جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: فروع در قانون تسامح در ادله سنن
    موضوع درس:
    شماره درس: 165
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۸/۱۲

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.

    درباره تسامح در ادله سنن بعد از آن که بحث روائیش را کردند 4-3 تا فرع بر این بار شده و هر 4-3 تا فرع هم فوق العاده مهم است، اگر بتوانیم درست بکنیم یک وسعت خوبی در فقه خواهیم داد.

    راجع به قانون تسامح در ادله سنن در جلسه قبل بالاخره به این جا رسیدیم که 6-5 قول در مساله هست و ما یک قول را که نفرموده بودند انتخاب کردیم و این که روایات من بلغ عقلی است برای این که عقلاء محتمل الخیر را خیر می‌دانند، بعبارت دیگر محتمل المستحب را مستحب می‌دانند، محتمل الوجوب را مستحب می‌دانند و حتی محتمل ترک مکروه را مستحب می‌دانند، حالا عرف مستحب ندارد خیر (دارد) و این روایات من بلغ اشاره به همان صیغه عقلاء است و اگر این حرف من درست باشد لذا حرف قدماء این که گفته اند محتمل المستحب، مستحب است، این درست می‌شود.

    حالا فرع اولی که در این جا بار است این است که خوب شما محتمل الخیر را گفتید خیر است، محتمل المستحب را گفتید مستحب است، روایات من بلغ را هم گفتید دلالت بر این دارد، (این که) محتمل الوجوب مستحب است، این دیگر از کجا (است)؟ برای این که باید بگوئید محتمل الوجوب واجب است، این را که نمی‌شود گفت، اصلاً همه چیز را به هم می‌ریزد برای این که قاعده برای همین است، که شما نمی‌دانید آیا این واجب است یا نه؟ اتفاق اصحاب است که واجب نیست، رفع ما لا یعلمون اگر هم مثلاً اخباری راجع به چیزی که نمی‌دانیم حرام است یا نه می‌گوید احتیاط کن، اما راجع به چیزی که نمی‌دانیم واجب است یا نه؟ او هم می‌گوید واجب نیست، و ما با یک روایت ضعیفی بخواهیم وجوب درست بکنیم، نه نمی‌شود، این اولاً.

    ثانیاً روایات "من بلغه شیء ء من الثواب فعمله" این ظهور در استحباب دارد نه درد وجوب، از همین جهت هم قدماء اسمش را گذاشتند تسامح در ادله سنن، سنن یعنی مستحبات، قدماء مخصوصاً متأخرین از روایات فهمیدند که روایات درصدد این است که محتمل المستحب را مستحب بکند و اما محتمل الوجوب را مستحب بکند، این را دیگر روایات من بلغ دلالت ندارد.

    لذا در میان بزرگان قدماء و متأخرین مشهور شده که روایات من بلغ نمی‌تواند محتمل الوجوب را بگوید واجب است، نمی‌تواند هم بگوید محتمل الوجوب مستحب است، لذا آن کنار بروند.

    باز فرمودند که محتمل المکروه را (آیا) می‌شود بگوئیم مکروه است؟ نه، برای این که حدیث رفع می‌گوید نه، و اگر هم شما بخواهید محتمل المکروه را بگوئید که مکروه است، من بلغه شیء ء من الثواب که (آن را) نمی‌گیرد، مکروه که ثواب ندارد. پس این که بگوئیم محتمل المکروه مکروه است، آن را هم نمی‌گیرد.

    آیا محتمل حرام را می‌شود بگوئیم حرام است؟ خوب نه با رفع ما لا یعلمون سازگار نیست، رفع ما لا یعلمون می‌گوید محتمل الحرام، حرام نیست. و بخواهیم بگوئیم محتمل الحرام، مثلاً مستحب است، این هم نمی‌شود من بلغه شیء ء من الثواب دیگر حرام را نمی‌گیرد، لذا شهرتی پیدا شده این که روایات من بلغ مختص به محتمل المستحب است و محتمل الوجوب و محتمل المکروه و محتمل الحرام را نمی‌گیرد.

