اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم بسم اللّه
الرحمن الرحيم رب اشرحلى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يقفهوا قولى.
بحث
ما باشد ان شاءاللّه براى جلسه بعد و يك تذكرهاى امروز عرض كنم و اين تذكرها هم
براى خود ما مفيد است و هم براى مردم و شما هم متذكر مسأله باشيد و بگوئيد قطعا
گفتن موثر است تشيع تا اينجا آمده بواسطه روحانيت و تبليغ روحانيت و از همان روزى
كه تشيع تشكيل شده تا الان از همان روز در بحران بوده است كم پيدا شده كه تشيع در
بحران نباشد هميشه مثل اينكه پرورش تشيع بايد در بحرانها باشد در حاليكه بحرانها
تا سرحد ريشهكنى تشيع بوده است اما همين تبليغهاى روحانيت تشيع را تا اينجا آورده
است منتقاضايى كه از همه شما دارم مأيوس نباشيد مأيوس شدن گناهش در سرحد كفر است كمكم
مو مو بايد جلو برويم جلو رفتيم جلو برويم و قطعا پيروزى مال ما است مطلب اوّل
راجع به فردا كه روز عرفه است اين روز را بايد خيلى اهميت داد و چه بسيار هم ديديم
كه يك جرقه زده شده است و آن جرقه خيلى كار كرده است هم براى دنيا و هم براى آخرت
هم براى تبليغ چه بسيار ديده شده است كه جوان منحرف صد در صد است اما يك روضهاى
يك روز عرفهاى يك جرقه برايش زده شد و صد درصد در راه آمد عالى شد و چونكه روز
عرفه مربوط به دعا و راز و نياز با خدا است دهه محرم هم سوگوارى است مربوط به
احساسات است و جوانها را با احساسات بيشتر مىشود احساسات دينى در راه آورد تا با استدلال
و اين دهه محرم اين دو ماه محرم و صفر كه ماه احساسات است از راه احساسات دينى
منبرهاى شما سازندگى داشته باشد مسجد شما منبر شما اينها واجب است لازم است مخصوصا
در وضع فعلى فردا قطعا جلسه داشته باشيد در مسجد قطعا جلسه داشته باشيد اگر هم
مسجد نيست شركت در يك مسجدى جلسهاى و فردا به قول محدث قمى ولو به نام عيد ناميده
نشده ولى بايد بگوييم بالاترين عيدها است راستى هم بالاترين عيدها است و ما كه
نيستيم آنجا كه امام زمان هست يعنى در عرفات اما مىتوانيم خانه خودمان را تنهايى يا
مسجد خودمان را فردا عرفه كنيم و فردا را اهميت بدهيد و نتيجه دارد بعضى اوقات
انسان نتيجه را به طور ناخداگاه مىگيرد آنچه خواسته مثلاً داده نشده صلاح نبوده
نمىشده اما هزار برابر داده شده هم براى دنيا هم براى آخرت اين يك نكته كه فردا
را بايد اهميت داد چنانچه روز عيد قربان خوب اين عيد اسلامى است اصلاً ما در اسلام
دو تا عيد داريم يك عيد فطر است و يك عيد قربان ديگر عيد دينى نداريم مابقى آن غير
مذهبى است و اين دو عيد كه در اسلام است در متن اسلام است خوب يكى اين عيد قربان
است و اين عيد را كه در نمازش مىخوانيم «زخرا و شرفا و كرامتا» از براى پيغمبر
اكرم اين خيلى مقام است خيلى عالى است يك چيز زخرا و شرفا و كرامتا از براى پيغمبر
اكرم لذا اين نماز عيد را در مسجد بخوانيد وقتى نماز صبح را خوانديد يك قدرى صبر
