جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: دعا و خواندن قرآن و اهميّت آنها در ميان علما و فقها
    موضوع درس:
    شماره درس: 32
    تاريخ درس: ۱۳۷۵/۸/۲۳

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح‏لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    امروز روز تولد امام پنجم امام باقر(ع) است. و ما اين عيد سعيد را به همه شما تبريك مى‏گوييم. و امروز روز اوّل ماه رجب است و خوب است مقدارى در مورد دعا و راز و نياز با خدا با شما صحبت كنم. اين سه ماه يعنى ماه رجب ماه شعبان و ماه رمضان يك فرصتى است براى همه. هر سه ماه ماه رابطه با خداست، ماه دعا، ماه خواندن قرآن، ماه توبه و انابه است. و همه ما بايد از اين فرصت استفاده كنيم. به خوبى از حالات بزرگان فهميده مى‏شود كه آنها به همان اندازه كه به درس اهميّت مى‏دادند، به خواندن قرآن، دعا و راز و نياز باخدا اهميت مى‏دادند. مرحوم شيخ طوسى (رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه) در حاليكه در فقه يك افتخار است براى ما. كتاب «مبسوط» ايشان كه در اوّل آن مى‏فرمايند كه سنى‏ها ما را تحقير و سرزنش مى‏كردند و مى‏گفتند شما فروعات فقهى نداريد و من مبسوط را نوشتم تا بدانند كه ما فروعات فقهى داريم. آن «مبسوطش» آن «خلافش» آن «عدّه‏اش» ـ در اصول كه ابتكار در اصول است ـ و دوش به دوش آن تفسير دارد. اوّل كسى كه در اصول كتاب نوشت مرحوم شيخ طوسى است. آن «تِبيانش» كه مرحوم «طبرسى (رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه)» از مرحوم شيخ طوسى خيلى استفاده كرده است. انصافا بهترين تفسيرها كه الان در دسترس ماست «مجمع البيان» است (از نظر تفسيرى) بعد كتاب (الميزان) است از استاد بزرگوار ما «علامه طباطبايى» كه از نظر علمى و تطبيقى كتاب بالايى است ولى از نظر تفسيرى «مجمع البيان» بهترين تفسيرها است. امّا همين «مجمع البيان» سرچشمه‏اش «تبيان» شيخ طوسى است و دوش به دوش اين تفسير، كتاب دعا دارد. «مصباح المتهجد». استاد بزرگوار ما، مرحوم آقاى بروجردى (رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه) بارها شد كه به من فرمودند كه اين شيخ طوسى علاوه بر اينكه عالم بوده است عابد بوده است. و عمر كم ايشان نصفش صرف در عبادت و نصف ديگر صرف علم شده است. و اين مرادم بود كه مى‏فرمود: كه اين كتاب «مصباح المتهجد» را كه نوشتند، ديدند نمى‏شود تا عمل نكنند كتاب را منتشر كنند و دست مردم بدهند. براى اينكه عالم بى‏عمل نباشند، اوّل يك دوره خودشان به «مصباح المتهجد» عمل كردند، دعاهايش را خواندند زياراتش را خواندند، نمازهايش را خواندند، خوب مثل اينكه شما بخواهيد يك دور به مفاتيح عمل كنيد ـ انصافا كار مشكلى است ـ آقاى بروجردى مى‏فرمودند كه به اين هم اكتفا نكردند، واداشتند به قاعده «و أنذر عَشيرتك الأقربين» (الشعرا ـ آيه 214) زن و بچّه ايشان يك دوره «مصباح المتهجد» را عمل كردند. بعد از آن كتاب را منتشر كردند. يعنى مرحوم شيخ طوسى كتاب دعا