر میگردد به همین قاعده اهم و مهم یعنی اگر آن حرف را هم نزنیم
برای اینکه سابقا گفتیم نبش قبر دلیل ندارد جز اجماع یا ما میگفتیم سیره، و آن
قدر متیقن دارد قدر متیقنش آن جاست که یک امر اهمی در کار نباشد، نه، امر اهمش را
هم نمیگوییم هرکجا شک کنیم نبش قبر جایز است یا نه؟ نمیتوانیم اثبات بکنیم جایز
نیست، اصل دارد برائت دارد، اما چیزی که شاید مهمتر از این حرف باشد همین قاعده
اهم و مهم است همین قاعده ترجیح است که این جاها در هر هفت هشت ده مورد میاید،
حالا منجمله همین مورد سوم که اثبات حق متوقف بر نبش قبر است متوقف بر این است که
این میت را خبره ببیند معلوم است باید نبش قبر کرد اثبات حق آن کسانی که مدعی هستند بشود حالا نفیا یا اثباتا.
اما چیزی که مهمتر
از این است و مرحوم سید نفرمودهاند این است که حتی اگر تشریح میت، الان قانون است
و شاید روزی یکی دو تا در همین اصفهان واقع میشود اینکه میت را شکمش را پاره میکنند
و یک بررسی درونی میکنند برای اثبات حق آیا این تشریح جایز است یا نه؟ دیگر آن
خیلی مهمتر از نبش قبر است در همان جا هم میگوییم جایز است دوران امر بین اهم و
مهم است مسلم جسارت کردن به میت و شکمش را پاره کردن جایز نیست اما اثبات حق دیگر
اهمیتش بیشتر از این است لذا اگر راستی بخواهند بفهمند که این میت وضعش چیست و
متوقف بر تشریح باشد میشود تشریح کرد برای اثبات حقی از حقوق، بله گاهی در همین
نبش قبر یا در همین تشریح این دوران امر میشود بین اهم و مهم و اهمش آن طرف است
مثلا یک مرجع تقلیدی را بخواهند تشریح بکنند برای خاطر یک ادعایی که خانمش دارد یا
ادعایی که بعضی از مردم در این جا بگوییم تشریح جایز است نبش قبر جایز است ظاهراً
این جاها را نمیشود گفت لذا اگر بخواهیم یک قاعده کلی درست بکنیم همین است که هر
کجا یک امر اهمی آمد جلو تشریح جایز است چه رسد نبش قبرش، و هر کجا که این اهم
نیست بلکه آن تشریح اهم است یا حرمت نبش اهم است دیگر نبش جایز نیست چنانچه تشریح
هم جایز نیست، خب کلیش مال شما فقهاء جزئیش دیگر مربوط به ما نیست شأن فقیه تشخیص
موضوع نیست تشخیص موضوع مال دیگران است تا این فقیه روی آن حکم بکند، این هم مسئله
سوم.
مسئله چهارم که
فرمودهاند که برای دفن بعضی اجزائی که از میت جدا شده مثل مثلا سر میت جدا شده
میت را دفن کردهاند الان سر پیدا شده میخواهند سر را ملحق به بدن بکنند نبش قبر
جایز است، چرا؟ باز همین نبش قبر دلیل ندارد الا اجماع و حرمت نبش قبر این جاها
نمیآید پس اگر نبش قبر کنند پای میت را سر میت را ملحق به او بکنند اشکال ندارد.
