أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
بحث در مسئلۀ دیروز بحث مشکلی بود. مشکل به این معنا که در این مسائل یک شهرتی هست و انسان نمیتواند این شهرت را بپذیرد. نپذیرفتن شهرت انصافاً مشکل است. پذیرفتن شهرت در این مسائل هم مشکل است. لذا انسان در این مسائل گیر است که چه کند و چه بگوید.
مسئله این بود که بچه تا بالغ نشده باشد، هم میشود به بدنش نگاه کرد و هم او میتواند به بدن نامحرم نگاه کند. مثلاً بچۀ ده ـ دوازده سالۀ پسر، میتواند به نامحرم نگاه کند. نه فقط به وجه و کفین بلکه به بدنش نگاه کند. یا میشود به دختر هفت ـ هشت ساله نگاه کرد. البته مرحوم سیّد آن تحریک را که ممکن است در غیربالغ پیدا شود را استثنا کردند. برمیگردد به اینکه شهوتی در کار نباشد و ریبهای هم در کار نباشد. این مشهور است. لذا میبینیم که صاحب جواهر ادعای شهرت میکنند و ادعای اجماع میکنند و بعد هم دیگران ادعای اجماع میکنند و ادعای شهرت میکنند که دیروز میگفتیم مسئله به سه قسم منقسم میشود. یکی نگاه کردن به عورتین؛ که معلوم است که سیره هست و ضرورت هست که به عورتین بچه که ممیّز است یعنی بچۀ هفت ـ هشت ساله نمیشود نگاه کرد. آن هم به عورتین حتی محارمش نمیتواند نگاه کند. چنانچه اگر ممیّز نباشد مثلاً دو ـ سه ساله باشد. معلوم است که این میتواند به مادرش نگاه کند و مادرش هم میتواند به او نگاه کند و حتی عورتینش را بشوید. این دو قسم چیزی نیست بلکه اشکال در قسم سوم است که یک پسر هفت ـ هشت ده ساله میتواند به بدن نامحـرم نگاه کند، یا یک خانـم میتواند به بدن بچۀ ده ـ دوازده ساله نگاه کند. در اینجا حرف است که گفتند میشود. و ما دو دلیل دیروز آوردیم که این نمیشود و دو دلیل هم امروز داریم که نمیشود. یک دلیل سیرۀ متشرّعه است و آن اینست که زنهای عفیف نسبت بچههای ده ـ دوازده ساله مواظبند که مواضع حساسشان را آن بچهها نبینند. بله مواضع غیرحساس یعنی متعارف مثل صورت و سر و گردن، اما مواضع حساس یعنی بالای زانو و سینه و بالای آرنج را میگفتیم این سیره است در میان متدیّنین و در میان کسانی که عفاف و حجاب در زندگیشان حکمفرماست که اینها مواظبت کامل از بچۀ ممیّز دارند. مخصوصاً از بچۀ هفت ـ هشت ده ساله. یکی هم آیۀ استیذان بود که قرآن میفرماید از بچههای محرم هم نسبت به مواضع حساستان (حين تَضَعونَ ثيابَكُم منَ الظَّهيرةَ) باید مواظبت کنید.
دو دلیل دیگر هم امروز داریم. یک دلیل موثقۀ سکونی است.
روایت 2 از باب 130 از مقدمات نکاح: السکونی، عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: سئل أمیر المؤمنین صلوات الله علیه عن الصبی یُحجم المرأة؟ قال: إذا کان یُحسن یصف فلا .
سند موثق است. سئوال کرد که آیا میتواند زن را حجامت کند؟ فرمودند اگر ممیّز باشد و خوب و بد را تمیز بدهد و بتواند بگوید که این زیبا بود یا نبود و یا آن سفید بود، یعنی در مورد مواضع حساس یعنی پشت، اگر بتواند خوب و بد را تمییز ندهد، نمیتواند حجامت کند. همین که مشهور میگویند، میتواند به پشت و به شکمش نگاه کند. امیرالمؤمنین فرمودند که نمیشود. یکی هم آیۀ شریفه: وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ؛ تا برسد به اینجا که: أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ) (النور:31).