    اما ما می‌گوئیم که می‌گیرد، چرا می‌گیرد؟ اگر حرف من را بگوئید که خیلی عالی در می‌آید برای این که نمی‌دانیم ترک این مکروه خیر است یا نه، محتمل الخیر، خیر نمی‌دانم آیا ترک آن حرام خوب است یا نه؟ مسلم محتمل حرام، ترکه محبوب، لذا این طور می‌شود که راجع به مکروه؛ راجع به حرام می‌بریمش روی ترک، نه فعل لذا اگر نمی‌دانیم چیزی حرام است یا نه، روایات من بلغ یا قاعده محتمل الخیر، خیر است، می‌گوئیم ترکش محبوب است، از همین جهت هم شما در اصول با احتیاط جلو آمدید و همه گفتند که "رفع ما لا یعلمون" داریم اما "اخوک دینک فاحتط لدینک" را هم داریم، لذا حرف اخباری را نگو اما این را بگو.

    این که نمی‌دانی واجب است یا نه محبوب است نیاوری، این که نمی‌دانی مکروه است یا نه، محبوب است نیاوری، این که نمی‌دانی حرام است یا نه، اخوک دینک فاحتط لدینک ترکش کن.

    لذا ترک حرام را در روایات داریم، خیلی هم روایت دارد، انسان (اگر) یک لقمه حرام نخورد، بهتر از این است که 200 هزار رکعت نماز بخواند، اتفاقاً به قول بزرگان (که) در اصول گفتند پیش بزرگان این طور است که اگر کسی مقدمات یقینی را ترک کند این متقی است که اسمش را ورع می‌گذارند و عقلاء به او بارک الله می‌گویند و اگر کسی محتمل الحرام را ترک کند این در اصطلاح ورع است و نه (فقط) شارع می‌گوید بارک الله مسلم مردم (همه) می‌گویند چه آدم خوبی (است) فاتقواالله ما استطعتم، فا تقوالله حق تقاته، همه این‌ها راجع به تروک است، ترک محرمات، محتمل الخیر خیر، لذا همین را جواب بدهید دیگر؛ محتمل الخیر عند العقلاء خیر. این مصادیق دارد گاهی یک مستحب است، محتمل المستحب خیر گاهی ترک مکروه است، خیر گاهی ترک است، خیر گاهی فعل واجب است خیر این محتمل الخیر مصادیق فراوانی دارد که این خیر گاهی محتمل المستحب است، نمی‌دانیم این مستحبی که در مفاتیح است واقعیت دارد یا نه، محتمل الخیر است ما بیاوریمش، عقلاء می‌گویند بارک الله.

    گاهی هم یک مکروه است اما روایت ضعیف رویش است نمی‌دانیم مکروه است یا نه ترکش محتمل الخیر است، عقلاء می‌گویند بارک الله.

    گاهی هم نه یک روایت ضعیف روی حرمت است نمی‌توانیم بگوئیم که حرام است، اما ترکش را عقلاء می‌گویند به چه آدم خوبی، از محرمات که اجتناب می‌کند، از محتملات هم اجتناب می‌کند.

    آیا عدم ضرر نفع (هست یا نه؟) ربطی به بحث ما ندارد اما عدم ضرر در خیلی جاها نفع است، مثل همین جا اگر ما اسمش را عدم ضرر بگداریم همین مثالهایی که می‌زنند اصلاً احتیاط یعنی همین جاها، اخوک دینک فاحتط لدینک یعنی چه؟ که می‌فرمائید این احتیاط یک امر استقلال عقلی دارد خوب بله ما هم می‌گوئیم.

