اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی
صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
به تناسب دهه محرم و تبلیغ ما یک مقداری راجع به تبلیغ صحبت کنم.
اولاً قرآن این تبلیغ ما را واجب میداند و واجبش هم خیلی تأکید،
(فلولا نفرمن کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی
الدین لینذروا قومهم اذارجعوا الیهم لعلهم یحذرون) خدا دوست دارد مردم آدم باشند متقی باشند لذا واجب کرده است این
که یک عدهای طلبه شوند ملا شوند بروند تبلیغ دین بکنند تا آنها متقی شوند، ما آیه
را توی اصول خیلی با ان قلت قلت صحبت میکنیم اما روی آن حساب نمیکنیم که قطع نظر
از ان قلت قلتها این تبلیغ یک واجب است برای آن کسانی که لیاقتش را داشته باشند
یک واجب عینی است همه ما باید تبلیغ دین بکنیم به هر اندازهای که قدرت داریم حالا
ولو تبلیغ زن و بچهمان، تبلیغ توی مجلس که نشستهایم تبلیغ دین، تبلیغ اصول دین
تبلیغ اخلاق دین تبلیغ احکام دین، لذا اولاً قرآن این را واجب میداند واجب عینی با
طمطراق با تاکید، با چرا؟ فلولا نفر؟ چرا چنین نمیکنید؟ غیر از ظهور امر است که
دال بر وجوب است، یک نحو صراحت در وجوب است لذا ما طلبهها همه ما در آن وقتی که
باید درس بخوانیم واجب کفایی است یا برای خیلیها واجب عینی است در وقتی هم که
باید تبلیغ کنیم آن هم واجب کفایی نه، واجب عینی، و نه میشود تبلیغ فدای درس
خواندن بشود نه میشود درس خواندن فدای تبلیغ بشود.
اما قطع نظر از این وجوب این آیه تبلیغ (الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله)، ما را نبی تبلیغی میکند قرآن، خیلی مقام بالاست انصافا که باید
ما تبلیغ دین بکنیم و البته باید هم تقوی داشته باشیم، آن آیه از نظر تاکید وجوب
مقدم بر این است اما این از نظر مقام و منزلت مقدم بر آن هم هست یعنی تو در زمره
انبیاء هستی در زمره مبلغین حالا که چنین است باید تقوی داشته باشی و باید تبلیغ
خودت را بکنی، آن آیه یخشونه نداشت این آیه دیگر تصریح هم دارد این که باید متقی
باشی، همه شما میدانید که مشهور 124 هزار پیامبر از طرف خدا آمده 114 تا رسولند
یعنی کتاب داشتند البته کتابهایشان همه همه نابود شده بیعرضگی انسانها این که
باید جانشان را بدهند کتابشان باقی بماند، کتابشان رفته حالا یا جانشان هم باقی
مانده یا نه، بالاخره ما الان غیر از قرآن یک کتاب آسمانی نداریم و همین تورات و انجیل
هم که دستمان است خود یهودیها خود نصرانیها میگویند این کتاب خدا نیست، ضبط شده
علمای ماست لذا به آنها میگویند چرا 4 تا انجیل دارید؟ میگوید خب 4 تا عالم
نوشته دیگر لذا 114 تا کتاب داشتیم 114 تا رسول، مابقی 124 هزار پیامبر اینها
انبیاء بودند انبیای تبلیغی، نبی تبلیغی اسمش را میگذاریم نه نبی تشریعی، مثلا در
بنی اسرائیل اینها هزارها پیامبر بودند ولی همه آنها دین حضرت موسی را ترویج میکردند
هزارها پیامبر این طرف و آن طرف قرآن میگوید من جمله حضرت لوط نبی تبلیغی بوده
برای حضرت ابراهیم و همچنین تا آخر، بنابراین ما مثل همان انبیای تبلیغی الا این
که ما مبلغ پیامبر خاتم و قرآن کریم، خیلی تفاوت دارد لذا اگر بگوییم که پیامبر
گفته (علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل) نباید شک داشته باشیم از جهاتی نباید شک کنیم برای این که آن
انبیاء نه زحمت علم میکشیدند نه مرارت در مضیقه بودن و محروم بودن از امکانات
بالاخره پیامبر میشدند به خلاف ما که باید چه زحمتها بکشیم تا مجتهد جامعالشرایط