زینت شما برای بچههای غیر ممیّز. اگر این جملۀ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ، حرف فقها بود باید بفرمایند که أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ یَبلغ الحُلم اما چرا نگفته لَم یبلغ الحُلم و گفته لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ. و اگر ما از اینها سرسری رد شویم و بگوییم اینها اخلاق است و این اخلاقها در فقه نمیآید و اینها ادب است؛ آنگاه همین جا مسئله مشکل میشود. یعنی ببریم در شهرت؛ خوب همینطور که مرحوم سیّد (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند که میشود به بچۀ غیرممیّز نگاه کرد و او هم میتواند نگاه کند بلکه ممیّز هم میشود بلکه تا بالغ نشده، میشود به بدن او نگاه کرد و او هم میتواند به بدن نامحرم نگاه کند. بعد هم دلیل پیدا نکردند و چسبیدند به رُفع القلم حتی یحتلم. حال چرا دست از آن آیۀ استیذان برداریم. یا این آیۀ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ؛ چرا قرآن نگفته أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ یَبلغ الذّی لم یَبلغ الحُلم. اینطور مرحوم سیّد فرمودند که گفتند لَم یَبلغُ الحُلُم، یعنی تا بالغ نشده است. قرآن میگوید تا غیرممیّز است. سه ـ چهار ساله طوری نیست اما اگر رفت به هفت ـ هشت ده ساله، آنگاه نمیشود.
یک روایاتی هست که ببینیم آیا این روایتها میتواند قول مشهور را درست کند یا نه.
روایات باب 126 از ابواب مقدمات نکاح:
روایت یک: صحیحۀ عبدالرحمن بن حجاج: سئلت أباعبدالله (علیهالسلام): عن الجاریة التی لم تدرک متی ینبغی لها أن تغطی رأسها ممن لیس بینه وبینها محرم؟ ومتى يجب عليها أن تقنع رأسه للصلاة؟ قال: لا تغطّي رأسها حتى تحرم عليها الصلاة.
پرسید چه وقت باید سرش را بپوشاند. فرمود وقتی که بالغ شود. اینجا صورت و سر را به خوبی دلالت دارد، اما آیا مواضع حساس را به خوبی دلالت دارد یا نه؟!
یعنی این دختر هفت ساله میتواند بین خویش و قوم نامحرم بیاید، اما حالا این دختر هفت ساله با این لخت و عریانی زمان حالا، آیا میتواند بین خویش و قوم نامحرم بیاید یا نه؟! یعنی دختر یک دامنی پوشیده و بالای زانوانش پیداست. همین وضع نکبتباری که ما طلبهها هم داریم. دختر با لباس بی آستین و بالاخره بدنش پیداست. آیا این میتواند به این صورت به کوچه بیاید؟! مادر به خوبی رو گرفته که از او تشکر میکنیم اما یک عروسک به دنبال خودش راه انداخته است و این به راستی عروسک است. حال این روایت میتواند بگوید که این طوری نیست. از فتاوای ما استفاده کردند که طوری نیست؛ و دختر حسابی بزرگ شده اما سر برهنه به کوچه میآید، بعد هم اگر بگویند چرا، میگویند این هنوز بالغ نشده و قدش بلند شده اما هنوز بالغ نشده است. این فتاوای ماست و از این روایت هم گرفته شده است. من خیال نمیکنم این روایت بتواند مواضع حساس را بگوید. بحث ما در مواضع حساس بدن است. مثل حالا که مادر به راستی عفیف است و به راستی حجاب دارد و مقیّد است و پدر مقیّد است که زنش حجاب داشته باشد و چادر داشته باشد و مادر رو میگیرد اما یک عروسک به دنبالش است و این عروس به جلسهای میآید که نامحرم در آنجاست. در آنجا این را میبوسند و در دامان خود میگذارند و به بدنش هم نگاه میکنند. او هم به بدن نامحرم نگاه میکند. حال بگوییم آنکه، رُفع القلم عن الصبی یحتلم؛ و این هم که این روایت میگوید که نمیخواهد سرش را بپوشاند.
روایت دو: صحیحۀ بزنطی عن الرضا (علیهالسلام): یُؤخَذُ الغُلامُ بالصّلاة وَ هو ابنُ سبع سنینَ و َلا تُغَطّی المراَةُ شَعرَها منهُ حتّی یَحتَلمَ.