    خود این محتمل الخیر پیش عقلاء خیر است پیش شارع مقدس هم خیر است، شارع مقدس می‌گوید که اگر نمی‌دانی حرام است یا نه می‌توانی نیاوردی اما اگر آدم خوبی هستی احتیاط کن و احتیاط کن یعنی چه؟ یعنی محتمل الخیر، استقلال عقلی دارد نه بناء عقلاء، اصلاً احتیاط یعنی همین خوب وقتی احتیاط همین باشد هم راجع به واجباتش می‌گوئیم هم راجع به مکروهات هم راجع به محرمات می‌گوئیم همه این‌ها مصادیق محتمل الخیر است و محتمل الخیر خیر بعبارت دیگر مستحب؛ محتمل الخیر خیر عند العقلاء و محتمل الخیر مستحب، ما خیر را اصطلاح کردیم، اسمش را گذاشتیم استحباب، احکام خمسه درست کردیم و الا احکام خمسه در حقیقت بر می‌گردد به این که یا راجع است یا مرجوح اما در این باره، این که مستحبات و مکروهات و محرمات و واجبات گاهی دلیل حسابی رویش هست که هیچ، گاهی دلیل رویش نیست حتی ما لا نص فیه اصلاً روایت هم نداریم. اما مثلاً –همین مثال مشهوری که در کتابهایمان آمده که باید عوض شود- شرب توتون همه می‌گویند ترک این شرب توتون خیر، اخباری می‌گوید حتماً باید ترک بشود با آن روایاتی که می‌آورد، روایات ما هم می‌گوید که حرام می‌گوید که حرام بین، حلال بین، شبهات بین ذلک فمن ترک الشبهات نجی من المحرمات و من ارتکب الشبهات وقع فی المحرمات و هلک من حیث لا یعلم.

    اسمش را نیاوردند ما حالا اسمش را می‌آوریم می‌گوئیم محتمل الخیر خیر، عقلاء می‌گویند خیر، این روایت ثلاثه هم می‌گوید خیر،حلال بین، حرام بین، شبهات بین ذلک این شبهات را انسان ترک کند خیر از مصادیق خیر است، روایات من بلغ هممی گوید هر که محتمل الخیر بیاورد، ثواب دارد ولو این که واقعیت هم نداشته باشد باز هم ثواب دارد، یعنی به قول حضرت امام پروردگار عالم ترغیب کرده، تحریص کرده برای این که مردم رو به مستحبات بروند، مردم رو به محتملات بروند ولا ابالی نشوند تا نفس جری شود که دیگر راجع به محرمات هم نفس جری شود خوب ما می‌گوئیم روایات من بلغ همین طور که محتمل الحرام را هم می‌گوید خیر انجام محتمل الوجوب را هم می‌گوید خیر نه این که واجبش می‌کند، واجبش نمی‌کنه، می‌گوید آوردنش خیر برای این که احتمال می‌دهیم مطلوب مولا باشد.

    روی این عرض من، خواه ناخواه هم محتمل الوجوب را می‌گیرد، هم محتمل المستحب را می‌گیرد، هم محتمل المکروه را می‌گیرد، هم محتمل الحرام را بالاخره این که من ترک الصلاه معتمداً فقد کفر، سابقاً صحبت کردیم که بر روی ترک خیلی روایت داریم مسلم اگر ایشان روایاتش را بنویسند یک کتاب می‌شود همین طور که ثواب روی فعل آمده، ثواب روی ترک (هم) آمده، همین طور که ثواب روی ترک حرام آمده، گناه روی فعل حرام آمده، حالا این‌ها را در اصول هر طور درست کردید، کردید، ترکش اولی است، یعنی ترکش خیر است و ما در اصول این همه راجع به برائت بحث کردیم، راجع به ما لا نص فیه. کم کم آمدید راجع به آن جا که نصی هست اما قابل اعتماد نیست (بحث کردیم) و بالاخره نزاع بین اخباری و اصولی را حل کردیم به همین که ما لا نص فیه یا فیه نص ولی ضعیف، نتواند اثبات بکند، اگر بگوید واجب است، واجب نیست، اگر بگوید حرام است، حرام نیست، اما حالا می‌گوید حرام نیست، می‌گوید واجب نیست، اما اگر من احتیاط بکنم، مورد وجوب را بیاوردم مورد حرام را ترک بکنم، طوری نیست؟

