رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً
مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
در مسئلۀ 17 فرمودند: إذا وجد الماء في أثناء الصلاة بعد الركوع
ثم فقد في أثناء أيضا أو بعد الفراغ منها بلا فصل هل يكفي ذلك التيمم لصلاة اخرى
أولا ؟ فيه تفصيل فإما أن يكون زمان الوجدان وافيا للوضوء أو الغسل علي تقدير عدم
كونه في الصلاة أولا ، فعلى الثاني الظاهر عدم بطلان ذلك التيمم بالنسبة إلى الصلاة
الاخري أيضا، و أما علي الاول فالأَحوط عدم الاكتفاء به، بل تجديده لها، لان القدر
المعلوم من عدم بطلان التيمم إذا كان الوجدان بعد الركوع إنما هو بالنسبة إلى
الصلاة التي هو مشغولٌ بها لا مطلقا .
این مسئله در میان فقها و در میان بزرگان، همین اختلاف مرحوم سید
بوده است. مسئله البته معتلابه نیست اما بالاخره یک فرعی است از فروع تیمّم و
اختلاف بین فقها. اینکه با تیمم وارد نماز شد. در وسط نماز آب پیدا کرد. بنا شد
اگر در رکعت اول باشد، نماز باطل شد و نماز را رها کند و نماز دیگر بخواند و اگر
در رکعت دوم باشد، نماز صحیح است و نماز صحیح به معنای اینکه با همان تیمم، نماز
میخواند و نمازش صحیح است و بعد از نماز برای نماز دیگری وضو میگیرد یا غسل میکند.
این مسئله را سابقاً صحبت کردیم. مسئلۀ حالا اینست که مثلاً در رکعت دوم آب پیدا
کرد اما آب دوباره مفقود شد. مثلاً ماشینی به آنجا آمد و آب داشت، اما این ماشین
توقف نکرد و رفت. اگر این نماز نمیخواند، میتوانست از این ماشین آب بگیرد و وضو
بگیرد. اما حالا در نماز بود و نتوانست آب بگیرد و آن ماشین رفت. آیا این تیمم
باطل میشود و باید نماز را رها کند یا نه؟ به معنای اینکه نماز را رها کند یعنی
نماز را میکند و از آن ماشین آب میگیرد و وضو میگیرد و نماز میخواند. آیا این
لازم است یا لازم نیست؟
مرحوم سیّد فرمودند که ببینیم آیا به اندازهای که آب بگیرد و
وضو بگیرد، این مقدار وقت هست یا نه. اگر مثلاً ماشین آمد و یک توقف کرد و وقتی
دید این نماز میخواند، رفت. میفرماید این تیمم صحیح است و با همین تیمم نماز
بخواند و اشکال ندارد. اما اگر ماشین توقف کرد. مثلاً رفت غذا گرفت و آمد و
بالاخره به اندازۀ یک وضوگرفتن، این ماشین توقف کرد، میفرمایند در این صورت ولو
ماشین هم رفت، این تیمم باطل است. این فتوای مرحوم سید است که فرق میگذارند بین
آنجا که بتواند وضو بگیرد یا نتواند. اما فقها این تفاوت را نگذاشتند. یک عبارتی
از مرحوم محقق در معتبر بخوانم و ببینیم که عبارتشان چیست.
قال فی المعتبر: لو رأی الماء فهو فی الصلاة ثم فقده قبل فراقهِ
قال الشیخ: ینتقض التیمّم فی حقّ الصلاة المُستعنبه. گفته آب آمد و این تیمم باطل
شد. مرحوم محقق میفرمایند: ولا قیلَ لا یبطُل تیممّه لکان قویّا. لأنَّ وجدان
الماء لایبطُلُ تیمّم ما لم یتمکّن من استعماله. این آب تیمم را باطل نمیکند. آن
آبی تیمم را باطل میکند که بتواند از آن آب استفاده کند. و فرض اینست که نتوانسته
از این آب استفاده کند والاستعمال هنا ممنوع منه شرعا ضرورة وجوب المضي في صلاته
لانا نتكلم على هذا التقدير.
