جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: قاعده فراغ و تجاوز 5
    موضوع درس:
    شماره درس: 59
    تاريخ درس: ۱۳۸۵/۱۰/۱۷

    متن درس:

    بحث ششم در باب قاعده و قاعده تجاوز این است که آیا دخول در غیر هم می خواهیم یا نه؟ مثلا نماز تمام شده است مشغول تعقیب است داخل در غیر شده است شک می کند که آیا سه رکعت خواندم یا چهار رکعت؟ خب قاعده فراغ می گوید چهار رکعت، اما گفت السلام علیکم و رحمه الله و برکاته داخل در غیر نشده شک کرد آیا سه رکعت یا چهار رکعت؟ آیا باز هم قاعده فراغ جاری است یا این جا دیگر نه و باید یا بشود یک رکعت دیگر بخواند؟ همچنین در قاعده تجاوز، مشغول سوره شده شک کرد حمد را خوانده یا نه؟ قاعده تجاوز، اما اگر هنوز داخل در سوره نشده یا مثلاً گفت ایاک نعبد و ایاک نستعین هنوز نگفته اهدناالصراط المستقیم و شک کرد آیا این ایاک نعبد و ایاک نستعین را درست گفتم یا نه؟ آیا قاعده تجاوز جاری است یا نه؟ بعضی از روایات دخول در غیر را شرط دانسته روایاتی که خواندیم یک اشاره ای به آن روایات بکنم می فرماید روایت 1 این جور بود اذا خرجت من شیئی ثم دخلت فی غیره فشکک لیس بشیئ خب این می گوید دخول در غیر می خواهیم.

    روایت صحیح اسماعیل بن جابر آن هم می گوید کل شیئی شک فیه مما قد جاوزه و دخل فی غیره فلیمض علیه، این هم می گوید دخول در غیر می خواهیم. بعضی از روایات دخول در غیر را ندارد مثل روایت صحیح محمد بن مسلم کل ما شککت فیه مما قد مضی فامضه کما هو، دخول در غیر ندارد، کل ما شککت فیه بعد ما تفرغ من صلاتک فامضه فلا تعد دخول در غیر را ندارد لذا آیا بگوییم که این دخول در غیر تقیید می کند آن دو تا روایت ها را؟ یا نه چون مثبتین هستند تقیید نیست یک روایت مصداق تعیین می کند می گوید وقتی فارغ شدی یک روایت دیگر مصداق تعیین می کند می گوید وقتی فارغ شدی و داخل در غیر شدی آن مصداق فامعنه کما هو، آن هم مصداق کما هو، مثل اکرم زیدا و اکرم عمروا  چه جور با هم منافات ندارد یا اکرم عالما و اکرم زیدا، زید عالم، خب با هم منافات ندارد، در باب تقیید در باب تخصیص باید یک کدام مثبت باشد دیگری منفی اما اگر هر دو منفی شدند یا هر دو مثبت شدند حمل عام بر خاص یا حمل تقیید حمل مطابق بر مقید نه، آن جاها که منافات داشته باشد حمل مطابق بر مقید می کنیم اما آن جا که قابل جمع باشد دیگر حمل مطلق بر مقید چرا؟ لذا بعضی از بزرگان گفته اند دخول در غیر می خواهیم، بعضی ها گفته اند دخول در غیر نمی خواهیم، آن کسانی که گفته اند دخول در غیر می خواهیم تمسک کرده اند به مثل این دو تا روایتی که خواندم، آن کسانی که گفته اند دخول در غیر نمی خواهیم تمسک کرده اند به آن دو تا روایتی که خواندم، گفته اند تهافت هم ندارد برای این حمل مطابق بر مقید آن جا هاست که یک کدام مثبت باشد دیگری منفی، با هم بجنگند آن می گوید اکرم العلماء آن می گوید لا تکرم الفساق منهم با هم می جنگند حمل مطابق بر مقید حمل عام بر خاص می کنیم، اما اگر بگوید اکرم العلماء یک دلیل دیگر می گوید اکرم زیدا العالم با هم منافات ندارد خب هم زید عالم را اکرام می کنم هم اکرم العلماء را، چه طور اکرم العلماءاکرم زیدا العالم را شما نمی فرمایید، خب اکرم العلماء می گوید همه، اکرم زیدا العالم ظهورش این است که همه  نه، خب این ظهور مفهوم لقب است و مفهوم لقب که حجت نیست اکرم زیدا العالم به آن عمل می کنیم اکرم العلماء را هم به آن عمل می کنیم، در این جا هم این جور است می گوید که اذا شککت و دخلت فی غیره فشکک لیس بشیئی به آن عمل می کنیم، یک دلیل هم می گوید اذا شککت و تجاوز فامضه کما هو به این هم عمل می کنیم، برای این که آن مصداق تجاوز است آن هم مصداق تجاوز است، گفته ایاک نعبد و ایاک نستعین تجاوز کرده، یعنی به معنا تجاوز یعنی تمام شد مطلب، تجاوز که معنایش این نیست که بگوید اهدنا الصراط المستقیم حالا آن دو تا روایتی که من خواندم تجاوز هم در آن نبود که شما بگویید لفظ تجاوز این جوری است برای این که گفت کلما شککت فیه مما قد مضی فامضه کما هو دیگر این تجاوز ندارد که شما بگویید، کلما شککت فیه بعد ما تفرغ من صلاته، گفت السلام علیکم و رحمه الله و برکاته شک بعد ما تفرغ، گفت فامضه و لا تعد، اما آن دو روایت اول گفت که اذا خرجت من شیئی دخلت فی غیره فشکک لیس شیئی آن روایت زراره هم گفت که اذا خرجت من شیئی ثم دخلت یا آن روایت بعدی کل شیئی شک فیه مما قد جاوزه و دخل فی غیره این معلوم می شود جاوزه فرمایش ایشان نیست چون دخل فی غیره آمده و دخل فی غیره فلیمض علیه،

