جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: هفته ولایت
    موضوع درس:
    شماره درس: 418
    تاريخ درس: ۱۳۸۸/۹/۱۸

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

     

    اجازه بدهید که در این جلسه هم یک مقداری راجع به ولایت صحبت کنم، این هفته ولایت هفته بالایی است قطعاً مهم‌تر از این هفته در سال نداریم در این هفته ولایت یعنی از 18 تا 25، 10 تا آیه نازل شده است و آیات برای ریشه دار کردن تشیع خیلی بالاست، سنی هم اقرار دارد بالاست، عمر می‌گوید اگر دنیا و آن چه در دنیا داشتم و یکی از این آیات من جمله آیه ولایت درباره‌ من نازل می‌شد، می‌کردم، سنی‌‌ها هم از عمر نقل می‌کنند که راستی از دنیا و آن چه در دنیاست ارزشش بیشتر است، متأسفانه ما شیعه‌ها این هفته ولایت را فراموش کرده‌ایم شب عید غدیر از مسجد خانه می‌رفتم دیدم هیچ خبری نیست، در حالی که از شب 15 شعبان از روز عاشورا خیلی باید مهم‌تر باشد آن 15 شعبان خیلی خوب است تشکر می‌کنیم اگر گناه در آن نباشد که هست، الحمدلله روز عاشورا داریم مردم فوق‌العاده اهمیت می‌دهند همه اهمیت می‌دهند خب تشکر دارد اما این هفته ولایت شب عید غدیر پایه، اساس و هیچ خبری نیست، البته تقصیر ما روحانیت هم هست کار نکرده‌ایم کار نمی‌کنیم و باید سر و صدایی باشد شب عید غدیر بلکه شب مباهله، شب نازل شده آیه ولایت و روز نازل شدن آیه تطهیر این‌ها خیلی ارزش دارد، حتی جمهوری اسلامی تعجب است به اندازه هفته بسیج اگر به آن اهمیت می‌داد خیلی خوب بود و همین چند روز هفته بسیج داشتیم خب چه جلسات فوق‌العاده مهمی در سر تا سر، اما شب عید غدیر یوخدور، هیچ، دیگر چه رسد شب 25 ماه ذی‌الحجه هم سوره هل اتی نازل شده هم آیه تطهیر نازل شده هم آیه مباهله، روز قیامت امیرالمؤمنین از ما شکایت بکند خب جا دارد هیچ کس نمی‌تواند بگوید که چرا؟ عذر خواهی هم نمی‌شود کرد این 10 تا آیه 5 تا روز عید غدیر است که در جلسه قبل صحبت کردم خیلی مهم است آیات آیه تبلیغ، آیه اکمال دین، آیه این که اسلام به ولایت مصونیت پیدا کرد، آیه این که دشمن ولایت باید نابود بشود مثل (سئل سائل بعذاب واقع)، آیه این که اگر کسی منکر ولایت است فقط برای لجاجت است (قل ان کان هذا هو الحق من عندک فامطرعلینا حجاره من السماء اوائتنا بعذاب الیم) این آیات خیلی مهم است همه‌اش هم اخلاقی است یعنی رنگ اخلاق هم دارد حالا به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام ایشان مدعی بودند اصلاً ما نمی‌توانیم آیه در قرآن پیدا کنیم رنگ ولایت نداشته باشد اما این 5 تا آیه خیلی رنگ اخلاق دارد سر تا پا اخلاق هم هست.

     این 5 تا آیه روز غدیر روز 18 ذی‌الحجه و از روز 19 تا 24 یا 25 باز 5 تا آیه خیلی مهم.

