اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل
عقده من لسانی یفقهوا قولی
بحث این بود
که مرحوم آخوند(ره) در کفایه فرموده بودند که واجب غیری قصد قربت ندارد، و از آن
طرف هم این که بخواهد تعبدی در کار باشد. آن هم نه، ثوابی بار بر او باشد عقابی
بار بر او باشد نه، بلکه اگر ثواب است، اگر عقاب است اگر تعبد است، اگر قصد قربت
است مربوط به واجب نفسی است نه واجب غیری، و واجب غیری نه ثواب دارد نه عقاب نه
تعبد دارد نه قصد قربت، ما دیروز دربارهاش صحبت کردیم و فهمیدیم که واجب غیری هم
ثواب دارد، اگر مه منهی عنه باشد عقاب دارد. قصد قربت هم روی آن میشود کرد و این
حرفهائی که گفته شده است نتوانستیم بپذیریم. مرحوم آخوند(ره) در این قصد قربت نه،
تعبد نه، ثواب نه گیر کردند در طهارات ثلاث در غسل و وضو و تیمم، گفتند: این غسل و
وضو و تیمم واجب غیری است، غسل را میخواهند برای این که نماز با آن بخوانند، وضو
را میخواهند برای خاطر این که نماز بخوانند: « اذا قُمتُم الی الصّلوه فاغسلوا»
تیمم را میخواهند برای خاطر این که نماز بخوانند، در حالی که واجب غیری است، قصد
قربت میخواهد، هر سه قصد قربت میخواهد. اگر بدون قصد قربت آورده شد باطل است، و
غیر از شستن بدن است، غیر از شستن لباس است، غیر از وقت است، غیر از قبله است،
آنها قصد قربت نداشته باشد خُب؛ طوری نیست، از آن طرف هم ثواب بار بر آن است، در
روایات میخوانیم که کسی که غسل جنابت میکند هر قطرهای از آب غسلش برای او حسنه
میشود، الوُضو نورٌ علی نور همینطور که وضوی او به دل نور میدهد و ثواب براش بار
است، وضوی دوم هم چنین است و این که هر سه: چه غسل، چه وضو، چه تیمم قصد قربت میخواهد
و این که هر سه ثواب بار بر آن است، و هر سه تعبد است، هیچ اشکالی نیست، در حالی
که واجب غیری هم هست، و شما گفتید: واجب غیری قصد مقدمه نمیخواهد گفتید: واجب
غیری ثواب ندارد. اگر هم مقدمه حرام باشد عقاب ندارد. این را چه میکنید. از نظر
ما که اصلاً؛ اشکال سالبه به انتفاء موضوع است. آن جوری که ما جلو آمدیم اصلاً؛ ما
همه مقدمات غیری را گفتیم: ثواب بار برآن است، قصد قربت میشود کرد تعبدی هم میخواهد
باشد میخواهد نباشد. خیلی اش هم تعبد است. خُب؛ این اشکال به ما نیست، اما به
مرحوم آخوند(ره) این اشکال وارد است. برای این که مرحوم آخوند(ره) میفرمایند: که
واجب غیری قصد قربت نمیخواهد این جا حتماً قصد قربت میخواهد. واجب غیری ثواب
ندارد اینجا حتماً ثواب دارد. در این باره جوابها داده شده است. و بهترین جوابها
جواب مرحوم آخوند(ره)(رضوان الله تعالی علیه) است ایشان جواب میدهند که اینها
مستحب نفسی است. و اگر مستحب نفسی شد قصد قربت میخواهد و ثواب هم بار برآن باید
باشد. و آن مستحب نفسی را شارع مقدس قرار داده برای واجب در حقیقت غسل و وضو و
تیمم دو بعدی است، دوجهتی است، یک بُعدی مستحب نفسی است، خُب؛ چون مستحب نفسی است
ثواب دارد، چون مستحب نفسی است قصد قربت میخواهد، یک بُعدش هم این که واجب غیری
است، حالا از نظر واجب غیری شما بگویید: ثواب ندارد خُب؛ نداشته باشد، از نظر واجب
غیری بگویید: قصد قربت نمیخواهد خُب؛ نمیخواهد، از نظر واجب غیری بگویید: مثل
واجب نفسی نیست طوری نیست. طوری نیست. اما از این بُعد که خود مستحب نفسی است،
باید بفرمایید: که این مستحب نفسی قصد قربت میخواهد، این مستحب نفسی ثواب بار
برآن است، خُب؛ این جوابی که مرحوم آخوند(ره) میدهند. الا این که خود مرحوم
آخوند(ره) هم در فقه ملتزم به این جورچیزها نشدند درباره غسل همه ملتزم شدند که
غسل جنابت استحباب نفسی دارد از همین جهت هم فرمودند: مقید به وقت نیست، و هروقتی
که غسل را به جا بیاورد، این مستحب نفسی را به جا آورده قصد قربت هم کرده است، غسل
هم واقع شده است، حالا قبل وقت باشد یا در وقت باشد، این راجع به غسل که با حرف
مرحوم آخوند درست درمی آید.