    عرض کردم ارتفاع نقیضین که نمی خواهد برای این که ضدین ثالث لهماست یکی در شیئی است یکی خارج از شیئی است یکی داخل در غیر آن شیئی است خب حالا آن روایت می گوید دخلت فی غیره آن می گوید که دخلت در آن تمام شدن مطلب، چه فرقی می کند لذا آن غیر ندارد کلما شککت فیه مما قد مضی فامضه کما هو کلما شککت فیه بعد ما تفرغ من صلاتک فامض کما هو، علی الظاهر می شود این جور بگویم که آقا این دخول در غیر قید است اما مثبت است چون مثبت است دیگر حمل عام بر خاص حمل مطلق بر مقید وجه ندارد حمل مطلق بر مقید آن جا هاست که تهافتی در کار باشد و اما چون مثبتین ای چنانچه اگر منفیین هم بود لا تکرم العلماء لا تکرم زید العالم خب با هم منافات ندارد دیگر حمل مطلق بر مقید که نمی توانیم بکنیم و اکرم العلماء اکرم زیدا العالم حالا چرا این عالم را این جا آورد؟ خب اسمش را می گذراند ذکر خاص بعد از عام و ذکر خاص بعد از عام آورده می شود برای این که یک غرضی هست مثلاً در اکرم العلماء اکرم زیدا العالم می خواهند بگوید زید عالم دیگر باید اکرم بشود چون مدرس است اما با هم تهافت داشته باشد ظاهراً نه، در مثبتین در منفیین گاهی قرینه ای در کار است قرینه تقیید، حالا آن حرف را می زنیم، و اما اگر قرینه در کار نباشد با هم منافات ندارد تا ما حمل مطلق بر مقید بکنیم، اگر کسی اشکال بکند و بگوید که عرفا تجاوز یعنی دخول در غیر،بعضی از بزرگان فرموده اند گویا شیخ انصاری باشند، بعضی فرموده اند گفته اند اصلاً تجاوز یعنی دخول در غیر، فراغ یعنی دخول در غیر، ما می گوییم که تجاوز و فراغ عرفا این که شیئی تمام شده باشد، گفته باشد السلام علیکم و رحمه الله و برکاته این فراغ از شیئی است، ایاک نعبد و ایاک نستعین این تجاوز از شیئی است بعضی ها گفته اند نه، تجاوز یعنی دخول در غیر و عرفا این جوری است پس بنابراین این دخل فی غیره قید است پس باید دخول در غیر باشد که ما گفتیم عرفانه، مثبتین هم هست نه، اگر کسی حرف من را هم بشنود یک حرف دیگر هم هست و آن این که قید غالبی که آقا هم می فرمایند که آقا این دخول در غیر قید غالبی است مثل ربائبکم اللاتی فی حجورکم ای این ربیبه خب محرم است وقتی که البته دخول می خواهد دخول راجع به مادرش، تا دخول نشود ربیبه نامحرم است اگر مثلاً عقد را خواندند اما دخول نشد بعد مثلا صیغه بود یک ساعت دو ساعت تمام شد این بچه