مرحوم محقق بردند یک جای دیگر و آن اینست که این الان تیمم دارد
و نماز میخواند و نماز صحیح میخواند و واجب است که این نماز را تمام کند،
بنابراین ولو آب هم دارد اما تمکّن از استعمال ندارد. فلم یجدوا الماء فتیمّموا را
لم یتمکّن معنا کرده است. مرحوم محقق اینطور جلو آمدند که فرق نمیکند. میخواهد
به اندازۀ وضوگرفتن این فقدان آب باشد یا نباشد، فرق نمیکند. برای اینکه اگر هم
به اندازۀ وضو بتواند، باز تمکّن از استعمال آب ندارد. برای اینکه شکستن نماز حرام
است و این در حال نماز خواندن است. بالاخره فرق مسئلۀ 16 با 17 اینست که در مسئلۀ
16 مسئله این بود که اگر در رکعت دوم آب پیدا کرد، نماز باطل نیست و حالا مسئلۀ 17
اینست که این آب پیدا کرده ثمَّ فقد، و آن آب از بین رفته است. در اینجا چه میشود.
اگر کسی بگوید این آب پیدا کردن مثل آنست که آب پیدا نکرده باشد، وقتی مثل اینست
که آب پیدا نکرده باشد، این نماز صحیح است و اشکال ندارد و اما اگر کسی بگوید نه،
این آب پیدا کردن موجب میشود که این نماز را رها کند و وضو بگیرد و نماز بخواند و
شکستن نماز هم در این مواقع اشکال ندارد. که مرحوم محقق در معتبر مسئله را اینجا
آورده. ولا قیلَ لا یبطُل تیممّه لکان قویّا. لأنَّ وجدان الماء لایبطُلُ تیمّم ما
لم یتمکّن من استعماله والاستعمال هنا ممنوع منه شرعاً ضرورةً وجوب المضي في صلاته
لانّا نتكلم على هذا التقدير.
لذا فرض میکنیم شکستن نماز حرام باشد، وقتی شکستن نماز حرام
باشد، وضوگرفتن برای این جایز نیست. باید با همان تیمّم نماز بخواند و نمازش هم
درست است. مرحوم شیخ طوسی هم گفتند شکستن نماز در این موارد اشکال ندارد. لذا
فرمایش شیخ طوسی با مرحوم محقق در اینجا فرق کرد که آیا شکستن نماز حرام است یا
نه. اگر بگوییم شکستن نماز حرام است در اینجاها، این نمیتوانسته نماز را بشکند و
وضو بگیرد. اگر بگوییم شکستن نماز حرام نیست، این میتوانسته نماز را بشکند و وضو
بگیرد. بنابراین نمازی که حالا میخواند که معلوم است صحیح است برای اینکه در رکعت
دوم بوده و میتوانسته با همین تیمم نماز بخواند.
مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی و امثال اینها، همین مسئله را
دائرمدار حرف مرحوم محقق میکنند. مرحوم سیّد مثل اینکه شکستن نماز در این موارد
را جایز نمیدانند. لذا مرحوم سید میگویند اگر فوراً این آب رد شد، آن نماز درست
است و نماز بعدی را هم اگر آب نباشد، با همان تیمم بخواند و اگر میتوانسته وضو
بگیرد و مثلاً پنج دقیقه این ماشین صبر میکرده و این ماشین بعد از پنج دقیقه رفته
و این میتوانسته وضو بگیرد اما نمیخواسته وضو بگیرد برای اینکه نمازش که درست
است و در رکعت دوم بوده است، میفرمایند در اینجا تمکّن از آب داشته و میتوانسته
نماز را بشکند و نماز دیگری بخواند. معلوم میشود مرحوم سیّد شکستن نماز را با یک
داعی جایز میداند. حق هم با مرحوم سید است. برای اینکه سابقاً هم در این مورد
صحبت کردیم و گفتیم که شکستن نماز اگر داعی عقلائی روی آن باشد، جایز است. برای
اینکه دلیلی برای شکستن نماز که حرام باشد، نداریم الاّ اجماع. و اجماع قدر متیّغن
دارد و قدر متیغنش آنجاست که همینطور نماز را بشکند و اما اگر یک داعی عقلائی روی
آن باشد، شکستن نماز طوری نیست. لذا مثلاً در رسالهها شما مینویسید که مثلاً اگر
غذایش را گربه میبرد یا گوشت را گربه میبرد، در اینجا اگر نماز را بشکند، طوری
