اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه
الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
هفته
گذشته به تناسب عيد غدير يك بحثى داشتم و به عقيده من بحث فوق العاده مهمى بود يك
نتيجه اخلاقى هم گرفتم، و بعقيده من، از بالاترين نتايج اخلاقى بد، بحث امروزمان
هم صدر بحث همان بحث هفته گذشته است ذيل بحث يك نتيجه اخلاقى مىخواهيم بگيريم كه
آن نتيجه اخلاقى هم خيلى مهم است بحث هفته گذشته اين بود كه راجع به على
عليهالسلام ولو غدير خم خيلى مهم است براى دشمن كمر شكن است تا حال جواب داده
نشده و نمىشود جواب داده بشود توجيه و اينگونه چيزهاى غلطى است كه هر چه دنبال
بشود، غلط مهمتر خواهد شد خب تا اينجا معلوم است اما فضائل اميرالمؤمنين به اندازهاى
است كه قضيه غدير خم، يك قطره از درياست بزرگان نظير صاحب عبقات، نظير صاحب غايت
المراد، نظير صاحب الغدير كه خيلى هستند در اين باره خيلى زحمت كشيدند و وقتى ما
غاية المراد را مطالعه كنيم كه تقريبا 40، 50 هزار روايت از سنى است يك روايت از
شيعه هم ندارد اگر هم داشته باشد در فضائل على عليهالسلام با اين روايتها كه ما
فوق تواتر است وقتى مطالعه كنيم علاوه بر اينكه مىفهميم بيش از 300 آيه در مورد
اميرالمؤمنين نازل شده امير المومنين يك شخصيت ممتازى در ميان اصحاب بوده است و
پيغمبر اكرم مقيد بودند در هر فرصتى بگويند قرآن على، قرآن عترت، عترت قرآن، اين
دو سه تا آيهاى كه امروز نازل شده امروز روز مباهله است و سه چهار تا آيه نازل
شده از غدير خم خيلى مهمتر است خيلى بالاتر است يكى آيه ولايت است اين آيه ولايت
كه مسلم پيش سنى و شيعه كه در مورد اميرالمؤمنين است ولايت اميرالمؤمنين را پهلوى
ولايت پيغمبر، ولايت پيغمبر را پهلوى ولايت خدا گذاشته است و اين وحدت نسق به ما
خيلى چيز مىفهماند آن هم با كلمه «انما» «انما وليكم اللّه و رسوله و الذين
امنوالذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون» كه همين را غاية المراد نقل
مىكند از صحاح سته از عمر كه بارها مىگفت دلم مىخواست تمام دنيا مال من باشد و
بدهم و اين آيه در مورد من نازل شود خيال مىكرد كه آيه براى انگشتر است به قول
استاد بزگوار ما علامه طباطبايى مىگفتند آيه براى انگشتر نيست انگشتر يك چيز
معمولى بوده، خلوص على به آن خورد به قول آن شاعر، انگشتر حضرت سليمان نمىتواند كارى
بكند، انگشت حضرت سليمان كار مىكند و اين آيه ولايت اگر مهمتر از آيه «اليوم
اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا» نباشد قطعا كمتر
نيست خب همين امروز آيه تطهير هم نازل شده، شايد همين آيه ولايت 4،5 مرتبه نازل
شده بعضى از اين سورهها، بعضى از آيات چندين مرتبه نازل شده مثلا مثل سوره حمد 7
مرتبه نازل شده و نزولش هم خيال نكنيد خيلى عادى بوده قرآن مىفرمايد: نزول اين
آيات نزول اين سوره اينجور بوده، در يك طبق نورى، دستِ جبرئيل به جلو، ملائكه مقرب
خدا به دنبالش با يك تشريفات خاص، آيه يا سوره را نازل بر پيغمبر اكرم مىكردند،
