اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه
الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
عرض
كردم كه انسان يك سيرى دارد به نام سير به سوى حق تبارك و تعالى و در اين دنيا
آمده است براى همين سير و سلوك «يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه»
تو در حركت هستى حركت پر رنج منتهاى سير خدا، اگر اين سير ولو كُند ادامه پيدا كند
بالاخره به جايى مىرسد و اگر هم در جا بزند منحرف بشود سقوط پيدا بكند معلوم است
به مطلوب خود به مقصود خود نخواهد رسيد منتهاى سير جهنم است راجع به اين سير گفتم
كه چيزهايى مىخواهيم تا اين كه بتوانيم اين سير را ادامه بدهيم اول آن براق بود
آوردن براق براى پيامبر اكرم براى رفتن به معراج به ما هم مىگويد ما در اين سير
براق ميخواهيم و گفتم براق اين راه جسم است از همين جهت هم ملائكه اين سير را ندارند
اين حركت را ندارند چون جسم ندارند حمله عرش در حاليكه سعه وجودى دارند اما تكامل
نيست حركت نيست تكامل در اثر حركت است ديگر حركت جسمى يا حركت مادى يا حركت معنوى
حركت ندارد كه ده ميليون سال قبل جبرئيل با حالا مثل هم است سعه وجودى كه داشته
است الان دارد حيوآنها هم تكامل ندارند چون روح ندارند آنها هم ولو اين كه از نظر
غريزهاى يك تكاملهاى خوبى داشته باشند اما حركت تكاملى براى آنها نيست اين حركت
كه اسمش را مىگذاريم سير به سوى اللّه اين مختص به انسان است آمده است در اين
دنيا 124 هزار پيامبر هم آمده است همين را بگويد بنابراين انسان است كه چون مركب
از روح و جسم است مىتواند حركت كند پس براقش اين جسم است و مواظبت از جسم لازم
است و اين را رامش بكند براى اين كه در حركت باشد لازم است دهنه در دهن اين جسم
زدن اين براق لازم است و الا اسب چموشى است كه هم خودش را نابود بكند و هم ديگران
را لذا بايد دهنه زد دم دهن اين اسب چموش كه حالا چه چيزى مىتواند كنترلش بكند
ديگر ظاهرا هيچ چيزى نمىتواند اين انسان را از بعد جسمى كنترل بكند جز همين سير
فى الجمله كه از تقوا شروع مىشود جز تقوا بالاخره مواظبت از اين جسم لازم است
كنترل كردن اين جسم لازم است، در اين باره فى الجمله صحبت كرديم گفتم زاد وتوشه هم
مىخواهد به قول اميرالمومنين عليهالسلام در شبها در دل شب چه گريهها زارىها
پيام براى ما «تزودوا فان خير الزاد التقوى» كه در كلمات اميرالمومنين عليهالسلام
اين آيه زياد ديده مىشود كه مىفرموده راه دور است دراز است كمى زاد و توشه
بالاخره اين راه زاد و توشه مىخواهد زاد و توشه قرآن مىگويد تقوا، هر روز انسان
بايد متقى باشد هر آن بايد متقى باشد در اين باره
هم فى الجمله صحبت كردم و ديديم كه راستى تقوا چه تقواى مثبت روح خدا ترسى بر جان
انسان بر عمق جان انسان حكمفرما باشد چقدر مزه دارد چقدر خوب است لذا اين هم زاد و
توشه اين راه است بدون زاد و توشه نمىشود ديگر وقتى كه انسان فاسق و فاجر باشد در
اين راه نابود مىشود سقوط مىكند در اين باره هم فى الجمله صحبت كرديم. اين راه
تاريك است و نور لازم دارد اين نور چيست؟ خود قرآن مىگويد من «قد جائكم من اللّه
نور» تمسك به قرآن اگر كسى بخواهد اين راه را بپيمايد اگر نظير اتومبيل در شب
بخواهد حركت كند بدون چراغ هيچ نمىتواند حركت كند ما هم بخواهيم حركت بكنيم بدون
