اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده
من لسانی یفقهوا قولی.
بحث امروز از یک جهت آسان است اما از یک جهت خیلی مشکل است بحث این
است که گفته اند آیا بینه حجت است یا نه؟ یعنی اگر دو مرد عادل روی موضوعی از
موضوعات شهادت بدهد این حجت است یا نه؟ معلوم است حجت است ضرورت در فقه است هیچ
اشکالی در مسئله نیست و اصلاً صحبت کردن روی مسئله یک چیز بلا طائلی است از اوضح
واضحات است حالا ولو یک کسی را هم داشته باشیم گفته باشد در موضوعات میخواهیم کلی
شیی طاهر حتی تعلم به ما میگوید علم میخواهیم حالا ولو یک کسی هم این حرف را زده
باشد نسبت میدهند به بعضی از قدماء و همان که نسبت به بعضی از قدماء میدهند
خودشان هم معلوم نیست ملتزم به این حرفها بشوند که ما در موضوعات علم میخواهیم
حالا مثل مرحوم بجنوردی دراین جا ده بیست صفحه در این باره صحبت کند که بینه حجت
است دو مرد عادل اگر شهادت روی چیزی دادند این حجت است در باب نزاعات باشد قاضی
باید بپذیرد در باب نزاعات هم نباشد مثل این که به شما دو مرد عادل بگویند این جا
نجس است یا این بول است بگویند این شربت است بگویند این شراب است دیگر هر چه باشد
لذا بحث از این جهت آسان است و این حرفهایی که متاسفانه بعضی از بزرگان هم که
قواعد فقهیه نوشته اند اینها هم روی همین یکی از قواعد، حجیت بینه است حتی مثلاً
مثل صاحب مستند در این اوائل که انصافاً کتاب خوبی هم هست یکی از قواعدش همین است
حجیه البینه یا بعد از بجنوردی قواعد فقهیه خیلی نوشته شده این هم تبعا لصاحب
مستند یا تبعا لآقای بجنوردی این قاعده البینه حجه از جمله قواعد فقهیه است.
آن وقت آخر بحث اینها صحبت کرده اند خبر ثقه حجه ام لا؟ خبر واحد
حجت است یا نه؟
آن وقت ان قلت قلت کرده اند که خبر واحد در موضوعات حجت نیست و در
موضوعات بینه میخواهیم یا بینه نمیخواهیم، مشهور گفته اند بینه میخواهیم بعضی
گفته اند بینه نمیخواهیم اما به عنوان تتمیم در حالی که قضیه را باید عکسش کنیم
اول بحث کنیم خبر واحد در موضوعات حجت است یا نه؟ چنانچه خبر واحد در احکام حجت
است فقه ما میگردد روی خبر واحد در احکام خبر واحد در علم رجال، در علم درایه حجت
است حالا خبر الواحد فی الموضوعات البته ثقه این حجت است یا نه؟ آقایان به عنوان
تتمیم بحث کرده اند و بالاخره به عنوان تتمیم هم بعضی رسیده اند به آنجا که خبر
ثقه حجت است بعضیها گفته اند نه، خبر ثقه درموضوعات حجت نیست و این از عجایب است
دیگر، جوابش را فردا از شما میخواهم که چرا این جور کرده اند؟ ما باید فرع را اصل
قرار بدهیم اصل را فرع قرار بدهیم یعنی ما باید اول این جور بحث کنیم ثقه خبر در
موضوعات حجت است یا نه؟ بعد از آن که تمام شد قضیه اگر گفتیم حجت است میگوییم خب
خبر ثقه که حجت شد دیگر اگر خبر عدل باشد به طریق اولی حجت است اگر هم تعدد شد
بینه شد به طریق اولی اولی حجت است اگر هم خبر ثقه را در موضوعات حجت نتوانستیم
بکنیم و گفتیم حجت نیست آن وقت بحث کنیم بگوییم خبر عدل اگر شد چه؟ یا اگر تعدد شد
چه؟ و بحث را تمامش بکنیم آقایان چکار کرده اند؟ آمده اند روی بینه صحبت کردند
بینه در موضوعات حجت است یا نه؟ ان قلت قلت تسک به ادله اربعه بالاخره تتمیم، خبر
ثقه در موضوعات حجت است یا نه؟ اصلاً وارونه کردند بحث را بحث باید روی قضیه
طبیعیه طبع قضیه این جور اقتضا میکند که ما اول بحث کنیم خبر ثقه در موضوعات وضعش
چیست؟ آن وقت اگر حجتش کردیم بینه به طریق اولی اولی، اگر هم حجتش نکردیم بحث کنیم