نا محرم است اما اگر دخول واقع شد و عقد تمام شد این بچه دیگر مسلم نامحرم است و ربائبکم اللاتی فی حجورکم اذا دخلتم بهن آن وقت وقتی که محرم شد دیگر فرق نمی کند این بچه همراه این مادر باشد و توی منزل این آقا آمده باشد یا نه، دختر شوهر شده باشد و خودش هم بچه دار و زندگی باز هم ربیبه محرم گفتند خب پس این ربائبکم اللاتی فی حجورکم قید برای چیست؟ گفتند قیدیت ندارد چرا قیدیت ندارد؟ گفتند قید قید غالبی است برای این که معمولاً ربیبه همراه مادرش است و می آید توی خانه آن آقایی که عقدش کرده و چون این جوری است این قید دیگر نمی تواند قیدیت داشته باشد لذا این جور می گوییم ربیبه مطلق محرم است لذا دخلتم بهن خب ما غن فیه همین طور است از آن جا هم مهم تر است یعنی معمولاً شک بعد از دخول در غیر واقع می شود، مثلاً دارد سوره می خواند شک کرد حمد را خواند یا نه؟ و الا خیلی جاها اگر سوره را شروع نکرده باشد و شک بکند باید ایتان کند مثلاً مثل همین حمد و سوره گفت بسم الله الرحمن الرحیم شک کرد بسم الله مال حمد است یا مال سوره؟ خب حتما باید مال حمد است حمد را باید بخواند برای این که تجاوز از محل نکرده یا در جاهای دیگر که تجاوز از این نکرده باشد، بعضی اوقات اصلاً باید که ایتان بکند بنابر این این دخول در غیر غالباً تحقق پیدا می کند و چون غالباً تحقق پیدا می کند لذا دخول فی غیره مثل ابائبکم اللاتی فی حجورکم است کما این که آن قید غالبی است و قیدیت ندارد این جا هم قیدیت ندارد، یک مسئله دیگر هم هست و آن این است که باید هم بگوییم قیدیت ندارد هر جور صلاح می دانید برای این که بنای عقلا این است که اگر از چیزی فارغ شدند ولو داخل در غیر نشدند قاعده فراغ را جاری می کنند اگر چیزی تمام شد و هنوز داخل در جمله بعد نشده اند قاعده تجاوز را جاری می کنند حالا اگر شما بخواهید بگویید نه باید با این روایات ردع سیره بکنید و ردع سیره با این جور چیزها نمی شود، ردع سیره با یک چیز یقینی با یک چیز طمطراق دار، می شود ردع سیره، بنابراین با روایت که گفته دخل فی غیره ما بخواهیم سیره را از بین ببریم در حالی که عقلا این جوری هستند که وقتی از نماز فارغ شد شک کرد از عمل فارغ شد شک کرد آیا عمل را درست به جا آوردم یا نه؟ عقلا می گویند فامضه کما هو و اگر ما بخواهیم دخول در غیر را قید بکنیم و بنای عقلاء را تقیید بکنیم جایز نیست

