جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: سير و سلوك
    موضوع درس:
    شماره درس: 298
    تاريخ درس: ۱۳۸۴/۱۲/۲۴

    متن درس:

    اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم. بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

    بحث روز چهارشنبه ما درباره حركت به سوى خدا بود، بالاترين بحثها، مقدس‏ترين بحثها، آن بحثى كه انسان براى رسيدن به آن خلق شده «يا ايها
    الانسان انك كادحٌ الى ربك كدحا فملاقيه» گفتم اين سيرو سلوك هفت منزل دارد و طى كردن اين منازل خيلى مشكل است همين طور كه قرآن
    مى‏فرمايد:«يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه» كدح يعنى راه رفتن در يك بيابان پرخار يك بيابان سنگ دار، اگر مثال حسابى را بخواهيم بزنيم، همان كه از مو باريكتر از شمشير برنده‏تر، از آتش سوزانده‏تر، يك غفلت، انحراف، سقوط، آن هم چه سقوطى مخصوصا براى ما طلبه‏ها، يك تخيلى يك توهم، سقوط چه سقوطى، لذا توجه، توجه، توجه، استاد بزرگوار ما علامه طباطبايى دم مرگ مرتب اين جمله را گفتند تا از دنيا رفتند به قول حضرت امام 40 سال خون جگر مى‏خواهد مبارزه دائمى مى‏خواهد، رياضت دائمى مى‏خواهد انسان بتواند اين راه را طى كند نه بعضى اوقات ايشان مى‏فرمودند: بتواند از يكى از اين منازل بگذرد بتواند يك صفت رذيله را ريشه كن كند، به جاى آن فضيلت غرس كند بارور كند از ميوه‏اش استفاده كند، عرض كردم اين منازل هفت گانه يكى يقظه است «توجه» براى چه خلق شده‏ايم توجه به اينكه انحراف سقوط گاهى «انّ المنافقين فى الدرك الاسفل من النار» توجه به اينكه يك صفت رذيله ممكن است دنياى را به آتش بكشاند، نه يك جمله از يك عالم بدون توجه ممكن است كه عالمى را به آتش بكشاند درباره يقظه يك مقدارى صحبت كردم و اين قانون مراقبه كه بزرگان مى‏گويند حتما بايد باشد حالا اين قانون مراقبه را هر كسى جورى معنا كرده، شهيد در دروس معنا مى‏كنند اين كه اقلاً در شبانه روز هفت هشت مرتبه به ياد قبر و قيامت بيفتد بعضى از بزرگان كه ديگر خيلى مفصل صحبت كرده‏اند مثل مرحوم فيض كاشانى، در محجة و ديگران مثل مرحوم نراقى در جامع السعادة خيلى مفصل صحبت كرده‏اند و حد وسطش اينكه انسان، از اول صبح تا وقتى كه مى‏خواهد بخوابد، توجه گفتار و كردار و افكارش باشد، اما اين قانون مراقبه است اين بايد باشد، يادم نمى‏رود در مكه بوديم يك طلبه‏اى از من دستورى خواست، طلبه مقدسى بود، طلبه راستى واردى بود من به ايشان گفتم كه اين هفت هشت روزه مواظب زبانت باش، سه چهار روز طول كشيد آمد گفت نمى‏شود راستى هم نمى‏شود مواظب چشمت باش، مواظب گوشت باش، نه مواظب دلت باش، استاد بزرگوار ما علامه طباطبايى مى‏گفتند كه يكى از بزرگان شايد مرحوم آيت اللّه‏ خويى «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» بوده به مرحوم قاضى گفت آقا اين خطورات مرا كشته راستى انسان بتواند دلش دست خودش باشد، نمى‏شود توى نماز نمى‏شود