و اما راجع به
وضو اختلافی است مشهور در میان فقهاء گفتند: مستحب نفسی نیست. واجب غیری است، و
غیر مشهور هم گفتند: مثل غسل است، و ما از کسانی هستیم که میگوییم وضو مثل غسل
استحباب نفسی دارد، چون این هم بگویید: که از جهت فتوای مرحوم آخوند(ره) این جوری
است، که وضو مثل غسل است پس بنابراین قصد قربت روی آن کردن طوری نیست. باید بکند و
در حقیقت یک مستحب نفسی است او را مقدمه قرار دادند. و اما راجع به تیمم دیگر احدی
نگفته است، که تیمم استحباب نفسی دارد. دیگر همه راجع به تیمم گفتند واجب غیری است
استحباب نفسی ندارد. بله در حالی که گفتند: واجب غیری است، مستحب نفسی نیست،
گفتند: قصد قربت میخواهد لذا این را باید جواب بدهیم. لذا میدانم چه شده در
کفایه مرحوم آخوند(ره) از این مسأله فقهی غفلت کردند. و ایشان فرمودند: طهارات
ثلاث اینها مستحب نفسی است قصد قربت برای آن است، ولی روایتی نداریم، دلیلی
نداریم، کسی را نداریم که راجع به تیمم بگوید: مثل وضو یا مثل غسل جنابت است، لذا
از این جهت جواب مرحوم آخوند ناتمام میشد و این که مستحب نفسی را واجب غیری قرار
دادند، نمیشد گفت: مرحوم آخوند(ره) در کفایه میفرمایند: تیمم استحباب نفسی دارد،
ما میگوییم ندارد یعنی کسی حالا بخواهد تیمم کند، حالا بخواهد غسل کند، میشود به
عنوان این که غسل جنابت میکنم نه برای نماز، اگر برای نماز بگوید که الان موقع
نماز نیست نمیشود، لذا الان غسل بکند طوری نیست. الان وضو بگیرد آن هم طوری نیست.
روی فتوای ما، روی فتوای مراجع دیگر اشکال دارد. نمیشود الان وضو بگیرد، وضو
بگیرد برای نماز. لذا میگویند: باید غایتی از غایات در نظر بگیرد مثلاً؛ الان وضو
بگیرد کون علی الطهاره، الان وضو بگیرد برای خواندن قرآن که غایت او باشد نه نماز
ولی ما میگوییم: نه مثل غسل جنابت است. ولو غایتی هم در نظر نگیرد خودش استحباب
نفسی دارد. و از خانه که شما بیرون میآیید مثلاً؛ ساعت هشت است وضو میگیرید برای
خاطر این که خود وضو محبوبیت دارد، دیگر لازم نیست بگویید: وضو میگیریم کُونُ علی
الطهاره یا وضو میگیرم برای خاطر این که قرآن بخوانم حرف مرحوم آخوند(ره) تا این
جا درست درمی آید. بگوییم فتوای خودشان است، چنان چه غیر مشهور هم گفتند: که وضو
استحباب نفسی دارد، لذا ما میگوییم: استحباب نفسی دارد، روایت هم داریم زیاد هم
هست، لذا بگویید: فتوای مرحوم آخوند(ره) این است که وضو مثل غسل است، خُب؛ وقتی
مثل غسل شد رفع اشکال میشود و آن این است که اشکال این بود واجب غیری چه جور قصد
قربت میخواهد؟ میگوییم: این استحباب نفسی دارد چه جور ثواب بار برآن است؟ میگوییم:
استحباب نفسی دارد. پس چون استحباب نفسی دارد هم ثواب دارد هم قصد قربت آن درست
درمی آید. و اما راجع به تیمم دیگر نمیشود بگوییم: نفسی است، استحباب نفسی دیگر
خواه ناخواه میشود واجب غیری. قصد قربت باید نخواهد ثواب هم باید بار بر آن
نباشد. مرحوم آخوند(ره) از این غفلت کردهاند و چه جور شده است از عجائب هم هست که