نور نمىشود ونور راه قرآن است اين كلمه نور كلمه ضياء اطلاق بر قرآن زياد شده است
كه تمسك به خود قرآن آن نورانيت دارد و نورانيت
هم مىدهد ديگر انسان مىرسد به آنجا كه دل منور است همان نور دل به اين
نور مىدهد مىدانيد در روايات داريم كه در روز قيامت تاريك است و مومن نور دارد
«يسعى نورهم» كه منافقين مىگويند كه صبر كنيد از نور شما استفاده بكنيم آنها جواب
مىدهند بايد بر گرديد به دنيا و نور تهيه بكنيد تا از نور خودتان استقاده بكنيد
ما به شما نور نمىدهيم مواضع وضو نور مىدهد بالاخره آن تمسك به قرآن، تمسك به
قرآن به انسان نور مىدهد خود قرآن هم به انسان نور مىدهد در روايات مىخوانيم
قرآن مونس خوبى است براى آن كسى كه سر و كار با قرآن داشته باشد در همين جا نور
است در سير و سلوك در روز در عالم برزخ كه آن هم باز حركت است آن هم يك حركت
استكمالى است عالم برزخ آن جا هم نور است روز قيامت نور است تا انسان را به مقصود
به مطلوب كه مطلق نور است «اللّه نور السموات و الارض» مطلق نور است برساند لذا
اين تمسك به قرآن براى همه مخصوصا ما اهل علم خيلى لازم است واجب است و متأسفانه
هميشه مخصوصا زمان ما اين تمسك به قرآن خيلى كم شده است خيلى كم است در ميان عموم
مردم حالا الان بحث ما عموم مردم نيست بحث ما خود ما است ما بايد از نظر خواندن
قرآن خيلى قرآن بخوانيم اگر يك طلبه در ماه يك ختم قرآن نخواهند مسلم نقص دارد و نمىشود
به اين گفت طلبه معولاً به تجربه اثبات شده است افرادى كه به جايى رسيدند اينها
سرو كار با قرآن خيلى داشتهاند حضرت امام «رضوان اللّه تعالى عليه» خيلى سر و
كار با قرآن داشت مخصوصا اين اواخر قرآن را گذاشته بودند بالاى سرشان يك ملاقات
تمام مىشد ملاقات دوم بنا بود بيايد ملاقات اول تا دوم يك دقيقه بيشتر طول
نمىكشيد اما همان وقت قرآن را بر مىداشت دو سه تا آيه آن هم مقيد بودند از رو
بخوانند دو سه تا آيه مىخواندند تا ملاقات دوم شروع بشود خيلى افراد را من سراغ
دارم كه اين جورى مخصوصا قبل از مطالعه مخصوصا موقعى كه از خانه مىآيد بيرون وقت مطالعه
يك جورى باشد كه ما سرو كار با آن داشته باشيم مونس ما قرآن باشد اين لازم است اين
واجب است و اين در ميان ما كم است يعنى مونس ما قرآن باشد در ميان ما كم است گفتم
يك طلبه در ماه يك ختم قرآن نخواند اين معلوم است ناقص است اين معلوم است غفلت است
براى اينكه هر چه هم بخواهيم در قرآن هست ديگر اين روايت كه در كافى شريف آمده است
اين روايت خيلى ارزش دارد مراتب صحيح السند هم هست مرحوم كلينى در باب فضيلت قرآن
مىدانيد اصلاً يك كتاب در حالى كه كافى شريف بنا نيست كه مفصل باشد اما يك كتاب
در فضيلت قرآن و اين روايت آنجا است «اذا التبست عليكم الفتن كقطع اليل
المظلم فعليكم بالقرآن فانه شافع مشفع و
ماحل مصدق» شفاعت مىكند براى رفع گرهها شفاعت مىكند براى روز قيامت شفاعت
مىكند شفاعتش پذيرفته مىشود نفرين مىكنند نفرينش پذيرفته مىشود وقتى كرد در
كار گره مىآيد در مطالعه گره مىآيد انسان راستى وقتى كه مىخواهد وارد مطالعه
بشود تمسك به قرآن بكند توسل به قرآن بسيار اثبات شده است كه مطالعه يك ساعته مىشود
ده دقيقه براى اين كه تفهيم مال خدا است مطالعه كردن مال ما است اما تفهيم مال خدا
است نورانيت مال خدا است اما راستى اگر مطالعه ما ظلمت داشته باشد پيشرفت ديگر