مرحوم سید اگر
یادتان باشد سابقا مرحوم سید اجزای مبانه را میفرمودند که با میت نه، واجب است آن
را دفن بکنیم، لذا ظاهر عبارت سید این بود اگر پای میت مثلا جدا شده میت را دفنش
کردند حالا پا پیدا شده، حالا سر پیدا شده این را نبش نکنند بلکه سر را دفن بکنند
مثلا قبر را بکنند هنوز نرسیده به میت سر را بگذارند آن جا یا پا را بگذارند آنجا
و دفن بکنند اگر یادتان باشد مرحوم سید این جورها میگفتند، اگر یادتان باشد روایت
ابن ابی عمیر روایت ما میگفتیم که ولو مرسله است اما ابن ابی عمیر مرسل آن است میگفتیم
روایت صحیح السند است آن میگفت اجزای مبانه را باید داخل در کفن دفن بکنند و ما
به مرحوم سید اعتراض میکردیم اینکه دارد در کفن چرا شما در کفنش را نیاوردید؟ آن
مسئله که سابقا گذشت اما این مسئله یک تهافتی در کلام مرحوم سید هست عبارتش را
بخوانم میفرمایند که لدفن بعض اجزائه المبانه منه معه نبش قبر بکنند برای اینکه
اجزای مبانه را با آن دفن بکنند بعد میفرمایند لکن الاولی دفنه معه علی وجه لا
یظهر جسده خوب است که نبش قبر نکنند بلکه مثلا قبر را بکنند نرسیده به لحد آن جزء
مبان را آن جا دفن بکنند که منافات دارد با صحیحه ابن ابی عمیر که صحیحه فرمود که
اجزای مبانه را باید در کفن دفن بکنند و مرحوم سید آن جا ظاهر عبارتشان این بود که
در کفن نه، یعنی نبش قبر نه اما در این جا میفرماید نبش قبر آری اما بهتر این است
که والاولی دفنه معه علی وجه لایظهر جسده بعنی نبش قبرش را جایز میدانند برای اینکه
اجزای مبانه را در کفن دفن بکنند آن جا می گفتند نه این جا میگویند آری اما میگویند
بهتر این است که نبش قبر نشود اگر نبش قبر شد اشکال ندارد، یک کسی بگوید صحیحه ابن
ابی عمیر این جاها نمیآید و صحیحه ابن ابی عمیر مربوط به آنجاست که هنوز دفنش
نکرده باشند وجهی است آن وقت اگر دفنش کرده باشند دیگر بگوییم جایز نیست نبش قبر
جایز نیست اگر مثلا سر میت پای میت سابقا اگر یادتان باشد راجع به مو و ناخن و اینها
مذاکره میکردم بگوییم اگر میت را دفن کرده باشند دیگر نبش قبر نه اما دفن او با
او همینطور که مرحوم سید میگویند الاولی دفنه معه علی وجه لا یظهر جسده.
یک مسئله دیگر پیدا
میشود شاید شما بهتر بپسندید بگویید موارد فرق میکند مثلا یک دفعه سر میت است
این جا نبش قبر واجب است باید نبش قبر بشود سر را ملحق به بدن بکنند و دفنش بکنند
اما یک دفعه مثلا دست میت است یا نه، مسئله سابق یک وقت موها ناخنها اینها که
دفن نکرده اند اینهاست بگوییم در این جا نبش قبر جایز نیست و دفن بکنند یک جای
دیگر، حالا یا همینطور که سید میگویند با میت اما روی قبر یا پهلوی قبر اما اگر
سر باشد بگوییم نبش قبر جایز است برای اینکه سر را ملحق بکند و من عقیده دارم سر
مطهر حسین علیه السلام ملحق به بدن مطهر شد بلکه من عقیده دارم سرها همه همه حضرت
سجاد علیه السلام ملحق به ابدان مطهر کردند حالا اگر هم این حرف من حدسی باشد درست
نباشد ولی اصل مسئله را همین جورها باید بگوییم که اگر مثلا سر میتی الان موجود
بوده ما نگران نبش قبر نباشیم دیگر مسلم حرمت نبش قبر این جاها نمیآید حتی مثلا
انسان راجع به پا راجع به دست هم همین را بگوید نبش قبر این جاها حرام نیست و نبش
قبر میکنند پا را ملحق به بدن میکنند و روی قبر را میپوشانند بله اگر مثلا مثل
مو و ناخن و یک انگشت و امثال اینهاست اینها دیگر آن حرمت نبش قبر را بخواهیم
برداریم نمیشود و آنها را دفن بکنند با میت اما نبش قبر نکنند این جا که مرحوم
سید این جا میگویند و نمیدانم میشود یا نه؟ جمع بین کلام مرحوم سید هم همین جور
که من عرض میکنم بکنیم، روایت ابن ابی عمیر را هم همینجور معنا بکنیم که همه اینها
یک امر عقلایی هم میشود اگر امر عقلایی شد دیگر آن نبش قبر که یک سیره عقلاست