پيغمبرى كه از نظر سعه وجودى بعد ما سوى اللّه است جبرئيل قطره از درياى و سعه
وجودى پيغمبر است اما وقتى آيه بر ايشان نازل مىشد ايشان مدهوش مىشدند خيلى معنا
دارد «و خرّ موسى صعقا» يك مرتبه بوده اما براى پيغمبر اكرم اين مدهوشى هر وقت
آيهاى يا سوره نازل مىشد لذا اين سوره حمد هفت مرتبه نازل شده دليل بر اين است
كه خيلى مهم است، اين آيه ولايت چندين مرتبه نازل شده حالا من جمله آيه تطهير، آيه
تطهير هفت هشت مرتبه، نازل شده خيلى مهم است، خيلى مهم است و من جمله قبل از آنكه
حضرت مىخواستند بروند مباهله دو دفعه پنج تن جمع شدند زير آن عبا، دو دفعه راز و
نياز پيغمبر بعد آيه تطهير «انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم
تطهيرا» كه بعضىها نفهميدگى كردند و اين آيه شريفه را مىخواهند تطهير تشريعى درست
بكنند كه اصلا با شأن نزولها با خود آيه شريفه با اينها جور نمىآيد كه اين آيه
تطهير معنايش اين است اين 5 تن آل عبا گناه نه، تصور گناه نه، اينها كه معلوم است
نه، اشتباه نه، خطا نه، «و كل رجس» نه كه حتى روايات مستفيضه داريم، حضرت زهرا
عادت زنانگى نمىديدند، براى اينكه اين هم يك رجس است آيه تطهير مىگويد: اين هم
نه و اين آيه تطهير اگر از آن آيه «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و
اخشون» اگر مهمتر نباشد قطعا كمتر نيست حتى اگر از آن آيه «يا ايها الرسول بلغ ما
انزل اليك من ربك فان لم تفعل فما بلغت رسالته» مسلم كمتر نيست اين آيات كمر دشمن
را شكسته لذا مىبينيم مثلا دشمن در وقتى مىخواهد لجاجت بكند مىگويد آن «و هم راكعون»
يعنى و هم خاضعون و همچنين چيزهايى كه بچهها به آن مىخندند و يا آن آيه تطهير
يعنى گناه نمىكنند، دعا كرده پيغمبر آنها گناه نمىكنند در حالى پيغبر دعا مىكند
براى همه گناه نكنند، اصلا پيغمبر آمده براى اينكه ما گناه نكنيم، دعاى پيغمبر،
اين همه صدمات پيغمبر براى اينكه ما گناه نكنيم. آيه تطهير يعنى اينكه
اميرالمؤمنين گناه نكند خب معلوم است خيلى مزخرف است، دشمن توى آن مانده چه كار
بكند، لذا اگر لجاجتها نباشد اگر عنادها نباشد اگر توجيه گريها نباشد، خب هر كسى
بايد در مقابل اين آيات تسليم باشد مگر ما از حق و حقيقت چه ديديم كه بايد هر جورى
شد حق را زير پرده نگاه داريم يا پرده براى آن درست بكنيم و من جمله آيه مباهله
امروز نازل شده آيه مباهله انصافا خيلى آيه بزرگى است علماى نجران لجاجت كردند واى
بر اين لجاجت، مرگ بر اين عناد، مرگ بر اين صفات رذيله، يعنى در مقابل قرآن «عرب
هم بودند» در مقابل اين معجزات قرآن مانده بودند من خيال نمىكنم اينها واقعا
مىخواستند مباهله كنند مىخواستند فرصت سوزى كنند، بالاخره گفتند مباهله، پيغمبر
اكرم گفتند، مباهله، معناى مباهله اين است نفرين مىكنم نابود بشود اينها مىدانند
چه خبرهائى است، اما فرصت سوزى، يك وقت ديدند كه پيغمبر دارد مىآيد آن عبا آنكه
يك ساعت قبل آيه تطهير در موردشان نازل شده با يك وضع خاصى مىآيند، نور خاصى دارد