بكنيد بعد نماز را بخوانيد خطبههايش را بخوانيد بعد نماز عيد دو تا خطبه دارد
خطبههايش را بخوانيد در آن خطبهها اين باز هم احساساتى است يعنى عيد با احساسات
دينى مىتوانيم سازندگى داشته باشيم ديگر و ما بايد به هر بهانهاى كه مىشود كشش
داشته باشيم معنا ندارد يك امام جماعت اين نماز بخواند برود دنبال كارش يكى از
علماى اصفهان به من مىگفت كه من هر شب 20 دقيقه صحبت مىكنم و اگر اين صحبتها من
نباشد من اصلاً مسجد حالش را ندارم بروم و راستى اين جور بشود ديگر ماها يعنى ما
طلبهها در بيست وچهار ساعت حتما بايد يك تبليغ داشته باشيم حالا ولو براى زن و
بچههايمان براى مريدهايمان براى مسجدمان و حتما اين مخصوصا صبحها يك چيزى كه الان
هى تكرار كردم الان بگويم شما به ديگران بگوييد اين صبحها را بايد آباد بكنيم اين
مركز امور مساجد بايد اين صبحهاى اين مساجد را آباد بكند بايد همكارى با آن باشد
مردم همكارى كنند ائمه جماعت خودشان همت نشان بدهند و يكى ديروز از ائمه جماعت به
من مىگفت كه من رفتم كسى نبوده خودم در را باز كردم رفتم اذان گفتم رفتم در محراب
نشستم چند نفر آمدند خوب بايد همين جوريها باشد يكى از ائمه جماعات آن وقتها حالا
كم پيدا مىشود ما برزان بوديم من بچه طلبه بودم رفته بوديم ديدن يك كسى از يكى از
مشاهد مشرفه
آمده بود به اجبار ما را ناهار نگه داشت اين آقا گفت كه طورى نيست من مىايستم اما
مىروم نمازم را مىخوانم بر مىگردم آنوقتها كه تاكسى نبود درشكه نبود بايد پياده
برود بهش گفتيم پياده اين پنج شش كيلومتر راه گفت من بارها برايم اتفاق افتاده و
اين جا مراد است گفت يك اذان صبحى آمدم بيرون ديدم كوچه را آب گرفته جورابها
درآوردم پاچهام ا بالا گرفتم و رفتم توى آب و رد شدم و رفتم توى مسجد پايم را
شستم و رفتم توى محراب نشستم اين امام جماعت كمكم مريد پيدا مىكند مسلم اگر اين
همت را ما به خرج بدهيم درست مىشود و اين اول اذان صبح اين مسجدها تعطيل اين اثر
وضعى دارد گناهش بزرگ است گناه دارد مرحوم صدوق 18 قبح مىكند بر كسى كه نماز اوّل
وقت نخواند در عِقاب العمال اينها مال ما است ديگر و اوّل اذان صبح چرا بايد مسجد
ما تعطيل باشد و على كل حال منبر برويد و حتى مىتوانيد بين نماز ظهر و عصر مردم
را به زور نگه داريد يك مسئله دو تا مسئله بگوئيد و مردم مسئله بلد نيستند و
طلبهها هم مسئله بلد نيستند مسئله گفتن مشكل است مسئله شنيدن مشكل است و از
مشكلها مسئله گفتن است اين خيلى مشكل است مشكلتر از اين مسئله فهميدن معمولاً
مردم مسئله بلد نيستند نه مسائل نمازشان را نه مسائل كسب را نه مسائل زناشويى را
بلد نيستند ديگر و اينها را ما مقصر هستيم يعنى ما مسئله نمىگوييم روى منبر بايد
همهمان روى منبر مسئله بگويم و ياد مردم بدهيم اينكه مردم مىگويند اين مسئله گو
بگويند اما كم كم همهمان مسئله گفتيم يك چيز رسمى شد يك چيز خوبى شد خوبتر از همه
مسئله و اين كارها بايد بشود و متأسفانه نمىشود توى دهه محرم ما بايد خيلى نتيجه
