اعوذ باللّه من
الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل
عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث ما درباره
ملاقى شبهه محصوره بود. مثل اينكه يكى از انائين مشتبهين را عمدا يا سهوا خورد،
حالا آيا بايد دهانش را آب بكشد يا نه؟ يا مثل
اينكه بچه بول كرد روى فرش، اين پاىتر گذاشت روى فرش، نمىدانيم ملاقات با نجس
كرد يا نه، آيا آن نجس است يا نه؟
مسأله مشكل است،
به اندازهاى كه حتى استاد بزرگوار ما حضرت امام در آن دوره قبل حرفى داشتند و آن
دوره بعد حرف ديگرى. حتى از كلمات مرحوم شيخ فهميده مىشود كه يك تشويشى در عبارت
هست و همچنين ديگران كه اين ملاقى شبهه محصوره آيا پاك است يا نجس؟ گفتم بايد
مقدماتى را عنوان كنيم تا وارد اصل بحث بشويم.
يك مقدمه اين بود
كه آيا متنجس كه نجس است، اين از شئون نجس است يا نه، بلكه دليل مستقل دارد كه
متنجس نجس است، يعنى اگر دست شما با خون ملاقات كرد، حالا خون به دست شما نيست،
دست شما با لباس كه بول دارد ملاقات كرد، حالا الان آنترى به دست شما نيست، آن
دست شمانجس است. چرا نجس است؟ آيا دليل مستقل دارد كه نجس است يا نه، در حقيقت دست
شما بولى است، دست شما خونى است، از اين جهت نجس است؟
ديروز صحبت كرديم
كه بعضى گفته بودند دست خونى است، بولى است، يعنى از شئون همان نجس است، لذا بايد
اجتناب كرد. بعضى هم گفته بودند آن نجس واسطه است و دليل مستقل داريم كه ملاقى نجس
است، مثل «الماء اذا بلغ قدر كر لم ينجسه شىء» كه مفهوم او
مىگويد: دست نجس است، يا آب نجس است.
ديروز گفتم
نمىشود از ادله اثبات كرد كه از شئون است يا نه، فقط دليل به ما مىگويد متنجس
نجس است، تا همين اندازه، اما اينكه متنجس نجس است، چون از شئون آن نجس است، يعنى
دست نجس است، چون بول و خون در او است، اين را نمىتوانيم اثبات كنيم، اما از ادله
اثبات مىكنيم كه دست نجس است. اين يك مقدمه بود.
بحث امروز مان اين
است كه مرحوم شيخ انصارى يك جملهاى از مشهور نقل كردهاند كه پيش از مرحوم شيخ
اين جمله مشهورى است و شيخ بزرگوار به اصحاب نسبت مىدهند، و آن اين است كه
مىفرمايند اگر ما قائل بشويم به اينكه متنجس از شئون نجس است، دليلى كه به ما
مىگويد نجس، نجس است همان دليل به ما مىگويد متنجس نجس است. آن وقت قياس
كردهاند و گفتهاند: وقتى چنين باشد پس همان دليلى كه مىگويد از شبهه بايد
اجتناب كرد، همان دليل به ما مىگويد از ملاقى شبهه محصوره هم بايد اجتناب كرد.
مرحوم شيخ اين قياس را نسبت مىدهند به مشهور، يعنى مشهور گفته است ملاقى شبهه محصوره
لازم الاجتناب است به چه دليل؟ همان دليل كه مىگويد از شبهه محصوره يعنى علم
اجمالى اجتناب كن، همان دليل مىگويد از ملاقى اجتناب كن. پس در حقيقت چيزى كه
مرحوم شيخ انصارى نسبت به مشهور مىدهند
اين است: اگر ما گفتيم روى قول ابن زهره كه متنجس از شئون نجس است يعنى دست بولى
من مثل اين است كه بول در دست من باشد، اگر گفتيم از شئون است، همان دليل كه به ما
مىگويد نجس، نجس است، همان دليل هم مىگويد متنجس، نجس است. دست خودم را گذاشتم
روى خون و برداشتم، و اما حالا دستم خونى نيست. مرحوم شيخ مىگويند مشهور اينجور
مىگويد، كه اجتنب عن الدم، مىگويد اجتنب عن ملاقى دم. بعبارت ديگر دليل اجتنب عن
الدم مىگويد: اجتنب عن المتنجس من الدم. اين يك حرف، ثم قياس كردهاند، اينكه
همان دليلى كه مىگويد از علم اجمالى اجتناب كن، همان دليل به ما مىگويد از ملاقى
شبهه محصوره اجتناب كن.