با اينها مىآيد عذاب خدا براى دشمن نمايان شده خب همانجا ديدند كه اين فرصت سوزى
ديگر اينجا جايش نيست به جاى اينكه بگويند: يا رسول اللّه پيغمبر هستى قبولت
داريم گفتند: نه قبولت ندارم اما جزيه مىدهيم، خوار و ذليل مىشويم، در مقابل
اسلام جزيه مىدهيم خدا نكند انسان لجوج باشد من نمىدانم درست باشد يانه اينهايى
كه مىگويم قرآن است اما نمىدانم درست است يا نه؟ اميرالمؤمنين آمدند سر عمر در
وقت مردنش، به عمر گفتند آقاى عمر خيلى بدى كردى، بيا و بگو اشتباه كردم، اما به
همه، نه به من، بگو اشتباه كردم يك فكرى كرد و گفت «النار و لاالعار» چرا آدم
اينجور مىشود حالا اگر آن قضيه هم درست نباشد يعنى سندش درست نباشد اما راستى آدم
اگر لجوج باشد اينجورى مىشود توجيه گر مىشود حاضر است پا روى حق بگذارد دانسته
«و اضله اللّه على علم» بالاخره جزيه دادند اما آيه در مقابل اينها براى ما خيلى
عالى است «و من حاجك من بعد ما جاءك به علم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و
نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين» خيلى
آيه مهم است يكى از مهمهاى آن اين است كه امير المومنين نفس پيغمبر، هرچه پيغمبر
دارد آن هم دارد همين كه در حراء در نهج البلاغه دارد پيغمبر بارها به اميرالمومين
مىگفتند: «يا على انت تسمع ما اسمع وترى ما ارى الا انه لانبى بعدى» حديث منزلت
كه اميرالمؤمنين به منزله «هارون من موسى الا انه لانبى بعده» حالا اين آيه مباهله
اميرالمؤمنين شده نفس پيغمبر اكرم، خيلى مهم است، مسلم مهمتر از «اليوم اكملت لكم
دينكم» است و به شما هفته گذشته مىگفتم با اين عينك برويد توى قرآن، خيلى آيه
پيدا مىكنيد كه قضيه غدير خم يك قطره مىشود از دريا، يك روايتى از امام هادى
داريم، و لو اينكه روايت هم نداشت ما مىگفتيم ما از اسلام استفاده مىكرديم و
مىگفتيم اما امام هادى آيه شريفه را تفسير مىكند درباره اهل بيت در مورد
اميرالمؤمنين على عليهالسلام «و لا ان ما فى الارض من شجرة الاقلام و البحر يمده
من بعده سبعة ابحر مانفدت كلمات اللّه» امام هادى مىگويند فضائل على عليهالسلام. اگر فضائل على عليهالسلام را با
دريا بنويسند دريا تمام شود و دو دفعه دريا پيدا شود تا هفت مرتبه دريا پيدا بشود،
فضائل على نوشته شود دريا تمام مىشود فضائل على ناتمام است «مانفدت كلمات اللّه»
و اين كلمات اللّه معلوم است يعنى فضائل اهل بيت عليهمالسلاماست كه اين هم از
باب مثال است معنايش اين است كه شما در مورد خدا مىتوانيد فضائلش را شماره كنيد
نه، خب اينها هم «لافرق بينها و بينهم الا انهم عبادك» اصلا قاعده لطف هم همين را
اقتضا مىكند اينكه مشهور است مىگويند آيا خدا مىتواند مثل خودش را خلق بكند يا
نه جواب دادند نه براى اينكه مقدور نيست و به قدرت تعلق مىگيرد ولى من مىگويم
خدا مىتواند مثلش را خلق بكند خلق هم كرده است، كيست على، الا اين كه او خالق است
