جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: درباره محرم
    موضوع درس:
    شماره درس: 419
    تاريخ درس: ۱۳۸۸/۹/۲۰

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

     

    گرچه بنا بود آیات مربوط به ولایت را تمام بکنم اما چون دیگر محرم است باید یک اظهار ارادتی خدمت امام حسین علیه السلام داشته باشیم.

    قضیه کربلا قضیه عجیبی است انصافاً یکی از عجایب قضیه کربلا تقابل فضیلت با رذالت است به قول پیامبر اکرم در آن جنگ فرمودند که (برزالاسلام کله علی الکفر کله) امیرالمؤمنین سلام الله علیه با آن عمرو عبدود وقتی متقابل شدند پیامبر فرمودند برز الاسلام کله علی الکفر کله.

    قضیه کربلا این جوری است وقتی که نگاه بکنیم به حسین و اصحاب و انصار و اولاد و این قضیه کربلا یک فضیلت، لذا یک معلم اخلاق یک کتاب اخلاق، دست روی هر قضیه‌ای در این 10 روز که قضیه کربلا تمام شد از دوم تا دوازدهم دست روی هر قضیه بگذاریم یک پند است یک معلم اخلاق است یک فضیلت است به عکسش طرف مقابل دست روی هر قضیه‌ای که بگذاریم یک رذالت البته آن هم یک پند است از بی ادب ادب آموختن بتوانیم از این رذالت‌ها ما درخت رذالت را از دل بکنیم درخت فضیلت به جای آن غرس کنیم انسان به خوبی می‌تواند این 7 -8،10 روز از آن طرف درخت رذالت را از دل بکند ببیند اگر رذیله‌ای در دل باشد عمر سعد می‌شود شمر می‌شود، این سران همه همه نامه فدایت شویم به حسین علیه السلام نوشته‌ بودند همه همه، ظاهراً یک حر بن یزید است که می‌گوید من نامه ننوشته‌ام آن هم معلوم نیست که اولش از سران بوده و آمده کربلا هر چه توانسته کرده چه جور می‌شود انسان توجه داشته باشد که اگر رذیله‌ای بر دل حکم فرما باشد دیگر آن می‌شود هر چه این رذالت رسوخش بیشتر دیگر تبعاتش بیشتر، اما اگر نگاه بکنیم به آن طرف انسان می‌تواند این هفت هشت ده روزه با یک مطالعه حتی با منبرهایش برای مردم درخت رذالت را کنده درخت فضیلت را به جای آن غرس کند بارور کند از میوه‌اش هم خود استفاده کند هم دیگران، این همه سفارش که روی قضیه کربلا شده یکی از نکاتش همین است که انسان راستی می‌تواند از قضیه کربلا آدم بشود درخت رذالت را از دل بکند درخت فضیلت به جای غرس کند بارور کند از میوه‌اش هم خودش استفاده کند هم دیگران این همه سفارش که روی قضیه کر بال شده یکی از نکاتش همین است که انسان راستی می‌تواند از قضیه کربلا آدم بشود، درخت رذالت را از دل بکند درخت فضیلت به جای آن غرس کند بارور کند از میوه‌اش هم خودش استفاده کند هم دیگران، از آن طرف که یک فضیلت است شما دست روی هر قضیه بگذارید می‌بینید ایثار گذشت فداکاری شجاعت بندگی صبر استقامت، من خیال نمی‌کنم این 40 تا فضیلتی که ما داریم آن 40 تا رذالت که ما داریم در این هفت هشت ده روزه در کربلا پیدا نشده باشد تمام فضایل در حسین علیه السلام و جبهه حسین علیه السلام تمام رذالت در عمر سعد و اصحاب عمر سعد، خودخواهی‌ها ریاست طلبی‌ها پول‌پرستی‌ها لجاجت‌ها عنادها حرف نشنیدنی‌ها دانسته پا گذاشتن روی حق و حقیقت، و بالاخره برسد به آن جا حسین علیه السلام بکشد دانسته بداند جهنم است اما باز هم برود به عکسش حسین علیه السلام دانسته بیاید کربلا همه عزیزانش را هم بیاورد دانسته برای شهادت هم بیاید آن چه داشته باشد بدهد حتی طفل شیرخوار حتی بچه‌ها و زینب و اسارت برای خاطر ایثار گذشت فداکاری در راه دین ترویج اسلام و نمی‌توانید شما یک رذالت که در کربلا بوده پیدا کنید که این رذالت آن جا نبود همه رذایل جمع بود، از این طرف هم نمی‌توانید یک فضیلت پیدا کنید که در کربلا در میان حسین علیه السلام و اصحاب حسین علیه السلام نباشد ما کم کار کردیم در قضیه کربلا البته مقصر هم هستیم آقا امام حسین علیه السلام چون که رحمت واسعه الهی هستند می‌بخشند ما را مورد شفاعت قرار می‌دهند همین مقدار که برایشان روضه می‌خوانیم مردم گریه می‌کنند خودمان گریه می‌کنیم خیلی اهمیت دارد خیلی ثواب دارد ادامه آن خون ابی عبدالله الحسین علیه السلام است و امام حسین علیه السلام از ما راضی است اما مقصریم درباره ابی عبدالله الحسین علیه السلام.