مى‏نويسد، سر و كار با دعا و راز و نياز با خدا، سر و كار با توسّل به اهل‏بيت به طور چشم‏گير دارد. مرحوم شيخ طوسى، تفسير مى‏نويسد در حاليكه «مبسوط» دارد «استبصار» دارد تفسير مى‏نويسد و تفسيرى كه الان بعد از هزار سال در ميان شيعه و سنّى بلكه در ميان اهل علم ولو غيرمسلمان جاى دارد. مرحوم شيخ طوسى با قرآن سر و كار دارد، علاوه بر اينها با روايات اهل‏بيت سر و كار دارد. مى‏رسد به جاييكه دو تا از كتابهاى اصل ما مربوط به شيخ است. يعنى «تهذيب» و «استبصار» كه از كتب اربعه ماست. اين دو كتاب مال شيخ طوسى است. كتابهاى اربعه همانطور كه مى‏دانيد يكى مال شيخ صدوق كه از نظر عمل و از نظر سر و كار داشتن با روايات مثل شيخ طوسى است. يكى مرحوم شيخ كلينى (رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه) كه عمرش را براى اين كافى داد. و يكى هم شيخ طوسى كه دو تا از كتابها مال ايشان است. عمر ايشان به 70 سال نرسيد. شصت و خورده‏اى (64 سال) و شما مى‏دانيد، خدا مى‏داند كه ايشان در اين «تهذيب» و «استبصار» چه كرده است. چه تسلطى به روايات اهل بيت!، چه تسلطى بر فقه، چه تسلطى بر اينكه بتواند بين روايات اهل‏بيت رابطه ايجاد كند. اينها در حاليكه اينگونه بودند يعنى در حاليكه به راستى عالم بودند، دوش به دوش علم، سر و كار با دعا و راز و نياز با خدا داشتند و وقتى شما حالات بزرگان را مطالعه كنيد مى‏بينيد كه  همه آنها چنين بودند. نمى‏توانيد كسى را كه چشمگير باشد، روشنايى چشم شيعه باشد ولى با دعا و قرآن سر و كار نداشته باشد را پيدا كنيد و متأسفانه اين كمرنگ شده است. در ميان ما خيلى كمرنگ شده است. من يادم نمى‏رود در طلبگى در مدرسه «حجّتيه» قم ـ آنجا طلبه بودم ـ يك ساعت مانده به اذان صبح چراغ يك حجره خاموش باشد، نداشتيم. موقع اذان صبح كوچه‏ها مثل روز روشن و به اين پر جمعيتى بود. درجاتشان عالى است عالى‏تر كند مرحوم آيت‏اللّه‏ العظمى نجفى بارها و بارها ديده شد در آن هواى سرد زمستان پشت در مانده بودند چون هنوز درها را باز نكرده بودند (در حرم را) و ايشان گوشه‏اى كِز كرده بودند و عبايشان را روى سرشان كشيده بودند. آن وقتها كه سالن و آب گرم، جاى تطهير و وضو در جاى گرم كه نبود امّا طلبه نماز شب‏نخوان، طلبه زيارت حضرت معصومه‏نرو، خيلى كم بود. راستى آن درس‏خوانها مخصوصا سر و كار با دعا، قرآن، راز و نياز با خدا و توسل به اهل‏بيت داشتند. و اين روز به روز كم رنگ شده و بايد بگويم كه در ماه اقلاً يك دور قرآن خوانده مى‏شد و اگر خوانده نمى‏شد در آخر ماه وقت بيشترى مى‏گذاشتند تا خوانده شود، اينها حافظ «زيارت جامعه»اند حافظ دعاها، حافظ دعاى كميل، شبها چه راز و نيازهايى (شب جمعه)، روزها چه راز و نيازهايى. من هيچ وقت فراموش نمى‏كنم در مدرسه «حجّتيه» آن كتابخانه‏اى كه ـ خدا رحمت كند آن مرد بزرگ را، مرحوم آيت‏اللّه‏ العظمى آقاى حجت كه مريض هم بودند و با چه اشتياقى اين مدرسه را ساختند ـ كتابخانه ايشان پر از جمعيت، پر از فضلاى بالا بالا. شايد صد تا