نیست. حتی مثلاً میگویید که در میزنند و یک کسی است که باید در را روی آن باز
کند، لذا شکستن نماز در این موارد طوری نیست. اما اگر همینطوری بخواهد نماز را
بشکند، جایز نیست. لذا مرحوم سیّد در این گونه موارد میگویند شکستن نماز طوری
نیست. حالا که طوری نیست، این در وسط نماز آب پیدا کرد، سپس این آب مفقود شد،
معلوم است که طوری نیست که این نماز را ادامه بدهد. مسئلۀ 16 بود که نماز را ادامه
میدهد و نماز تمام است. برای نماز بعدی هم آب ندارد و تیمم میکند. اما حرف اینست
که آیا با همین تیمم میتواند نماز بعدی را بخواند یا نه. اگر بگویید شکستن نماز
نمیشود، آنگاه این با همان تیمم میتواند نماز بعدی را بخواند. اگر بگویید شکستن
نماز میشود، این باید برای نماز بعدی تیمم کند. برای اینکه آب آمده و تیمم باطل
شده است. گرچه عرض میکنم که معلوم میشود مرحوم شیخ طوسی و مرحوم محقق هر دو
فرضشان روی این مسئلۀ مطلق است که آیا شکستن نماز حرام است یا نه. اگر کسی بگوید
شکستن نماز با داعی عقلائی حرام نیست، اینجا داعی عقلائی دارد و میتواند نماز را
بشکند و وضو بگیرد برای همین نماز و نماز بعدی. اما اگر کسی بگوید که شکستن نماز
حرام است، باید نمازش را بخواند. به خاطر اینکه در رکعت دوم بوده و با تیمم بوده و
این نماز صحیح است و باید نمازش را بخواند و اینکه بخواهد نماز را بشکند، حرام
است.
پس درحقیقت این آبی که پیدا شده و سپس مفقود شده، مثل اینست که
اصلاً آب پیدا نشده باشد. لذا میتواند با همین تیمم، نماز بعدی را هم بخواند. این
خلاصۀ مسئله است. لذا مرحوم محقق میفرمایند: لانّا نتکلّم علی هذا التقدیر. ما
روی این تقدیر صحبت میکنیم که آیا شکستن نماز حرام است یا نه؟. بنابراین اگر یک
دقت کنیم، دیگر اختلافی در مسئله نباشد الاّ مبنایی. حرف مرحوم سید هم درست میشود
اما روی مبنا ؛ که آنجا که فوراً آب از دستش برود، این تمکّن نداشته اما آنجا که
مثلاً پنج دقیقه باشد ، تمکّن از وضو داشته و باید نماز را شکسته باشد و برای نماز
بعدی وضو گرفته باشدو حالا که این کار را نکرده، بنابراین آن نماز درست است و نماز
بعدی را نمیتواند با این تیمم بخواند و باید یک تیمم جدیدی بکند. حال فتوای شما
در شکستن نماز هرچه هست ولی علی الظاهر این شهرت بسزایی دارد که شکستن نماز اگر
داعی عقلائی روی آن باشد، اشکال ندارد.
اگر شکستن نماز برایش حرام باشد، نمیتواند نماز را بشکند و حالا
که نمیتواند نماز را بشکند باید با همین تیمم نماز بخواند. اما موقعی که به نماز
دوم رسید، این تیمم برای نماز دوم باطل است برای اینکه این تیمم برای همین نماز
بوده و نمیتواند برای نماز دوم باشد. لذا قاعدۀ ترتّب هم نمیآید و روایتی هم در
مسئله نداریم. همین فرمایش که همه هم پذیرفتند؛ این تفسیر مرحوم سید نه، بلکه صاحب
جواهر به طور مطلق پذیرفته که این حرف مرحوم شیخ طوسی روی مبنا درست است و حرف
مرحوم محقق در معتبر هم درست است از روی مبنا. لذا آن کسانی که شکستن نماز را حرام
میدانند، میگویند با همین تیمم میتواند نماز دوم را بخواند و آن کسانی که شکستن
نماز را حرام نمیدانند، میگویند با این تیمم میتواند این نمازی که در دستش است
را بخواند اما برای نماز بعدی، برای اینکه میتوانسته وضو بگیرد و نگرفته، باید
تیمم کند و نماز بخواند. گفتم مبنای ما هم همین است که شکستن نماز اشکال ندارد.