اين مخلوق، او مولاست اين عبد، او فضائل به ذات است اين فضائل بالعبد و الا
نمىشود كه مثل خودش را نتواند خلق كند، خب مسلم مثل خودش را بايد خلق بكند، قاعده
لطف اقتضا مىكند مثل خودش را خلق بكند، خلق هم كرد، اهل بيت را خلق كرد، اين را
مىگويند «ما نفدت كلمات اللّه» خب تا اينجا هفته گذشته، نتيجه اخلاقى گرفتيم
گفتم عزيزان من مواظب باشيم در مورد حق و حقيقت و واقعيات زير بار برو باشيد،
مواظب باشيم نخواهيد برويد حق را توجيه غلط بكنيد خيلى بد است، انسان گناه بكند
گناه را توجيه بكند، خيلى بد است گناهش از آن گناه خيلى بالاتر است، اين بحث
اخلاقى هفته گذشته بود، بحث اخلاقى امروز به تناسب دهه محرم اينكه آقا ما اين
فضائل را براى اميرالمؤمنين داريم، اين فضائل را براى امام حسين داريم، چه داعى
داريم روى منبر بهانه بدهيم دست دشمن، يك چيزهايى كه عقل نمىپسندد، ممكن است كه
واقعيت داشته باشد، اما وقتى كه عقل مردم كشش نداشته باشد چه داعى داريم بگوييم:
مثلا توى اين دهه محرم براى حسين عليهالسلام مىخواهند فضيلت درست بكنند ما
آخوندها يك جور فضيلت درست مىكنيم، مداحها يك جور فضيلت درست مىكنند، هر دو غلط
است خيلى هم غلط مىكنند، مثلا ما آخوندها ديدم مىگويند «تازه هم يك كتابى چاپ
شده پر از اين حرفها» كه يك عربى يك بچه آهو آورد هديه داد به پيغمبر با آن رأفت و
مهربانيش، پيغمبر اكرم اين بچه آهو را دادند به امام حسن، امام حسن خيلى خوشحال شدند
براى اينكه با اين بچه آهو بازى كنند، بردند خانه افتخار، خنده يك رفيق پيدا
كردند، امام حسين احساساتشان گل كرد، گفت كه من هم مىخواهم، گريه زارى، حضرت زهرا
گفتند برو از جدت بگير، آمد پيش پيامبر اكرم گفت من هم بچه آهو مىخواهم، به او
دادى به من هم بايد بدهى، مثل اينكه حسادت بازى خيال مىكنند آنجا هم بوده، خب
پيغمبر اكرم هم نداشت اين بچه آهو را بدهد، ناگهان ديدند كه يك آهو با بچه و يك
گرگى هم از جلو، آن گرگ با زور آنها را با سينه آورد پيش پيغمبر اكرم و آن آهو به
زبان در آمد، يا رسول اللّه اين بچه آهو كه آوردند پيش تو، مال من بود و من همين
يك بچه آهو را داشتم مىگويد آمده با زور من را آورده اينجا كه من اين بچه آهو را
بدهم به شما خب مىدهم اين بچه آهو، من هم از دست گرگ فرار مىكنم، گرگ هم آهو را
ول كرد، آن وقت نتيجه مىگيرد كه ببين حسين چقدر مقرب است، گريه حسين را خدا نتوانست
ببيند لذا بچه آهو را با زور آوردند دادند به امام حسين، حسن و حسين دو دختراى
معاويه، پشت دروازههاى كوفه شير يا سگ آنها را خورد همه آنها دروغ است چراما
آخوندها روى منبر اينها را مى گوييم و شما آخوندها مىگوييد از اينها، چرا، چرا
آيه تطهير را نمىخوانيد چرا آيه مباهله را شرحش نمىدهى، چراغاية المراد را روى
منبر نمىرويد بخوانيد چرا اين الغدير كه يك افتخار براى تشيع در اين اواخر در عصر
ما خب چه مانعى دارد الغدير برود روى منبر، البته بعد از آنكه به مردم احكام ياد
بدهيد، مردم مسئله بلد نيستند، خود ما هم مسئله بلد نيستيم، شما هم كه اينجا