    اول آیه فدک این آیه فدک سنی‌ها را بیچاره کرده ابن ابی الحدید معتزلی روی آن هفت هشت ده صفحه صحبت کرده و بالاخره اقرار می‌کند که فدک مال زهرا بوده اقرار می‌کند که رؤسایشان حق زهرا را غصب کردند ادعا می‌کند که عمربن عبدالعزیز بر گرداند هفت هشت ده مرتبه این فدک برگشت اما دو دفعه مثل حالا که غصب است غصب است، آثارش هم باقی است دیگر، یکی از کارهای خوب آقای رفسنجانی این که رفت فدک چند روزی در فدک بوده، کاش خدا قسمت ما هم بکند برویم فدک 1400 سال قبل را ببینیم و آیه‌اش در همین هفته نازل شده (و آت ذی القربی حقه)، شأن نزولش را این جوری که سنی‌ها من جمله شیعه می‌گوید این است که فدک به عنوان نفل به عنوان صلح واگذار شد به پیامبر اکرم و این که در آیه می‌گوید حق زهرا، این را من ندیدم کسی بگوید اما شاید شما بگویید که این مال حضرت خدیجه بوده آن سه سال شعب ابی طالب سه سال سختی بود برای مسلمان‌ها، زندان بودند مسلمان‌ها به واسطه کفار قریش همان‌ها که سقیفه بنی ساعده به دست آوردند مستقیم و غیر مستقیم و سه سال مسلمان‌ها زن و مرد و کودک و نوجوان و همه همه توی شعب ابی طالب، یک دره بود مربوط به حضرت ابی طالب که امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرماید به معاویه نامه می‌نویسد می‌فرماید معاویه شما آن بودید که سه سال ما را در شعب ابی طالب زندان کردید روزها گرم شب‌ها سرد، بچه‌های ما از تشنگی مردند زن‌های ما پوست گذاشتند، و آن سه سال شعب ابی طالب را حضرت خدیجه اداره کرد می‌دانید دیگر اول متمول بود وقتی هم که می‌خواست بمیرد یک کفن نداشت اول فقیر بود تمام اموالش را داد در این شعب ابی طالب، این یهودی‌ها همیشه فرصت طلب، بدهایشان هم که مثل حزب صهیونیسم نانجیب همیشه غده سرطانی بودند این‌ها یک فرصتی به به دست آوردند برای این که مال حضرت خدیجه را ضبط بکنند توانستند هم، حضرت خدیجه مجبور بود یک مزرعه بفروشد به دو سه تا بار خرما، و این چون که دیگران نمی‌خریدند قانون وضع کرده بودند، قانون هست قانون تحریم همین قانون تحریمی که الان مرتب برای جمهوری اسلامی این استکبار وضع می‌کند آن وقت هم همین جور، استکبار آن زمان به قول امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه معاویه‌ها ابی سفیان‌ها ابی لهب‌ها آن کله گنده‌های آن زمان این‌ها قانون وضع کرده بودند مسلمان‌ها را از آنها چیز نخرید به کارشان نگیرید و بالاخره تحریم اقتصادی، این تحریم اقتصادی برای این 30، 40 نفر بود لذا مزرعه ایشان قانون وضع کرده بودند کسی نمی‌خرید این غده سرطانی جامعه بشریت یهودی‌ها فرصت پیدا کردند مزرعه را به دو سه تا بار جو، گندم، اما معمولاً خرما، مزرعه را می‌داد به دو سه تا بار خرما به قول ابن ابی الحدید معتزلی مشکل این بود این خرما چه جور برساند لذا ابی العاص دامادش بود آدم خوبی بوده اما نمی‌دانم چرا مسلمان نشده؟ حضرت خدیجه التماس به این داماد، این داماد هم نمی‌توانست برود آن جا لذا این بار خرما را یک مشک آب هم روی آن می‌آورد تا نزدیک‌ها‌ شتر را رها می‌کرد و مواظبت می‌کرد، اگر می‌خواست برود آن جا می‌کشتندش، لذا شتر به عنوان چرا می‌آمد تا مثلاً امیرالمؤمنین یا این 40 نفری‌ها متوجه می‌شدند یک صدای شتر می‌آید و می‌فهمیدند حضرت خدیجه برایشان غذا فرستاده، شتر را می‌بردند دو دفعه شتر را به عنوان چرا بر می‌گرداندند و این‌ها با این دو سه تا بار خرما با این مشک آب دو سه تا مشک آب یا کمتر، بیشتر باید زندگی بکنند تا دو دفعه حضرت خدیجه این طرف بزن آن طرف بزن یک مشک آبی برای این‌ها تهیه بکند یک بار خرما برای این‌ها تهیه بکند، لذا من اصلاً خیال می‌کنم یقین دارم حالا چون تاریخ نیست از این جهت می‌گویم خیال می‌کنم که این و آت ذا القربی حقه یعنی یا رسول الله این فدک حق زهراست مال زهراست این‌ها را کفار تحریم اقتصادی کرده بودند یهودی‌ها به زور گرفتند و حالا که این یهودی‌ها ذلیل شدند بدبخت شدند خیبر وقتی که فتح شد دیگر مجبور شدند بیایند به عنوان نفل یا به عنوان مصالحه خطاب شد یا رسول الله این مال زهراست مال زهرا را بده لذا این هم که مشهور بین شیعه و سنی است که مصالحه بوده مال پیامبر بوده پیامبر اکرم صلاح می‌دانسته مال خودش را بدهد به زهرای عزیز که زهرای عزیز هم در آن خطبه به عمر و ابی بکر می‌فرماید که مال پدرم بوده، حالا یا صلح یا ارث مال پدرم بوده، وارث نداشته جز من اگر صلح به من نکرده باشد، اگر هم صلح به من کرده باشد که مال من است، ولی من خیال می‌کنم بالاتر از این باشد و آت ذا القربی حقه اصلاً این فدک مال زهرا بوده و علی کل حال فدک مال زهرا بوده از نظر سنی و شیعه، بیت‌المال و واگذاری و این‌ها نیست، اصلاً معنا ندارد پیامبر اکرم با آن سخت‌گیری در بیت‌المال که نان جو هم به زنش نمی‌داد بخورد نداشتند اصلاً به کسی بخواهد غذای سیر بدهد حالا بخواهد همه فدک را بدهد به زهرا اصلاً این به حسب ظاهر هم جور نمی‌آید باید یک وجه صحیحی باشد و بالاخره آت ذا القربی حقه پیامبر اکرم هم حق زهرا را دادند شد مال زهرا، البته این را هم باید توجه داشته باشیم هم سنی هم شیعه می‌گوید که زهرا تصرف در این فدک نکرده اصلاً ابدا برای این که آن چه استفاده فدک بود اجازه می‌داد می‌گفت برود بیت‌المال زیر دست پیامبر اکرم و اگر، اگر را من می‌گویم آقایان معمولاً سنی و شیعه گفته‌اند اصلاً، اگر هم تصرف می‌کرده مثل مابقی مسلمان‌ها به مابقی مسلمان‌ها مثلاً یک من خرما می‌دادند همان یک من خرما را هم به حضرت زهرا می‌دادند اگر تصرف بوده اما تصرف اصلاً نبوده و اصلاً این‌ها رسمشان این است چنانچه بسیاری از مراجع تقلید رسمشان این است که تصرف در بیت‌المال نکنند در زمان پیامبر اکرم در حالی که امیرالمؤمنین آن همه جهاد، 84 جنگ در 10 سال اما کار می‌کرد و حتی عمله گی می‌کرد برای خاطر این که زن و بچه‌اش را حفظ بکند عمله‌گی می‌کرد و یک وقتی یک روایتی که سلمان برای چادر زهرا که کهنه بود ناراحت شد حضرت زهرا فرمودند چه می‌گویی ما فرشمان یک پوست گوسفند است روزها شتر را علف می‌دهم، شب‌ها پهن می‌کنم روی آن می‌خوابیم در حالی که خب می‌توانست حسابی در رفاه و آسایش باشد اما همان فعله‌گی امیرالمؤمنین خانه را اداره می‌کرد زندگی را اداره می‌کرد زهرا مُرد و یک شاهی از بیت‌المال استفاده نکرد امیرالمؤمنین شهید شدند یک شاهی از بیت‌المال استفاده نکرد، گفت رفتم خدمت مولا امیرالمؤمنین موقع افطار یک غذای معمولی برای من آورد یک همیان هم برای آن، ما خیال می‌کردیم یک غذای خاص برای پیر مردی که دو ثلث جهان روی شانه‌اش است، دیدیم نه بابا یک مقدار نان جو، با چه؟ یک مقدار دوغ ترش، این لبن الحامض که در روایات آمده شیر نیست آن که میکروب دارد نمی‌شود بخوری، دوغ ترش، این لبن هم به ماست می‌گویند هم به دوغ می‌گویند هم به شیر، عرب، لذا یک مقدار دوغ ترش، دوغ مانده، این افطار امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده، می‌گوید من گله کردم به آن کلفت که چرا این جور؟ گریه کرد گفت اصلاً نمی‌گذارد ما یک قدری روغن زیتون به این نان‌ها بزنیم همیشه آن را مهر می‌کند هیچ کس حق ندارد در آن را باز کند ولی امیرالمؤمنین در اثر کار یک مزرعه درست کرده بود آن 5 سال که حکومت را در کوفه داشت مقید بود که جوش را خرمایش را از آن مزرعه بیاورند، این‌ها خیال هم نکنید مختص امیرالمؤمنین است، نه، یک کسی برایم نقل کرد گفت که این از اطرافیان آقای بروجردی بود این مرد بزرگ خیلی مرد بزرگی بود آقای بروجردی انصافاً، خیلی بالا بود می‌گفت نانی که می‌آوردند از سنگکی پهلوی منزل ایشان بد بود خوب نبود و من رفتم گله کردم از افراد با نفوذ هم بود در قم که بابا آقای بروجردی است رئیس تشیع است پول می‌دهد چرا نان این جوری می‌دهید؟ گفت آن نانوا گریه کرد گفت آقا ما می‌خواهیم نان خوب بدهیم اما ایشان بروجرد یک ملکی دارد این ملک را آن جا برایش می‌کارند گندمش را می‌دهند آرد می‌کنند می‌آورند می‌دهند به ما این آرد خراب است ما نمی‌توانیم این آرد را بپزیم لذا این آرد وضعش بد است به آقای بروجردی می‌گوییم آقای بروجردی می‌فرمایند که این زمین مال پدرم است ارث است حلال حسابی است و من دلم می‌خواهد از گندم همین تا عمر دارم نان بخورم و غذایش هم آقای بروجردی خیلی معمولی به قول آن آقا می‌گفت کال جوش بروجردی‌ها البته امیرالمؤمنین سلام الله علیه حضرت زهرا سرمشق ما (ولکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر) اما خود امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه نامه نوشته به عثمان بن حنیف عثمان بن حنیف من شنیده‌ام تو مهمانی رفته‌ای که فقرا نبودند، متمولین بودند، من شنیده‌ام تو با دستت استخوان را گرفته‌ای گوشت‌هایش نیش زده‌ای بعد می‌فرماید من که علی هستم در شبانه روز اکتفا کردم به دو قرص نان، دو تا لباس کهنه، دو تا لباس کرباسی برای شور به شور اما خیلی معمولی شما نمی‌توانید این جور باشید (اما اعینونی بورع) و را تقوی و اجتهاد و سداد هر چه می‌توانیم کمکم بکنید کمک مولا امیرالمؤمنین این نیست که ما با او برویم جنگ آن یک کمک است، در این جمله متقی باشید کمکم بکنید به هر اندازه می‌توانید کوشا باشید در ساده زیستی کوشا باشید، لذا زندگی حضرت زهرا این جوری بوده یک شاهی هم یک دانه خرما هم در مدت عمرش از بیت‌المال نبوده و فدک مالش بوده اما چون که بیت‌المال بوده اصلاً ابدا اصلاً تصرف نمی‌کرده گفتم اصلاً به عقیده من بیت‌المال هم نبوده اما همه مال مسلمان‌ها مال بیت‌المال، لذا با این تفصیل‌ها این وآت ذا القربی حقه خیلی آیه بالاست، این از افتخارهایی است که مال تشیع است تشیع است زهرا دارد تشیع است علی دارد و بالاخره تشیع است که مهدی روحی فداه دارد و ما این آیه و آت ذا القربی حقه خیلی باید به آن اهمیت بدهیم به دنیا و آن چه در دنیاست برای تشیع ارزش دارد پایه ریز است این جور آیات، شجره اسلام را شجره طیبه است طیب‌تر می‌کند شجره تشیع را پایه دار است پایه‌دارتر می‌کند این یک آیه.

     مهم‌تر از این آیه ولایت است آیه ولایت خیلی مهم است حالا اولاً به قول استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی یک جمله دارند جمله‌اش را بگوییم تا ببنیم می‌شود آیه ولایت را گفت یا نه؟ ایشان بارها این شب‌های پنچ شنبه و جمعه شب‌های پنج شنبه و جمعه خوبی بود برای ما خصوصی بود اما خیلی عالی بود انصافاً و بزرگانی مثل مرحوم آیت الله شهید مطهری مرحوم آیت الله شهید بهشتی و این گونه افراد چه مرده چه زنده هفت هشت ده نفر بودیم ده بیست نفر بودیم معمولاً هفت هشت ده نفر توی این جلسه بودیم و این جلسه ولو مربوط به اعتقادات بود اما راستی سر تا پا اخلاق بود یک دفعه ایشان راجع به خلوص صحبت می‌کردند می‌فرمودند که این خلوص این طوری است یک چیزی مشهور است به نام این که به مس می‌زنند این طلا می‌شود ایشان می‌گفتند من نمی‌دانم این درست است یا نه؟ در حالی که آقای طباطبائی وارد علوم غریبه بودند از علوم غریبه بهره کافی داشتند می‌گفتند نمی‌دانم این حرف درست است یا نه؟ اما این را می‌دانم یک چپزی هست که اگر بخورد به چیزی آن ولو پر کاه باشد به دنیا ارزش پیدا می‌کند و آن خلوص، بعد مثال می‌زدند می‌گفتند که این انگشتری که امیرالمؤمنین دادند این انگشتر از نظر پولی خب مثل پیراهن امیرالمؤمنین بود هیچ ارزش نداشت شاید یک درهم ارزش داشت اما خلوص امیرالمؤمنین به این انگشتر خورد رساندش به آن جا که آیه ولایت که بهترین آیات است در قرآن برای امیرالمؤمنین نازل شد این آیه ولایت مشهور در میان سنی‌ها، شیعه این است که 300 آیه درباره امیرالمؤمنین نازل شده همه می‌گویند این آیه در میان 300 آیه یک درخشندگی خاصی دارد و راستی هم این طور است، بعد آقای طباطبائی می‌گفتند اما اگر این رنگ نخورد ولو آن چیز خیلی ارزش داشته باشد به پر کاهی هم ارزش ندارد می‌گفتند مثلاً ببین می‌آورندش صف محشر می‌گویند چکاره بودی؟ عالم، یک عمر قال الباقر و قال الصادق علیهما السلام خطاب می‌شود بله ولی برای ما که نبود برای خودت بود، به تو بگویند عالم، زندگیت از آن بچرخد خطاب می‌شود این را به رو به آتش جهنم بیندازید دومی را می‌آورند چکاره بودی؟ یک عمر خدمت به خلق خدا، بله اما برای این بود به تو بگویند بارک‌الله چه آدم خوبی، همه چیزش را برای خلق خدا، این هم برود جهنم، سومی را می‌آورند، کی؟ جبهه کشتم تا کشته شدم فی سبیل الله خطاب می‌شود این فی سبیل الله‌اش را نگاه کن، شهادتت نور ندارد ظلمت دارد روی آن فی سبیل الله نوشته نشده، خطاب می‌شود این را هم بیندازید جهنم، آقای طباطبائی می‌فرمود خب ببین جان دادن بالاترین چیزها، یک عمر مال دادن یک عمر علم دادن خب خیلی بالاست اما چون این رنگ را ندارد هیچ، خودشان خیلی خلوص داشت علامه طباطبائی راستی یک خلوص خاصی داشتند و به ما سفارش می‌کردند می‌گفتند در زندگی خلوص داشته باشید (صبغه الله و من احسن من الله صبغه) رنگ خدا چه رنگ خوبی.

    آیه ولایت برای امیرالمؤمنین (انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکوه و هم راکعون)، وقت گذشت دیگر بیش از این مزاحم نشوم.

    خدایا به خلوص مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام حال تنبه حال توجه به این گونه مطالب به همه ما عنایت بفرما.

                                                                                                                                   و صلی الله علی محمد و آل محمد

     

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365