جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: بد اخلاقى در خانه
    موضوع درس:
    شماره درس: 230
    تاريخ درس: ۱۳۸۲/۱۱/۱

    متن درس:

    اعوذ بااللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى

    يكى از گناهانى كه گناهانى در بردارد بد اخلاقى است واين بداخلاقى زبان نيش داشتن محيط خانه را نا آرام كردن وعبوس بودن مخصوصا در خانه اين گناهان بزرگى را در بر دارد و به اندازه‏اى كه شما هم روايتش را براى ديگران هم حتما گفتيد كه معاذ يكى از اصحاب خاص پيغمبر بوده است و اين مُرد پيغمبر اكرم از اين خيلى تجليل كردند و فرمودند كه ملائكه هم تشييع جنازه آن آمدند و حتى پيغمبر اكرم شركت كردند در دفنش اما وقتى روى قبر را پوشاندند پيغمبر اكرم فرمودند كه قبر چنان فشارى به اين داد كه استخوانهاى سينه‏اش در هم شسكته شد زير منگنه الهى له شد گفتند يا رسول‏اللّه‏ آدم خوبى بود فرمودند بله بهشتى هم هست اما بد اخلاق در خانه بود محيط خانه را سرد مى‏كرد قطعا فحش نمى‏داد و الا بعد صحبت مى‏كنيم كسى كه فحش بدهد نمى‏شود بهشتى بشود قطعا كتك نمى‏زده براى اينكه آن كه كار آدمها نيست كار مسلمان نيست اما خوش اخلاق در خانه نبوده است و همين خوش اخلاق نبودن محيط خانه را سرد كردن فشار قبر دارد قطع نظر از اين روايات، روايات ديگر هم داريم راجع به اينكه اگر كسى بداخلاق در خانه باشد محيط خانه را سرد بكند شادى را از خانه بگيرد اين فشار قبر دارد اين سوره عبس سوره عجيبى است انصافا «بسم اللّه‏ الّرحمن الرحيم عبس و تولى ان جاءه الاعمى» و تا آخر اين را حالا سنى‏ها مى‏گويند كه مربوط به خود پيغمبر است پيغمبر اكرم نشسته بودند مى‏خواستند يك كسى را هدايتش بكنند ابن ام مكتوم يك آدم لوسى بوده همين جور سرزده مى‏آمده در هر جلسه‏اى وارد مى‏شد اين جورى بوده و بالاخره اين آمد و نشست در جلسه پيغمبر اكرم بنابر آنچه سنيها نقل كردند پيغمبر اكرم ديدند اين جلسه را به هم مى‏زند جلسه را به هم زد رو ترش كرد اين آيات اول عبس آمد كه چرا رو ترش كردى از كجا معلوم كه آن بهتر از او نباشد از كجا همين جلسه موجب هدايتش نشود شيعه چون نتوانسته اين را بپذيرد اين را نسبت دادند به آن كسى كه خدمت پيغمبر بوده كه وارد شد اين كور پهلوى اين نشست اين خودش را جمع جور كرد حضرت عصبانى شدند گفتند مى‏ترسى كه غناى تو به او بمالد فقر او به تو بمالد هى گفت نه نه و حضرت به او تشر زدند كه چرا تو اينجور كردى گفت نصف مالم را مى‏دهم به ابن ام مكتوب پيغمبر گفتند خوب اين هديه است بايد قبول كند قبول مى‏كنى يا نه گفت نه براى اينكه مى‏ترسم من هم مثل اين بشوم شيعه‏ها شأن نزول را اين جور معمولاً نقل مى‏كنند حال هر چه باشد بالاخره اين سوره عبس اين لفظ عبس رو ترش كردن يك نحو بد اخلاقى است از آن نهى شده است جدا نهى شده چيزى كه ما بايد توجه به آن داشته باشيم ما با مريدهامان بداخلاقى كم داريم اما در خانه بد اخلاقى زياد داريم و بعضى از ماها خيلى از ما زن و بچه هايمان را از نظر اقتصادى نمى‏توانيم اداره بكنيم وقتى بسنجيم حقوقمان را وقتى بسنجيم در آمدمان را نسبت به ديگران