بشود یا چه زحمتها تا مبلغ دین بشویم اگر راستی بخواهد مبلغ دین بشود خیلی زحمت
دارد باید آشنایی کامل هم به احکام داشته باشد هم به اخلاق داشته باشد هم به
اعتقادات لذا حضرت امام در همین ولایت فقیه میگویند این علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل این ما فوق استفاضه است و راستی هم همین طور است،
زیاد روایت داریم خیلی از آنها هم صحیح السند ظاهر الدلاله بعضی هم دارد علماء امتی
افضل من انبیاء بنی اسرائیل آنها معصوم بودند البته ما هم باید در سر حد خودمان
معصوم باشیم یعنی آنها راستی گناه نمیکردند ما هم (الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه) دو دفعه تأکید میکند (ولایخشون
احدا الا الله) باید ملکه تقوی در عمق جان ما،
روح خدا ترسی در عمق جان ما رسوخ کرده باشد میشود یک نبی تبلیغی آن مال بنی
اسرائیل است و حضرت موسی بوده ما مال پیامبر خاتم و قرآن پیامبر خاتم و بالاخره
مربوط به ائمه طاهرین علیهم السلام، اینها چیزی هم نیست که انسان بخواهد با ان
قلت قلت درستش بکند، نه، حسابی هر دو آیه به ما میگوید نبی تبلیغی هستی البته با
شرایطش که عرض میکنم نبی تبلیغی هستی بلکه افضل از نبی تبلیغی زمان سابق و آیه
نفر هم به ما میگوید حتماً باید تبلیغ دین بکنی، به هر اندازه که میشود، امام
جماعت فقط بخواهد برود نماز بخواند و برود خانهشان این نمیشود، خدا رحمت کند
مرحوم حضرت آیت الله آقای آشیخ مرتضی مظاهری ایشان به من میگفت من اصلاً مسجد میروم
برای این که بعد از نمازم یک ربع صحبت بکنم و امام جماعت حتماً باید چنین باشد
دیگر، حتماً باید تبلیغ دین بکند و چیزی هم در نظرش نباشد جز دین و تبلیغ دین و در
فرصتها هم ما باید مبلغ دین باشیم ما باید مبلغ قرآن مبلغ اسلام عزیز باشیم اگر
وجوب بخواهید آیه نفر اگر مقام و منزلت بخواهید آیه تبلیغ و بالاخره هر دو آیه در
قرآن به ما میگوید طلبه، امام جماعت، مدرس، مرجع تقلید همه همه باید مبلغ دین
باشید، از هر دو اینها که بگذریم آن آیات امر به معروف و نهی از منکر (کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر) اصلاً اگر خوبید اگر شرافت دارید برای خاطر این است که امر به
معروف و نهی از منکر میکنید لذا اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنیم این آیه میگوید
آن آیه تبلیغ شامل تو نمیشود تو خوب نیستی وقتی خوبی از امت پیامبری، شیعه هستی،
شیعه امیرالمؤمنین هستی که امر به معروف و نهی از منکر، امر به معروف و نهی از
منکر هر چه بشود حالا گاهی با زن و بچهمان البته با تلطف با مهربانی گاهی توی
مجلس، مجلس هفت هشت ده نفری میبیند الان غیبت شروع میشود واجب عینی میشود
تبلیغ دین، یک بهانهای جلو بیاور مثلا بگو بچه جان بیا این جا تیمم کنم ببینیم
بلدی یا نه؟ برو بک ظرف آب بیاور پیش من وضو بگیر ببینم چه جوری است و جای این که
غیبت بشود یک کسی را بیاورید جلو، باید همه ما تایید بکنیم علماء را تایید بکنیم
بزرگان را دفاع بکنیم از مسلمانها میبینیم الان غیبتش شروع میشود بنا کنیم
تعریف کنیم دیگر، نمیشود که خوبی نداشته باشد، آن خوبیاش را بنا کنیم تعریف کنیم
این خودش یک نهی از منکر است هم امر به معروف است هم نهی از منکر و اگر هم منبر میشود
منبر، اگر هم مسجد میشود توی مسجدمان بالاخره، نمیشود همین طور ساکت بمانیم لذا
بسیاری از این ائمه جماعات که میروند نماز میخوانند و میروند دنبال کارشان، اینها
این مصداق امر به معروف و نهی از منکر و این بالاترین امر به معروف و نهی از منکر هم
هست، این سه.