بگيرم مسأله بگوييم روايت بگوييم اخلاق بگوييم و روضه هم بخوانيم عالى روضه
بخوانيم على كل حال اين روز عيد خوب روزى است اهميت بهش بدهيد بعدش هم عيد نورز، و
عيد نوروز را اسلام امضا كرده شايد هم
امضا كردنش براى اين چيزهاى خوبيكه دارد عيد طبيعت است و آن دو ركعت نماز معلى ابن
خنيس هم كه مرحوم حاج شيخ عباس قمى در مفاتيح نوشتهاند معلوم مىشود كه امضاء شده
است اسلام معمولاً اينجورى خرافاتها را مىگذارد كنار مثل چهارشنبه سورىها
قاشقبازىها اين فالگوشىها اين مزخرفهاى كه حالا دارند زنده مىكنند عجب اينجا
است كه دارند زنده مىكنند عجب اينجا است كه خودشان دارند مىگويند جوان با خرافات
سازگار نيست ماها بايد خرافات نداشته باشيم حالا توى روزنامههايشان چه برسد اينكه
كار مردم را امضا مىكنند توى روزنامهها هم مىنويسند قاشق بازى و فال گوش گرفتن
و روى آتش پريدن و امثال اينها... ديشب يك معركه بود يعنى يك مصيبت براى نظام براى
انقلاب اينها مصيبت است كه در جمهورى اسلامى چهارشنبه سورى را امضا بكنند مصيبت
است اينها بايد برايش گريه كرد خود نظام، خود دولت بايد برايش گريه كند چه رسد ما
چهارشنبه سورى را يك خرافات و يك خرافاتى كه خودشان مىگويند از كجا سرچشمه
مىگيرد اين خرافات را زنده كنيم (ببينيد گريه دارد يا نه) چادر يك امر ملى است
حالا قطع نظر از مذهبى چادر را توى سرش بزنيم و اين چهارشنبه سورى را... اينرا نمىشود
گفت آدم بايد گفت شيطان وقتى به چادر مىرسد اين ضد ارزش مىشود اينهم ملى است
يعنى ابا و اجداد ما به چادر خيلى ارزش مىدادند به چادر و عصمت خيلى اهميت
مىدادند اين تخت جمشيد را ببينيد. تخت جمشيد به اين پاره خشتها اهميت مىدهند
فكر اين را نمىكنند كه اين قصر سلطنتى آن اتاق اين زنها كجا بوده است آن پايين
براى اينكه محفوظ باشد من رفتم ديدم براى اينكه اين شاهزادهها يعنى اين خانمها
محفوظ باشند آنجا برايشان جا درست كردند و حجاب همين زردشتىها قبل از اسلام همين
ايرانيها عفتشان غيرتشان خيلى بالا بوده است مِن جمله چادر اين چادر از 2500 سال به
بالا نمىدانم اين ملى است ديگر علاوه بر اينكه دينى است يك امر ملى هم هست حالا
چونكه دينى است توى سرش مىزنند اما چهارشنبه سروى براى اينكه ملى است مىخواهند
زندهاش بكنند نمىدانم آدم چى بگويد راستى چقدر خِرِفْت هستند اينها علاوه بر
اينكه از نظر دينى چقدر بىدين هستند چقدر خرفت هستند كه آدم چادر را توى سرش بزند
اما چهارشنبه سورى را بلند كند اگر دينى است يك خرافات است يكى مذهبى اگر ملى است
هر دو ملى است هر دو را بزرگ بكنيد اما چرا چادر را توى سرش مىزنيد چرا غيرتها را
توى سرش مىزنيد اينها را ما به هر اندازه كه مىشود تنش ايجاد نشود به هر اندازهاى
كه مىشود بايد بگوييم بايد بزرگ كنيم بايد توى مسجدمان بگوييم به مردم بگوييم
حالا چيزى كه من از خودتان تقاضا دارم به زنها بگوييد به مردها بگوييد اين ايام
عيد اين رفت و آمدها خيلى خوب است امّا اين لاابالىگرى در حجاب اين زن و مردها با