خوب ديگران خيلى ريخت و پاش دارند ديگران وضعشان بالا است از نظر اقتصادى كه ما در مضيقه هستيم از نظر تفريح‏ها مردم تفريح‏هاى عجيب و غريب دارند زنش را سالى يك مرتبه لندن مى‏برد يا اقلاً هفته‏اى يك مرتبه يك باغى يك جلسه اينها را هم ما نداريم آنوقت بقول پيغمبر اكرم مى‏فرمودند به خويشاوندان خودشان به بنى هاشم شما كه پول نداريد مردم را راضى كنيد اقلاً با خوش اخلاقى خودتان مردم را راضى كنيد، خيلى از ما بدون رودربايستى اين هم خانه نداريم و زور هم نداريم الحمدللّه‏ اين خيلى خوب است زر نداريم زور نداريم زارى هم نداريم و اين زارى بايد باشد ديگر اين خوش اخلاقى معمولاً نيستيم يك زن طلبه گفته بود كه اى كاش انسان زن حمال بشود زن طلبه نشود براى اينكه حمال صبح مى‏رود تا عصرى عصر مى‏آيد در خانه چاى درست مى‏كنيم مى‏نشينند دورهم مى‏گويند مى‏خندند تا بخوابند ما كه صبح تا عصرى شوهر نداريم وقتى هم شوهر بيايد بغ مى‏خواهد مطالعه كند تا ساعت ده دوازده مى‏خواهد مطالعه كند و على كل حال اين بد اخلاقى در خانه مان را خيلى از ماها داريم و بدانيد خوب آدمى باشيد نماز شب بخوانيد گناه هم در خانه نباشد راستى هم مقدس باشيد اگر اين بد اخلاقى باشد فشار قبر دارد از روايات به خوبى استفاده مى‏شود و زير منگنه الهى له شدن خيلى سخت است و همين جورى كه محيط خانه را تنگش مى‏كنيم محيط خانه را ناآرام مى‏كنيم همين جور پروردگار عالم شب اول قبر، قبرما را تنگ مى‏كند فشار قبر نا آرامى در قبر و اين يك مطلب است كه متأسفانه مرتب هم زنهايتان پيش من شكايت مى‏كنند از شما و راستى هم حيف است راستش هم بد است حالا چيزى كه خيلى بدتر است اينكه ما با مريدهايمان بگو و بخند داريم ما با مريد هايمان بد اخلاقى نداريم. ضعف عصب داريم اما اين ضعف عصب در خانه است حتى مى‏رسد داد زدن به خودش زدن عرض كردم در ميان شماها كه كتك زدن به زن فحش دادن، نيش داشتن اينها كه نيست آنها كه نشسته پاك است اما همين داد زدن محيط خانه را قهر و تهر كردن مو را از ماست كشيدن و اين قهر و تهرى در خانه خيلى بد است حالا بدتر از اين، رياكارى است كه بعضى‏ها دارند بارها هم اين اتفاقا گفته شده است كه اتفاقا در بين مردم وضعش خيلى خوب است اما در خانه وضعش خيلى بد است خوب اين يك ريا است ما اگر راستى ضعف عصب داريم و نمى‏توانيم، هم در خانه بايد نتوانيم هم در مسجدمان هم در منبر مان و هم با مريدهامان اگر مى‏توانيم خوش اخلاق باشيم خوب هم بامردم با مسجد با محراب هم در خانه بلكه در خانه اولى_'feتر در خانه بهتر و بايد مواظب باشيم پيغمبر اكرم منزل عايشه بودند ام سلمه آش پخته بود ـ و اين روزى نبود كه پيغمبر آنجا باشد ـ دلش مى‏خواست اين آش را پيغمبر اكرم هم بخورد لذا يك كاسه آش ام سلمه فرستاد منزل عايشه كه عايشه خانم با پيغمبر بخورند عايشه بدش آمد و با تُك پا زد آن كاسه را از اتاق زد بيرون هم كاسه شكست هم آش‏ها ريخت پيغمبر اكرم رو به آن كردند و گفتند عايشه چرا همچين كردى گفت اولاً كاسه را شكستى ضامنى آشها را ريختى تبذير است حرام است بعدش آخر اين رد كردن هديه يك مسلمان خيلى بد است گناه است ديگر از