ديگر چه رسد در غير نماز، آدم توى نماز دلش دست خودش باشد، خب نمى‏شود، لذا به قول مرحوم آيت اللّه‏ خويى خطورات ما را كشته است به اين مى‏گويند يقظه يعنى «توجه، توجه، توجه» خب اگر بتوانيم از اين منزل بگذريم حالا دلش كه نه بتوانيم از اين منزل بگذريم كه مواظب گوش و چشم و زبانمان باشيم مواظب اعضايمان باشيم حالا مواظب دلمان باشيم نمى‏شود اما مواظب اعضاء باشيم مشكل است اما اگر اين هم نباشد به هيچ جا نمى‏رسيم، هيچ كس، به هيچ جا نمى‏رسيم مخصوصا ماطلبه‏ها ما طلبه‏ها بايد به جايى برسيم، و اين منزل اول پايه است، اين پايه اول درست شود بايد ما طلبه‏ها مواظب زبانمان باشيم اگر مواظب نباشيم، مرحوم حاج شيخ مرتضى مظاهرى يك كتاب نوشته كتاب كوچكى است در مورد آفات زبان، 200 آفت براى زبان بيان كرده و آن هم گرفته شده از روايات، راستى مشكل است، انسان نگويد جز حق، از باطل اعراض كند، «قد افلح المومنون الذينهم فى صلاتهم خاشعون و الذينهم عن اللغو معرضون» در روايات مى‏خوانيم وقتى خدا بهشت را خلق كرد به بهشت گفت حرف بزن گفت: «بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم قد افلح المومنون الذينهم فى صلاتهم خاشعون و الذينهم عن اللغو معرضون» ما نگوييم جز حق و از لغو اعراض كنيد حالا شما كه غيبت نمى‏كنيد كه بگويم از غيبت اعراض كنيد از تهمت اعراض كنيد صدى نود اين غيبت كه ما طلبه‏ها مى‏كنيم تهمت است من توى اين رساله يك احكام دارم يك اخلاق يك اعتقادات، توى اخلاقش توى تهمت خيلى داغ صحبت كردم گناهش بالاتر از قتل است، گناه به اندازه‏اى است كه اگر توبه نكند روز قيامت روى يك تلّ چرك و خون 50 هزار سال بايستد تا بعد هم به جهنم برود لذا تهمت خيلى گناهش بزرگ است بعد گفتم خب بله، هر چيزى استثناء دارد اينجا هم استثناء دارد و آن اين است كه گر اهم و مهم آمد جلو، مثل اينكه يك آدمى پيدا شده دارد اسلام را از بين مى‏برد، هيچ چاره‏اى ندارد، جز به اين تهمت بزنيم اين را از صحنه بيرون كنيم گفتم اين جايز است معلوم است ديگر اين جورها، بعد گفتم دست ما نيست اگر بخواهيم تهمت بزنيم  بايد مشورت كنيم، بايد به ديگران بگوييم به بزرگان بگوييم، خب اين بحث آنجاست بعضى از اين برو و بچه‏ها، يعنى تهمت بزنها، غيبت بكنها، اين را براى من دست گرفتند كه آقا گفته تهمت زدن اشكال ندارد، لذا اگر كسى ضد انقلاب است تهمت به او بزنيد طورى نيست ببينيد كارهاى ما طلبه‏ها به كجا رسيده بعد خود اين شايد تو غيبتها صدى نود غيبتها تهمت است آن هيچ چيز نيست اما من چرا گفتم كه اگر كسى ضد دين است، چاره‏اى نداريم جز اينكه اين را از صحنه بيرون كنيم با تهمت جايز است من كفر گفته‏ام، من كفر گفته‏ام چرا گفتم؟ خب همين هم تهمت است، خيال نكنيد ما تهمت نمى‏زنيم، نه، اين غيبت هايى كه ما مى‏كنيم صدى نود آن تهمت است براى اينكه غيبت كدام است صفت بدى من داشته باشم كه واجب است لازم است شما بايد اين صفت بد را به من بگوييد انتقاد بكنى به جاى آن پشت سر من حرف بزنيد بگويى كه اين حسود است بگويى اين متكبر است، بگويى آن آدم بدى است غيبت مى‏كند «ذكرك اخاك بما يكره» و اما اگر چيزى كه نيست و من بگويم و يا شك دارد يا نه و من بگويم غيبتهاى ما صدى هشتاد تهمت است يعنى پاداش ما همان تلّ چرك و خون كه بايد روى آن تلّ 50 هزار سال روى آن بايستيم اين قانون مراقبه كه بزرگان خيلى روى آن پافشارى دارند، براى همين خاطر است كه انسان جلوى زبانش را بگيرد جلوى چشمش را بگيرد، فضول العين نداشته باشد يك دفعه خداى نكرده چشم چران است خب شما طلبه‏ها كه چشم چران نيستيد اما نه، بالاتر از آن مى‏خواهند «اياك و فضول العين فانه يغرس الهواء» من تو بازار كه مى‏روم هى مرتب تو اين مغازه و توى آن مغازه نگاه كنم به اين مى‏گويند فضول العين نگاه من بايد وجه داشته باشد گفتار من بايد وجه شرعى وجه عقلائى داشته باشد. شنيدن من بايد وجه شرعى وجه عقلائى داشته باشد حالا يك وقت به شما مى‏گفتم شب تحصيلى هم هست، پاى فيلم مى‏نشينيم اين چه وجهى دارد يعنى كدام يك از اين فيلمها جنبه اخلاقى دارد حالا آنها تقصير دارند چرا اين فيلمها را مى‏گذارند خب هرچه به آنها مى‏گوييم فايده ندارد، بلكه بدتر مى‏كنند اما ما طلبه‏ها چرا پاى فيلم مى‏نشينيم؟ دو ساعت فيلم براى چه؟ چه شد؟ خب اين فضول العين است اين حرفها (بعضى اوقات مجبور است) اين سايتها را وقتى مطالعه بكند ماهواره‏ها و اينترنتها آنجا كه گناه هم نيست آدم ببيند، ببيند كه صدى هشتاد اينها دروغ مى‏گويند، مى‏دانند كه دروغ مى‏گويند ما هم مى‏دانيم دروغ مى‏گويد ولى باز هم مطالعه مى‏كنيم، گوش ما، چشم ما، زبان ما، بايد لغو نداشته باشد و الا مومن نيستيم «قد افلح المومنون» ببينيد اين «قد افلح» هم قد تحقيقى دارد هم فعل ماضى است «قد افلح المومنون الذينهم فى صلاتهم خاشعون» يعنى دلش دست خودش است در نماز، اين را كه نداريم بگويد كه نمى‏توانيم اما دومى را كه مى‏توانيم باشد« الذينهم فى صلاتهم خاشعون و الذينهم عن اللغو معرضون» بايد لغو نداشته باشيم، ديگر حالا آنكه مرحوم آيت اللّه‏ خوئى گفتند، آن را هم كه نمى‏شود خطورات همه را كشته، حالا آن هم باشد اما ديگر لغو توى زبان چرا؟ لغو چشم، لغو در گوش چرا؟ و حتى بعضى از بزرگان راجع به رفتنشان، راجع به دستشان،اينها هم مواظبند، به آن مى‏گفتند كه چرا كم مى‏خورى مى‏گفت خب به اندازه‏اى كه نيرو بگيريم مى‏خورم، ديگر ما بقى پرخورى است، اين پرخورى لغو است، براى چه بخورم همه اينها روايت دارد آن هم روايت خيلى داغ، راستى داغ، «ابغض الناس عنداللّه‏ الأكول» «ابغض الناس عنداللّه‏ النّوام»، «ابغض الناس عنداللّه‏ البطال» خب اينها روايت است، آن هم روايت «ابغض الناس» آدم پرخور، پرخواب، بى كار، و نبايد اينجورى باشد بايد خوابش، نه كم نه زياد، خوراكش نه كم نه زياد، گفتارش نه كم نه زياد، يعنى لغو نباشد، كردارش مخصوصا «چشم، زبان، گوش» لغو نبايد باشد، قرآن مى‏گويد: بايد نباشد والا مؤمن نيست، روايت هم مى‏گويد: «ابغض الناس الأكول»، «ابغض الناس عنداللّه‏ النّوام»، «ابغض الناس عنداللّه‏ البطال» خيال نكنيد كه درس اخلاق اينجورى است كه گفت و شنودش اينجورى است اما اين ريزه كاريها. ممكن است ما در ماه يك ختم قرآن بخوانيم اما اين ريزه كاريهايى كه در قرآن آمده توجه به آن نداريم و ما اگر بخواهيم راستى پايه درست بكنيم روى اين پايه بنا درست بكنيم بنا محكم و مستحكم باشد بنا روى تقوى باشد قدم اول يقظه است قدم اول يقظه است «توجه، توجه، توجه» و الا قرآن مى‏گويد كه اگر پايه محكم نشد، مثل آن خانه‏اى است كه پايه نداشته باشد، بنا لب دره سيل زده باشد «افمن اسس بنيانه على تقوى من اللّه‏ و رضوان خير امن اسس بنيانه على شفا جرف هار فانهار به فى نار جهنم و اللّه‏ لايهدى القوم الفاسقين» خب اين تشبيه معقول به محسوس راستى اينجورى است، راستى اينجورى است، بعضى اوقات ديديم، خدا عاقبتمان را به خير كند، 20 سال، سى سال در طلبگى مى‏بينيم به غير از وزر و وبال چيزى نبوده، كارمان رسيده به اينجاكه وعده مى‏گيريم براى غيبت كردن براى ديگران را از صحنه بيرون كردن براى اينكه تفريح بكنيم با غيبت كردن، من ديدم كه جلسه، جلسه تفريح است، تفريحشان چيست؟ يك نفركه ساده و متقى است دست مى‏گيرند، يكى آن بگو، يكى آن بگو و به او بخندند، استهزاء ديگران براى تفريح، يكدفعه انسان مى‏رسد به اينجا اگر تفريح نباشد، نه بعضى اوقات راستى اصلا در سر حد كفر است خيال مى‏كند خيلى عالى است، استاد بزرگوار ما آقاى داماد مثل باران گريه مى‏كرد و به ما مى‏گفت ايشان اخلاق نمى‏گفتند اما در ميان درس مقيد بودند بعضى اوقات يك نكته يك نيش اخلاقى، امااول كسى كه گريه مى‏كرد خيلى شديد، خود ايشان بود، ايشان مى‏گفتند كه شيطان مى‏آيد پيش من كه تو حجت الاسلامى، تو آيت اللّه‏ تو مرجعى، بنابراين هر كسى تاييد تو بكند تأييد اسلام كرده است بنابراين پول دادن به اين واجب است، تعريف كردن از اين واجب است چرا چون تعريف تو مى‏كند، چون تعريف توتعريف اسلام است، بعد آقا شيطان مى‏گويد تخريب تو تخريب اسلام است چون تو مرجع هستى تو حجت الاسلامى، تو آيت اللهى، تخريب تو، تخريب اسلام است، بنابراين پول نبايد به او بدهى، اگر هم بتوانى بكوبى‏اش، بايد بكوبى، چون ضد اسلام است، مثل باران گريه مى‏كرد مى‏گفت يك وقت شيطان با آدم، اينجور مى‏كند، اينجور آدم را دست مى‏گيرد، شيطان آدم را مسخره مى‏كند، خيلى بايد مواظب باشيم مراقبه خيلى خوب است حالا آن مراقبه مفصل هيچ، آن مراقبه مرحوم شهيد خيلى خوب است، انصافا خيلى خوب است كه انسان روز هفت هشت مرتبه به ياد قبر و قيامت بيفتد اگر امشب شب اول قبر من باشد چه بكنم؟ اگر راستى شب اول قبر از من بپرسند «العبد لايزول قدماه يوم القيامة حتى يسئل عن شبابه فى ما ابلاه و عن عمره فى ما افناه» يك بازپرسى قبل از قيامت هم هست، شب اول قبر هم هست، به ما مى‏گويند آقا اين عمر را در چه راهى مصرف كردى اين جوانى را در چه راهى مصرف كردى راستى اگر امشب شب اول قبر باشد بگويد اين حرف را براى چه زدى اين كارها را براى چه كردى؟ خدا رحمت كند اين سردار عزيزمان مرحوم آقاى كاظمى خيلى آدم خوبى بود مقام معظم رهبرى مى‏گفتند وقتى رفتند سر جنازه كه به من مى‏گفت كه دو تا دعا براى من بكن، آقاى خامنه‏اى به ايشان گفته بودند كه تو خيلى حق به اسلام دارى گفته بود نه، من دو تا دعا از شما مى‏خواهم 1- شهيد بشوم اما عمده اينجاست 2- سرافراز بشوم، رو سياه پيش خدا نباشم، همه از نظر روايات شايد از قرآن هم استفاده بشود همه و همه وقتى مردند، روح مى‏رود در خدمت خدا، در محضر خدا و در روايات داريم كه از آسمان اول و دوم مى‏رسد به آسمان هفتم، عرش و لوح و قلم، عرش و كرسى بالاخره مى‏رود در محضر خدا، آن وقت گاهى روسياه است سربه زير است، نمى‏تواند به خدا نگاه كند مى‏شود به خدا نگاه كرد «وجوهٌ يومئذٍ ناضره الى ربها ناظرة» روح ما مى‏تواند به خدا نگاه كند اما اين سربه زير است نمى‏تواند به خدا نگاه كند تا خطاب غضب الهى برگردانيدش در جهنم اما بعضى‏ها نه، وقتى دارند مى‏برندش به آسمان اول و دوم به استقبالش مى‏آيد «آقا آمد»، و بايك استقبالى از آسمان اول، دوم تا هفتم، حمله عرش استقبالش مى‏كنند مى‏رسد در محضر خدا، رو سفيد است، سر به زير است و سرافراز است خطاب مى‏شود ملائكه رحمت من اين را ببريد سرجايش، آنجا كه براى خود تعيين كردم، همين يك روايت براى ما كافى است كه راستى اگر شب اول قبر ماست ما رو سفيد هستيم، خدمت اميرالمؤمنين، اميرالمؤمنين مى‏آيد، «يا حار همدان من يمت يرنى من مومن او منافق قبلا» هركسى باشد «قبلاً» مى‏آيد خب آيا ما مى‏توانيم تو روى اميرالمؤمنين نگاه كنيم يانه؟ اگر مى‏توانيم خوشا به حالمان است، اگر روسياه است در مقابل اميرالمؤمنين خب بايد فكرى كرد، اين توجه، يقظه كه مى‏گويند همين است، منزل اول يقظه است «توجه» توجه به همه حرفها، توجه به اين ريزه كاريها توجه به اين نكات دقيقى كه در قرآن و روايات است يكدفعه ما يك روايت است كه ما روايات را براى مردم مى‏خوانيم اما اين ريزه كاريها كه در روايات آمده از معجزات روايت است، اين ريزه كاريها كه در روايت آمده كه از معجزات قرآن است و اينها مختص به ماست مختص به عموم مردم كه نيست، ما هستيم كه بايد تدبر در قرآن بكنيم «افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها» اين ريزه كاريها را ما بايد توجه كنيم، به اين مى‏گويند توجه و راستى دنيا مى‏گذرد هرچه باشد، اما آنچه نمى‏گذرد، آنچه زشت‏تر نسبت به دنيا و آنچه در دنياست اينكه انسان دم مرگ روسياه باشد خدمت اميرالمؤمنين على عليه‏السلام بعد هم كه مرد اين را ببرند در روايات دارد بعضى اوقات مثل سگ مرده كشان كشان ببرندش در محضر خدا، در محضر خدا رو سياه باشد. خدايا قسمت مى‏دهيم به حق آن كسانى كه راستى متوجه هستند و روى اين توجه بنا مى‏كنند خدايا اين حالت را به همه ما عنايت بفرما.

    و صلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365