حالا بینه آیا حجت است یا نه؟ حالا روی این دو تا عرض که من کردم یک مطالعهای
بکنید اگر چیزی غیر از این که من گفتم یعنی جواب این ایراد من پیدا کردید دیگر بعد
به من بفرمایید حالا ما به جای آن اصلی که آنها اصل را فرع قرار دادند و فرع را
اصل قرار دادند ما به عکس میکنیم ما اول بحث را این طور میکنیم خبر ثقه آیا حجت
است یا نه در موضوعات؟
خبر ثقه در احکام خب همان بحث اصولی است که بحث میکنند خبر الواحد
حجه ام لا؟ آن الان مورد بحث ما نیست ولو این که خبر ثقه در موضوعات را که اثبات
بکنیم خبر ثقه در احکام هم درست میشود اما فعلا بحث ما این است که آیا خبر ثقه
درموضوعات آیا این حجت است یا نه؟ و یک قضیه نمیدانم درست باشد یا نه؟ مشهور است
میگویند که سید مرتضی شیخ مفید که شیخ مفید معلم سید مرتضی هم بوده دو تا میخواستند
یک جایی بروند مرحوم سید مرتضی رفت تطهیر کند و برگردد مرحوم شیخ مفید دید که گربه
آمد بول کرد به زین اسب سید مرتضی وقتی سید مرتضی آمد شیخ مفید گفت باباجان بگو
این زین است را تطهیرش کنند گفت چرا؟ گفت که من دیدم گربه بول کرد گفت شما یک نفر
هستید یک نفر دیگر هم بیاید شهادت بدهد و در موضوعات باید دو نفر باشد. مرحوم شیخ
مفید هم پذیرفت گفت راست میگویی بنابراین زین اسب تو پاک است با کل شیء طاهر، من
نمیدانم این حرف درست است یا نه؟ ولی مرادم این جاست که این حرفها هست همیشه بوده
حتی مرحوم صاحب عروه نتوانسته جزم پیدا کند که خبر واحد در موضوعات حجت باشد لذا
شاید بیش از 50 جا در عروه میفرمایند و فی خبر العدل اشکال آن هم ثقه نه، عدل آن
که یقینی است پیش سید مرتضی بینه است، دو تا عادل مرد شهادت بدهند روی یک موضوع آن
وقت اثبات میشود آن موضوع والا تا دو تا مرد شهادت ندهند نه.
خب حالا ما روی ثقه صحبت کنیم، خبر ثقه در موضوعات حجت است چرا؟
سیره عقلاء شما اصلاً روی خبر واحد هیچ دلیلی برای حجیت ندارید جز
سیره عقلاء اگر خوانده باشید کفایه را یا الان در نظرتان باشد خب آیه نبا را میآید
رد میکند آن آیه رد میشود آن آیه رد میشود اجماع رد میشود بعد آخر کار میفرمایند
بنای عقلاء درست میشود میفرمایند که بنای عقلاء میگوید خبر واحد حجت است آن وقت
مراد مرحوم آخوند در اصول خبر واحد در احکام است این را نمیدانیم چرا؟ برای این
که عقلاء که احکام ندارند عقلاء همه موضعات است احکام راجع به شرع است اگر بخواهد
بگوید حرام است بخواهد بگوید مکروه است بخواهد بگوید واجب است بخواهد بگوید مستحب
است اینها مربوط به احکام است مربوط به شرع است اما عقلاء چه؟ به قول مرحوم آخوند
در کفایه در مرآی و منظر امام صادق علیه السلام به خبر واحد عمل میکردند امام
صادق علیه السلام هم مثل مردم به خبر واحد عمل میکرد یعنی در موضوعات میشود سیره
عقلاء اگر در احکام حجت است ما الغاء خصوصیت میکنیم میگوییم پیش عقلاء موضوع و
حکم ندارد و اما آن که شما دارید و استدلال به آن میکنید میفرمایید که خبر واحد
حجت است چرا؟ برای این که عقلاء در مرآی و منظر پیامبر اکرم ائمه طاهرین به خبر
واحد عمل میکردند پیامبر اکرم ائمه طاهرین ردعی نکردند بلکه امضا کردند پس خبر
واحد در موضوعات حجت است آیه نبا مربوط به موضوعات است دیگر روایات هم همه راجع به
موضوعات است لذا همین جا الان یک گیر حسابی داریم که چرا اصلاً مثل این کسانی که
مشهور هم هست که میگویند خبر واحد در موضوعات حجت نیست دلیلشان خبر واحد در
موضوعات است تا احکام را درست کنند.