این همان حرف مرحوم سیّد است که فرمودند حتّی یَحتلم. آیا زن باید سرش را از بچۀ نامحرم اما نُه ساله، بپوشاند یا نه؟ گفتند: نه، لازم نیست. حال سرش را لازم نیست که بپوشاند اما با پیراهن آستین کوتاه و سینۀباز و حتی مواضع حساس سینه پیدا باشد، آیا این را میتواند؟ باید از این روایت استفاده کنید که بله؛ سر و سینه که ندارد و سر و ران که ندارد. وقتی سر میشود، ران هم میشود. همینطور که میتواند به سرش نگاه کند، به ران پایش هم میتواند نگاه کند.
در این باب 126، این دو سه روایت آمده است؛ اما همین روایت سکونی هم در اینجا آمده است که پرسید آیا همین بچۀ هفت ساله یا ده ساله میتواند حجامت کند یا نه؟ فرمودند: نه، نمیتواند.
اگر ما باشیم و جمع بین روایات، بینی و بین الله؛ باید اینطور بگوییم که برای مواضع متعارف را اشکالی ندارد. دختر که هنوز به تکلیف نرسیده، مواضع متعارف، مثل صورت و سر و پسر هم که هنوز به تکلیف نرسیده، نگاه کردن به زن همسایه اما متعارف و اما مواضع حساس بدن یعنی غیرمتعارف را میشود یا نه؛ بگوییم جمع بین روایتها میگوید نه. آن راجع به تغطّي رأسها، بود و گفت میشود و این راجع به پشت زن است و گفت نمیشود. جمع بین روایات این میشود که اگر مواضع حساس باشد، نمیشود و اگر متعارف باشد، میشود. به عبارت دیگر برو در متشرّعه و ببین که زن متشرّعه چه میکند. سیرۀ متدیّنها و حجاب دارها و عفاف دارها چه میکنند. این خلاصۀ مسئله است. اگر ما باشیم و این چیزهایی که گفتم یعنی این چهار دلیل ما و آن دو سه روایت و آن سیرۀ متشرّعه، آنگاه این را انقضاء میکند. اگر قطع نظر از اینها باشد، حرف مرحوم سیّد است و محشین بر عروه و آن هم شیخ المشایخ، مرحوم صاحب جواهر و آن هم ادعای اجماع و ادعای شهرت و حتی مثلاً مرحوم آقای خوئی اینجا خیلی داغ ادعای سیره میکند. حال خانوادههای این مراجع، آیا به راستی در پیش بچههای هفت ـ هشت ده ساله، بدنشان پیدا بود؟! در عمل ما حسابی هستیم. همین مسئولین امر ما، که من به آنها میگویم و نمیدانم چرا زنهای مسئولین امر ما، حسابی پوشیده و روبگیر و حتی بعضیها که یکی از مسئولین میگفت زن من پوشیه دارد، آنها هم پوشیه دار هستند. اما وقتی به زنهای مردم میرسند، لختی بازی است و میگویند همینطور باید باشد و مشکل ما این نیست. اگر بد است، چرا برای زنهای مردم و اگر خوب است، هم برای زن خودت و هم برای زنهای دیگران. این زنها چرا اینگونه در تلویزیون میآیند. اگر خوب است پس زن خودت را هم بیاور و اگر بدن است، پس نگذارید دختر و زنهای مردم هم اینگونه بیایند. حال همین صاحب جواهر و دیگران به راستی بچههای ده دوازده ساله که هنوز لَم یَبلغ الحُلم بودند، آیا در خانۀ اینها رفت و آمد داشتند و زنهایشان سربرهنه و با بدن باز بودند، مسلّم اینطور نیست. در مقلّدهایشان هم اینطور نیست. کدام یک از شما که اینجا نشستید، حاضرید یک پسر ده ـ دوازده ساله بیاید و زن و دختر شما را حجامت کند و شما بگویید طوری نیست و این هنوز بالغ نشده است. یا کدام یک از شما که اینجا نشستید، حاضرید که دختر هفت ـ هشت سالۀ شما، با پای باز و با دست باز و سینۀ باز و با یک دامن، در بین نامحرمها بیاید و بعد هم بگویید این که هنوز بالغ نشده و طوری نیست. این نمیشود. بنابراین چه خوب است که قرآن بگوید و همان که روایت ابی الجارود میگفت که روایت ابی الجارود میگفت یک زینت داریم برای خویش و قوم و آن سر و وجه و کفین و گردنبند و النگوست و اما یک زینت داریم که مختص به شوهر است و آن، البدنُ کلّهُ. این روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله است پس چرا این را نگیریم. از این مسئله گذشتیم و دلمان خیلی میخواهد از شماها استفاده کنیم اما متأسفانه نمیشود. و اینکه نمیشود نه اینکه شماها لیاقت این کار را نداشته باشیم تا ما از شما استفاده کنیم بلکه مطالعه نمیکنید و به آن خیلی اهمیت نمیدهید و مباحثه ندارید و این یک ننگی بزرگی در روحانیت است که مباحثه از بین رفته است؛ و الاّ میشود از شما استفاده کرد.