مجتهد در اين جلسه بود و يكپارچه گريه، همه گريه مى‏كردند. يك درس اخلاق بود از مرحوم آشيخ عباس تهرانى ـ خدا رحمتشان كند، مرد بالايى بود ـ اين درس اخلاق را مى‏گفت بعد خود ايشان دعاى ندبه را مى‏خواندند، عشق خاصى به امام زمان داشتند و جلسه يكپارچه گريه بود. بارها من خودم مى‏ديدم وقتى از جلسه مى‏آمدم چشمهاى اين فضلا ورم كرده و سرخ شده است. متأسفانه اين كمرنگ شده و ما اگر مى‏خواهيم سعادت دنيا و آخرت را، اگر عمل پر بركت، اگر عمر پر بركت مى‏خواهيم بايد به «سلف صالح» به سيره آنها برگرديم. بايد هر ماهى يك ختم قرآن در زندگى ما باشد. بايد حتما با مفاتيح سر و كار داشته باشيم سر و كار نداشتن با مفاتيح خيلى خجالت دارد. دو تا آيه در قرآن است يكى مربوط به خواندن قرآن و يكى مربوط به خواندن دعا. هردو در قرآن منحصر به فرد است يعنى ديگر مثل آن را نداريم. يكى ديگر هم هست مربوط به اخلاق در سوره «و الشمس» كه مثل آنرا نداريم. امّا راجع به اين دو آيه منحصر به فرد كه يكى مربوط به خواندن قرآن است و رنگ تأكيد در اين آيه در هيچ جاى قرآن وجود ندارد. «فأقرؤا ما تيسَّر مِن القرآن» در سوره «مزمّل» است «علم ان سيكون منكم مرضى و اخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل اللّه‏ و اخرون يقاتلون فى سبيل اللّه‏ فأقروا ما تَيَسَّرَ منه» (آيه 20) تا مى‏توانى قرآن بخوان، خدا مى‏داند مريضى امّا در همان حال مريضى تا مى‏توانى قرآن بخوان. خدا مى‏داند كه كارِ دنيا دارى، سرت خيلى شلوغ است امّا تا مى‏توانى قرآن بخوان. خدا مى‏داند در خطّ مقدم جبهه‏اى تير مثل باران مى‏بارد «فأقروا ما تيسر منه» خوب مثل اين از نظر تأكيد ديگر نداريم. اين «افلا يَتَدَبّرون القرآن ام على قلوبٍ اقفالها...» (محمّد ـ آيه 24) اين براى ما خيلى تكان دهنده است. يك طلبه كه «خارج» بخواند امّا تفسير نداند، اين آيه مى‏فرمايد كه بدبخت است. قفل بدبختى به دلش است و ما طلبه‏ها از نظر قرآن كمبود داريم هم در خواندنش، هم در تدبّرش. يك طلبه «خارج»خوان بايد مفسّر باشد. از آيات قرآن و روايات اهل‏بيت آسان نگذريد. كسى كه به قرآن پا بزند ـ پا زدن به قرآن معنايش اين نيست كه قرآن را قبول نداشته باشيم بلكه يعنى هفته به هفته سر قرآن نمى‏رويم، قرآن توى خانه‏اش است ولى سر قرآن نمى‏رود ـ خوب معنايش همين است. راجع به دعا هم همين طور. آيه‏اى در قرآن هست كه 7 تأكيد دارد و مثل آن ديگر در قرآن نيست به قول استاد بزرگوار ما علامه طباطبايى (رضوان‏اللّه‏تعالى‏عليه) 7 مرتبه ضمير متكلم تكرار شده «و اذا سألك عبادى عنّى فإنى قريب اجيب دعوة الدّاع اِذا دعان فليستجيبوا لى و لْيؤمنوا بى لَعَلَّهُم يرشدون» (البقره ـ آيه 186) خدا دوست دارد كه تو به حد رشد برسى. حال اينكه دوست دارد چيست؟ دعا و راز و نياز با خدا. و اين ضميرهاى متكلم كه تكرار شده است از آن نگذريم اينقدر پروردگار عالم مى‏گويد: بنده‏ام، عزيز من، مربوط به من، بيا، با راز و نياز با خدا بيا، حتما دعوت مرا اجابت كن. حتما ايمان داشته باشيد كه دعا در زندگى مفيد است. و با وجود اين آيه ما ديگر با مفاتيح سر و كار نداريم. يك وقت مردم سر و كار ندارند كه اين خيلى بد است ـ مردم معمولاً با مفاتيح سر و كارى ندارند ـ و الّا يك شبِ گناهى (به قول خودشان) بيايد و يك دعاى جوشن كبيرى بخوانند و امثالهم، يك مكه‏اى بروند يا حرم حضرت رضا(ع) بروند و يك زيارت بخوانند. خوب پس اين مفاتيح براى كى نوشته شده؟ ـ اين كارخانه آدم‏سازى ـ و به قول حضرت امام اين كلام «صاعد». قرآن كلام «ناصح» است يعنى از طرف حق به زبان ما گفته مى‏شود امّا دعا كلام «صاعد» است يعنى از طرف ما به بالا مى‏رود، به طرف حق. خوب، اين كلام «صاعد» براى كى گفته شده؟ اين مفاتيح براى چى نوشته شده؟ ـ اين كارخانه آدم‏سازى ـ اين مفاتيح «محدث قمى» خيلى فايده دارد. از جمله فوائد اين مفاتيح همانطور كه شما مى‏دانيد اين است كه مفاتيح «محدث قمى» آن دعاهاى طولانى را نقل نمى‏كند. اين دعاى مربوط به ماه رجب در «اقبال» هست در «مصباح المتهجد» هست در «ذات المعاد» هست (ملاحظه كنيد) يك دعاى كوچك تقريبا يك ثلث اين مفاتيح مربوط به ماه رجب است و اين دعاها خيلى چيز به انسان مى‏دهد. «ذل عبوديت و عز ربوبيت» كه جلسه قبل در مورد آن صحبت كرديم و گفتيم كه مرتبه ششم از ايمان است، اين مفاتيح به انسان مى‏دهد. يعنى با دعا و راز و نياز با خدا در عمق جان انسان «ذل عبوديت و عز ربوبيت» رسوخ مى‏كند باور مى‏كند «عز ربوبيت» را و اين خيلى بالاست. چه خون‏جگرها بايد خورد تا اين مقام پيدا شود و دعا به انسان مى‏دهد. با دعا و راز و نياز «انقطاع إلى اللّه‏» مقام لقا و فنا، «انقطاع عن الناس» به طور ناخودآگاه به انسان داده مى‏شود به طور ناخودآگاه انقطاع عن الناس و انقطاع إلى اللّه‏ پيدا مى‏شود. يكى از بهترين راهها براى پيدا شدن توكل و اينكه انسان به جايى برسد كه به هيچ چيز اميد نداشته باشد جز خدا دعا و راز و نياز است. امّا از همه اينها بگذريم مكالمه با خدا چقدر شيرين است. كسى حس كند ادب حضور را و اينكه دارد با خدا حرف مى‏زند و به اينجا برسد كه بيابد اين را كه در محضر خداست و خدا به حرفهايش توجّه دارد. كه اين مال خواص و اخص الخواص است امّا بالاخره اين مكالمه براى افراد معمولى بالاترين لذت‏ها، حرف زدن با خداست. انسان توجّه به اين كند ـ البته نه دانستن بلكه يافتن ـ كه دارد با خدا حرف مى‏زند و خدا اين حرف را دوست دارد. گفته «و اذا سألك عبادى عنّى فإنّى قريب». گفته «اجيب دعوة الداع إذا دعان» گفته «فاستجيبوا لى و لْيؤمنوا بى» گفته «لعلهم يرشدون» اگر اين را بيابد، خوب، بالاترين لذتها براى او دعا و راز و نياز است. به تجربه ثابت شده كه يك دعا مى‏تواند رفع نگرانى‏ها، اضطراب‏خاطرها كند. يك «كميل» بسيارى از غم و غصّه‏ها را رفع مى‏كند. بسيارى از نگرانيها، اضطراب‏خاطرها، دلهره‏ها رفع مى‏شود و خلاصه دعا زياد است، زياد و يك اشكالى كه معمولاً هست و اميدوارم در شماهانباشد اين است كه وقت دعا كردن تعيين وظيفه براى خدا مى‏كنيم. يعنى دعا مى‏كنيم كه حتما مستجاب شود و به خدا مى‏گوييم كه حتما بايد بدهى از اين جهت هم وقتى مقدارى دعا كنيم و مستجاب نشود از دعا دلسرد مى‏شويم در حاليكه دعا براى اين نيست. اين براى افرادى است كه از نظر فرهنگ دينى پايين هستند. انسان در وقت دعا بايد اينگونه باشد كه من مى‏گويم حال خدا مى‏خواهد بدهد يا ندهد. حالا يك مقدار بالاتر برويم. اصلاً دعا براى استجابت يعنى چه؟ ـ اين البته براى ما نيست ـ اين دعاى سحر كه اسمش را «مباهله» هم مى‏گويند، دعايى است كه همه ائمه طاهرين (سلام‏اللّه‏) نظير مناجات شعبانيه مى‏خواندند. در اين دعا شما نمى‏توانيد پيدا كنيد كه يك چيزى از خدا بخواهد. يعنى چيز خواستنش را به عهده خود خدا گذاشته است. «اللهم انى اسئلك ببهائك». اسئلك چى؟ تا آخر دعا كه برويم ندارد. براى چى؟ خوب براى چى ندارد!. عبد در مقابل خدا، عبد در مقابل مولا بايد دعا كند، بايد ذلّت به خرج دهد. عبد در مقابل مولا بايد خدا خدا كند و اين  حالا براى چى؟، اين ديگر نزد بزرگان مثل «شيخ طوسى»ها ديگر پوچ است.

    تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن

     كه خواجه خود روش بنده‏پرورى داند.

     

    ما طلبه‏ها بايد به اين توجّه داشته باشيم (كه نداريم) كه اين دعاها همه چيز دارد. يعنى ائمه طاهرين نمى‏توانستند همه اسرار شيعه را بگويند پس بصورت دعا گفته‏اند. ائمه طاهرين (سلام‏اللّه‏) كسى را نداشتند كه اسرار شيعه را بگويند پس بصورت دعا گفته‏اند. به صورت دعا براى كى گفته‏اند؟ اين جمله‏اى كه در دعاى «رجبيه» هست براى كى گفته‏اند. «لافرق بينك و بينها الّا انهم عبادك» اين را براى چى گفته‏اند. «إنك لاتحتجب عن خلقك الّا أن تحجبهم الاعمال دونك» در دعاى «رجبيّه» اين را براى چى گفتند؟ اگر خدا را نمى‏بينى براى اين است كه اعمال تو حجاب است. براى چى نمى‏بينى؟ راوى ابى‏بصير است كه مى‏گويد من با امام باقر(ع) در مسجد بودم و مسجد پر از جمعيت بود لذا امام نمى‏خواست كسى او را ببيند. بنابراين مثل خدا كه محجوب از چشم ماست ايشان محجوب شدند لذا كسى او را نمى‏ديد. لذا يك شيعه چشم‏دار (چشم دل) كه كور بود ـ ابوهارون مكتوم ـ رسيد به امام سلام كرد من به او گفتم تو چگونه آقا را ديدى؟ گفت مگر نمى‏بينى كه مسجد را نور پر كرده است. آنهايى كه چشم دارند امام را نمى‏بينند و آنكه چشم ندارد امام را مى‏بيند. خوب اگر اين چشم‏ها پيدا شود. «وجوه يومئذ ناضرة إلى ربّها ناظره» (القيامة ـ آيه 23) اين آيات چه مى‏گويد؟ خوب، اگر شما بخواهيد عامّه تفسير كنيد يكى ابن «تيمّيه» مى‏شود كه ميگويد خدا از عرش پايين مى‏آيد همانطور كه من از منبر پايين مى‏آيم و مردم هم خدا را مى‏بينند يكى هم ما مى‏شود كه مى‏گوييم «وجوه يومئذ ناضرة الى ربها ناظره أى الى قربها أى الى رحمتها» امّا يك بار دعا مى‏خوانيم، دعا مى‏گويد «انك لاتحتجب عن خلقك الا عن تحجبهم الاعمال دونك» اعمال ما عقب برود، صفت رذيله عقب برود تا انسان با عمق جانش خدا را بيابد نظر آدم تشنه‏اى كه تشنگى را