    100 تا روایت می‌گوید بارک الله چه آدم خوبی هستی، حلال بین، حرام بین، شبهات بین ذلک فمن ترک الشبهات نجا من المحرمات، و من ارتکب الشبهات وقع فی المحرمات و هلک من حیث لا یعلم به قول حضرت امام نفس بواسطه همین شبهات است که جری می‌شود اگر از اول جلویش را بگیریم دهنه دم دهانش بگذاریم، روی شبهات پافشاری کنیم، لاابالی در تشبهات نباشیم، دیگر می‌توانیم جلویش را بگیریم در این که حرام به جا نیاورد این‌ها همه اش عقلی است، هیچ کدام تعبد نیست، همین حرف حضرت امام همه این‌ها عقلی است. و علی کل حال توی اصول رسیدیم به این جا الاحتیاط حسن علی کل حال مگر این که موجب اختلال نظام بشود که بحث ما نیست و این محتمل الخیر را آوردن، محتمل المکروه را نیاوردن و محتمل الحرام را نیاوردن، این عند العقلاء مطلوب است، وقتی مطلوب است من بلغه شیء ء من الثواب فعمله می‌گیردش، اگر همه یک چیز می‌گویند که خیلی خوب، اما شما اصل مطلب را که آن‌ها قبول ندارند درستش بکن، بفرمائید همه این‌ها نزاع لفظی است ما هم قبول می‌کنیم اما به شرط این که در ضمن دعوا نزاع لفظی است ما هم قبول می‌کنیم اما به شرط این که در ضمن دعوا نرخ طی بکنیم، بگوئیم روایات من بلغ دال بر استحباب است برای این که می‌گوید محتمل الخیر خیر عقلا.

    آن هم همین طور است، ترک حرام خیلی مطلوب تر از ترک واجب است، انسان از شبهات به راستی پرهیز بکند که به آن می‌گویند ورع و تقوا یعنی همین پرهیز از شبهات. تقوا که فعل واجب نیست آن روح خدا ترسی کاشف از چیست؟ اهمیت به واجبات، فعل است.

    اهمیت به مستحبات، فعل است واجتناب از گناه ترک است و عمده هم در تقوا آن اجتناب از گناه است، اجتناب از محرمات است، دیگر اگر آدم خیلی حسابی هم باشد به اندازه وسعش اهمیت دادن به مستحبات، اهمیت دادن به اجتناب از مکروهات، این مطلب اول.