مرحوم شيخ مىروند
روى اصل مطلب، كه چه كسى گفته است اجتنب عن الدم، به ما مىگويد اجتنب عن النجس عن
الدم؟ اينطور نيست، هر كدام دليل مستقل دارد و قضيه را سالبه به انتفاء موضوع
مىكند. كه ديروز هم ما دربارهاش صحبت كرديم كه نمىشود ما اثبات بكنيم با آن
روايت عمرو بن شمر كه اجتنب عن الميته، يعنى عن الزيت كه ميته در اوست، دليل ديگر
بايد بيايد بگويد. مرحوم شيخ اصل مطلب را مىزند، اينكه ما قائل نيستيم در اصل نجاسات،
كه متنجس نجس باشد به همان دليلى كه مىگويد نجس، نجس است. اما ايراد بالاترى كه
مرحوم شيخ نفرمودهاند و ما بايد بگوييم اينجا اين است كه ما به فرض قول ابن زهره
را هم بگوييم كه كسى بگويد همان دليل كه مىگويد نجس نجس است، مىگويد متنجس هم
نجس است، اما اينجا را قياس كنيم و بياوريم در علم اجمالى، نمىشود. آنجا مىگويد اجتنب
عن الدم. بعد دست گذاشت روى خون، عرف مىگويد اجتنب عنه، به چه دليل؟ به دليل
اجتنب عن الدم. آنجا اين را بگوييم طورى نيست، اما در علم اجمالى نمىشود، ما در
علم اجمالى اجتناب او از باب مقدمه عليمه است، از باب اشتغال است، انائين مشتبهين
را كه شارع مقدس نمىگويد نجس است، بلكه عقل ما مىگويد
اجتناب بكن از هر دو، بخاطر اشتغال يقينى برائت يقينى، از اين باب است كه اسم او
را مىگذاريد مقدمه علميه. نمىدانيم عبا نجس است يا قبا، عقل ما مىگويد از هر دو
اجتناب بكن، نه اينكه هر دو نجس باشد. چرا از هر دو اجتناب كنم با اينكه مىدانم
هر دو نجس نيست؟ مىگويد براى مقدمه علميه، براى اشتغال، اشتغال يقينى برائت يقينى
مىخواهد. يقين دارى اينجا نجاست هست، از هر دو اجتناب كن تا يقينا از نجاست
اجتناب كرده باشى دليل اين است.
لذا همين جا در
انائين مشتبهين اگر اين اجتناب نكرد و يكى از آنها را خورد و بعد ديد آب خورده
است، اين دهانش نجس نيست، اين گناه تجرى دارد،
يعنى عقل ما مىگويد تجرى كردى بايد از هر دو اجتناب كرده باشى، از باب اشتغال،
نكردى، اما گناهى كرده باشد، نجس خورده باشد، مسلم اينجور نيست. حتى علماء آنجا كه
مطابق با واقع هم باشد آثار واقع را بر او بار نمىكنند مثل اينكه دو تا زن را
مىداند يكى زن خودش است و يك كدام نامحرم است، حالا با يكى از اينها مقاربت كرد.
اگر زن خودش بود مسلّم تجرى است و هيچى نيست، ولى اگر زن خودش در نيامد، فقها
مىگويند صد تازيانه نمىخورد؛ مىگويند گناه كرده است، اما آثار بر او بار نيست.
در باب سرقت، مىداند اين عبا مال خودش نيست، يا قبا و هر دو را مىپوشد، يا يكى
را مىپوشد و بعد مىفهمد كه اين همان دزدى است، فقهاء مىگويند حد سرقت نمىخورد،
با اينكه گناه كرده است، اما حد سرقت بار نيست. پس قياس علم اجمالى به علم تفصيلى
هيچ وجه ندارد و قول مشهور كه گفتهاند هر كارى علم تفصيلى مىكند علم اجمالى
مىكند، اينجور نيست. در حالى كه علم تفصيلى مىتواند خيلى كار كند و علم اجمالى
هيچ كارى نمىتواند بكند. در علم تفصيلى مىتوانى بگويى
اجتنب عن هذا النجس، اما در علم اجمالى كه نمىتوانى بگويى اجتنب عن هذا النجس،
چون علم اجمالى نمىتواند براى ما نجس درست كند، بلكه مىتواند بگويد اجتنب عن
النجس فى البين، كه براى اجتناب از او بايد از هر دو اجتناب كنى. اين هر حرف دوم
ماست.
حرف سوم ما در باب
اين است كه استاد بزرگوار ما حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» در دوره قبلى
مىفرمودند بايد از ملاقى شبهه محصوره مطلقا اجتناب كرد، در دوره بعدى موافقت
كردند با مرحوم آخوند. مرحوم آخوند سه وجه درست كردهاند، گفتهاند گاهى اجتناب از
ملاقى است دون الملاقى، گاهى از ملاقى است، دون ملاقى، گاهى از ملاقى و ملاقى هر
دو بايد اجتناب كرد. آنوقت گفتهاند اگر
علم اجمالى اول پيدا شد، بعد ملاقى پيدا شد از ملاقى نبايد اجتناب كرد، اگر علم
اجمالى بعد پيدا شد و ملاقى قبل پيدا شده، از ملاقى و ملاقى هر دو بايد اجتناب كرد
و اگر علم اجمالى قبل پيدا شده، راجع به ملاقى و ملاقى نبوده، از ملاقى بايد
اجتناب كرد.
و حضرت امام
«رضوان اللّه تعالى عليه» متابعت مىكردند از مرحوم آخوند و مىگفتند حرف مرحوم
آخوند درست است ملاقى شبهه محصوره نبايد اجتناب كرد. اگر علم اجمالى اول پيدا شد،
مثل اينكه مىدانم يا عباء نجس است يا قباء، بعد دست گذاشتم به عبا، گفتهاند دست
پاك است همين طور كه مشهور در رساله نوشتهاند.
و صلى اللّه على
محمد و آل محمد.
-وسائل الشيعه
ج 1، ص 117، باب 9 از ابواب آب مطلق، ح 1و2.