چهارم مهمتر از همه اینها این که ما وارث انبیاء که هستیم هستیم
ما تشیع را از زمان امام صادق علیه السلام تا الان ما آوردهایم از نسلی به نسلی
این دیگر غیر از آن آیه نفر است و غیر آن آیه تبلیغ است و غیر این مصداق امر به
معروف و نهی از منکر است یک چیز خیلی بالاست، ما وارث آدم صفی الله هستیم ما وارث
نوح نبی الله هستیم ما وارث پیامبر اکرم هستیم ما وارث امام صادق علیه السلام
هستیم اگر طلبههای امام صادق علیه السلام نبود مگر میشد تشیع را از آن ببریم به
نسل دیگر؟ رسید به غیبت صغری مگر میشد تشیع را از غیبت صغری بیاوریم به غیبت کبری
کی آورد؟ این طلبهها، بعدش هم الحمدلله مثل شیخ مفیدها مثل شیخ طوسیها بعد هم
مثل طلبههایشان این طلبههای بعضی اوقات همین طور که طلبههای امام صادق علیه
السلام بیش از 1000 نفر بودند طلبهها علمای قدماء هم بیش از 1000 نفر اما در یک
مشقت و سختی عجیبی اگر تنها هم میدیدند کله آنها را میکندند ولی میرفتند درس و
بحثشان را میکردند و درس و بحثشان را مینوشتند و مثل حالا طلبهها نیست که تنبل
باشند، نه بابا اصول اربع مأه در زمان امام صادق علیه السلام درست شد کی کرد؟ طلبهها
400 کتاب بنام اصل و این 400 کتاب است که ما کافی داریم استبصار داریم، تهذیب
داریم من لایحضر داریم این کتابهایی که کتاب روایی ما زحمت آنهاست که علامه
مجلسی توانسته این کار فوقالعاده مهم را انجام بدهد آن طلبهها 400 کتاب نوشتند
البته بعضی از این 400 تا کتاب در زمان حضرت رضا علیه السلام هم بوده، در زمان
موسی بن جعفر علیهما السلام آقا زندان بودند این کتاب راجع به شیعه و راجع به
روایت مینوشت حالا غیبت کبری این 1000 سال ما طلبهها خیلی کار کردهایم انصافا،
شیعهگری را از نسلی به نسلی تا رسیده الان، ما طلبهها هم که شیعه گری را میدهیم
به نسل آینده، و این مقام دیگر از آن مقام اول و دوم و سوم خیلی بالاتر است، خیلی،
لذا باید قدر خودمان را بدانیم معمولاً هم نمیدانیم ما طلبهها قدر خودمان را نمیدانیم
و خیلی از ماها هم رفتهایم توی دنیا و زرق و برق دنیا و درس فدای همه چیز و این
بعضی اوقات حضرت امام میگفتند ذنب لایغفر، راستی هم گناه خیلی بزرگ است انسان درس
را فدای همه چیز بکند.
حالا این مقام و منزلت ماست البته شرایط دارد شرط اولش آشنایی به
دین، میخواهد تبلیغ دین بکند الذین یبلغون رسالات الله، میخواهد تبلیغ دین بکند
مثل پیامبرهای سابق آنها علم لدنی داشتند ما علم لدنی نداریم بله اگر راستی متقی
شدیم اگر راستی آن تقوی در روح ما کار کرد یک الهاماتی هم پیدا میکنیم ولی حالا
این کم است ما باید درس بخوانیم حسابی ملا بشویم حسابی آشنای به دین باشیم حسابی
آشنای به دین چیست؟ همه ما طلبهها همه شما که این جا نشستهاید باید آشنایی کامل
به اعتقادات، اگر کسی از شما بپرسد به چه دلیل امام زمان هست؟ به چه دلیل معاد
معاد جسمانی است؟ به چه دلیل خدا عادل است؟ به چه دلیل خدا هست؟ و سایر اعتقادات،
شیعه 114 تا اصل دارد که این 114 اصل را من در آخر رساله عملیه آوردهام تشیع 114
تا اصل دارد خب همه ما باید وارد این 114 تا مسئله باشیم حالا مجتهد نیستیم وارد
در آن باشیم، از نظر اخلاق ما باید آشنا به کافی شریف باشیم مخصوصاً جلد دوم، ما
باید آشنا به بحار علامه مجلسی باشیم باید اخلاق را خوب بدانیم.