حرمتش گاهی هست حرمتش گاهی نیست، بگوییم که عقلاء میگویند که اگر سر میت است نبش
قبر اشکال ندارد، لذا بگوییم که آن قضیه ابن ابی عمیر قبل از دفن است قبل از دفن
فرمودند ناخنها و موها و امثال اینها را در کفن بگذارید اما بعد از دفن را دیگر
صحیحه ابن ابی عمیر نمیگیرد لذا اگر کسی این جور بگوید ظاهراً حرف خوبی است
بگوییم نبش قبر حرمتش یک امر عقلایی است و آن اجماع هم همان سیره را امضا میکند
دیگر ببینیم این امر عقلایی کجا هست؟ کجا نیست؟ در مثل ملحق کردن سر بلکه پا اجزای
مبانه مهم اینها را اگر بخواهند بکنند خوب است نبش قبرش طوری نیست عقلاء هم این
کار را قبیح نمیدانند حرام نمیدانند مستحسن میدانند و اما اگر اجزای مبانه
اجزای رئیسه نباشد مثل مو و ناخن و یک انگشت و امثال اینها این بگوییم نبش قبر را
عقلاء میگویند نه و دفنش را میگویندپهلوی آن، دفنش را میگویند روی جسد آن و جمع
بکنیم بین اجزای رئیسه و اجزای غیر رئیسه و بگوییم عقلاء که نبش قبر را حرام میدانند
این جا تفصیل قائلند آن وقت آن صحیحه ابن ابی عمیر هم بگوییم مربوط به قبل از دفن
است نه مربوط به بعد از دفن، برای اینکه روایت این جور بود که اجزای میت را مثل
ناخن و مو و امثال اینها را بامیت در کفن میت دفن بکنیم روایت مربوط به قبل از
دفن است دیگر روایت بعد از دفن را نمیگیرد حالا که بعد از دفن را نگرفت چه
بگوییم؟ بگوییم که فرق است بین اجزای رئیسه و اجزای غیر رئیسه، خیال میکنم این
حرف من خوب باشد و ما بخواهیم بگوییم که نبش قبر برای موهای میت مشکل است انصافا و
اینکه مرحوم سید میفرمایند و الاولی بگوییم نه مشکل است برای یک انگشت نبش قبر
بکند مشکل است اما برای دست مخصوصا یک سر نبش قبر بکند این دیگر نبش قبرش باید
بگوییم متعین است، ندیدم کسی بگوید و همین است که مرحوم سید یک تهافتی هم در
کلامشان هست آن جا چیزی گفتند این جا چیزی میگویند و آن جا میگفتند نبش قبر
مطلقا نه و این جا میگویند نبش قبر آری اما اولی این است که نبش قبر نکنند بلکه
پا را قبر را بکنند تا به لحد برسد بگذارند روی لحد بشود دو قبره یکی اصل میت یکی
هم اجزای مبانه، روایت را جمع عقلایی میکنیم خوب است دیگر، خب این هم از این
مسئله.
مسئله بعدی میفرمایند
که اذا دفن فی مقبره لایناسبه کما اذا دفن فی مقبره الکفار او دفن فی مزبله و نحو
ذلک این مزبله این مقبره کفارش را اگر مثال نزده بودند خیلی بهتر بود برای اینکه
در مقبره کفار خب جایز نیست اصلاً نه عالم را یک مسلمان را بخواهند در مقبره کفار
دفن بکنند جایز نیست چنانچه کافر را بخواهند در قبرستان مؤمنین دفن بکنند جایز
نیست لذا مثلا اگر یک کافری یک بهایی را دفن کردند در قبرستان مسلمانها حتما باید
این را نبش قبرش بکنند برود گم شود اما اگر یک مسلمان را در قبرستان بهاییها دفن
کردند مخصوصا حالا که پناه بر خدا دارند این جوانها شوهر میکند به بهایی یا بهایی
میاید دختر مسلمان میگیرد به او هم میدهند حالا اگر یک زن مسلمانی شوهرش کافر
است این را دفن کرد در قبرستان خودشان خب سابقا گفتیم نمیشود حتما باید نبش قبر
بکنند و این را از قبر بیرونش بیاورند لذا این را مثالش را بخواهیم به این که اذا
دفن فی مقبره لا یناسبه این حساب مناسبت نیست حساب حسابی جدی حساب حرمت است و حتما
نبش قبر جایز است اصلا باید بگوییم نبش قبر نیست برای اینکه نبش قبر آن جاهایی
است که به جا دفن شده باشد این اصلاً بی جا دفن شده اصلاً قبرش نیست، همچنین مثلا
یک مسلمانی را دفن بکنند در یک مزبلهای مثلا دشمن او را دفن کرد در یک مزبلهای
خب معلوم است باید این نبش قبر بشود باید این مسلمان را ببرند در قبرستان مسلمانها
دفن بکنند لذا اگر مثال بخواهیم بزنیم یک مثالهای متناسب بهتر است مثلا یک عالم
بزرگواری را که باید برای او مقبره درست کرد برای او ضریح درست کرد در یک اتاق محقری ظالم دفن کرد حالا