هم نشستن اين زن و مردها با هم شوخى كردن اين جوانها با هم نشستن و بالاخره اين
مجالس شهوتانگيز معمولاً ايام عيد است زن لباس نو پوشيده است آرايش كرده و اينها
بايد توى كوچه كه وامصيبتها و من خيلى از اين بىتفاوتى مىترسم در سوره اعراف اين
قضيه اصحاب صف تكرار شده و تكرارش هم براى همين است در سوره اعراف دارد كه اينها
كه به صورت بوزينه در آمدند اين صف منقسم به سه قسم شدند يك قسمت از آنها ماهى
مىگرفتند و آن حيله بدجنسى را كردند حيله صهيونيستى را كردند و يك عده بىتفاوت
بودند يك قسمت از آنها مىگفتند با توجه بودند قرآن مىگويد آن با تفاوتها را نجات
داديم امّا آن بىتفاوتها را با آن كسانيكه ماهى مىگرفتند به صورت بوزينه به صورت
ميمون درآورديم به صورت خوك درآورديم بعد هم نابود شدند و اين در روايات ما آمده
در قرآن آمده اين بىتفاوتى راجع به گناه من مىترسم انصافا يك دفعه خداى نكرده يك
غضب از طرف خدا همهمان نابود مىشويم نابودى توى دنيا اين اهميت ندارد اما
مىبينيم همه مان توى جهنم هستيم و پيغمبر خدا رد مىشد ديد اين دِه نابود شده يكى
از آنها را خواست آمد گفت همهمان نابود شديم براى اينكه بعضىها گناه مىكرديم
مابقى ساكت بوديم و من هم براى اينكه از اهل اين دِه نيستم امّا يك مدتى بودم
بىتفاوت بودم منم توانستم با تو حرف بزنم على كل حال اين عيد نوروز را امضاء كنيد
خوب است يك مزيتها دارد عرض كردم اسلام امضايش كرده به نام عيد ملى هر چيزى كه
ملى شد خوب است خرافات نباشد خوب است عيد نوروز عيد ملى است احترام به ملت يعنى
احترام به ايرانىها اسلام امضاء كرده خوب است چهارشنبه سورى اين خرافات ايرانىها
است اسلام توى سرش زده هر چه خرافات است برداشته هر چه دارى امتياز است و مليت
دارد امضا كرده لذا امضا كنيد اما بگوييد كه چه خبرها است چه جورى اين وضع عيد
بسيار ناراحت كننده است يكى هم اين اختلاف طبقاتىها را مىافتند مثلاً يك دسته
سال به سال خواهرش را نمىبينيد برادرش را نمىبينيد حالا مىخواهد صله رحم بكند
مىرود يك خرج و مخارج حسابى روى گردن اين فقير مىگذارد و بايد احترام خيلى بهش
بگذارند تا قهر نكند به عنوان صله رحم بعد هم آن بيچاره كه مىآيد خانهاش خيلى
اهميت ندارد يك بىاحترامى اگر بهش نكنند كه مىكنند اگر مىخواهد صله رحم بكند
بايد بدارد حسابى خرج و مخارج آن جلسه را بدهد و اين جور چيزها را هم بايد تذكر
بدهيد ما آخوندها روحانيت بايد مواظب مردم باشيم مردم از نظر دينى چيزى سرشان نمىشود
و ما هستيم كه بايد از نظر دينى مردم را بيدار كنيم بايد بگوييم مؤثر است يقين
داشته باشيد مؤثر است اگر حوصله داشته باشيد اگر از ميدان در نرويد هيچ كس
نمىتواند شما را از ميدان در بكند ديگر بدتر از زمان پهلوى كه نيست نتوانست پهلوى
نتوانست هيچ غلطى بكند در حاليكه پشتيبانش هم انگليسها بودند در حاليكه اين
لاابالىها فسق پشتيبانش بوده بالاخره هيچ كار نتوانست بكند كى مىتواند در مقابل