نمىشود، نمىشود پيشرفت بكنيم به عكسش زياد اتفاق افتاده است كه ده دقيقه مىشود
يك ساعت گاهى يك ساعت مىشود ده دقيقه. و شما تجربه كرديد اين چيزها را تجربه
بيشتر بكنيد راستى 5 دقيقه قرآن خواندن براى شماها ده دقيقه اقلاً يك حزب قرآن
ميشود اقلاً يك ربع جزء قرآن مىتوانيد بخوانيد ديگر حالا 5 دقيقه 10 دقيقه قبل از
مطالعه قرآن بخوانيد تمسك به قرآن توسل به نور قرآن ببينيد كه در مطالعه چه
تفهيمها پيدا ميشود نه الهام پيدا مىشود «ان تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا» الهام
پيدا مىشود وما در مطالعهمان الهام نداشته باشيم اين مطالعه خيلى ارزش ندارد
مخصوصا در اجتهادمان در درسهاى خارجمان گفتنمان الهام مىخواهد ديگر لذا «اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم» در
گرفتاريها در فتنهها در ظلمتها «عليكم بالقرآن» «فانه شافع مشفع و ماحل مصدق من
جعله امامه قادة الى الجنه» اگر راستى رئيس است جلويش نمىدانم امامش قرآن باشد سرو
كار با قرآن به عبارت ديگر بهشت از همان جا شروع مىشود اين اطلاق روايت مىگويد
بهشت از همان جا شروع مىشود تا به بهشت برسد «و من جعله خلفه ساقه الى النار» مو
اگر هم سر و كار با قرآن نداشته باشد پشت پا به قرآن جهنمش از همان جا شروع مىشود
تا به جهنم موعود برسد آقا چه چيزى مهمتر از اين روايت از نظر اين كه واجب كند ما
قرآن بخوانيم ما نبايد همهاش مسئله فقهى و اين كه آيا مستحب است يا واجب است اين
روايت به ما مىگويداعراض از قرآن حرام است حرام فقهى يك طلبه ماه به ماه قرآن نخواند
خب معلوم است حرام است ديگر اعراض از قرآن است اعراض از همه مستحبات حرام است يك
طلبه نماز جماعت نرود حرام است بازارىها كه نمىروند نماز جماعت حرام است ديگر
كارشان حرام، حرام كه شاخ ودم ندارد حالا ولو اين كه جماعت مستحب است اما اعراض از
جماعت حرام است اقبال به جماعت اگر جماعتها شكست داشته باشد اقبال به جماعات
مسلمانها واجب است حالا يك طلبه البته الان آن در شماها نيست در قرآن خواندن غلط
داشته باشد معلوم است اين اعراض از قرآن است و حرام است كفايه را خوب معنا بكند
اما قرآن را بد بخواند روان در قرآن نباشد روان در قرآن نباشد حالا اينها كه گفتم
در ميان ما نيست در ميان شما نيست ما بايد اگر حافظ قران نيستيم لااقل روان در
قرآن باشيم نيم ساعت بتوانيم با ترتيل يك جزء قرآن بخوانيم و الا اعراض از قرآن
است اين آيهاى كه در سوره مزمل است اين آيه منحصر به فرد است در قرآن يعنى مثلش
را نداريم من نمىدانم چه جورى اينها را حمل بر استحبابش بكنيم منحصر به فرد است
از نظر تأكيد در خواندن قرآن نه تفسير و عمل آنها براى خودش خواندن قرآن را
مىگويد «فاقرؤا ما تيسر من القرآن» اين امر است «علم ان سيكون منكم مرضى و اخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل
اللّه فاقرؤا ما تيسر منه» مىگويد قرآن بخوان خدا مىداند گاهى مريض هستى همان
وقت قرآن بخوان «علم ان سيكون منكم مرضى» خدا مىداند گاهى كار زياد است مثل يك
محصل راستى كار زياداست مىفرمايد همان جا مىشود قرآن بخواند خدا مىداند گاهى خط
مقدم جبهه دشمن است باز هم «فاقرؤا ما تيسر منه» نداريم در تمام قرآن اين تأكيد را
نداريم كه اينقدر تأكيد شده باشد روى خواندن قرآن اين تأكيدها اين امرها براى چيست؟