مى‏يابد. و نظير اينها در دعاها زياد است. يعنى مسأله جبر و تفويض در دعاها خيلى راحت حل شده است. مسأله قضا و قدر خيلى عالى حل شده مسأله «بدا»، مسأله رجعت، مسأله علم امام مسأله قدرت امام در دعاها خيلى راحت حل شده‏اند. مسأله واسطه فيض كه نمى‏شد بگويند بسيار عالى در دعاها و زيارت‏ها حل شده است، مسأله امكان اشرف هم همين طور. من بعضى اوقات مى‏بينم مرحوم «صدرالمتألهين» در «اسرار» يك عمر زحمت كشيدند و راستى زحمت كشيده‏اند و آن مباحث دقّى مربوط به شيعه را زنده كرده است. مرحوم «حاجى» حال چه در منظوم و مخصوصا در كتابهايى كه مربوط به دعاست اسرار شيعه را زنده كرده است. امّا وقتى كه انسان در دعاها مى‏بيند، همان چيزيكه «صدرالتمألهين» با يك عمر افتخار مى‏كند كه زنده كرده است در دعاى «رجبيه» و مناجات «شعبانيه» هست. در همين دعاهاى كوچك. و ما به اين دعاها دقت نداريم در حاليكه اين دعاها براى ما گفته شده است. ما در روايات داريم كه ائمه طاهرين به راويان مى‏گفتند شما همان چيزى را كه ما مى‏گوييم نقل كنيد. اين حرف معنايش چيست؟ يعنى اينكه تو نمى‏فهمى، من نمى‏توانم اسرار را براى تو بگويم، كشش نداريد. در آيه شريفه دست روى شانه سلمان مى‏زد و مى‏گفت: اين، يعنى قرآن را مى‏فهمد. خوب يعنى اين دعا براى ما طلبه‏ها گفته شده است. هم بخوانيم، هم امكان اشرف را استخراج كنيم، هم بخوانيم هم واسطه فيض را استخراج كنيم، هم بخوانيم هم رجعت شيعه را استخراج كنيم و بالاخره هم بخوانيم هم علم امام و هم قدرت امام را استخراج كنيم. به قول دعاى رجبيه «لافرق بينك و بينها الا انهم عبادك» يعنى بدست بياوريم كه فرقى نيست بين «احد» و «احمد» الا يك «ميم» امكان. اين دعاها براى اين گفته شده و اين لازم است كه ما از دعاها عقيده ائمه طاهرين را بفهميم كه چه بوده است. بفهميم كه اينها واسطه فيض هستند. بفهميم كه ما الان در محضر مقدس امام زمان(عج) هستيم. الان به واسطه فيض امام زمان(عج) اينجاست و اينها براى ما طلبه‏هاست. دعا چه چيز خوبى است. براى دنياى ما، براى آخرت ما، براى درسمان براى مبارك بودن عمر و علم‏مان امّا دقّت! همانطور كه «افلا يتدبرون القران ام على قلوب اقفالها». (محمّد ـ آيه 24) شما را به خدا قسم مى‏دهم با اين عينكى كه من به دست شما مى‏دهم برويد در مفاتيح، در كارخانه آدم‏سازى، ببينيد كه همه چيز دارد، يك دوره عرفان. حيف، حيف كه ما عرفان را مى‏خواهيم از ابن عربى بگيريم، مفاتيح را كنار گذاشته‏ايم و مى‏خواهيم عرفان را از ابن عربى بگيريم. حيف شما!. به قول شاعر:

    سالها دل طلب جام جم از ما مى‏كرد

     آنچه خود داشت ز بيگانه تمنّا مى‏كرد.

     

    ما خودمان داريم ولى به دنبال كس ديگرى مى‏رويم. اين مفاتيح همه چيز دارد. يك دوره عرفان است. خدايا به حق ائمه طاهرين با دعاهايشان قسمت مى‏دهيم كه سر و كار با دعا و راز و نياز با خدا، سر و كار با قرآن به ما عنايت فرما.

    و صلى اللّه‏ على محمّد و آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365