چنانچه مرحوم محقق در اینجا همین را میفرمایند که: ولا قیلَ لا یَبطُل تیممّه
لکان قویّا. چرا؟ لأنَّ وجدان الماء لایبطُلُ تیمّم، اینکه صرفاً آب ببیند، این
تیمم را باطل نمیکند. ما لم یتمکّن من استعماله، تا تمکّن، آب را ببیند و تمکّن
هم داشته باشد برای اینکه وضو بگیرد، والاستعمال هنا ممنوعٌ منه، چرا استعمال در
اینجا ممنوع عنه است؟ شرعاً ضرورةً وجوب المُضي في صلاته ، برای اینکه نماز شکستن حرام
است و باید نماز را ادامه دهد و نمازی که ادامه میدهد درست است اما برای نماز
بعدی باید تیمم کند و نماز بخواند. لذا اگر میخواهی برای نماز بعدی وضو داشته
باشی این نماز را بشکن و برای هر دو وضو بگیر و با وضو نماز بخوان. اما اگر بگویید
شکستن نماز حرام است، آنگاه این نمازی که میخوانی درست است و با تیمم بخوان برای
اینکه روایات به ما میگفت اگر کسی در رکعت دوم آب پیدا کند، میتواند با همان
تیمم نماز بخواند و نمازش هم درست است. این هم آب پیدا کرده و میتواند این نماز
را ادامه دهد و نمازش هم درست است که ما گفتیم واجب است که ادامه دهد و نمازش درست
است. آنگاه برای نماز بعدی تیمم باطل است برای اینکه میتوانسته وضو بگیر و نگرفته
است. اینطور عالی در میآید. لذا حرف مرحوم محقّق در معتبر درست است و همه هم از
او متابعت کردند و همه مسئله را دائرمدار همین حرمت و عدم حرمت کردند. اگر کسی
بگوید نمازشکستن مطلقاً حرام است. اینجا هم نماز شکستن حرام بوده و نمازش با تیمم
درست است و برای نماز بعدی باید تیمم کند. اگر کسی بگوید نماز شکستن در این موارد
طوری نیست. حالا که طوری نیست، این میتواند ب همین تیمم نماز را بخواند و میتواند
نماز را بشکند و وضو بگیرد و هم این نماز و هم نماز بعدی را با وضو بخواند. حال
اگر نماز را نشکست، با این تیمم نماز را میخواند و برای نماز دوم باید تیمم دیگری
بگیرد برای اینکه این تیمم به دردش نمیخورد چون آب دیده و تمکّن از استعمال هم
داشته است. لذا این نماز دست است به خاطر اینکه امام فرمودند اگر در رکعت دوم آب
پیدا کرد، میتواند با آن تیمم نماز بخواند و نماز بعدی با این تیمم صحیح نیست اما
با تیمم دیگر صحیح است برای اینکه آب ندارد. در وسط نماز آبی دیده و آب مفقود شده
و به درد نماز دوم نمیخورد و باید تیمم دیگری بکند. برای نماز اول که کسی حرف
ندارد و همۀ حرفها برای نماز دوم است.
مسئلۀ 18: فرمودند: في جواز مسّ كتابة القرآن وقراءة العزائم حال
الاشتغال بالصلاة التي وجد الماء فيها بعد الركوع إشكال.