سه، احکام ما باید راجع به رساله عملیه حسابی مسلط باشیم حتی در
منبرهایمان مقید باشیم مسئله بگوییم منبرهای ما باید هم مسئله داشته باشد هم اخلاق
داشته باشد هم اعتقادات، مانعی هم ندارد یک ربع بیشتر صحبت نکنید هر سه باشد، عالی
میشود اگر آشنا باشید میتوانید در یک ربع 20 دقیقه هم اعتقادات بگویید هم مسئله
بگویید هم اخلاق بگویید، بله اخلاق دامنه دار است اما بالاخره شماها جوان و اصلاً
مهیا برای این که دامن بزنید به این مسائل دامنه دار و راستی آن کسانی که به جایی
رسیدند مرحوم سید صاحب عروه میفرماید من 7 مرتبه جواهر را یک دوره مطالعه کرده ام
خیلی عجیب است ما طلبهها که مبلغ هستیم 7 مرتبه نه، یک مرتبه تمام این بحارالانوار
را باید خوانده باشیم، خیلی چیز دارد بحار خیلی چیز دارد راستی بحار است و ما از
این دریای علم ائمه طاهرین باید خیلی استفاده کنیم برای دیگران، لذا شرط اول ما
علم است باید ملا باشیم، ملا نباشیم میآییم سرمه چشمش کنیم کورش میکنیم به
روحانیت ضربه میزنیم، بیسوادی خیلی بد است انصافا خیلی بد است باید بگوییم که از
هر رذیلهای پستتر جهل است، این شرط اول است که ما طلبهها باید داشته باشیم و
نگوییم هم حالا که شرط را نداریم پس بنابراین تبلیغ نرویم، نه، در روز قیامت گیرید
در روز قیامت آن کسانی که نمیدانند از او سؤال میکنند میگویند چرا تبلیغ نرفتی؟
میگوید که نمیدانستم میگویند چرا نرفتی یاد بگیری؟ (هلا تعلمت؟ اول هلا عملت است بعد هلا تعلمت)، نمیپذیرند از ما که نه بابا هم وقت داریم و هم میشود و اگر ما
در شبانه روز نظم داشته باشیم خیلی کارها میشود کرد، اگر از این عمر استفاده کنیم
خیلی کار میشود کرد هم در اخلاق و هم در اعتقادات و هم در احکام.
شرط دوم تقوی الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه خشیت میخواهند
یعنی روح خدا ترسی در عمق جان این حکم فرما باشد فقط خشیت از خدا دو دفعه تکرار میکند
ولا یخشون احدا الا الله، انسان باید خشیت در مقابل خدا، نه خشیت در مقابل هوی و
هوس، خشیت در مقابل شیطان خشیت در مقابل نفس اماره، در مقابل صفات رذیله، نه،
ولایخشون احدا الا الله خضوع و خشوع در مقابل هیچ کسی نه جز خدا یعنی غیر خدا چه
میشود؟ بتها غیر خدا هستند آن بتها کیا هستند؟ بالاترین بت هوی و هوس ما،
بالاترین بت صفات رذیله ما، بالاترین بت نفس اماره ما، لذا ما باید نه تقوی، ما
فوق تقوی، از ما طلبهها ما فوق تقوی میخواهند، از همه تقوی میخواهند، همه باید اهمیت
به واجبات بدهند حسابی، اهمیت به مستحبات بدهند حسابی اجتناب از گناه داشته باشند
100 درصد اگر یک دفعه گناه کردند تضرع زاری گریه راستی توبه، این را از همه میخواهند
و الا دینش ناقص است دیگر.
من یک وقت به شما میگفتم من از همه 14 معصوم روایت بلکه روایات
دیدهام این که اگر یک کسی از نظر اعتقادی از نظر شعاری خوب باشد از نظر عمل کوتاه
باشد این کافر عملی است تقوی از همه میخواهند همه باید متقی باشند اما ما طلبهها
چه؟ از مایک تقوای خاصی میخواهند و لایخشون احدا الا الله، نگویید هم نمیشود
باید بشود نمیتوانم و نمیشود و نمیدانم هم در قاموس هیچ کس نیست اگر بخواهد حتماً
میشود، ما نباید شیخ انصاری زبان زدمان باشد مقدس اردبیل زبان زد ما باشد، نه، ما
از اول که وارد میشویم بگو کلمات لغت عرب برسه گونه است از همان وقت باید بال دوم
را شروع کنیم تا کم کم برسیم شیخ انصاری مقدس اردبیلی خیلی بودند، ولایخشون احدا
الا الله.