    چند تا کتابی که به درد بخور باشد در این 1400 سال راجع به کربلا نوشته شده خب خیلی کم است، فقه ما خیلی دامنه‌دار است اصول ما خیلی دامنه‌دار است اعتقادات ما خیلی دامنه‌دار است حتی اخلاق ما باز هم دامنه‌دار است اما راجع به قضیه کربلا در قدماء یک ارشاد است ارشاد شیخ مفید، آن هم معلوم می‌شود شیخ مفید آن طور که باید تحقیق بکند و آن طور که باید بررسی بکند وقت نداشتند و نکردند و یک کتابی نوشته‌اند اما خوب کتاب خوبی است، و در متأخرین یک لهوف است مثلاً در متأخر متأخرین این کتاب آشیخ عباس قمی است اما راستی یک بررسی کامل مخصوصاً با این عینک برویم توی قضیه کربلا یک کتاب معلم اخلاق، کتاب اخلاق، یک کتاب در فضیلت یک کتاب در رذالت مربوط به قضیه کربلا، کم کاری کردیم دیگر و این اگر به ما بگویند چرا؟ ظاهراً جواب نداریم می‌بینیم هم حتی روضه‌هایمان همه این از آن گرفته این از آن گرفته، بعضی‌ها هم می‌خواهند داغ بکنند برای این که مریدها گریه بکنند یک چیزهای ضعیفی گرفته‌اند می‌گویند، بعضی‌ها هم احتیاط می‌کنند دیگر جوری می‌شود که اصلاً نمی‌شود روضه خواند ولی راستی یک کتابی که بشود روضه خواند و گریه از مردم گرفت این لازم است این واجب است یعنی ما باید از مردم گریه بگیریم اما تحریک عاطفه که استخدام کرده باشد آن عاطفه را عقل ما علم ما خب این باید باشد د رمیان ما، کم است حالا از جمله همین عرض من که انسان ببیند راستی (برز الفضیله کله علی الرذیله کله)، خیلی جمله رسائی است انصافاً از پیامبر اکرم است دیگر خیلی این جمله رساست و ما از آن رذالت پند بگیریم از آن فضیلت هم پند بگیریم، بعد از دهه عاشورا خودمان یک ایثار و گذشت و فداکاری راجع به دین پیدا بکنیم.