مسئلۀ 36: لابأس بتقبیل الرجل الصبیة التی لیست له بمحرم و وضعها فی حجره قبل أن یأتی علیها ستّ سنین اذا لم یکن عن شهوةٍ.
در مسئله یک روایاتی هست، روایات باب 127 از ابواب مقدمات نکاح؛ که این روایتها مختلف است. بعضی از این روایتها میگوید که دختر شش ساله را نه میشود بوسید و نه میشود در دامن نشاند. بعضی از این روایات باب 127 میگوید مانعی ندارد، مگر اینکه تحریک و مفسدهای در کار باشد. یک دسته از روایات میگوید: یَنبغی ان یکون کذلک. بعضی از روایتها هم که دلالتش خوب است، ضعیف السند است. بعضی هم که دلالتش خوب نیست، صحیح السند است. لذا بر روی هم از روایتها نمیشود چیزی استفاده کرد و بزرگان هم نتوانستند از روایتها چیزی استفاده کنند. لذا مرحوم سیّد طبق این روایتها میفرمایند: لابأس بتقبیل الرجل الصبیة التی لیست له بمحرم و وضعها فی حجره قبل أن یأتی علیها ستّ سنین اذا لم یکن عن شهوةٍ.
قبل از شش سال طوری نیست اما بعد از شش سال اشکال دارد؛ و مرحوم سیّد از همین روایتها گرفتند. اما آن روایتهایی که مرحوم سیّد به آنها تمسّک میکند، سندش خوب نیست و آن روایاتی که میشود به آنها تمسّک کرد، کلمۀ یَنبغی داریم. حال اگر روایتها کنار رفت، یا اینکه قانون تسامح در ادلّۀ سنن، که گفتید از روایتها بیشتر از کراهت نمیشود استفاده کرد، حال قاعده چه اقتضاء میکند؟. آنگاه این بوسهها که معمولاً بوسههای تلّطفی و محبتی و یا بچه جلو میآید و بچه را در دامن میگیرد و با او حرف میزند و حتّی بعضی اوقات مثل همسایهها و خویش و قومهای نامحرم، این تلّطفها را با هم دارند و اصلاً به فکرشان هم نمیآید که شهوتی در کار است یا مفسدهای در کار است و نه شهوتی در کار است و نه مفسدهای در کار است. اگر ما باشیم و تا این اندازه، یا سیره و شهرت و همینطور که مرحوم سیّد فرمودند که شهرت هم روی این هست، همۀ اینها میگوید اگر شهوت نباشد و اگر احتمال مفسده نباشد، جایز است. اما تا شش سال. قاعده همینطور که مرحوم سیّد فرمودند حتّی یَبلغ، اینجا هم باید همینطور بگویند که تا حتی یَبلغ. اما روی این قواعدی که ما جلو آمدیم، و قرآن جلو آمده، همه از یک باب میشود. اگر شما گفتید که به مواضع حساس بچه، غیر از عورتین، نمیشود نگاه کرد و یا بچه به مواضع حساس خویش و قوم و مادر و خواهر نمیتواند نگاه کند، یا مسئلۀ بعد که بچهها باید از هم جدا باشند و شش ساله و بالاتر در رختخواب با هم نخوابند؛ اگر اینها را گفتید، اینجا هم همین مسئله میشود. باید فرق بگذاریم بین ممیّز و غیرممیّز. اگر غیرممیّز باشد و نامحرم دختر را در دامن بگذارد و تلطف و مهربانی و او هم مرد را ببوسد، طوری نیست اما اگر یُحسن و یَصب شد و باز بخواهیم بگوییم طوری نیست، گیر میکنیم. گیرمان هم