اين كارها نكن قضيه تمام شد اما نيستيم اين جورها پيغمبر اكرم انصافا خيلى خوش اخلاق بودند هم در خانه هم در مردم اين زنها كه ايشان جمع كرده بود براى خاطر عنوان ثانوى خوب اينها دردسر براى پيغمبر اينها كه زن نبودند دردسر بودند اما جمع كرده بوداما يك سازگارى عجيبى با آنها يك ناسازگارى عجيب از آنها تهمت به پيغمبر مى‏زدند نمى‏دانم توطئه عليه پيغمبر اكرم مى‏كردند حتى بعضى از سنى‏ها نقل مى‏كنند كه توطئه كردند پيغمبر را مسموم كنند پيغمبر را بكشندكه آن سوره كه در اين باره هست بعضى سنى‏ها اينجور معنا كردند ولى پيغمبر اكرم هيچكدام اينها را رو نياورد هيچكدام از اين بديها را پاداش نمى‏داد با زبان خوش با تلطف، با مهربانى و انصافا با زنها ساختن مشكل است با عايشه و هفت زن ساختن مشكل است اما مى‏ساختند حسابى با پير زن ساختن خيلى مشكل است و پيغمبر مى‏ساختند و جورى بود كه يك سوژه از پيغمبر اكرم نمى‏توانستند بگيرند «لقد كان لكم فى رسول اللّه أسوة حسنه لمن كان يرجوااللّه‏ و اليوم الاخر»[1] شما در سوره حجرات ببينيد اين عربها خيلى بى ادب بودند ديگر اين عربهاى جاهل يك حيوانهاى بودند كه پيغمبر اكرم آدمشان كرد حسابى مى‏آمدند داد مى‏زدند در مقابل پيغمبر اكرم و مى‏نشستند گعده مى‏كردند غذايشان را مى‏خوردند بعد هم مى‏نشستند پيغمبر اكرم مى‏خواستند بخوابند بعد پا شوند اينها مزاحم بودند آيات اول سوره حجرات آمد غذايت را مى‏خورى خوب برو گمشو ديگر چرااينقدر مزاحم هستى پيغمبراكرم در رودربايستى گير مى‏كند نمى‏تواند به شما بگويد حيا مى‏كند شما هم بى حياى مى‏كنيد و راستى با اين عربها ساختن خيلى مشكل است خيلى مشكل بوده است اين عربى كه پيغمبر اكرم با عايشه ايستاده بودند صحبت مى‏كردند عربى از رؤساى عرب هم بود اين آمد رد بشود در مقابل پيغمبر گفت يارسول اللّه مى‏آيى زنت را با شتر من عوض كنى حضرت فرمودند نه وقتى رفت عايشه گفت اين كى بود فرمودند يك احمقى كه رئيس قوم بود و راستى اين احمقها و پيغمبر اكرم با تلطف مهربانى «انك لعلى خلق عظيم» حالا اين جورها كه نمى‏خواهيم بشويم ولى «ولكم فى رسول اللّه‏ اسوة حسنه لمن كان يرجوا اللّه‏ و اليوم الاخر لو كنت فظا غليظ القلب لانفظوا من حولك» اصلا ابدا دلشان، زبانشان سنگ باشد بد زبان باشد بد صورت باشد قهر و تهر كنند و سختگيرى كنند نبوده اينها هيچكدام نبوده بعضى از ما طلبه‏ها يك سختگيرى‏هاى بدى داريم در خانه همين سختگيرى‏ها موجب مى‏شودناگهان به جاهاى بدبد برسد حالا خود زن صبر بكند كه خيلى از زنهاى ما صبر مى‏كنند اما ديگر دختر نمى‏تواند صبر كند بدبين به آخوند مى‏شود بد بين به روحانيت مى‏شود دست از همه چيز مى‏كشد بعد يك مقدار كه بررسى كنيم مى‏بينيم كه پدرش براى اينكه رفيق نبوده با بچه هايش ما علاوه بر اينكه بايد پدر و پسر باشيم بايد رفيق باشيم با بچه هايمان و انصافا خيلى از بزرگان را من  سراغ دارم كه اينها رفيق با زنهايشان هستند با بچه هايشان بازى مى‏كنند و اول كه مى‏آيد دل همه را بدست مى‏آورد نيم ساعت بعد نمازش مى‏آيد خانه مى‏نشيند وقتى دل همه آنها را بدست آورد پا مى‏شود مى‏رود مطالعه مى‏كند