نشستهايد با كمال عذر خواهى مسئله بلد نيستيد، مسئله ياد بگيريد براى مردم مسئله
بگوييد، چرا اخلاق نگوييم در دهه محرم براى مردم، اين اصول كافى كه امام زمان
فرمودند: «كاف لشيعتنا» چرا ما اين اصول كافى را روى منبر براى مردم نخوانيم، روضه
مىخواهيم بخوانيم چرالهوف نخوانيم، چرا ارشاد نخوانيم، چرا نفسالمهموم نخوانيم،
امام حسين را زنده كنيم با اين چيزها و ديدم حتى پيش من، نشستهام، آقا روى منبر
يك چيزهاى عجيب و غريبى مىبافد به هم ومى خواند، امام حسين را زنده كند خب نظير
صوفىها شديم هر چيزى كه به زبانمان بيايد براى امير المومنين مىگوييم: نمىخواهم
يك قدرى زياد بازش كنم، بنابراين آقاى عزيز روى منبر چيزهايى بگوكه دشمن نتواند
دست بگيرد مخصوصا الان، دارند ضربه مىزنند به تشيع، 54 رسانه اينها دارند عليه ما
شبانه روز تبليغ مىكنند خب نمىتوانند بگويند اميرالمؤمنين خليفه نيست نمىتوانند
بگويند كه سيصد آيه در مورد على نازل نشده شيعهها بيخود مىگويند، نمىتوانند بگويد
كه بيش از 30 هزار روايت غاية المراد دارد اينها را كه نمىتوانند بگويند خب چى
مىگويند يكى از همين خرافتها را دست مىگيرند مىگويند شيعه يعنى اين شيعه يعنى
احساساتى، شيعه يعنى دروغ بافى و بعضى ما آخوندها هم سر مىگيريم، مداحها ديگر
تازه خودشان مجتهد شدند و اين ديگر وامصيبتاه، اين ديگر وامصيبتاه، ما آخوندها هم
جلوش را نمىگيريم، مردم هم به بهاش را مىگويند گريهاش را مىكنند «من على
اللهيم تكفير كو» يعنى نه من مرجع تقليد را قبول دارم، تكفيرم بكند، غلط بكند،
شمامردم دنبال من هستيد من مىگويم على خدا، شما هم بگوييد بله، مىگويد هم بله،
برايش كف مىزنند، شما نه، مردم. راجع به فاطمه زهرا توى تلويزيونها، من نمىدانم
از كى گله بكنم، مىگويد كه خانم فاطمه قربونت برم، تلويزيون پخش مىكند سيدها چرا
خودشان را نمىكشند، ما كه تا سر حد عشق به زهرا علاقهمنديم چرا ساكتيم، آقا امام
زمان گريهاش را مىكند، اگر هم بگوييم چرا همه ما را تكفير مىكند يكى به عنوان
ولايتى، يكى به عنوان گلايتى يكى به عنوان حسينى، يكى به عنوان اينكه مىخواهيم
مردم گريه كنند، هر جور بشود بكنند، نمىشود كه آقا اين وضع نكبت بارى كه الان توى
تلويزيون و راديو آمده، تعزيه، من يادم نمىرود، مىرفتم اقليد، آنجا خيلى كارم
گرفته بود، خيلى بالا بودم، ظهرها در يك محلهاى هم نماز مىخواندم هم منبر
مىرفتم منبرهاى من خيلى گرفته بود اينها روز تاسوعا و عاشورا تعزيه مىخواندند خب
پيش من نمىشد تعزيه بخوانند، لذا قبلا قبل از محرم درست كرده بودند، كه من روز
تاسوعا و عاشورا نمازم را كه مىخوانم بروم يك محله ديگر شب آنجا مهمان باشم، لذا
آنها مىآمدند اصرار، و من را روز تاسوعا و عاشورا مىبردند جاى ديگر براى اينكه
اينها تعزيه شان را بخوانند، اين قدر زمان طاغوت تعزيه بد بود هيچى حالا توى
تلويزيون، تعزيه بازى در مىآوريم، در مقابل مراجع در مقابل رهبرى، تعزيه