تیمم کرد و در رکعت دوم آب پیدا کرد، آب آمد و تیمم باطل شد، در اینجا
نه، آب آمد و تیمم باطل نشد. حالا در رکعت دوم میخواهد قنوت بخواند، آیا میشود
دست روی آیات قرآن بمالد یا آیات عزائم بخواند یا نه؟ به عبارت دیگر آیا این تیمم
فقط به درد این نماز میخورد و یا نه، با این تیمم طاهر است و هرکار که آدم طاهر
میکند، این هم با این تیمم میتواند انجام دهد.
مرحوم سید اشکال دارند. حال یک مشکلی که در عبارت مرحوم سید است
اینست که میفرماید اشکال است برای اینکه قدر متیغن از این تیمّم اینست که این
تیمم برای این نماز است و غیر از آن نیست. بعد میفرمایند: اشکالٌ لما مر من أن
القدر المتيقن من بقاء التيمم وصحته إنما هو بالنسبة إلى تلك الصلاة، حالا که قدر
متیّغن است، دیگر معنایش اینست که نمیتواند دست روی خط قرآن بکشد. اگر به راستی
قدر متیغن اینست که همین هم هست، پس این اشکالٌ چرا آمده؟ باید بفرمایند که حال
الاشتغال بالصلاة التي وجد الماء فيها بعد الركوع لایجوز لما مر من أن القدر
المتيقن من بقاء التيمم وصحته إنما هو بالنسبة إلى تلك الصلاة. نمیدانم چرا
اشکالٌ آمده اما فتوا هم هست. یعنی هم فتوا و هم اشکالٌ است. اگر فرموده بودند
اشکالٌ فالأحوطُ اینکه با این تیمم دست روی خط قرآن نکشد، خوب بود اما اشکالٌ و
باید دست روی خط قرآن نکشد، از نظرفن مسئله گفتن، خیلی صاف نیست و روی عبارت اشکال
است. این دائرمدار اینست که آیا تیممها تفاوت میکند یا نه. مثلاً تیمم کرده برای
تنگی وقت، مشهور در میان اصحاب گفتند با این تیمم فقط میتواند نماز بخواند و اگر بخواهد
به مسجد برود و نماز بخواند، نمیشود و بخواهد دست روی خط قرآن بکشد، نمیشود. فقط
این مبیح للصلاة است. مرحوم سیّد در آن تنگی وقت گفتند و اینجا هم فرمودند و نباید
اشکال کنند. یک قاعدۀ کلی اینکه بعضی اوقات تیمم فقط مختص آن چیزی است که برایش
تیمم میکنیم. مثل تیمم در تنگی وقت برای نماز، یا تیمم در مسئلۀ ما که در رکعت
دوم آب دیده و تیمم باطل نشده و اما اگر حرف ما را بزنید و بفرمایید هیچ فرقی بین
تیمم و وضو و غسل نیست. وقتی تیمم کند، طاهر میشود. هرکار که از وضو و غسل بیاید،
از این تیمم هم میآید. خواه ناخواه در تنگی وقت تیمم کرده و با همین تیمم میتواند
به مسجد برود و نماز بخواند. و یا نماز جماعت بخواند. این دائرمدار آن مسئله است.
نمیدانم در آنجا فتوای شما چه شده است. اگر آنجا فتوای شما این باشد که تیمم مبیح
للصلاة است، این حرف مرحوم سید در اینجا درست در میآید و اما اگر گفتید تیمم
غایتش هرچه باشد، باید جواز تیمم داشته باشید و وقتی جواز تیمم پیدا کردید، این
تیمم أحدالطهورین است. التیمّم أحدالطهورین یکفیک السنه و هرکاری از این تیمم برمیآید.
لذا در تنگی وقت بعد ازاینکه وقت تمام شده، معلوم است که باید برای نمازی بعدی وضو
بگیرد که آن هم اشکال دارد اما فعلاً این تیممی که کرده طهارت آور است. وقتی طهارت
آور است، هرکار که وضو و غسل میکند، این تیمم هم میتواند بکند. لذا دائرمدار
اینست که آیا تیمم مبیح للصلاة است یا تیمم موجب طهارت است و ما میگوییم مطلقا
تیمم، موجب طهارت است.
و صلّی الله علی محمد و آل محمّد