مرحوم آخوند(ره) فقیهی بودند لُجنهای این کفایه را نوشتند اینجا این غفلت شده نمیدانم
چه طور شده است. علی کُل حال این فرمایش مرحوم آخوند این جا غسل و وضو درست است،
راجع به تیمم درست نیست، پس اشکال به حال خود باقی مانده است، یک اشتباه دیگری که
در کفایه هست و این را هم نمیدانیم چه جور رفعش بکنیم این که مرحوم
آخوند(ره)(رضوان الله تعالی علیه) این جاها میفرمایند: که خُب؛ این تیمم اگر
استحباب نفسی نداشته باشد، اما با قصد قربت مقدمهاش قرار دادند، آن وقت میفرمایند:
که چرا ثواب بار برآن است؟ میفرمایند: این اشکالی است. و بدون این که جواب اشکال
را بدهند رد میشوند، مثل این که در اشکال ماندند و جواب نداده از اشکال رد میشوند
در حالی که اگر واجب توصلی هم باشد قصد قربت درج در آن هم نشده باشد و ما قصد قربت
بکنیم ثواب بار برآن است، کاری به طهارات ثلاث نداشته باشید این لباسش را میشوید
برای نماز، خُب؛ این یکدفعه قصد قربت نمیکند لباس پاک میشود حتی یکدفعه خواب
دست نجسش میخورد در حوض پاک برای نظافت میشوید بازهم پاک میشد مقدمه واقع میشود.
اماک این مقدمه را قصد قربت روشن میکند، در حالی که قصد قربت جزئش هم نیست نکند
هم طوری نیست. اما این قصد قربت میکند، قصد قربت میکند، شستن این لباس برای نماز
قربهً الی الله خُب؛ میشود، ثواب هم بار برآن است، یعنی اگر ما قصد قربت آوردیم
روی عَملمان ولو عمل مباح مان ثواب بار برآن است، یک حرفی در میان اهل دل، در میان
علماء علم اخلاق، مشهور است که بعضی از بزرگان در مدت چندین سال تمام کارهاشان یا
واجب بوده یا مستحب، آن وقت مستحبش را که میخواهند درست بکنند، میگویند: برای
اینکه اگر میخوابیده با قصد قربت میخوابید، غایتی از غایات محبوبیت بار میکرده
است. اگر غذا میخورده به عنوان قصد قربت میخورده، به عنوان این که نیرو بگیرد
برای نماز خواندن و اگر با مردم حرف میزده باز با قصد قربت حرف میزده رنگ به آن
میداده صبغهَ الله و من احسنُ من الله صبغه پس بنابراین یا واجب بوده یا مستحب
،مکروه هم که به جا نمیآورده حرام که به جا نمیآورده همه مباحات را رنگ میداده
میشده مستحب این مشهور است، اما من اشکال دارم آیا قصد قربت مستحب نفسی اش بکند
ظاهراً این طوری نیست. مستحب نفسی خود یک مناطی دارد و مناطات را باید بسنجیم
ببینیم این فعل خارجی آیا ایجاد است؟ اگر مصلحت تامّه ملزمه داشته باشد، آیا مستحب
است؟ اگر مصلحت تامّه غیرملزمه داشته باشد آیا مکروه است. مفسده غیر ملزمه داشته
باشد حرام است؟ مفسده غیر ملزمه داشته باشد یا این که مساوی است تا مباح باشد
مناطات را باید بسنجیم، و اما اگر آن جا که مناط سنجی کنیم و یک چیزی در واقع و
نفس الامری مباح باشد حالا رنگ به آن بدهیم رنگ خدا با قصد قربت بیاورم مصداق صبغه
الله و من احسنُ من الله صبغهاش بکنم این میشود مستحب؟ ظاهراً این جور نیست این
میشود مُتاب، این میشود رنگ دار بالعَرض و اما بشود مستحب ظاهراً این نیست. لذا
این حرفی که در میان اهل دل در میان علما اخلاق مشهور است که انسان میتواند تمام