هیچ کس نگفته روایت روایتها را میگویند ارشادی است لذا مرحوم
آخوند در کفایه میفرمایند عدم ردع مرحوم شیخ انصاری هم همین طور است با عدم ردع
لذا مرحوم شیخ انصاری به آیات و روایات مثلاً به آیه نبا میرسد میفرمایند 21
ایراد دارد دیگر بالاخره میرسد کم کم به بنای عقلاء 21 تایید دارد و عمده هم همین
است همه میفرمایند که عقلاء خبر واحد را حجت میدانند البته ثقه خبر ضعیف را حجت
نمیدانند خبر ثقه نه خبر عادل، خبر ثقه را حجت میدانند با عدم ردع در مرآی و
منظر آنها این خبر واحد را عمل میکردند اینها نهی نمیکردند وقتی نهی نمیکردند
پس خبر واحد حجت است خبر ثقه در موضوعات میشود حجت در احکام هم میشود حجت، در
علم رجال هم میشود حجت در علم دریانه هم میشود حجت شما الان این راویها را که
درست میکنید با نجاشی درست میکنید با شیخ در فهرست درست میکنید و آنها هم چی میگویند؟
میگویند ابن ابی عمیر ثقه، خودش خبر واحد است ابن ابی عمیر هم خبر واحد است شما
حکم را با خبر واحد درست میکنید و در آنجاها که قطعی باشد شما خودتان از زراره
شنیده باشید خب زراره خبر واحد است میگویید آقا این قول حجت است اما این زراره
بگوید که من دیدم گربه بول کرد به این زین میگوید این حجت نیست این از عجایب است
نمیدانیم چه جور درستش بکنیم که وقتی زراره میگوید که این پاک است بگو پاک است
وقتی بگوید امام صادق علیه السلام گفته پاک است میگوید نه، آن امام صادق علیه
السلام درست است اما خودت که میگویی من دیدم پاک است دیدم مثلاً گربه بول نکرد میگویند
نه این قول حجت نیست.