ما بايد ياد زنمان بدهيم زنمان همين جور باشد خودمان همين جور باشيم بايد روش پيغمبراكرم باشد نه البته به آنجورى، سر مشق بگيريم از او همين طور كه بچه سر مشق مى‏گيرد از معلم اما خوب  ديگر معلم كه نمى‏تواند بنويسد بالاخره مى‏خواند آن مشقها كه مى‏نويسد مى‏خواند با آن سرمشق «ولقد كان لكم فى رسول اللّه‏ اسوة حسنه لمن كان يرجوا اللّه‏ واليوم الاخر» بايد اين جورها باشيم و اين را بايد توجه به آن داشته باشيم كه اگر قهر و تهر باد و بغ ما روايت داريم كه اگر مسلمانى با مسلمانى قهر كند خيلى بد است روز اول حالا بد است روز دوم بدتر روز سوم ديگر حتما بايد آشتى بكنند والا ديگر هيچكدام مسلمان نيستند از اسلام هر دو بيرون مى‏روند بعضى اوقات مى‏بينيم كه يك هفته با زنش قهر است باد و بغ قهر و تهر اينها خيلى ضرر دارد ضرر براى خودش پيرى زود رس برايش پيدا مى‏شود اعصابش خورد مى‏شود و خيلى چيزها را از دست مى‏دهد براى خانمش عقده مى‏شود و بدتر از همه براى بچه هايش و گفتم اين را اهميتش بدهيد ما كه نمى‏توانيم مثل بازارى‏ها مثل مردم آنجور ريخت و پاش و خرج و مخارج بردن زن و بچه اين طرف وآنطرف اين اصلاً به زى ما نمى‏خورد ما نمى‏توانيم اين كارها را بكنيم داشته باشيم هم نبايد بكنيم اما احترام خانم را بايد نگه داشت حضرت امام وقتى كه مى‏رفتند بيمارستان سه مرتبه من خودم ديدم كه بعد احمد آقا مى‏گفت از درب خانه كه آمدند بيرون تا درب بيمارستان شايد بيست سى قدم نبود ديگر سه مرتبه برگشتند به احمد آقا يك چيزى گفتند بعد احمد آقا مى‏گفت  سه مرتبه گفت اين خانم به ما خيلى حق دارند مواظب اين خانم خيلى باش راستى بايد با زنمان اينجور باشيم البته آنهم حالا وظايف سنگينى دارد حالا او به وظيفه عمل كند به وظيفه عمل نكندما بايدبه وظيفه عمل كنيم خيلى از شماها كه آمديد در اهل علم و فرهنگتان رفت بالا فرهنگتان با خانمتان نمى‏خورد اما بنا نيست فرهنگ او به فرهنگ شما بخواند شما بايد مثل پيغمبر اكرم فرهنگ او بافرهنگ عايشه و ام سلمه و... فرهنگ پيغمبر كه به فرهنگ اينها نمى‏خورد اما پيغمبر جورش مى‏كردند پيغمبر اكرم مى‏آمدند پايين و تا مى‏رسيدند به عايشه درست با عايشه صحبت مى‏كردند دوستش داشتند و با اوحرف مى‏زدند و دلش را بدست مى‏آوردند حالا ما يك قدرى رفتيم بالا و راستى خيلى هامان اين جور هستيم فرهنگمان رفته بالا به فرهنگ زن نمى‏خواند و قهر و تهر و يك حرفها ديگر وامصيبتها به بعضى از شماها كه دنبال زنهاى ديگر هم راه مى‏افتيد تعدد زوجين و امثال اينها هم ديگر قوز بالا قوز مگر مى‏شود ما هر چيز حلالى را مرتكب بشويم و بعضى اوقات همين حلالها ناگهان ضربه عجيبى به خودمان كه مى‏خورد مى‏خورد ضربه عجيبى به روحانيت مى‏خورد مرحوم سيد ابراهيم قزوينى اين از مراجع بزرگ است و راستى هم با سواد بوده است ايشان براى خاطر اينكه كربلا حوزه‏اش را حفظ كند نجف را رها كرد رفت كربلا خيلى مرد مى‏خواهد نجف همه چيز بود مرجعيت و پول مرجعيت و درس و بحث و... همه را رها كرد آمد كربلا اينكه حوزه كربلا را گرم بكند مرحوم ميرزاى بزرگ براى اينكه سامرا را يك رونقى بدهد نجف را رها كردندو