ما آخوندها بايستد يعنى در مقابل پيغمبر چه كسى مىتواند بايستد ما جاى پيغمبرها
هستيم «الذين يبلغون رسالات اللّه» كى مىتواند در مقابل پيغمبرها بايستد بالاخره
پيغمبرها پيروز شدند پيروز بودند اينهمه صدمه اينهمه مشقت اينهمه كارشكنى و ما
آخوندها همين طور است ديگر ما روحانيت را هيچ كس در مقابلمان بايستد بله ضربه
مىتوانند بزنند ما را عقب بنشانند، تهمت بزنند، توى سرمان بزنند، عمامه از سرمان بردارند
اما بالاخره پيروز كى است آنكه خدا خواسته است «و كان حقا علينا نصر المؤمنين» اين وعده خدا است اين هم راجع به عيد نوروز
كه خيلى حرف دارد كه تقاضا دارم اهميت بدهيد مهمتر از همه اينها آن عيدى كه مثلش در
اسلام نيامده و نخواهد آمد از هر عيد ملى از هر عيد دينى از هر عيد مذهبى بالاتر
عيد غدير و اينرا ما بايد خيلى بهش اهميت بدهيم يعنى راستى بايد كم كم اين عيد
نوروز مبدل بشود به عيد غدير ابا و اجداد ما در حاليكه خيلى كار كردند كه تشيع را
تا اينجا آوردند بعضى اوقات يك كوتاهىهايى شده هم از مبلغين و هم از ابا و اجداد
ما به جاى اين عيد نوروز را با يك كارى كرده باشند كه عيد غدير مقدم بر عيد نوروز
باشد يعنى اين ده سيزده روز كه عيد نوروز تعطيل است يك چهار پنج روز آن هفته عيد
غدير كه بالاترين هفتهها است دولت بايد تعطيل كرده باشد بايد ما تعطيلى رسمى
داشته باشيم راجع به هفته عيد غدير روز عيد غدير و هفته عيد غدير و اين عيد خيلى
عيد مهمى است قرآن مىفرمايد به اندازهاى مهم است كه «يا ايُّهَا الرسول بَلغ ما
اُنزِلَ اليك من رَبِّك و إِن لم تفعل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه» اگر روز عيد غدير جلو نيايد هيچ چيز نشده
است يعنى قرآن منهاى ولايت كه حجت نيست براى اينكه عام قبل از فحس تحسيس است و عام قبل از فحس تحسيس اصلاً
حجت نيست بعدش هم «اليوم اكملتُ لَكُم دينكُم و اَتممتُ عليكم نعمتى» بعدش هم «أليومِ يئس الذين كفروا من دينكم»
كه به ما مىفهماند مردم در خط ولايت پيروز هستند هيچ كس نمىتواند كارش بكند الان
هم اين است الان هم اين بسيجى در خط ولايت فقيه هيچ كارش نمىتوانند بكنند و در
قرآن اين وعده خدا است «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلاتخشوهم و اخشون» معنايش
اين است اگر اختلاف افتاد توى شماها و شد دين منهاى ولايت شكست مىخوريد مثل الان چه
جور صهيونيسمها دو سه ميليون مسلط شدهاند بر همه چرا؟ همين آيه شريفه چرايش را
مىگويد اگر راستى همه در خط ولايت فقيه بوديم اين حرف حضرت امام خيلى حرف خوبى
است مىگفت همهتان يك سطل آب خرج يهودىها كنيد اينها را آب مىبرد من مىگفتم
حضرت امام ادب كردند همهتان يك يكى تُف بكنيد سيل تُف اين حزب يهود را اين حزب
صهيونيست را مىبرد اما حالا كار رسيده به اينجا كه توى ايران ما امضايش مىكنند
سوريه تعجب مىكند دارند اينطرف و آنطرف مىزنند كه او هم بگويد بله كشورهاى خليجفارس