اعمالش را یا واجب کند یا مستحب، آن جا که اهل دل باشد حرام به جا نیاورد مکروه به
جا نیاورد، ظاهراً درست نیست، لذا اگر راجع به این تیمم حالا این که مرحوم
آخوند(ره) میگویند: که ثوابش اشکال روی آن باقی میماند، میگوییم: نه بابا قصد
قربت روش است، گفتند با قصد قربت بیاور وقتی با قصد قربت آورد ولو امر هم نداشته
باشد و یک مباحی را با قصد قربت بیاورد ولو استحباب نفسی پیدا نکند اما ثواب پیدا
میکند، پس قصد قربتش که شارع مقدس گفته است: و قصد قربتش را میکنم ثواب هم بار
برآن است. برای خاطر این که قصد قربت کردم، خُب؛ هم قصد قربتش آمده شارع مقدس گفته
است: هم ثواب دارد در حالی که واجب غیری هم هست، لذا میشود تا این اندازه جواب
داد به این معنا که بگوییم: واجب غیرش شکسته میشود این حرفی زده شده که قصد قربت
میخواهد هم ثواب دارد بله استحباب نفسی مرحوم آخوند(ره) را نمیتوانیم، درست
بکنیم در باب غسلش میشود در باب وضوش میشود در باب تیممش نمیشود برای این که
اجماع مسلم داریم، که استحباب نفسی ندارد، نمیشود قبل از وقت تیمم بکند. اما ثواب
دارد چون قصد قربت میکند، قصد قربت میخواهد چون شارع مقدس گفته است. آن وقت جواب
آن اشکال که شده است، که واجب غیری نقض میشود به این سه حرف تا، روی حرف آقایان
درست است نقض میشود، یعنی در حالی که مقدمه است، بعضی اش مستحب نفسی است، بعضی اش
نه اما ثواب بر هر سه بار است. و علاوه بر اینکه ثواب بر هر سه بار است، قصد قربت
هم روی هر سه حتماً باید کرد و الا باطل است. و علی کل حال بر فرض هم راجع به وضو
یک کسی هم بگوید وضو هم مثل تیمم است خُب؛ باشد، باز همین حرف میآید که وضو مثل
تیمم است اما قصد قربت میخواهد و دیگر توصلی میشود، توصلی که شارع مقدس گفته
است، قصد قربت کن، خُب؛ وقتی که قصد قربت بکنم دیگر معنا ندارد، ثواب ندهد یعنی یک
چیزی را من رنگ خدا بدهم رنگ پیدا نکند، من قصد قربت بکنم ثواب نداشته باشد، مسلم
من قصد قربت میکنم ثواب هم حالا دارد، حالا بفرمایید: که این وضو استحباب نفسی هم
ندارد خُب؛ نداشته باشد، اما آن دو تا چیزی که مشهور است که واجب غیری قصد قربت
نمیخواهد ثواب هم بر آن بار نیست میگوییم: نه در باب تیمم واجب غیری است اما قصد
قربت میخواهد برای آن قصد قربت ثواب هم میدهند. آن وقت در باب غسل هم دیگر راجع
به غسل هم دیگر راجع به غسل جنابش میگوئیم استحباب نفسی دارد پس قصد قربت میخواهد
ثواب هم دارد و از این جهت ثواب دارد و از این جهت قصد قربت میخواهد و اگر مثل
سایر غسلها مثل غسل حیض و نفاس و مس میت و غسل جمعه و امثال اینها آنها را هم میگوییم:
در حالی که واجب غیری است مثل غسل حیض و غسل مس میت، اما گفتند: با قصد قربت باید
باشد و چون قصد قربت میکند ثواب بار برآن است. درست درمی آید دیگر، آن وقت یا حرف
مرحوم آخوند را نیاورید جلو و بفرمایید این طهارات ثلاث این جوری است که شارع مقدس
گفته است باید با قصد قربت بیاورید، نظیر کسی که نذر کند این که اگر میخواهد غذا
بخورد، با قصد قربت بخورد، اگر میخواهد بخوابد با قصد قربت بخوابد. خُب؛ چه جور