رفتند سامرا حالا اينجا دختر فتحعلى شاه اين طلاق گرفته بود از شوهرش چون نتوانسته در ايران بماند آمده بود كربلا مجاور شده بود يك زن جوانى دختر شاه زن زيباى، پول دارى اين كم كم دلش هواى آقا سيد ابراهيم قزوينى را كرد يك كسى را فرستاد گفت كه آقا ميخواهم دست شما روى سر من باشد يعنى من را بگير آقا سيد ابراهيم اول با او تسامح كردند به او گفتند كه به آن قاصد گفتند بگو كه آقا من يك طلبه هستم تو دختر شاهى چه ربطى به هم داريم اصلاً هم كفو هم نيستيم اين خيال كرد كه از نظر بودجه مالى مى‏گويد دو دفعه فرستاد گفت آقا من پول از شما نمى‏خواهم من خانه را كه اداره مى‏كنم خانه زنت را هم اداره مى‏كنم هم خانواده شما را اداره مى‏كنم حسابى هم خانواده خودم را همين را مى‏خواهم گاهى شما تشريف بياوريد خانه ما آنوقت آب پاك را روى دستش ريخت با يك جمله كه بايد سر مشق زندگى ما باشد فرمودند راستش اين است كه من يك زنى دارم اين جوانيش را پاى من پير كرده و با گرسنگى‏ها، تشنگى‏ها، طلبه گى‏ها ساخته و من حالا بخواهم هوو سراين بياورم اين وفا اقتضا نمى‏كند برو دنبال كارت برو دنبال كسى ديگر ما مرد اين كار نيستيم خيلى حرف خوبى است آقا مگر انسان هر كار حلالى را مى‏تواند انجام بدهد اصلاً هوى و هوس يعنى حلال و الا اگر حرام باشد كه نه به درد ما طلبه‏ها مى‏خورد نه ما داريم ما كه حرام نداريم اما بعضى اوقات حلالهاى ما به عنوان ثانوى حرامهاى بزرگ بزرگ مى‏شود ما در خانه پيش بچه‏ها داد سر زنمان بزنيم بيايم در مسجد يك  ساعت با مريدهامان بنشينيم حسابى صحبت كنيم اين پسر به طور ناخود آگاه اثر روى آن مى‏گذارد مى‏گويد اين پدر من چقدر ريا كار است چرا در خانه اينجورى است در مسجد اين جورى اين اگر عقده‏اى شد بدبين به آخوند شد كى را بايد ديد چقدر گناهش بزرگ است يك قدرى ريشه يابى بكنيم ((من قتل نفسه بغير نفسا او فسادٍ فى الارض فكأنما قتل الناس جميعا)) امام صادق عليه‏السلام فرمودند اين آدم كشى نيست معنايش اين است كه اگر يك كسى را منحرف كنى مثل اين است كه جهان را كشته باشى و ما خيلى بايد مواظب بچه هامان باشيم بهترين تربيت‏ها چى «كونوا دعاة الى اللّه‏ بغير السنتكم و كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا» اگر سير و سلوك مى‏حواهيم همين است و راستى بعضى‏ها خيلى بالا هستند اگر راستى بخواهيم به جاى برسيم همين است اين خوش اخلاقى در خانه مواظب باشيم زبانمان نيش نداشته باشدبه همه مخصوصا در خانه مخصوصا با بچه‏ها با دختر با پسر و بعضى اوقات يك چيز سطحى كه ما چيزى آن را نمى‏گيريم گناهان فراوان مى‏شود يك دفعه به شما مى‏گفتم كه اين مرحوم حاج آخوند به او پيشنهاد كردند كه مى‏خواهى زودتر بروى گفت نه براى اينكه نوبت آنها است نوبت را بگيرم كه نمى‏شود نوبت ديگران را مى‏خواهى تو خراب كنى گفت نشستم تا يك يك  همه رفتند نوبت من شد اما در اين نوبت‏ها يك پير زن آمد پيش دكتر گفت آقاى دكتر نسخه شما را جوشاندم خَردم خوب نشدم اين نسخه كه داده بود اين آقا اين رفته بود نسخه را انداخته بود در قورى جوشانده بود آن آب نسخه را خورده بود به جاى خوردم مى‏گفت خَردم