    بنابراین فتخلص مما ذکرناه با سه تا مطلب دخل فی غیره لازم نیست

    1)  این دخل فی غیره مثبت است و آن روایاتی که اطلاق دارد نمی تواند تقیید آن اطلاقات بکند چون مثبتین است، این یک دلیل.

    2)  قید قید غالبی است قید غالبی نمی تواند تقیید بکند.

    3) بنای عقلا این است که عرفا لفظ تجاوز و فراغ آن جاست که تمام شده باشد ولو دخول در غیر نباشد و ما با روایات بخواهیم دخول در غیر را ردع سیره بکنیم تخصیص سیره بزنیم با این جور چیزهای ظاهر یا غیر ظاهر، محتمل، ردع عقلا نمی شود کرد.

    فتخلص مما ذکرناه لازم نیست این که داخل در غیر باشد.

    امر هفتم که امر مشکلی است مشهود هم در رساله های عملیه هم آمده گفتند قاعده فراغ قاعده تجاوز آن جا ها جاری است که بداند در حین عمل توجه داشته است و اما اگر بداند در حال عمل غفلت داشته قاعده فراغ قاعده تجاوز نداریم، در رساله های عملیه پنج شش جا آمده من جمله این جا گفته اند که بعد از وضو نمی داند آیا انگشترش را حرکت داد که آب زیر انگشتر برود یا نه؟ گفتند قاعده فراغ جاری است و می گوید وضو درست است اما فرقش این است که بداند در حالی که وضو می گرفته توجه به این که این انگشتر سفت است و باید بالا و پایینش برد یا درآورد این توجه را داشته باشد و اما اگر بداند غافل بوده حالا باز هم قاعده فراغ دارد؟ می داند غفلت از این داشته، زیاد هم اتفاق می افتد، در حالی که می داند غافل بوده اما باز نمی داند تصادفاً آیا این انگشتر را حرکت داد یا نه؟ تصادفاً آب زیر این انگشتر رفت یا نه؟ گفتند قاعده فراغ نداریم، هم راجع به نماز گفتند، راجع وضو گفتند راجع به غسل گفتند و مشکل هم کرده اند رساله ها مثلاً بعد از نماز یک مانعی می بیند حالا این مانع نمی داند قبل از نماز بوده، توی وضو پیدا شده توی غسل پیدا شده یا این که بعد پیدا شده؟ می گویند اگر قبلاً توجه داشته بررسی کرده و حالا شک می کند فامضه کما هو و اما اگر بررسی نکرده غافل از آن بوده حالا پیدا شده، نمی داند بعد قبل بوده نمی تواند بگوید بعد بوده، قاعده فراغ ندارد قاعده تجاوز ندارد، حالا این از کجا پیدا شده؟ چرا این جور گفته اند؟ اگر این باشد باید یک مثال بزنند برای جهلش، این یک مدتی نماز خوانده جاهل به مسائل وضو بوده حالا الان نماز خوانده وضو گرفته اما نمی داند آیا وضوهایش، نمازهایش چه جوری بوده؟ می توانیم بگوییم که قاعده فراغ ندارد و نمازهایش درست نیست؟ مسلم نمی شود گفت، اصلاً قاعده فراغ را برای همین جاها گذاشته اند، معمولاً این بازار مسئله بلد نیست، لذا اگر این کارهایش مطابق با واقع باشد تصادفی است، می داند در حالی که کارها را می کرده چون جاهل بوده غافل بوده حالا می شود بگوییم این آقا 70، 80 سال در بازار کاسبی کرده حالا قاعده فراغ ندارد قاعده تجاوز ندارد مسلم نمی شود گفت دیگر یعنی علم را نمی توانیم دخالت بدهیم که سابقاً هم می گفتیم لذا قاعده اصاله الصحه دارد قاعده اصاله الصحه فی فعل النفس دارد قاعده فراغ دارد قاعده تجاوز دارد همه کارهایش می گوییم درست است لذا اگر یادتان باشد می گفتیم قاعده اصاله الصحه فی فعل النفس، چه فی فعل الغیرمی گفتیم این ها کاشفیت دارد بعضی اوقات اما شارع مقدس همچنین عقلاء آن جاها هم که کاشفیت ندارد جاری می کنند پس معلوم می شود لحاظ کاشفیت نشده و مثال می زدند به همین مثال ها که یک کسی طلبه شده 20 ساله 15 سال این مسئله نمی دانسته، نماز می خوانده اما با یک لاابالی گری مثل نمازهای مردم حالا الان نمی داند آن نمازهای پنج ساله چه جور بوده؟ خب مسلم می گویید که گذشته ها گذشته از این به بعد مواظب باش نماز خوب بخوان