در این جا آیا میشود این را ببرند یک جای مناسبی؟ در یک امامزادهای؟ در وسط
قبرستان برای اینکه آن جا برایش یک ضریح درست بکنند؟ این مثال باید این جا باشد و
بگویند جایز است، جوازش هم برای چه؟ برای اینکه نبش قبر حرمتش دلیل ندارد الا
اجماع، اجماع قدر متیقن است و این جاها را
نمیگیرد یک قدری بیشتر نبش قبر برای خاطر هتک است و این جاها هتک مؤمن
نیست پس نبش قبر جایز است حتی همین مثالهایی که من میزنم خب معلوم است نبش قبر
جایز است دیگر، به زور یک عالم بزرگوار مشهور در شهر را به زور دفن کردن توی یک
اتاق محقری حالا مردم میخواهند این را از این اتاق ببرند یک جایی برایش ضریح درست
کنند بارگاه درست کنند خب معلوم است آن اجماع در این جاها نمیاید و میگوییم که
نبش قبر جایز است، لذا اصل مطلب مرحوم سید خیلی عالی است که اذا دفن فی مقبره لا
یناسبه اما این دوتا مثالشان نمیشود درستش کرد کما اذا دفن فی مقبره الکفار این
قضیه مناسب و غیر مناسب نیست این قضیه حرمت و عدم حرمت است همچنین او دفن فی مزبله
این قضیه مناسب و غیر مناسب نیست این قضیه حرمت است و این اگر حرمت باشد معلوم است
این حرمت مقدم است بر آن حرمت و این را میشود از آن اتاقک یا العیاذبالله از آن
مزبله یا از قبرستان کفار ببرندش جای دیگر چرا؟ برای اینکه یا قانون اهم و مهم یا
قانون هتک و یا آن اجماعی که فقهاء هی مرتب به آن تمسک میکنند دیگر هر کدامش را
تمسک بکنیم ظاهراً اشکال ندارد. مسئله مهمتر از همه اینها اینکه الان مشهور است
اینکه جنازه را بعد از دفن ببرند در مشاهد مشرفه مثل اینکه میت را نبش قبر بکنند
بخواهند ببرند در کربلا دفن بکنند ایا جایز است یا جایز نیست؟ مرحوم سید این جا میفرمایند
جایز است و قبل از دفنش را که سابقا گفتند حتی قبل از دفن را مرحوم سید فرمودند
اگر بو هم بردارد طوری نیست ببریم آن جا برای اینکه من تمسک بهم فقد نجی حالا
مسئله حالا این است که دفن کردهاند.
اختلاف است مثلا
غالب محشین اشکال کردهاند و منجمله استاد بزرگوار ما اقای بروجردی و استاد
بزرگوار ما حضرت امام میفرمایند که نه، مرحوم آقا ضیاء در حاشیه بر عروه تمسک
کردهاند به سیره قبل، گفتهاند نمیشود گفتهاند پس حالا که میشود چه؟ مرحوم آقا
ضیاء رضوان الله تعالی علیه فرمودند که این یک سیره عوامانه است به درد ما نمیخورد
و سیره این بوده که نبش قبر نمیکردند برای بردن این طرف و آن طرف، مرحوم محقق
نایینی در همین حاشیه بر عروه فرمودند حتی اگر وصیت هم بکند وصیت نافذ نیست، مرحوم
صاحب سرائر هم در سرائر فرمودهاند که این اصلا بدعت است و ما بخواهیم نبش قبر
بکنیم میت را از این جا به جای دیگر ببریم این یک بدعت است و باید نباشد حرام است
دیگر، یک بدعت است یعنی حرام است، مرحوم سید در این جا میفرمایند که نبش قبر
بکنیم ولو وصیت هم نکرده باشد جایز است باز جوازش هم بر میگردد به همین مسئله که
دلیلی بر حرمت نداریم.
این نبش برای بردن
به مشاهد مشرفه چندین صورت پیدا میکند یک صورت که حالا رسم است امانت میگذارند
شاید هم آقایان مراجع یادشان دادهاند مراجع قبلی که این را دفن نکنید امانت
بگذارید و وقتی امانت گذاشتید در یک تابوتی اگر فورا نمیشود برد حالا امانت
بگذارید یک مدتی دفن باشد بعد همان تابوت را ببرید در مشاهد مشرفه، این حرف از نظر
کسانی که گفتهاند که میت را باید دفن کنیم فوراً هم باید دفن کنیم و توی تابوت
گذاشتن فایدهای ندارد توی وسط دیوار گذاشتن فایدهای ندارد منافات با این حرف
دارد و اینکه مرحوم سید در این جا تابوتش را جایز میدانند و اینها سابقا اگر
یادتان باشد مرحوم سید میگفتند اصلاً کسی که مرد فورا باید دفنش کنند و میفرمودند
توی تابوت گذاشتن نمیشود در وسط دیوار نمیشود در اتاقک و در اتاقک را بستن نمیشود
بلکه باید او را زیر خاک بکنند.