دكتر عصبانى شده بود گفته بود حيف از نان كه شوهرت به تو مى‏دهد بخورى ديگران هم خنديدند بعد هم نسخه نوشت گفت كه خانم آبجى جان من كه نگفتم كه نسخه را بخور اين نسخه را ببر درب مغازه جوشانده مى‏دهد جوشانده را بخور، حاج آخوند نوبتش شد ديگر او بود و دكتر به دكتر گفت به حكيم آنوقت‏ها حكيم بوده است به حكيم گفت مى‏دانى چه شد گفت نه، گفت خيلى گناه كردى يكى دو تا سه تاو چهار تا نه توهين به يك مسلمان كردى «و من اهان وليا فقد بارزنى بالمحاربه» جنگ با خدا مسخره كردى اگر بدونه توبه بروى در روز قيامت مسخره‏ات مى‏كنند روايت دارد دو تا جو به تو مى‏دهند مى‏گويند گره بزن نمى‏توانى گره بزنى در سرت مى‏زنند مسخره كردى چرا چه كار كرده بود كه تو هم توهين كردى هم مسخره كردى سه ديگران خنديدند تو مسبب بودى اينجا مسبب بالاتر از مباشر است مثل مباشر است ديگران خنديدند به اين خانم اين خانم كوچك شد چرا بعضى اوقات ما در خانه راستى يك جمله يا نه با هم مباحثه ايمان يك جمله مى‏گوييم نيش دارد چه نيشى اين عقرب مى‏شود ديگر در خانه كوچك مى‏كنيم زنمان را چه كوچك كردنى خوب حالا عقل تو رفته بالا عقل آن همان جور مانده  براى اينكه بچه هايش را اداره مى‏كرده شوهر دارى مى‏كرده خانه دارى مى‏كرده و نتوانسته اين عقلش مثل شما بالا برود حالا شما مى‏خواهيد عقل او مثل شما باشد خوب نمى‏شود اصلش را حساب بكن اولش را حساب بكن تو يك عمو رعيت بودى آنهم يك دختر عمو رعيت اصلش راحساب بكن اول تو يك بچه جوان بودى آنهم يك جوان بود حالا يك قدرى بالا رفتى يك شهرتى پيدا كردى ديگر آن آمد پايين تو رفتى بالا نمى‏شود كه ماها و شماها را نمى‏گويم ولى خيلى از ماها خانه دار نيستيم زن دار نيستيم از همين جهت هم زنهايمان وقتى ما زن دار نباشيم آن هم شوهر دار نيست ديگر مثل هم خيلى كم پيدا مى‏شود يكى در هزار كه ما به وظيفه رفتار نكنيم او به وظيفه رفتار كند وقتى ضربه به محبتش بخورد ديگر هيچى و چيزى كه ضربه به محبت مى‏زند همين كوچك كردن او بى محلى كردن در خانه بى محلى به زن بى محلى به دختر بى محلى به پسر قهر و تهر و سرش در كتاب و قرآن به قول عوام نرسيده به زنش نرسيده به بچه هايش اينها گناه دارد خيلى اينها آدم را مى‏رساند آنجا به قول روايت مثل الاغ طاحونه هى دور مى‏گرديم به هيچ جا نمى‏رسيم يك عمر يك وقت مى‏بيند كه سر جاى اول است يك قدر ريشه يابى كند مى‏بيند براى خاطر زبانش است براى خاطر گرفتاريهاى در خانه‏اش است من از شما تقاضا مشكل هم دارم مشكل هم هست خيلى در اين وضع كه ما گرفتاريم خيلى اعصابمان هم ضعيف است خيلى مى‏خواهيم هم ملا باشيم بالا، مشكل است انسان در خانه بتواند به وظيفه اسلاميش عمل بكند اما معلوم است ماها طلبه‏ها اين هم يك مشكل روى مشكل ها بايد كارى بكنيم كه زنمان بچه مان ازما صد در صد راضى باشند.  خدايا قسمت ميدهيم به حق پيغمبر اكرم آن اخلاقش اخلاق انسانيت اخلاق اسلاميت به همه ما عنايت بفرما.

    و صلّى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

     



    [1]-سوره احزاب آيه 21

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365