    برای ما طلبه ها همین است برای مردم همین است، رفته مکه آمده 90 درصد این ها مسئله بلد نیستند دیگر احساس که اعمال را به جا می آورند از خصوصیات غفلت دارند مسلم این آقای حاجی که نمی توانیم بگوییم زنش به خانه اش حرام است چون حجتش باطل است، قاعده فراغ می گوید حجت درست است اصاله الصحه فی فعل الغیر می گوید حجت درست است در حالی که غفلت هم داشته چون علم نداشته، هر کسی علم ندارد غفلت دارد دیگر، هیچ فرقی ندارد در مسئله ما هیچ فرق ندارد لذا عام و خاص است بعضی اوقات عالم است نه غافل، بعضی اوقات غافل است نه عالم، اما در بحثی که من مثال هایی که می زنم همه اش همین است که علم ندارد غفلت هم دارد، لذا این موقع نماز همین جور است موقع نماز نماز را خواند بعد از نماز شک کرد سه رکعت خواند، چهار رکعت؟حالا بگوییم که باید توجه داشته باشدتا قاعده فراغ داشته باشد، نه، بسیاری از جاها به طور ناخودآگاه یک دفع می گوییم السلام علیکم و رحمه الله و برکاته، و مسلم نماز درست است، غفلت شرط در صحت نماز باشد خب مسلم این جور نیست، بعد از نماز ما نمی دانیم مانع در کار بوده یا نه؟ فامضه کما هو، بگوییم فامضه کما هو و یک قید ما به روایات بزنیم، روایات که نمی گوید این روایاتی که خواندیم همه اش هیچ کدام این جور قید را ندارد که در رساله ها ما زدیم، لذا روایات ارشادی است سیره همین طور است مسلم سیره عقلاء این است عملی که به جا آورده اند می گوید بابا عمل درست است اگر مال غیر باشد می گوید درست است مال خودت هم باشد می گوید درست است می خواهی غافل باش می خواهی غافل نباش روایات هم هیچ جا نداریم که اذا کنت لم تفعل عنه، هیچ جا نداریم دیگر،

    گفتیم این حین یتوضا اذکر فقط این روایت است دال بر اماریت است گفتیم این ها هم نمی تواند قید باشد برای این که قید غالبی است برای این که به این قید احدی از متشرعه علماء عمل نکرده اند و گفتیم در این جا لحاظ اماریت شده تقریبا للذهن، لذا این روایت حین یتوضاء اذکر را بگذارید کنار این را سابقاً درباره اش صحبت کردیم دیگر مابقی روایت ها ندارد این که باید در حین عمل اذکر باشد، فقط باید اگر کسی بخواهد آن روایات را تقیید بکند به این حین یتوضا اذکر و سابقاً صحبت کردیم گفتیم حین یتوضا اذکر قیدیت ندارد، حالا چون که مسئله مهمی است بگذارید برای پس فردا انشاءالله یک مقداری بیشتر درباره اش صحبت بکنیم،

    و صلی الله علی محمد و آل محمد

     

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365