همین است که اگر در شهرت برویم، میگوید تا شهوت نباشد، طوری نیست. اگر در آیه بیاییم، میگوید زینتت را هم نمیتوانی به او نشان دهی مگر اینکه غیرممیّز باشد. الطّفل الّذی لم یظهروا علی عورات النّساء؛ اگر ممیّز است، نمیشود. وقتی این باشد، آنگاه بوسه هم به او نمیشود. لذا آدم در این مسائل حسابی گیر است. اگر بخواهیم با دقت قرآن و روایت و سیرۀ متدیّنین و امثال اینها جلو بیاییم، یک حرف است و اگر بخواهیم شهرت فقها و فتاوا و این حرفها، جلو بیاییم، یک حرف دیگر است. پس باید چه بگوییم؟ اگر کسی از شهرت بترسد، باید بگوید که هرچه آقایان فرمودند وگرنه باید ببینیم که هرچه قرآن و هرچه روایتها دلالت دارد. قرآن میگوید وقتی این بچه میخواهد بر تو وارد شود و تو لباس خواب داری، باید سرزده وارد نشود؛ برای اینکه ممکن است بیاید و آن بدن تو را ببیند.
تقاضا دارم روی اینها مقداری فکر کنید و ببینید که آنچه من میگویم درست است یا نه و اگر نه، با دلیل و برهان، اثبات کنید که حرف تو درست نیست و قول مشهور درست است و باید هرچه مشهور میفرماید، بگیریم.
مسئلۀ 37، مسئلۀ خیلی مشکلی است که ان شاء الله برای فردا.
عبارت را برای مطالعه کردن، میخوانم تا ببینید که چه باید گفت.
میفرمایـد: لا يجوز للمملوك النظر إلی مالكتـه، آن وقتها اینطـور بود که غلام میخریدند و به خـانه میبردند و این غلام محـرم میشد. همینطور که کنیز میخریدند و به خانه میبردند و آن کنیز، محرم آن مرد میشد و حتی زنش میشد. حال این غلام به منزلۀ شوهر را عامه میگویند بله و حتی دوشوهره میکنند که عجیب هم هست. میگویند میتواند به سر تا پایش نگاه کند. که مرحوم سیّد میفرمایند: لا يجوز للمملوك النظر إلی مالكتـه و لا للخصيّ النظر إلى مالكته أوغيرها، این بی انصافها برای اینکه غلام نتواند با آن زن کاری بکند، تخمش را میکشیدند و این از بین هم نمیرفت یعنی تمایل داشت اما نفوذ نداشت و نمیتوانست کاری بکند. لذا میفرمایند: و لا للخصيّ النظر إلى مالكته أوغيرها، كما لا يجوز للعنّين و المجبوب بلاإشكال، آن کسی که به راستی از اول غریزۀ جنسی ندارد و یا آلت رجولیت ندارد که این هم اگر بخواهد نگاه کند، نمیشود؛ بل و لا لكبير السنّ الذي هو شبه القواعد من النساء على الأحوط، این را صاحب جواهر میگویند یعنی پیرمردی که از کار افتاده میتواند به نامحرم نگاه کند. مرحوم سیّد همه را فتوا میدهند که نمیشود و راجع به آن مردی که من القواعد است و از نظر غریزۀ جنسی بازنشسته شده، احتیاط وجوبی میکنند اما صاحب جواهر میفرماید نه، ما از آیۀ شریفۀ: و القواعد من النساء اللاتی لایَرجُونَ نِکاحاً؛ استفاده میکنیم که مرد و زن ندارد.
ان شاء الله مطالعه کنید؛ تا فردا.
و صلّی الله علی محمد و آل محمّد