بنابراین این جور میشود خبر واحد، خبر ضعیف اصلاً حجت نیست نزد
عقلاء خبر ثقه آدم درست کار آدم درست گو ولو سنی است ولو یهودی است اما درست گو
است دروغ نمیگوید و روایتی که میخواهد نقل بکند یا حرفی که میخواهد بزند راستی
میدانیم که آدم ثقهای است میگویند خبر ثقه این خبر ثقه پیش عقلاء حجت است و
اصلاً بازار میگردد روی همین خبر ثقه، یک قدری پایین تر میگردد روی قاعده ید میگردد
روی قاعده سوق، امثال این قواعدی که داریم. خب شارع مقدس در مرآی و منظرش این خبر
ثقه را روی آن کار میکردند ائمه طاهرین نگفتند نه، میشود حجت به قول مرحوم آخوند
در کفایه سیره عقلاء در مرآی و منظر با عدم ردع حجه حالا تایید هم بکند آن را آیه
نبا تایید هم بکند آن را روایات آن وقت این خبر ثقه را مرحوم آخوند خراسانی یا
مرحوم شیخ انصاری میبرندش روی احکام میگویند خبر ثقه در احکام این حجت است اما
خبر ثقه در موضوعات حجت نیست میگوییم آقا شما دارید زیر بنا را میزنید برای این
که از اول که وارد شدید خبر واحد در موضوعات را گفتید حجت است برای این که عقلاء
که احکام ندارند در مرآی و منظر عمل میکردند به موضوعات عمل میکردند نه به
احکام، عدم ردع روی احکام نیست روی موضوعات است و شما بخواهید بگویید در احکام حجت
است و در موضوعات حجت نیست زیربنا را میزنید یلزم من وجوده العدم لذا میشود خبر
واحد چه در موضوعات چه در احکام، چه در علم رجال چه در علم فقه چه در علم فلسفه چه
در علوم دیگر وقتی مرحوم ملاصدرا میگوید که قال الشیخ الرئیس میگوییم حجت است
ثقهای نقل کرده که شیخ الرئیس این جور گفته و ما بخواهیم بگوییم این حجت نیست
آقایان میگویند این حجت نیست و بینه میخواهیم خود مرحوم شیخ انصاری مکاسبش میگردد
روی خبر واحد برای این که مرحوم شیخ انصاری میگوید که مثلاً المشهور این خبر واحد
است دیگر، این که مثلاً عصیر عنبی نجس و به قول قدماء و هفت هشت تا نقل میکند و
متأخرین و هفت هشت تا نقل میکند خب همه اینها خبر از موضوعات است خبر از احکام
که نیست خبر از موضوعات است که این آقا این جور گفته، در کتابش این جور نوشته
اینها همه موضوعات است لذا این نقل قول علما یعنی اخبار عن الموضوعات اخبار عن
الاحکام که نیست یک دفعه میگوید که و فی روایه صحیحه ان الصادق علیه السلام انه
یقول کذا این عن الاحکام است یک دفعه میگوید که قال المفید فی الاختصاص انه کذا
این خبر از موضوعات است و بنای فلاسفه بنای همه علوم اسلامی این است که اخبار در
موضوعات حجت است چنانچه بنای مرحوم آخوند مرحوم شیخ دراصول که تمسک میکنند برای
حجیت خبر واحد به بنای عقلاء بنای عقلاء مربوط به موضوعات است عرف هیچ جا احکام
ندارد خیلی کم، آن که میخواهید حجت بکنید خبر واحد را میگویید در مرآی و منظر
ائمه طاهرین اینها عمل به خبر واحد میکردند نه عمل به قول پیامبر، عمل به خبر
واحد میکردند پیامبر منعی نکرد ائمه طاهرین منعی نکردند پس خبر واحد حجت است
بنابراین خلاصه حرف این است.
لذا به قول ایشان اسناد ما همه اش همین طور است صاحب وسایل میگوید
که مثلاً کافی میگوید من عده من اصحابنا راست میگوید یا دروغ؟ خبر واحد است دیگر
ما میگوییم درست است عن عده من اصحابنا میپذیریم همین طور میرود تا آخر که عن
زراره عن الصادق علیه السلام آن زراره عن الصادق علیه السلام مربوط به حکم است و
اما اینها مقدمه حکم هستند همه موضوعات هستند و میگوییم که کافی چون ثقه است این
راویها گفته اند حالا این راویها آیا چه جوری هستند اگر کسی مرحوم کلینی را
بگوید تصدیق کند که همه ثقه هستند میگوید همه ثقه هستند اگر نه میرود در رجال و
آن سند کافی را درست میکند خبر کافی در موضوعات است آن وقت شما آقایان میآیید
بحث میکنید میگویید خبر در احکام حجت است چرا؟ به سیره عقلاء سپس بحث میکنید
خبر در موضوعات حجت است یا نه؟ میگویند نه بینه میخواهیم این یک تهافت خیلی
بالایی است اگر یک کدامتان همه تان بتوانید جواب این را بدهید یک سکه طلا مال آن
کسی که جواب بدهد آن هم بهار آزادی با عکس حضرت امام.
مطالعه کنید تا فردا.
و صلی الله علی محمّد و آل
محمّد.