    و ما راجع به دین ایثار و گذشت و فداکاری نداریم کم داریم الان این قضیه امر به معروف و نهی از منکر که سر تا پای قضیه کربلا می‌گوید امر به معروف و نهی از منکر سر تا پا، آن وقتی که امام حسین علیه السلام می‌خواهد قیام کند امر به معروف و نهی از منکر، (اما ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه لیرغب المومن فی لقاء الله حقا، انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لا مفسدا بل لآمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی رسول الله صلی الله علیه و آله و ابی علی بن ابی طالب علیه السلام) همین جور تا می‌آید روز عاشورا، (ان کان دین جدی لایستقیم الا بقتلی فیا سیوف خذینی) که دیگر آن آخر کار که هیچ چیز دیگر نداشت خودش آمد برای تبلیغ، اول روضه را خود امام حسین علیه السلام توی میدان خوانده یعنی امام حسین علیه السلام وقتی طفل شیرخوار را هم داد دیگر مهیا برای آمدن میدان شد اما به زینب گفت بروم یک تبلیغی بکنم شاید بتوانم یکی را آزاد کنم لذا آمد، تصرف ولایی هم کرد تصرف ولایی کرد همه خفه شدند زنگ‌ها از کار افتاد خودش را معرفی کرد تصرف ولایی را برداشت، نشد، بنا کردند هوچی بازی در بیاورند، باز تصرف ولایی کرد موعظه کرد در مذمت دنیا در دنیا طلبی و یک مقدار، دو دفعه تصرف ولایی را برداشت، دید نه همان‌ها که بودند هستند، دفعه سوم تحریک عاطفه کرد گفت چرا به بچه‌هایم آب نمی‌دهید؟ تصرف ولایی را بر داشت مالک بن یسر آمد جلو زخم زبان زد بعد هم سنگی به پیشانی آقا، آقا پیشانی‌اش شکسته شد گفت ببینید، یک ساعت بعد دیگر آمد جبهه، یک ساعت هم نه خداحافظی کرد آمد جبهه، از اول که شروع می‌کند اگر نروم و علی الاسلام السلام می‌گوید امر به معروف نهی از منکر تا آن آخر آخر می‌گوید امر به معروف نهی از منکر، حالا راستی ما طلبه‌ها توی خانه‌مان امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم؟ توی مجالسمان امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم یعنی مجالس غیبت و تهمت و شایعه و خب باید جلوگیری بکنیم نمی‌کنیم، اصلاً مسخره‌مان می‌کنند می‌فرمود بیاید یک روزی که منکر معروف بشود معروف منکر بشود الا نشود امر به معروف و نهی از منکر بکنید خب ما همین یک فضیلت را از امام حسین برداریم ایثار گذشت فداکاری صد در صد برای دین هیچ چیزی هیچ کسی در نظر مبارکش نیست جز خدا، جز دین خدا می‌گوید اسلام را باید تقویت کنم ولو برسد به آن جا که علی اصغرم را هم بدهم همه چیز بدهم، بیاید آن طرف ایثار و گذشت و فداکاری نیست به کجا می‌رسد؟ آقا امام حسین علیه السلام دلش می‌تپد برای این لشکر من جمله عمر سعد، آقا دو سه تا جلسه با این عمر سعد دارد، مجابش می‌کند دیگر، توی همه این مجالس مجاب می‌شود اما خودش هم می‌داند می‌داند مجاب است دیگر، شنیده‌اید دیگر، می‌دانید برای دیگران گفته‌اید وقتی که به او گفتند برو کربلا از اول شب تا به صبح توی صحن خانه راه می رفت زمزمه هم همین بود بروم کربلا جهنم است اما دیگر ریاست هست، نروم کربلا ریاست نیست اما بهشت هست، در آخر کار وقتی که انسان صفت رذیله‌ای بر آن حکم فرما باشد توجیه گر می‌شود دیگر گفت خیلی خب حالا بله همه چیزها درست است امام حسین علیه السلام هم مقرب است ما می‌رویم امام حسین علیه السلام را می‌کشیم و بعد هم ریاست پیدا می‌کنیم و توی ریاست‌هایمان هم توبه می‌کنیم، چه جور می‌شود یک آدم برسد به این جا؟ ریاست طلبی، پول پرستی لجاجت عناد عمر سعد درست می‌کند این عمر سعد اولش هم می‌گویند خوب بوده، اما همین خوبه چون رذالت داشته امام حسین کش می‌شود و دیگر وقتی آن ریاست طلبی یا پول پرستی گل بکند دیگر همه چیز به قول قرآن شریف سرپوش گذاشته می‌شود کور می‌شود کر می‌شود نفهم می‌شود آن که کار می‌کند آن رذالت است آن صفت رذیله است حالا ریاست طلبی باشد پول پرستی باشد حسادت باشد تکبر باشد این‌ها هم دیگر فرق نمی‌کند همه‌اش یکی است شدت و ضعف دارد و الا برای این که پدر انسان را دربیاورد انسان را بیچاره و بدبخت بکند همه‌اش یکی است خدا نکند یک صفت رذیله گل بکند دیگر برادر برادر می‌کشد حالا ولو پسر پیامبر باشد، برادر برادر را توی چاه می‌اندازد ولو پسر پیامبر باشد، بداند، می‌داند این کار نباید بشود ولی می‌برندش آن جا که خاطر خواه اوست، می‌بردش آن جا امام حسین علیه السلام می‌کشد، می‌بردش آن جا می‌داند بد است می‌گوید ای لشکر شاهد باشید اول کسی که تیر به خیام حرم زد من بودم یک تیر می‌زند به حرم امام حسین علیه السلام بعد هم آن چه توانست کرد دیگر شما نمی‌توانید در کربلا پیدا کنید یک رذالت که آن جا مجسم نشده باشد، حتی برسد به آن جا سر ببرند، بدن پاره پاره بکنند، اسب روی بدن مطهر آن هم بدن امام حسین علیه السلام که همه می‌دانند خود امام حسین علیه السلام در همین مصیبتی که خواندم برایتان در آن جا می‌گوید که ای بابا مگر من پسر پیامبر نیستم وقتی وارد مسجد می‌شدم پیامبر از منبر می‌آمدند پایین مرا در بغل می‌گرفتند می‌رفتند روی منبر من روی زانوی پیامبر می‌نشستم پیامبر حرف می‌زدند گاهی هم من را می‌بوسیدند مگر من آن نیستم؟ همه می‌گویند بله پس چرا این جور؟ لجاجت عناد حرف نشنیدن از عقل و وجدان و فطرت و دیگران، پیامبرهای درون پیامبرهای برون و ما از این قضیه کربلا خیلی باید هم بهره بگیریم هم بهره بدهیم.