مىخوانيم اين كار خوب ماست دهل و ساز و آواز و نى و بدترش كرديم خيلى از زمان
طاغوت بدتر است زمان طاغوت فقط دهل بود حالا ديگر آلات موسيقى همهاش هست داريه
هست تمبكش هست، نىاش هست، بابا اينها حرام است اينها به اتفاق همه مراجع حرام
است، اما مىكنيم ديگر مىكنيم، اين قمه زدن رسيده به اينجا كه 800 تا طلبه سال
گذشته قمه زدند اى مرده شورت را ببرند با اين قمه زدنت، اين چى شده ولى همين شده
عكسش را مىبرند توى تلويزيون لندن، نه تو آن 54 رسانه و مىبيند كه اينها خودشان
را خون آلود كردند. تشيع يعنى خشن، تشيع يعنى زد و بند، تشيع يعنى همديگر را كشتن،
چه داعى داريم ما كه اين همه مصائب براى حسين داريم حالا وضع بد شده من هيچ فراموش
نمىكنم بچه طلبه بودم مىرفتم روضه تو همين اصفهان از صبح تا ظهر اين آخوند
مىآمد پايين، آن آخوند، آن آخوند تا ظهر آقا به اندازهاى اگر نمىتوانستد سه
چهار تا غشى بگيرند اصلا منبرشان درست نبود، گريهها، زاريها، ديگر چه رسد روز
عاشورا و تاسوعا كه اصلا احتياج نبود يكى كه مىگفت «حسين» همه ضجه اشان بالا
مىرفت چه اشكها ريخته مىشد من هيچ فراموش نمىكنم من يك دل دردى داشتم اين دل
درد را هيچ كس نمىتوانست درست بكند همه جا مىرفتم، همه كار كردم موقع هضم غذا دل
من دردى مىگرفت، به جورى دل من درد مىگرفت كه من را مىانداخت به هر دكترى مراجعه
كردم نشد آن وقت عكسبردارى هم نبود، عكسبردارىها كردند كارها كردند نشد، ديديم
نمىشود، پيش خودم گفتم من بلدم خوب بكنم، روز تاسوعا روى منبر روضه خوان گريه
مىكرد من هم گريه مىكردم يك قدرى از آن اشكها گرفتم ماليدم سر دلم از آن وقت تا
حالا درد نديدم، جهاز هاضمهام بد است اى كاش آن وقت از امام حسين خواسته بودم
جهاز هاضمهام هم خوب شود، اما خواستم دل دردم خوب شود، خوب اين اشكها اينجورى است
اول كه اشك نداريم، خيلى كم شده است بعد هم اشك پيدا كنيم، اشك پاى قمه، اشك پاى
دهل و نى ويالون اين معلوم است اين اشك نيست اين مشك است همينهاست كه مىبينيد آقا
ما حسين داريم، با آن همه فضائل اين آيه را هر روز بخوانيد خوب تكرار قرآن كه طورى
نيست هر روز بخوانيد، اى مردم امام هادى فرمودند: اگر هم نفرموده بودند آقا امام
هادى كه فرمودند از باب ارشاد فرمودند عقل ما هم درك مىكرد شيعه اهل بيت يعنى اين
«ولو انّ مافى الارض من شجرة اقلام و البحر يمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت كلمات
اللّه» بعد هم براى مردم معنا كنيد دلم براى اين جوانها خيلى مىسوزد ما آن بوديم
اين شديم، جوانهاى ما اين هستند چه اينى خواهند شد ما طلبهها، ما آخوندها بايد اين
امانتى كه دستمان آمده، بايد خيلى بالاتر، رنگ دارتر بدهيم نسل آينده، از شما عذر
خواهى مىكنم دير شد.خدا را قسمش مىدهم به حق آقا امام حسين اين دهه محرم يك حالى
به همه شيعه مخصوصا به ما عنايت بفرمايد. خدا را قسمش مىدهم به حق امام حسين
توفيق آنچه امام حسين مىپسندد در اين دهه در اين دو ماه به ما عنايت بفرمايد.
و صلى اللّه على محمد و آل محمد.