خب ما طلبهها این دو تا بال را باید داشته باشیم.
اما یک چیز دیگر هم که قرآن خیلی روی آن پافشاری دارد این دو تا
بال ما باید رنگ داشته باشد رنگ چه؟ رنگ خدا (صبغه الله و من احسن من الله صبغه) ما توی تبلیغهایمان توی نماز جماعتهایمان توی گفتارمان،
کردارمان هیچ در نظر نداشته باشیم جز دین خدا، و این مشکل هم هست مشکلتر از اول و
دوم است اما (و ما امروا الا لیعبدوا الله
مخلصین له الدین)، نمیشود که ما برای غیر خدا،
یک دفعه مثلا غیر خدا خودش میآید که حتماً میآید آن خیلی خوب اما یک دفعه
بخواهیم غیر خدا را بیاوریم به کارهایمان رنگ بدهیم میشود صبغه الشیطان که در
قرآن صبغه الشیطان هم داریم، صبغه الله، این هم شرط سوم.
شرط چهارم که ما طلبهها باید داشته باشیم این که باید در گفتار و
کردارمان عاقل باشیم، هم باید ملا باشیم هم متدین باشیم هم عاقل باشیم، بدانیم همه
حرف را همه جا نمیشود زد بدانیم طرز حرف زدن چه جوری باید باشد آداب و رسوم
اجتماعی حتماً باید مراعات بشود و بالاخره عقلمان در تبلیغمان راهنمای ما باشد اگر
تعصبها به جای عقل باشد اگر بدون این که عقل کار بکند هوی و هوس در گفتار ما کار
بکند اگر مراعات آداب و رسوم اجتماعی نکنیم در استخدام لغت باید خیلی باید مواظب
باشیم بعضی اوقات یک لغت استعمال میکند همه منبرش به طور کلی از بین میرود، در
استخدام لغت، در استخدام حرف زدن این فصاحت و بلاغت را ما طلبهها آن وقتها میخواندیم
دیگر حالا آن هم از بین رفت، آن وقت که از آن چیز نمیفهمیدیم دیگر حالا که هیچ،
این فصاحت و بلاغت، فصاحت یعنی خوب حرف زدن، بلاغت یعنی به جا حرف زدن و عقل ما
باید این فصاحت و بلاغت را یک رنگ بدهد به تبلیغ ما، مشکل است این از آن ملا شدن
از آن متقی شدن مشکلتر است و همین جور که باید رنگ خدا داشته باشد باید رنگ این
فصاحت و بلاغت داشته باشد به آن میگویند آداب و رسوم اجتماعی، آداب و رسوم
اجتماعی را حتماً باید مراعات بکنیم.
دیگر خسته شدید همین مقدار بس است اگر این 4 چیز مراعات بشود دیگر
خدا هم کمکمان میکند دیگر وقتی کمک کرد کلاممان تأثیر دارد و الا اگر کلام تأثیر
نداشته باشد معلوم است که تبلیغ ما فایده ندارد و اگر بخواهیم کلاممان تأثیر داشته
باشد این 4 چیز حتماً باید مراعات بشود هم باید ملا باشیم تا بتوانیم جا بیندازیم
هم باید متقی باشیم تا تقوای ما به زبان ما یک جاذبه بدهد به خود ما یک جاذبه بدهد
هم باید خلوص داشته باشیم تا پروردگار عالم کمکمان بکند و هم باید عقلمان را به
کار بیندازیم فصاحت و بلاغت توی گفتارمان توی مجالسمان فصاحت و بلاغت داشته باشیم،
خیلی مشکل است، تا این که حکومت بر دلها پیدا کنیم.
به همه شما بگویم ما وقتی میتوانیم کار بکنیم که حکومت بر دلها
پیدا کنیم و تا حکومت بر دلها پیدا نکنیم نمیتوانیم کار بکنیم و اگر بخواهیم
حکومت بر دلها پیدا کنیم باید در مجالستان روی منبرتان مسجدتان این فصاحت و بلاغت
را داشته باشید علاوه بر این که ملا باشید علاوه بر این که متقی باشید علاوه بر
این که به خودتان هم رنگ خدا بخورد (صبغه الله و
من احسن من الله صبغه).
خدا را قسمش میدهم به حق آقا امام زمان توفیق به آن چه گفتم به
همه ما عنایت بفرماید. از همه شما التماس دعا.
و صلی الله علی محمد و آل محمد