    این عزا داری‌ها تا این جا آورده و خیلی‌ها هم این عزا داری‌ها را می‌خواستند مخصوصاً این انگلیس‌ها خدا لعنتشان کند می‌خواستند این را از بین ببرند رضا شاه وقتی که آمد سر کار همین آخوند نباشد و مسجد، حسینیه نباشد و عزاداری فقط همین دو چیز بود دیگر، نتوانست اما مرادم این جاست این عزاداری‌ها ادامه اسارت است ادامه شهادت است ثوابش دیگر مثل شهادت است ثوابش مثل اسارت است لذا توی این دهه محرم روضه خواندن ما خیلی خوب است این عزاداری‌ها خیلی خوب است اگر گناه توی آن نیاید خیلی عالی است بالاترین ثواب است تا این جا خوب اما هدف توی این هفت هشت ده روز در این دو ماه گم شده امر به معروف و نهی از منکر، زنده کردن دین اسلام هم احکامش هم اخلاقش هم اعتقاداتش و نمی‌دانیم چه بکنیم؟ یعنی شیطان جنی انس نتوانسته الحمدلله عزا داری‌های ما را بگیرد توانسته توی عزاداری‌های ما گناه بیاورد ولی الحمدلله اصل عزاداری‌ها هست و خیلی خوب اما این جا مرادم است نتوانسته عزاداری‌های ما را بگیرد باید خیلی شکر کنیم اما هدف را توانسته بگیرد یعنی معمولاً این 10 روز که این هیئتی‌ها جلسه دارند خیلی خوب کار می‌کنند عزاداری می‌کنند سینه زنی می‌کنند و اما فقط همین روضه است و عزاداری و گفتم ادامه هم هست ادامه شهادت و ادامه اسارت و ثواب خیلی بالا و اما این توی این حسینیه بعد از دوازدهم چه چیزی در آمد؟ آیا زن‌های بی حجاب با حجاب شدند یا نه؟ جوان‌های بی نماز نمازی شدند یا نه؟ مال مردم خوارها دیگر راستی مال دیگران را مال دیگران می‌دانند یا نه؟ این خیلی کم است و این باید باشد هدف امام حسین علیه السلام کار ما خیلی خوب است خیلی عالی است این عزاداری‌ها تشیع را این عزاداری‌ها تا این جا آورده اگر این عزاداری‌ها نبود حتماً تشیع نبود اما این جمله من برز الفضیله کله علی الرذیله کله در این 10 روز عاشورا، ما از آن رذالت‌ها و عمر سعد و اصحابش پند بگیریم از بی ادب ادب بیاموزیم، یک کمی پول پرستی و ریاست طلبی را آتش زیر خاکستر بکنیم از آن طرف هم ایثار و گذشت و فداکاری را رسوخ در عمق جانمان بدهیم لااقل در امر به معروف و نهی از منکر رو دربایستی نکنیم، این فریضه الهی که امام حسین علیه السلام برایش قد علم کرده است بتوانیم در روز قیامت برویم در زیر پرچم امام حسین علیه السلام بگوییم هم برایت عزاداری کردیم هم هدفت امر به معروف و نهی از منکر بود زنده کردیم و من تقاضا دارم از همه شما این مجالس ما خیلی مجالس بدی شده این مجالس عمومی، دیدن حاجی می‌رود حاجی یک جمله می‌گوید ناگهان همه شروع می‌کنند غیبت تهمت شایعه و این حرف‌ها 90 درصدش دروغ است 10 درصدش هم غیبت است یا اشاعه فحشاست، بد مجالسی است توی طلبه‌ها هم همین طور است بروید توی مدرسه‌ها این طلبه‌های جوان این طلبه‌هایی که آمده‌اند مرجع تقلید بشوند لیاقت دارند به این که راستی ملا بشوند می‌بینیم معلمشان توی درست غیبت می‌کند شایعه پراکنی می‌کند برویم توی حجره می‌بینیم دو تایی با هم دارند خبرهای به درد نخور، لااقل به درد نخور، چهار پنج نفری طلبه‌ها بنشینند همین است خیلی بد شده یعنی زندگی ما شده اشاعه فحشاء، زندگی ما شده غیبت، تهمت، شایعه، زندگی ما شده دروغ، و چکار بکنیم؟ نمی‌دانم، همه توی آن مانده‌ایم، چکار می‌شود کرد؟ ما به اندازه وسعمان این کارها را نکنیم که شماها نمی‌کنید اما امر به معروف و نهی از منکر هم به اندازه وسعمان بکنیم خدایا ما نگرانیم تو را به حق امام حسین علیه السلام و فضیلتش توفیق امر به معروف و نهی از منکر به همه ما عنایت بفرما.

                                                                                                                                   و صلی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365