ما سابقا اشکال میکردیم
میگفتیم که ما آن که میخواهیم موارات است بوی تعفن این بیرون نیاید درندهها این
را نخورند حالا هر جوری که دفن بکنند ما میگفتیم اشکال ندارد لذا در وسط دیوار
بگذارد در یک تابوت مومیائی بکند و یکی هم همین که رسم است درست با مستحبات لحد
برایش درست کند روی لحد را بپوشاند آن دعاها را بخواند آن فرد افضلش است اما فرد
غیر افضلش هم در تابوت گذاشتن برای همیشگی نه برای انتقال ما میگفتیم دلیل بر
حرمت ندارد در وسط دیوار گذاشتن و دیوار را حسابی محکمکاری کردن نه بوی گند میآید
بیرون و نه درندهای او را میبرد اینکه در روایات آمده بود خب وسط دیوار هیچ
اشکال ندارد یا یک سنگ چند تنی را گذاشتن روی آن و همان جا را برایش قبر قرار دادن
میگفتیم موارات نمیخواهد میخواهیم این پنهان باشد از اینکه بوی گندش بیرون
نیاید پنهان باشد از اینکه از درندهها محفوظ باشد و یک سنگ چند تنی بگذارند روی
این میت و همان جا را همین سنگ را برایش ضریح درست بکنند اما همه اینها را اگر
یادتان باشد مرحوم سید اشکال میکردند میگفتند هیچ کدام اینها جایز نیست خب اگر
هیچ کدام اینها جایز نیست توی تابوت گذاشتن برای اینکه کربلا ببرند، همین حالا
جایز نیست این امانتی که مشهور شده باید بگوییم یک امر غلطی است یک امر غلطی است
از نظر آنها، برای اینکه مشهور در میان اصحاب که سابقاً خواندیم گفتند نمیشود
میت را توی تابوت بگذاری و مومیائی بکنی، نمیشود میت را توی تابوت بگذاری و این
به عنوان قبرش باشد خب اگر نه اینکه امانت بگذاریم بعد تابوت را ببریم مشهد این
نمیشود باید دفنش کنیم حالا که دفن کردیم نبش قبرش جایز است یا نه؟ یک دفعه هیچ
چیز از او باقی نمانده به غیر یک مقدار استخوان بگوییم که این جایز است چرا جایز
است؟ اجماع یا هتک این جا نمیاید وقتی نیامد پس جایز است میبرندش کربلا من تمسک
بهم فقد نجی، این یک صورت.
صورت دوم اینکه نه
تر وتازه است و میخواهند نبش قبر بکنند و میخواهند ببرندش کربلا این کم پیدا میشود
البته توی ما آخوندها الحمدلله زیاد پیدا میشود همین چند روز قبل یک آیتالله را
17 سال بود پهلوی حضرت معصومه دفن کرده بودند بعد از 17 سال قبر سوراخ شد یعنی میخواستند
آن جا را ملحق به حرم بکنند و این بدن تر و تازه بود تشییع جنازه کردند دیگر، همین
چند روز قبل، یا علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه بعد از 300، 400 سال یا مرحوم
صدوق در ابن بابوبه یا مرحوم تفلیسی زمان پهلوی در همین اصفهان تشییع جنازهاش
کردند بعد از 100 سال یا اقا حسین خوانساری در همین تخت فولاد چند وقت قبل میخواستند
یک کسی را البته نمیدانم خوب بود یا نه؟ بین پسر و پدر میخواستند یک کسی را دفن
بکنند بعد از 400 سال قبر مطهر آقا حسین خوانساری پیدا شد تر و تازه بود لذا من
غیر طلبه سراغ ندارم ممکن است باشد اما توی ما طلبههاالحمدلله این یک امتیاز است
معلوم میشود شما طلبهها روحانیت مهمتر از همه هم در دنیا هم در آخرت، یک دفعه
این جوری است. وقت گذشت بگذاریم برای فردا ان شاءالله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد