اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
فرمودهاند اگر چند نفر شریک در قتل کسی باشند گفتهاند هر کدام اینها باید آن کفاره جمع را بدهد و اگر سهوی است هر کدام آنها باید این کفاره مرتبه را بدهند ادعای شهرت شده ادعای اجماع شده و دلیل هم آورده اند دلیلشان این است که کل واحد اینها یصدق انه قاتل و چون که صدق قتل بر آنها میشود بنابر این همه آنها باید این کفاره را بدهند مسئله از این جهت مشکل است که شهرت هست ادعای اجماع شده و خلافی در مسئله دیده نشده اما از آن طرف اینها کل واحد قاتل هستند این دلیلشان است کل واحد بالشرکه که قاتل هستند نه بالاستقلال و آن روایاتی که خواندیم کفاره جمع یا کفاره مرتبه درست میکرد آن جاها بود که بالاستقلال قاتل باشد و ما بگوییم که تفاوت نیست بین این که قاتل بالشرکه باشد یا قاتل بالاستقلال این باید آن کفاره را اگر عمدی است کفاره جمع اگر سهوی است کفاره مرتبه داده بشود مشکل است انصافاً، آنجا که یک نفر یک نفر را بکشد خب روایتها من قتل رجلا من قتل مؤمنا حالا یک دفعه یک جوری است من نیست یک نفر نه، افرادی قتل مؤمناً این باید هر کدامشان کفاره بدهند روایتها آن را نمیگیرد و این که ما بگوییم این قاتل است خب قاتل باشد که است یعنی دو سه نفر این را کشتهاند در قتل بالشرکه اگر یادتان باشد این دو سه جور فرض میشود مثلاً در روایات داشتیم اگر کسی کسی را بکشد یک کسی دیگر دستهای او را بگیرد یک کسی آن مواظب باشد کسی نیاید خب گفتند او را که میکشند آن کسی است که قاتل است اما آن کسی که دستهای او را گرفته دستهایش را قطع میکنند آن کسی که عین بوده چشمهایش را کور میکنند اما چون قاتل نیست بنابر این آن قصاص که برای آن هست برای اینها نیست و اما یک دفعه سه نفری او را میکشند یک کسی کارد میزند توی سرش یکی کارد میزند توی قلبش یکی کارد میزند توی پشتش و بالاخره سه نفر این را میکشند آیا هر سه نفر را میشود کشت یا نه اگر اولیای دم حاضر باشند دیه بدهند خب میتواند هر سه را بکشد و الا اگر حاضر نباشند هیچ کدام را نمیشود کشت برای این که این قاتل بالاستقلال نیست تا النفس بالنفس آن را بگیرد، لذا آنجا در حالی که صدق قاتل هم میکرد اما چون قاتل بالشرکه بود میگفتند نه نمیشود کشتش، سه نفر را برای یک نفر بکشند میگفت نمیشود اما مثل زن است اگر کسی زنی را بکشد خب چونکه دیهاش نصف است آیا میشود او را کشت یا نه؟ گفتهاند آری اما به شرط این که اولیای دم نصف دیه این زن را بدهند به اولیای آن ، در شرکت هم همین را میگویند سابقاً اگر یادتان باشد که دو سه نفر اگر یکی را کشتند اینها قاتل نیست، قاتل بالشرکه است لذا اگر مثلا دو نفر کشتهاند میتواند هر دو را بکشد به شرطی که 1000 دینار بدهد به آن دو نفر یعنی به اولیای آن اولیای آن خب این مسئله است بنابر این اگر این شرکت شرکت در قتل نباشد که اصلاً قاتل صادق نیست و ما بخواهیم بگوییم که کفاره بده اصلاً صادق نیست اگر شرکت باشد باید بگویید که تفاوتی بین قاتل بالشرکه و قاتل بالاستقلال ولو در دیه هست در قصاص هست اما در این کفاره نیست خب میگوییم چرا؟ دلیلش چیست؟ یصدق انه قاتل میگوییم یصدق انه قاتل بالاستقلال یا بالشرکه؟ اگر شما خیلی بخواهید که نمیشود خیلی بخواهیم ما موافقت بکنیم که مخالفت است بگوییم که این کفاره جمع را قسمت بکنند یک کسی بنده آزاد کند یک کدامشان دو ماه روزه بگیرد یک کدام هم 60 مسکین طعام بدهد خب کسی نگفته است اگر راستی بخواهیم بگوییم که کفاره خب همه آنها کفاره بدهند چرا هر سه کفاره مستقل بدهند؟ در قتلش که نمیگوییم هر سه قصاص مستقل یا دیه مستقل بدهند اگر سه نفر یک نفر را کشتند حالا اولیای دم میگوید من دیه میخواهم دیه را کی باید بدهد خب همین جور که آنجا میگویید یک دیه بالشرکه بدهند در اینجا هم بگویید که این کفاره کفاره جمع یک قدری مال آن یک قدری مال آن یک قدری مال آن، و اما اینکه بگویید هر کدام اینها باید دو ماه روزه بگیرند یک بنده آزاد کنند 60 مسکین را طعام بدهند چرا ؟ لا نه قاتل ،نمیشود درستش کرد دیگر ، لذا از این جهت هم فرق نمیکند که حقالله باشد یا حق الناس ،خب بله ما میگوییم حقالله است حالا بزرگان میگویند حق الله است که در مال است ما میگوییم نه اصلاًحق الله است یک چیز مستقلی است برای قاتل هست این جا مرادم است این فرق نمیکند که حق الله باشد یا حق الناس باشد اگر سه نفر یک نفر را کشتند یک کسی کارد زد به قلبش یکی به سرش یکی به سینهاش بالاخره به واسطه سه تا کارد به واسطه این سه نفر کشته شد میشود هر سه را کشت ؟ نه، سه تا دیه گرفت ؟ نه، پس باید چه کرد ؟ اگر قصاص است بالشر که باید باشد اگر دیه است بالشر که باید باشد خب این مسلم است دیگر ، خب در کفارهاش هم بگویید بالشر که باید باشد به اندازه جرمش کفاره ، جرمش چقدر است؟ لذا به اندازه جرمش کفاره، همین جور که به اندازه جرمش دیه است لذا این قول اقوی است اما خب هیچ کس نگفته است خب میگویم هیچ کس نگفته قول شما هم که درست نیست پس برو سر برائت بگو رفع مالایعلمون این حق الناس را دادیم حق الله را نمیدانیم هست یا نه ؟ رفع مالایعملون ، فقط مخالف شهرت است اگر شهرتی اجماعی در مسئله باشد چشم واما اگر شهرت اجماع در مسئله نباشد یا باید بگوییم این حرف را هم بگوییم خوب است بگوییم مراجعه میشود به حکومت حکومت روزهاش را میدهد به یکی بنده آزاد کردنش را میدهد به یکی و 60 مسکین طعامش را هم میدهد به یکی، چنانچه حکومت 350 دینار از آن میگیرد 350 دینار از آن میگیرد 350 دینار از آن میگیرد میدهد به آن اولیا اگر هم میخواهدبکشد خودشان که نمیتوانند بکشند باز بر میگردد به حکومت حکومت میگوید خیلی خوب طوری نیست من هر سه را میکشم اما شما باید700 دینار بدهید به اولیای اینها را لذا اینها را میکشد700 دینار هم از آن کسی که اولیای مقتول است میگیرد ،حالا این حرف را نزنید که کل واحد قیاس هم نیست این حرف من برای این که اگر بدهیم دست حکومت آن بمایراه حکم میکند و مسئله ما چون که نمیدانیم چه جوری است خب همین است که یاد ما دادهاند که آقا حکومت قضیه را حل میکند خب مراجعه میکنیم به حکومت به حکومت صالحه ، حکومت عادله بمایراه حلش میکند و بمایراه حل کردن بهترین حلها همین است همین طور که دیه را تقسیم میکند بر سه نفر، حالا اگر نپذبرید هیچ، نمیدانیم این دو ماه روزه باید بگیرد یانه؟ رفع مالایعلمون و اما این که هرسه تا باید باید سه تا بنده آزاد کنند یک نفر کشتهاند سه تا بنده آزاد کنند هر کدام باید دوماه روزه بگیرند هر کدامشان باید سه تا 60 مسکین طعام ، چرا ؟ لا نه قاتل ، میگویم لا نه قاتل که نیست لا نه قاتل بالشر که است همان جور که آن جاها قسمت میکنید و روایت داریم این جا هم قسمت بکنید اگر هم قسمت نمیکنید خب بگوببد هیچ، نمیدانیم آیا چیزی هست یا نه ؟ رفع مالایعلمون، این هم این مسئله
مسئله دیگری که آن هم مسئله مشکلی است اگر یک بچه یک کسی را کشت بالغ نیست یک پسر 13 ساله کارد زد به قلب یک کسی ویک کسی را کشت راجع به دیهاش گفتهاند که ولی این باید دیه بدهداز مال خود این بچه بعضیها هم گفتهاند که صبر میکنند بزرگ بشود وقتی بزرگ شد دیه را از او میگیرند و حتی بعضیها گفتهاند که وقتی بزرگ شد اگر اولیاء دم بخواهند بکشندش میکشندش، که الان هم در محکمههای همین جمهوری اسلامی همین جورهاست صبر میکنند بزرگ بشود وقتی بزرگ شد احکام را بر آن بار میکنند یا میکشند یا دیه میگیرند این از نظر حق الناس مثل بدهی میماند همین جور که اگر کاسه کسی را شکست من اتلف مال الغیر فهو له ضامن گفتهاند که بالغ و غیر بالغ ندارد گفتهاند این ضامن است و آن ولی او اگر این مال دارد از مالش بر میدارند و اگر مال ندارد روایت داریم بعد میخوانم خود آن ولی باید بدهد و بالاخره یا این که بزرگ می شود وقتی بزرگ شد از او آن کاسهای را که شکسته آن مال مردم را که از بین برده، خب مانحن فیه هم همین جور تا این جا حرفی نیست اما حرفی که هست گفته اند کفاره دارد یا نه ؟ گفتهاند نه، چرا؟ گفتهاند رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم دیگر آن وقت هم که بزرگ شد شما بخواهید کفاره برایش درست بکنید دیگر وجهی ندارد یک چیزی را میخواهید زنده بکنید در حالی که مرده بوده و اگر مطالعه کرده باشید مثل صاحب جواهر به همین رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم تمسک میکنند و میفرمایند کفاره نه میگویند قصاص آری دیه آری در قتل خطایی هم گفتهاند اگر بچه 13 ساله یک کسی را بکشد چون که دیهاش مال عاقله است خب عاقله، باید بدهند دیگر آن مربوط به این نیست و اما این حالا کفاره دارد یا نه؟ گفتهاند نه برای رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم ، لذا این جور طی کردهاند مسئله را
و اما رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم این را سابقاً صحبت کردیم و مفصل صحبت کردیم گفتیم رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم مربوط به ضمانات است یعنی مربوط به قتل است ، نمیکشندش اما حالا نمیکشندش چه میکنند ؟ آن حرفهاست که فقهاء و روایات و اینها گفتهاند بالاخره خون این کسی که مقتول است از بین نخواهد رفت حالا یا از مالش بر میدارند یا میگذارند بزرگ بشود وقتی بزرگ شد از او میگیرند رفع القلم عن الصبی مربوط به آن جاست و اما ما بخواهیم بگوییم رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم یک بچه 14 ساله هر غلطی میخواهد بکند بگوییم طوری نیست هیچ کس نگفته، یک بچه 14 ساله دزدی کند رفع القلم عن الصبی لواطه بدهد زنا بکند رفع القلم عن الصبی هیچ کس نگفته لذا این رفع القلم عن الصبی هیچ کس نگفته که مربوط به گناهان است حتی مثلاً رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم آوردهاند حتی به این جا مثل یک حیوان است دیگر نماز بخواند نمازش هیچ، نماز تمرینی است، مسلم نماز تمرینی است یعنی چه ، همین آقا اگر حج برود و درست حجش را بجا بیاورد مجزی از حجهالاسلام است دیگر، وجه ندارد ما بگوییم که اعمال این واجب نیست به جا بیاورد اما خب حالا نماز ظهر و عصر خواند تمرین است ؟ نه، مسلم تکلیف میگیردش منتاً گفتهاند که تکلیف نداری اما این که واجب نه و تمرینی است اینها نیست مسلم ،تمرین نیست، مسلم وقتی که بچه ممیز باشد نماز بخواند همان نماز را خوانده واجب نبوده همان نماز را خوانده تأکید هم زیاد درآن شده مستحب هم هست ثواب هم برای خودش است حالا به پدر و مادرش هم مسلم می دهند چنانچه اگر حج را بجا بیاورد ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا این مستطیع است حجش را بجا آورده تمام شد. لذا ما در آن بحثها گفتیم نه این رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم مربوط به دیات و ضمانات و آن هم نه مطلق ، و باید ببینیم که کجاهاست ، لذا این است که گفتیم سابقاً، کی گفته دلالت بر وجوب است ، لذا همه اعمال همه خطابات این را میگیرد ، حیوان که نیست یا ایهاالناس است دیگر همه خطابات این را میگیرد و وقتی همه خطابات این را گرفت دلیل امتنانی میآید به اندازه آن دلیل وجوب را برمیدارد فعلیت برای این هست تنجز نیست تنجزش را هم رفع مالایعلمون بر میدارد اصل تشریع اصل مصلحت یعنی این تکلیف که اقتضا و انشاء و فعلیت برای این هست تنجیز نیست تنجیزش را هم این رفع النسیان و رفع مالایعلمون و رفع القلم و امثال اینها این تنجز را بر میدارد وقتی تنجز را برداشت دیگر خواه نا خواه فعلیت هست وقتی فعلیت را بجا بیاورد نماز خوانده اتفاقاً نمازش را هم بیشتر به آن ارج میدهند بارکالله بیشتر به او میگویند پدرش نماز ظهر و عصر میخواند و این بچه هم نماز ظهر وعصر بخواند مثل پدرش ثواب آن تشویق آن بارکالله آن خیلی بیشتر از پدرش است مثل اهمیت به مستحبات است که یک کسی نماز صبح بخواند تا نماز شب، خب نماز شب بارکالله بیشتر دارد مقام محمود دارد چون واجب نبوده و نماز شب خوانده، نماز صبح که وظیفه است باید یخواند بارکالله ندارد لذا این بچه نماز ظهر و عصرش باید بارکالله بیشتر روی آن باشد بله واجب نیست ، حالا ایشان هم میگویند که اگر این بچه میگوید اشهد ان لا اله الا الله بگوییم نه این بچه مسلمان نیست پدر و مادرش کافرند این هم کافر است ، نمیشود اینها را بگوییم دیگر، لذا وجوب برداشته میشود، اصلاً امتنان معنایش همین است ما در قاعده لاضرر و امثال قاعده لاضرر میگوییم امتنانی است ، امتنانی فقط میتواند وجوب را بر دارد نه اصل را لذا یک کسی میخواهد ضرر به خودش بزند و وضو بگیرد چرا باطل باشد امتناناً وضو نگیر اما حالا میخواهد وضو بگیرد روایت هم داریم در کتاب حج روایت صحیح السند امام صادق سلامالله علیه سرماخورده بودند غسل برای ایشان ضرر داشت غسل کردند بعد به ایشان گفتند یا بن رسولالله غسل برای شما ضرر داشت گفت که نمیشود که در حج و امثال اینها تبمم بکنم ، بگذار غسلم را بکنم و اصل وجوب برداشته میشود اصلاً امتنان این است اگر ما بخواهیم بگوییم فعلیت برداشته میشود خلاف امتنان است وهمه این عناوین ثانوی همهاش اینها امتنانی است قاعده حرج و قاعده عسر و قاعده ضرر و قاعده رفع قلم و قاعده رفع مالا یعلمون و از همین جهت رفع مالایعلمون وجوب را برمیدارد اما احتیاط چه؟ الاحتیاط حسن علی کل حال این میخواهد دوتا نماز بخواند کی گفته نخوان ؟ گفته بارک الله ،گفته میخواهی احتیاط کنی بارک الله اما از تو با رفع مالایعلمون وجوب را از تو بردارم ما نحن فیه هم همین است میگوید وجوب را بردار و اما تکلیف را بردار فعلیت را بردار میگوییم دلیل میخواهد فعلیت را برداریم دلیل امتنانی تنجز را بر میدارد و وقتی تنجز را برداشت اقتضا و انشاء و فعلیت به حال خود باقی است یا ایها الذین آمنو، یا ایها الناس همه را میگیرد ما نحن فیه هم همین است ما نحن فیه فقط آن میتواند وجوب را بردارد اما حالا وقتی که این بزرگ میشود آیا برایش واجب است یا نه؟ درحالی که نابالغ است اینها را به جا میآورد اینها وضعش چه جوری است ، دیگر ما نمی توانیم با رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم بگوییم که کفاره ندارد و بهترین راه این است که اگر میتواند به جا بیاورد که بجا بیاورد اگر هم نمیتواند وقتی بزرگ شد کفاره را به جا بیاورد مثل همان ضمانات را با تکلیف این جا فرق نگذاریم بگوییم هرچه مرحوم صاحب جواهر فرق گذاشتهاند بین ضمانش یعنی بین دیه و بین تکلیفش وما میگوییم که دیگر فرقی نیست اگر نیست هیچ کدام نیست اگر هست هردو هست و اما این که حق الناس نباشد حق الله باشد ، آن وقت حق الناس به رفع القلم تمسک نمیکنند به تکلیف به رفع القلم تمسک میکنند میگوییم اصلاً خود صاحب جواهر از کسانی است که در قتلش به رفع القلم عن الصبی حتی یحتکم تمسک میکند آن جاها سابقاً اگر یادتان باشد و ما بخواهیم بگوییم رفع القلم عن الصبی دیات را نمیگیرد دیه هست اما تکلیف را میگیرد و آن روزه برایش نیست خب میگوییم اگر هست هر دو هست اگر نیست هیچ کدام نیست تکلیف را برنمیدارد وجوب را برنمیدارد نمیتواند وجوب را بردارد محال است رفع القلم بیاید تکلیف را یعنی مقام اقتضا را بزند مقام فعلیت را بزند محال است آن چه میتواند بزند مقام تنجزش است لذا عبادات این مشروع است این تقریباًمخصوصاً متأخرین مشهور درمیان اصحاب است که عبادات بچه مشروع است ، مشروع است همین است یعنی تنجز ندارد اما فعلیت دارد این معنای مشروعیت است یعنی فعلیت دارد یعنی نماز که میخواند مثل نماز پدرش است هیچ فرق با هم ندارد این معنایش است دیگر ، فقط وجوب نیست ، این خلاصه حرف ماست اگر نپسندیددیگر حاشیه منهُ حاشیه منهِ به آن بزنید ،
مسئله هفتم که در مسئله است این هم مسئله مشکلی است این است اگر یک کسی محکوم به اعدام است مثل زن شوهردار مرد زندار زنا داده حالا دارند میروند رجمش بکنند شوهر این زن انتقام گیری میکند و مرد را میکشد خب اولاً این کار حرام است یا نه ؟ آری آیا قصاص هم میشود ؟ حالا قصاص هم بشود یا نشود آیا کفاره براین واجب است یانه؟ کار کار حرامی است برای این که زن زنا دهنده را مردم که نمیتوانند رجمش بکنند حکومت باید اجازه بدهد مردم سنگسارش بکنند حالا خود مردم جمع شدند این را کشتند خب نمیشود که، حرام است لذا حرمتش را هم گفتهاند شکی نیست، این از مناصب حکومت است مردم نمیتوانند این کارها را بکنند حالا شوهر این زن مردی را که با این زن زنا کرده زنش را و خود مرد را میبرند سنگسار کنند این انتقام گیری میکند هر دو را میکشد یا یکی را میکشد خب میگویند حرام است آیا دیه دارد یا نه ؟ ادعای شهرت شده که دیه ندارد آیا کفاره دارد یا نه ؟ شبهه کردهاند مشهور گفتهاند کفاره دارد ، نمیدانم چرا ؟ اگر دیه ندارد خب کفاره هم بگویید نه اگر دیه دارد کفاره هم بله اگر کفاره دارد دیه هم بله و این که دیه نه کفاره آری مگر این که بگویید شهرت در مسئله هست و الا کارش حرام است ما بخواهیم دیه برای این درست بکنیم مشکل است انصافاً یک کسی یک ساعت دیگر به امر حکومت کشته میشود حالا این بکشدش بگوییم که به جایش او را بکشید یا این که 1000 دینار از او بگیرید مشکل است حالا بالاخره این الان مهدورالدم است مثلاً یک کافر حربی را کشته خب این هم همین است دیگر در اسلام مهدور الدم است حالا برای این که به قول ایشان هرج ومرج نشود گفتهاند تو حق نداری بکشی حالا این گناه کرد انتقام گیری و اورا کشت حالا این مهدور الدم دیه دارد ؟ مشکل است دیگر ، کفاره دارد ؟ مشکل است دیگر اما مشهور در میان اصحاب شده که دیه نه ، کفاره آری علی الظاهر باید بگوییم دیه نه کفاره هم نه دلیل ماهم رفع مالا یعلمون و به عبارت دیگر من قتل مومناً این مهدور الدم را نمیگیرد برای این که من قتل مومناً آن جاهاست که مهدور الدم نباشد چنانچه ذمی را نمیگیرد حتی کافر ذمی را هم نمیگیرد من قتل مومناً برای این که دیروز میگفتم که گفتهاند آن 800 درهم است دیگر حربی را نمیگیرد مهدور الدم را نمیگیرد و مختص میشود به آن کسی که محقون الدم باشد مومن باشد نه مومن حسابی مثل شماها ، مومن باشد خب این غیر از این دیگر نه وقتی نه دیه نه ، کفاره هم نه اگر کسی شک بکند رفع مالایعلمون هردو را میگوید نه .
مسئله آخر در این باب کفاره که فردا انشاءالله در باب عاقله صحبت بکنیم همین جا هم یادم باشد این مسئله عاقله هم سه چهار روز بیشتر طول نمی کشد دیگر الحمدالله این قضا و شهادات و حدود و دیات وقصاص و تعزیرات را خوب بحث کردیم عالی شد الحمدالله
مسئله هشتم این است که اگر کسی یک زن حامله را بکشد خب این چه ؟ گفتهاند که خب معلوم است دوتا دیه باید بدهد یکی برای زن یکی برای آن حمل دیگر خواه ناخواه کفاره هم میشود دو قلو ، دو ماه روزه بگیرد برای آن، دو ماه روزه بگیرد برای آن همچنین تا آخر اگر کسی برای بچه درشکم که ما نمیگفتیم بگویند حرف خیلی خوب است و اما اگر کسی بگوید بچه در شکم ولو روح در آن دمیده شده باشد نه ، دیه آری ،کفاره نه
وصلی الله علی محمد وآل محمد