دارند امضايش مىكنند انسان بايد خون گريه بكند كار رسيده به كجا كه اگر يكى يك
تُف همه مسلمانها بيندازند سيل اين صهيونيستها را مىبرد كه حالا شده يك غده سرطان
براى مسلمانها چرا «اليوم يئس الَّذين كَفَروا مِن دينكُم فلا تَخشَوهُم و اخْشون»
متحد باشيد از من بترسيد آنكه من مىگويم عمل كنيد همه در خط ولايت باشيد ببينيد
چه جور پيشرفت است پيشرفت صد در صد و همين ولايت كه ولايت فقيه بوده است نه ولايت اميرالمؤمنين(ع)
ولايت فقيه است خيلى تفاوت با ولايت اميرالمؤمنين دارد اما همين هشت سال جنگ با
دنيا را توانست پشت سر بگذارد هيچ فكر كرديد پولهاى قارونهاى خليج فارس يك طرف
همين فهد يعنى عربستان بيست و شش ميليارد دلار به عراق كمك كرد مابقى هم همين طور
همين كويت كه توى سرش زدند به يك ساعت سى و چند ميليارد دلار داد آنهم آمريكا آنهم
بمبهاى شوروى روى سر ما اما بالاخره نتوانست چرا نتوانست مردم در خط ولايت فقيه
بودند نشد ديگر اين همين معناى آيه است اين عيد را اهميت بدهيد اين عيد يك هفته
دارد و اين هفته فوقالعاده اهميت دارد براى اينكه مرحوم محدث قمى به طور متفرق
جمع كرده بود و يك متينگى رويش داده بود و شماها بدهيد هفت هشت چيز فوقالعاده مهم
در اين هفته غدير است خيلى مهم است و آيه ولايت در همين هفته نازل شده آيه تطهير
در همين هفته نازل شده است قضيه مباهله در همين هفته نازل شده است و سوره هل اتى
در همين هفته نازل شده است يك چيزهايى كه خيلى ارزش دارد آيه ولايت خيلى ارزش دارد
بقول فخر رازى كه اقرار مىكند 300 آيه درباره اميرالمؤمنين است مىگويد بهترين
آيه همين آيه ولايت است «انَّما وليَّكم اللّه و رسوله» راستى بهترين آيات است
بهترين آيات در اين هفته غدير نازل شده است سوره هل اتى يك امتياز اسلامى است
اينها امتيازهاى هست كه عمر و امثال عمر سنىها مىگويند كه اى كاش اين آيه درباره
من نازل مىشد و من دنيا را اگر داشتم مىدادم و راستى هم از دنيا و هر چه در اين
دنيا است ارزشش بيشتر است. آيه تطهير اين آيات از شاهكارهاى شيعه است اين آيات
اصلاً شيعه زنده به اين آيات است اين چيزهايى كه شيعه زنده به او است توى اين هفته
غدير است «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك» اين امتيازش اين است روز عيد
غدير است «اليوم اكملت لكم دينكم» روز عيد غدير است «اليوم يئس الذين من دينكم
كفروا» روز عيد غدير است آيه تطهير در همين هفته غدير است سوره هل اتى در همين
هفته است قضيه مباهله، قضيهاى كه آيه مباهله برايش نازل شده است هفته، هفته ولايت
است از نظر قرآن اين هفته را ما بايد خيلى احترام بهش بگذاريم بگوييم ما كوتاهى
مىكنيم در تشيع در ولايت ما خيال مىكنيم. ولايت يعنى اينكه آدم فحش بدهد به
جمهورى اسلامى كه بعد از نماز چرا مىگويى اللّه اكبر اينها هم گريه دارد خيلى
مصيبت است توى شماها هم شايد باشد بعد از نماز چرا مىگويى اللّه اكبر، مىگويم
اللّه اكبر مرگ بر آمريكا هم تولّى است و هم تبرى چه اشكال دارد فكر كن و حرف بزن
آنوقت مريد تو چون مىگويد مسجد را تكفير مىكند ولى تا مىرسد به آيه ولايت آيه
ولايت را اصلاً بلد نيست بخواند اينها مصيبت نيست تا مىرسد به آيه تطهير اصلاً
نمىداند آيه تطهير يعنى چه خوردنى است يا آشاميدنى تا مىرسد به سوره هل اتى با
آن همه فضيلتش نمىداند يعنى چه اما وقتى مىرسد به اللّه اكبر، مرگ بر آمريكا اينرا
تكفير مىكند اينها معلوم است شيطان است و ما داريم على كل حال تقاضا دارم كه به
مردم بگوييد خوب شيعه ولايت دارد مخصوصا ايرانى، ايرانى نابغه است و دليلش اين است
كه اين ائمه طاهرين اين پيامبر در مدينه بوده است در مكه بوده در ميان عربها بوده
است اما نتوانستند تشيع پيدا بكنند تشيع راكى پيدا كرد ايرانى آنهم كجا زير آن
لاىها زير گلها آنهم ظلم بنىاميه ظلم بنىالعباس آنجا كه مىآمد پيش حجاج و
مىگفت مادرم منرا آق كرده و اسمم را گذاشته على ايرانى توانست ولايت را پيدا بكند
معلوم است ما نابغه هستيم در خيلى چيزها ما نبوغ داريم خيلى چيزها اسلام ما غير
اسلام عربها است و ما توانستيم تشيع را پيدا بكنيم وقتى اينطور باشد ابا و اجداد
ما ولايت دارند و اينها ولايتشان بالا است ما بايد اين ولايت را ترويج كنيم ما
بايد اين ولايت را با مغز كنيم پُر محتوى كنيم. اين آيات درباره ولايت درباره
اميرالمؤمنين يكى و دو تا كه نيست در كتاب سنىها هم هست اگر بخواهيم بيرون بكشيم
بيش از سى صد تا مىشود و توى مسجد اين سى صد آيه را براى مردم بگوييم توى منبرها توى
مجالس سوگوارى، البته مطالعه كم داريم، ملاى، پختگى، كم داريم و اينجا كم كم بايد
پيدا بشود مردم را ملاى در ولايت بكنيم مردم را ملاى در دين بكنيم ديگر مسلم است
كه شيطان نمىتواند ببردشان شيطان كى را مىبرد جاهل را شيطان كى را مىبرد از راه
احساسات صحيف را نادان را و الا اگر آدم ملا باشد «المؤمن كالجبل راسخ» هيچ كارش
نمىتواند بكند كالجبل راسخ را ما بايد درست بكنيم ما بايد اين مردم را ريشهدار
بكنيم از نظر دين لذا تقاضا دارم. اين دهه محرم اين دهه محرم از همه چيز بالاتر
است و خيلى ازش استفاده بكنيم اين دهه محرم يعنى اصلاً اين ثوابهايى كه هست به
عنوان ثانوى ثواب استحقاقى كه نيست «من بكى او ابكى او تباكى على الحسين وجبت له
الجنة» نظيرش را چهل روايت مرحوم محدث قمى در اول اين نفس المهموم آورده است چهل
تا و بيش از اينها است چهل تا را مرحوم محدث قمى آورده است اين روايتها را زنده
كنيد بگوييم كه بابا اين روايتها براى اين است كه اگر تشيع، تشيع است گريههاى
ابىعبداللّه اين سينه زدنها اين راه افتادن توى خيابان اين دستهجات اين
كسوتىها را تشويق بكنيد يك كارى بكنيد اين كسوتىها علاوه بر اينكه سينه مىزنند
پاى منبر هم بنشينند علاوه بر اينكه سينه مىزنند توى مسجد هم بنشينند مسجدى شان
كنيم و اين كسوتىها خيلى خوب هستند از باب اينكه ترويج مىكنند دين را تشيع را
اما سروكار با آخوند كم دارند سروكار با منبر كم دارند سروكار با محراب كم دارند و
ما بايد يك كارى بكنيم كه سروكار با منبر و محراب پيدا كنند و على كل حال اين سينه
زدنها را تشويق كنيد روضه بخوانيد خيلى توى دهه محرم اين زنجير زدنها را اين راه
افتادن توى خيابان پا برهنهها را اينها خيلى اثر دارد چه تأثيرهاى عجيبى كه از
اينها گرفته شده است آقاى بروجردى رضوان الله تعالى عليه ايشان در پيرى در تاريكى
قرآن ميخواندند نظيرش را زياد دارم و مىگفتند كه گِل روى سر يك سينهزن چشم مرا
خوب كرد مىگفتند چشم بسيار نابينا بود و بدون عينك كه نمىتوانستم مطالعه كنم و
يك عاشوراى ِ سينه زن آمد خانهام سينه مىزدند دور مىزدند يك مقدار گل از سر اين
گرفتم ماليدم پشت چشمم چشمم جوان آقاى بروجردى پير بودند اما چشم ايشان چشم جوان
از اينها نتيجه بگيريد هم براى خودتان براى مردم براى نظام و اين اشكهاى چشم من زياد
از اين چيزها دارم در آخر كار يك جمله به شما بگويم خود من يك دل دردى داشتم اين
دل درد هيچ وقت خوب نمىشد بالاخره همه مأيوس شده بودند هم دكترها هم خود من هم
ديگران خيلى هم شديد بود موقع هضم غذا اين دل درد موقع مطالعه هم مىشد اول
شب و خيلى به من اذيت مىكرد خيلى دردم به
اندازهاى شديد بود كه مىانداختم و دكتر هم زياد رفتم مأيوس شدند همه دكترها
دكتراى جديد دكتراى قديم آنوقت يك جا رفتم روضه روز عاشورا بود يا تاسوعا و گريه
كردم يعنى اول تصميم اين جور چيزى را نداشتم وقتى كه گريه كردم به ياد دل دردم آمدم
يك مقدار از اشك چشمم را گرفتم ماليدم هم آنجا كه درد مىكند از آن وقت تا حالا
چهل پنجاه سال است من دل درد نديدهام حالا مىگويم من ترش و جحاز هاضمه خيلى بد
است اما دل درد ديگر نديدهام و همان وقت دل من خوب شد نظير اين را من الان صد تا
اگر بخواهم براى شما بگويم هم براى خودم از آقايان از بزرگان يك روضه بخوانيد و در
روضه راستى از حسين عليه السلام حضرت زينب اگر نبودند تشيع كجا بود ديگر اين تشيع
را حسين روز عاشورا زنده كرد اين تشيع را زينب اين موج را ادامه داد اين تشيع را
ما آخوندها تا اينجا آورديم ما روضه خوانها تا اينجا آورديم لذا اگر اين همه گريه
هم ثواب دارد بخاطر همين است ادامه كار حسين ادامه كار زينب است ثواب مىدهند ديگر
بايد ثواب بدهند ديگر اگر ثواب هم ندهند آدم بايد تعجب كنند بايد ثواب بدهند ديگر
من تقاضا دارم روضه بخوانيد براى ديگران اين كسوتى ها اهميت بدهيد من تقاضا دارم
خودتان تو دسته راه بيفتيد من تقاضا دارم كه به روضه به جوانها بفهمانيد كه جوان
برو تو اين روضهها تا آدم بشوى اين حرفها چه هست اين خرافاتهاى غربيها چى هست اين
ها را بگذار كنار تو بايد اگر مىخواهى آدم شوى اگر مىخواهى سعادت دنيا و آخرت را
پيدا كنى بايد بروى در خانه امام حسين(ع) رفتند و شد تو هم بايد بروى و بشود و
تقاضا دارم اهميت بدهيد و اين هفته غدير را با دهه محرم فوقالعاده به آن اهميت
بدهيد سعادت دنيا و آخرت در مثل همين چيزها است.
وصلى اللّه على محمد و آل محمد