براى كيست؟ بالاخره اگر اعراض از قرآن بشود قطعا حرام است و اعراض از قرآن اين است
كه يك طلبه شبانه روز كه مىگذرد قرآن نخواند يك طلبه اين است كه اقلاً قبل
مطالعهاش بعد مطالعهاش و از خانه بيرون آمدنش به عبارت ديگر توسل به قرآن از نظر
خواندن اين مرتبه اول اين نباشد مسلم است ما نمىتوانيم سير و سلوك پيدا بكنيم چه
جورى مىشود يك كسى سير و سلوك داشته باشد اما سر و كار با قرآن نداشته باشد
نمىشود ،نمىشود بدون توسل و درباره مرحوم شيخ الرئيس در شفا خود مرحوم شيخ
الرئيس در شفا نقل مىكند كه من وضعم در جوانى اين بود كه دو سه روز در هر علمى
شاگردى مىكردم بعد استاد مىشد شاگرد، شاگرد مىشد استاد مثال مىزند خود شيخ الرئيس
در شفا مىگويد من جمله علم هندسه را من دو سه روز بيشتر شاگردى نكرم بعد استاد شد
شاگرد من شدم استاد مىفرمايند اما در علم الهى مطالعه مىكردم زير و رو مىكردم
باز هم گير بودم توسل پيدا مىكردم به عالم ملكوت مسئله را حل مىكردم كه ملا
سليمان شاگرد هميشگى شاگرد ملازمش بوده است يعنى اين شاگرد هميشه با او بوده است
در همين حاشيه بر شفا ملا سليمان مىگويد كه دو ركعت نماز بخوان مىگويد مسجد
كوچكى بود در خانه نصف شب پا مىشد مىرفت در آن مسجد دو ركعت نماز مىخواند متوسل
مىشد به عالم ملكوت شبهه حل مىشد نمىشود آقا بدون توسل به قرآن و ما طلبهها خيلى
ماها لنگ در اين هستيم و گرفتارى هاى ما هم خيلى از آنها همچنين است از اين جا
هميشه مىگيرند. از اين كه گذشتيم مىرسد به تدبر در قرآن نمىشود كه ما تدبر در
قرآن نداشته باشيم نمىشود يك طلبه تفسير نداند يك طلبه سر و كار با تفسير نداشته
باشد اين ولو فيلسوف باشد ولو فقيه باشد نمىشود به اين گفت طلبه «افلا يتدبرون
القرآن ام على قلوب اقفالها» آيا امرى با طنطراقتر از اين در قرآن سراغ داريد و
اتفاقا ما اين امر خدا را معمولاً زير پا مىگذاريم ديگر زير پا مىگذاريم خوبها
انصافا خوب هستيد ديگر شما خوبها اين حضرت آيت اللّه آقاى خزعلى 24 ساعتش را در
هفته مىگذارد روى قرآن شما يك كسى را اينقدر كار دارد هيچ كار آقاى خزعلى نداشت
جز همين شوراى محترم نگهبان بس بود ديگر 24 ساعتش گرفته اما همين آقا پير مرد هم
شده ديگر مثل من24 ساعتش را مىگذارد روى اصفهان مىآيد اين جا براى تفسير براى
شما در گروه تخصصى تفسير مىگويد گله دارد در اين جا هم تفسير مىگويد گله دارد جمعيت
نيست ديگر در گروه تخصصى يك گله دارد اين جا هم يك گله دارد و به جا هم هست من از
ايشان تشكر مىكنم از ايشان معذرت خواهى مىكنم و يك كسى بگويد آقاى خزعلى مفسر
نيست اين هم احدى قبول نمىكند آقاى خزعلى آن وقت هم كه قبل از انقلاب در قم يكى
از مفسرين عالى كه هر كجا تفسير مىگفت پر مىشد مفسر است بيان خوب است از
منبريهاى نمره اول زمان آقاى بروجردى بوده است نمىدانم تفهيم خوب است نمىدانم
تقوى خوب است تقواى آقاى خزعلى خيلى بالاست تقوا خوب است رأفت خوب است 24 ساعت
وقتش را مىگذارد روى شما براى خاطر اصفهان براى خاطر حوزه حالا لطف مىفرمايند
براى خاطر من اگر ما تدبر در قرآن داشتيم مىشد اين درس خلوت باشد شما خوبها ديگر
آنها هم كه معمولى هستند ديگر وامصيبتها و اين نقص خيلى بالا است تدبر در قرآن
نداشته باشيم اگر يك كسى مجتهد باشد اما تفسير بلد نباشد قطعا امر خدا را زير پا