باید با قصد قربت باشد این جا هم شارع مقدس گفته است، اگر میخواهی غسل مس میت کنی
باید با قصد قربت بکنی، آن وقت دیگر شارع مقدس بگویید نگفته ثواب میدهم اما خواه
ناخواه باید ثواب بدهد چرا؟ برای خاطر این که قصد قربت کردیم چون قصد قربت کردیم
ثواب روی قصد قربت میآید ظاهراً مطلب درست میشود اما روی آن چهار وجهی که ما
آمدیم جلو گفتیم: اصلاً؛ واجب غیری مثل واجب نفسی مستحب نفسی هم ثواب دارد و هم میتوانیم
روی آن قصد قربت بکنیم قصد قربت بکنیم امتیاز پیدا میکند و اگر هم قصد قربت نکنیم
به قاعده افضل الاعمال اهمزها باید ثواب بار بر آن باشد بالاخره این جوری است که
همه افعال و اقوال ما میشود رنگ پیدا بکند یعنی به قصد قربت روی آنها بکنم، حالا
میخواهد واجبات نفسی باشد، میخواهد مستحبات نفسی باشد، میخواهد واجب غیری باشد
میخواهد مستحب غیری باشد هر چه باشد میخواهد مباح باشد، و باید یک کاری بکنیم
رنگ بدهیم رنگ خدا و لو این که دخالت در اعمال ما نداشته باشد دخالت به این معنا
که اگر قصد قربتش را نیاوردم، نیاید، نه قصد قربت هم نکنم میآید مثل خوردن و
آشامیدن و خوابیدن، مثل واجبات غیری میآید اما من قصد قربت میکنم. آن وقت اضافه
میشود اضافه چی؟ برای دل من فرق میکند، برای واقع و نفس الامری چون رنگ پیدا
کرده آن رنگ خلوص پیدا کرده بهترین چیزها میشود و ثواب هم بخواهیم نخواهیم بار بر
آن میشود. و در آخرین این بحث مان هم یک آیهای بخوانم که حضرت امام(رضوان الله
تعالی علیه) بارها و بارها این آیه را برای ما میخواندند و لازم میکردند بر ما
اینکه عمل به این آیه بکنیم. قُل اِنما اعظُکُم بواحده انْ تقوموا لِلِه مَثنی و
فُرادا یا رسول الله صلی الله علیه و آله بگو تنها موعظه من این است چه در کارهای
فردی چه در کارهای اجتماعی برای خدا باشد، هیچ چیزی، هیچ کسی در نظر نداشته باشید
جز خدا. به این میگوییم قصد قربت به این میگوییم خلوص و قرآن این را میخواهد هم
در کارهای اجتماعیمان، هم در کارهای فردی مان، جدی میخواهد، تنهاموعظه قرآن این
است، و شاید تأکیدی بالاتر از این نباشد که قرآن سرتا پا حکم است، سر تا پا اخلاق
است، همهاش را در مقابل این میفرمایند: قُل اِنما اعظُکُم بواحده انْ تقوموا
لِلِه مَثنی و فُرادا خُب؛ این بحث هم تمام شد حالا بحث خیلی مشکلی که جلو آمده
است، این است که چه مقدمهای واجب است، آیا ذاتا مقدمه، آیا مقدمه به شرط ایصال
آیا مقدمه موصله، یا چیزهای دیگر خیلی بحث مشکل شده است و مرحوم آخوند(ره) در
کفایه این بحث را تعقیب میکنند و حسابی این طرف و آن طرف میزنند. برای خاطر این
که راستی بحث مشکل است و نمیدانند که چه بایدگفت؟ هر کسی در این مسأله بحثی دارد
حتی مثلاً؛ همین مقدمه موصله را خیلی مشهور شده است، ده تا مشکل به آن شده اشکالها
را متأخرین هم کردند بنابراین اگر حالش را داشته باشید، لااقل کفایه را در امر رابع
بخوانید تا إن شاء الله فردا راجع به این که چه مقدمهای است صحبت کنیم.
و صلی الله
علی محمد و آل محمد