گذاشته است و اگر ما نگوييم حرام است نمىدانم چه جورى شما فضلا چه جورى درستش
مىكنيد اين «افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها» چه جورى مستحبش مىكنيد و اين
ديگر براى بازارى هم نيست حال پيغمبر اكرم
درس قرآن داشتند روايات سنى شيعه اين كه پيغمبر آيه كه مىآمد ده تا آيه مىدادند
مىگفتند اين را اول حفظ بكنيد علاوه بر خواندن همه اصحاب سواد الفبا نداشتند حافظ
قرآن بودند همه اصحاب خيلى كم پيدا مىشد زن و مرد اينها حافظ قرآن نباشند همه
آنها حافظ قرآن بودند همه آنها معناى قرآن مىدانستند و پيغمبر اكرم معلمشان بود معلم
درست مىكرد اصحاب مثل اميرالمومنين عليهالسلام و بعضى ديگر اينها معلم قرآن
بودند و پيغمبر اكرم براى تعليم و تعلم اصلاً وقتى وارد مسجد مىشد يك دسته نشسته
بودند قرآن مىخواندند جلسه قرآن داشتند يك دسته جلسه ذكر داشتند يك دسته جلسه
تعليم و تعلم داشتند اين طلبههاى پيغمبر اكرم بود بعدش هم همين طور تا بياييم
راستى آن كسانى كه به يك جايى رسيدند مرحوم شيخ طوسى به قول استاد بزرگوار ما آقاى
بروجردى «رضوان اللّه تعالى عليه» مىفرمودند اگر عمر ايشان را تقسيم مسائل فقهى
بكنيم به هر مسئلهاى يك دقيقه مىرسد ما هر چه داريم از شيخ طوسى است ديگر اين
فقيه سر وكار با روايات اهل بيتش به اندازهاى است كه تهذيب مىنويسد اين چه
مىشود اگر سير و سلوك نباشد انسان مىتواند به اينجاها برسد از نظر تفسير تبيان مىنويسد
مجمع البيان خيلى تفسير خوبى است انصافا بهترين تفسيرها از يك جهت الميزان يك چيز
ديگرى است آن از لحاظ علم ولى از نظر تفسيرى بهترين تفسيرها اين مجمع البيان است
واين مجمع البيان از تبيان گرفته شده است ما بقى تفسيرهاى سنى حتى انسان وقتى يك
مقدار ريشه يابى مىكند مىبيند از تبيان شيخ طوسى گرفته شده است يك دروه تفسير
نوشته است ديگر از نظر فقهى مبسوط مىنويسد خلاب مىنويسد كه يا افتخار در مقابل سنىها
آن زمان در مقابل جماعت سنى يك افتخار شد اصول مىنويسد مثل عده اول اصولى كه در
عالم در عالم سنى گرى در عالم اسلام نوشته شده عده بود اين فقيه مفسر است علاوه بر
اين كه آشنايى كامل دارد به روايات اهل بيت تهذيب مىنويسد اين تهذيب يكى از كتب
اربعه ما است نمىشود كه ما مفسر نباشيم يك آيه از ما بپرسند نتوانيم معنا كنيم نه
ما بايد به اينجا برسيم تا مىپرسند نقل اقوال بكنيم ديگر شيخ طوسى اين جور
فرمودند علامه طباطبايى در اين جا حرفها دارند مرحوم فيض چنين فرمودهاند در مورد
ثقلين روايتش اين جورى است يك قدرى بالاتر من هم عقيدهام در باره اين آيه شريفه
اين است اين را مىگويند يك طلبه حسابى انصاف قضيه با كمال شرمدنگى عذر خواهى ما
بد طلبه هايى هستيم بد ما بايد سر و كار با قرآن داشته باشيم آقا تفسير بدانيم چرا
اين جور هستيم اين جور مىشود يك منبرى تفسير ندارد يك طلبه فاضل تفسير ندارد اين
هم تدبر در قرآن. مهمتر از اين دو عمل به قرآن است اين عمل به قرآن يعنى قرآن را
امام خود قرار دادن قرآن جلوى روى سر و كار با قرآن. كتاب قانون هر چه بخواهم از اين
كتاب بيرون مىآيد «فمن جعله امامه قاده الى الجنه» مرتبه سومش عمل به قرآن است
همه بايد عمل به قرآن بكنند اما ما طلبهها «الحسن لكل احد حسن و منك احسن لمكانك
منا» چه روايت خوبى است «والقبيح لكل احد قبيح و منك اقبح لمكانك منا» آقا منسوب
به امام زمان هستيم امام زمان ما را دوست هم دارد يك كسى خدمت آقا رسيده بود
فرموده بود من طلبهها را دوست دارم ولو اين كه در آنها بد هم هست اما حوزه را
دوست دارم طلبهها را دوست دارم اسم ما در دفتر ايشان هست اينها كه نمىشود قابل
انكار نيست سرباز امام زمان هستيم ما طلبهها مال امام زمان هستيم لذا اگر راستى يك
طلبه محصل باشد متدين باشد حلالترين چيزها برايش سهم امام است اگر راستى محصل و
متدين باشداين مال او است امام زمان گذاشته است براى همين يك اختلاقى هست راجع به
خمس كه چه جورى است بعضىها مىگويند كه عنوان مالك است. بعضىها مىگويند كه نه
آقا امام زمان بايد اجازه بدهد واگر اجازه لفظى نيست بايد رضايت كامل باشد اين قول
خيلى مشهور است كه رضايت كامل در صرف، استادبزرگوار ما مرحوم آيت اللّه العظمى
بروجردى كه خودشان خيلى احتياط مىكردند بعضى اوقات مىگفتند يك شاهى از سهم امام
نه من مصرف مىكنم نه اولادم مال حوزه بعد
اينجا مرادم است بعد ايشان با كمال قاطعيت در حاليكه احتياط ايشان خيلى بالا بود
مىفرمودند كه امام زمان راضى است اين كه صرف حوزههاى علميه بشود بعد مثال مىزدند
مىگفتند كه اگر يك خانهاى يك پولى پيش شما باشد يك كسى آن كس نباشد خانهاش در
شرف خرابى باشد آيا راضى نيست شما آن پول را مصرف آن خانه بكنيد بله گفتند حوزه
خانه امام زمان است طلبهها فرزندان امام زمان هستند نگوييد هم سرباز فرزندان امام
زمان هستيد يك پولى پيش شما راضى نيست اين پول را صرف بچهها بكنيد صرف خانهاش
بكنيد بله ما مال ايشان هستيم
وقتى مال ايشان شديم ديگر خواندن قرآن نماز اول وقت نماز جماعت تقيد به ظواهر شرع
براى همه خوب است اما براى ما خوبتر است چون منسوب به امام زمان هستيم كار بد
نگاه آلوده، غيبت شنيدن، دروغ گفتن و بالاخره كنترل نداشتن زبان چشم، گوش از هر كه
باشد بد است اما از ما طلبهها خيلى بدتر است بعضى اوقات يك گناه از ما به قول
حضرت امام ذنب لا يغفر مىشود با يك گفته روى منبر تضعيف نظام بكنيد اين ذنب لا
يغفر است با يك دروغ آبروى روحانيت را ببريد اين ذنب لا يغفر است ديگر معلوم نيست
كه موفق بشود كه توبه از گناهان ابهت غيبت با سكوت شما از بين برود اين ذنب لا
يغفر است اين كه درقرآن راجع به زنهاى پيغمبر آمده است زنهاى پيغمبر اگر گناه بكنيد
گناه دو تا گناه در نامه اعمالتان نوشته مىشود بله اگر ثواب هم بكنيد دو تا ثواب
«لتسن كاحد من النساء» آهاى زنهاى پيغمبر شما مثل زنهاى معمولى نيستيد اين آيه
مربروط به من و شما است طلبهها شما كه افراد معمولى نيستيد شما كه يك بازارى يك
رعيت، يك كاسب شما كه آن نيستيدكه «لستن كاحد من النساء» شما مربوط به امام زمان
هستيد . آن وقت مربوط به امام زمان شديد گناه شما دو تا گناه مىشود نه گفتم بعضى
اوقات دنب لايغفر است گناه خيلى گناه در سر حد كفر است و بايد فكر اينها كرد
بنابراين خلاصه حرف اين است آقا ما اين سير و سلوك را مىخواهيم اگر سير و سلوك
مىخواهيم بايد سر و كار با قرآن داشته باشيم هم قرآن خيلى بخوانيم هم قرآن خيلى
بفهميم هم قرآن را به آن عمل بكنيم. خدا را قسمش مىدهم به حق قرآن توفيق خواندن
قرآن توفيق تدبر در قرآن توفيق عمل به قرآن به همه ما عنايت بفرمايد.
«وصلى اللّه على محمد و آل محمد»