    مطلب دوم که این فوق العاده مهم است، این مشهور در میان قدماء شده متأخرین مثل همین حدیث من بلغ خیلی قبولش ندارند اما مشهور در میان فقهاء شده این که راجع به مستحبات انسان هرچه پول بدهد آش می‌خورد لذا می‌گویند زیارت عاشورا را به تجربه اثبات شده خیلی زیارت بالایی است، هم برای عاقبت به خیری، هم برای توفیق، هم برای مشحور شدن با حسین (ع)، خیلی بالا است، از همین جهت همه همه بزرگان این زیارت عاشورا را ادامه اش دادند مخصوصاً کسانی که به جاهایی رسیدند به این زیارت عاشورا اهمیت می‌دادند، حالا زیارت عاشورا می‌گوید خوب، تامش این است که متن زیارت را بخوان، 100 مرتبه لعن، 100 مرتبه سلام بعد آن دعای مخصوص، بعد سجده بعدش هم 2 رکعت نماز، در بعضی از روایات هم دارد 6 رکعت نماز، 2 رکعت اول و 2 رکعت بعد و 2 رکعت آخر، خوب این تام است. بعدش هم دعای علقمه، حالا نمی‌خواهد، دعای علقمه اش را می‌اندازد، و نمازهایش را نمی‌خواند، 100 لعن و 100 سلام را هم یک بار می‌گوید خوب به همین اندازه فضیلت دارد، مراتب فضل است، لذا قدماء می‌گویند در باب مستحبات قید نیست، این که 100 مرتبه این قید باشد به طوری که اذا انتفی القید، انتفی المقید باشد می‌گویند نه، می‌گویند این‌ها مراتب فضل است که حضرت امام (رض) برای ما مثال می‌زدند به همین زیارت عاشورا، می‌گفتند که آمد خدمت امام (ع) گفت روز عاشورا چه کنم؟ چه طور زیارت بخوانیم؟ حضرت فرمودند یک توجهی به قبر حسین و بگو السلام علیک یااباعبدالله، السلام علیک و رحمه الله و برکاته، خوب این زیارت عاشورا، گفت یا بن رسول الله مفصل بگو، زیارت عاشورا را یادش دادند، علقمه آمد گفت مفصل تر بگو، دعای علقمه را یادش دادند، این‌ها هیچ کدام قید نیست، روز عاشورا اگر آدم بی حال و بی تفاوتی (بود) لااقل این را (بگوید) السلام علیک یا عبدالله، یک توجهی در روز عاشورا به حسین (داشته باشد) اگر مثل شما آدم با تفاوتی باشد نه روز عاشورا (بلکه) همیشه، زیارت عاشورا را (را با) 100 لعن و 100 صلوات (بخواند)، حالا این نمی‌تواند، 1 ساعت طول می‌کشد، اگر می‌خواهد با حال بخواند 5/1 ساعت طول می‌کشد، خوب در راه، این لعن و سلام‌ها را در راه می‌خواند، خدا رحمت کند پدر من را این لعن و سلام‌ها را در راه می‌خواند و شب که می‌شد آن سجده را می‌کرد و 2 رکعت نمازش را می‌خواند، بسیاری از بزرگان هم از صبح شروع می‌کنند تا شب وقتی حال داشته باشند لعنی (ذکر می‌کنند)، هر وقت حال داشته باشند سلامی (ذکر می‌کنند)، حالا این هم حالش را ندارد، خوب 10 دقیقه یک لعن و یک سلام، این دیگر له تسع و تسعون و امثال این‌ها هم این‌ها خود درآوری است حالا طوری هم نیست، لا اله الا الله به عدد ما خلق الله این هم السلام علیک یااباعبدالله به عدد ما خلق الله، این هم خوب است، این هم برای تنبل‌ها خیلی خوب است ولی بالاخره هر چه که پول بدهیم آش می‌خوریم، قدماء همه شان این را گفتند یعنی الان من سراغ ندارم که شخصی از قدماء نگفته (باشد) وقتی آمده دست متأخرین خرابش کردند، گفتند مستحب و واجب که ندارد، اگر قید است، قید باید بیاید، وگرنه، نه. زیارت عاشورا 100 لعن و 100 سلام است، شما بخواهید 10 لعن و 10 سلام بخوانید نمی‌شود، حتی خیلی‌ها دیگر بی خود داغش کردند، این که حتی اگر یک لعن و یک سلام و 10 لعن و 10 لعن سلام را بخوانی بدعت است، این‌ها را متأخرین است و درست هم نیست و روایات من بلغ به خوبی دلالت می‌کند این که در باب مستحبات قید "یوحذور" بلکه همه قید‌ها برای این است که بگوید مستحبات مراتب دارد، هر مرتبه‌ای را که بیاوری خود مستقل است ثواب دارد، اگر تا آخر رفتی بارک الله اگر تا نصف راه رفتی باز هم بارک الله اگر هم اوایل رفتی باز هم بارک الله لااقل به یاد حسین (ع) هستی. و قدماء می‌گویند روایات من بلغ به خوبی دلالت دارد، راست هم می‌گویند، درست هم هست.

    اما متأخرین قبول ندارند ولی ما قبول داریم، استاد بزرگوار ما حضرت امام قبول داشتند بارها به آن تمسک می‌کردند به این قاعده‌ای که قید در مستحبات نیست و مثبتات هم هست وقتی مثبتات است، در واجباتش هم شما می‌گوئید قید نیست چه رسد در مستحباتش این هم امر دوم، اما حرف دارد، حرفهایش را من زدم، فکر دارد که شما فکرش را بکنید و در این کتاب های قواعد فقهیه که نوشتند مخصوصاً آقای بجنوردی که خیلی مفصل می‌نویسد، این را ذکر نکردند.

    حالا (مطلب) سوم که برای فردا است و (مطلب) چهارم این که اگر یک روایت ضعیف داشته باشیم آیا می‌تواند عام را تقیید کند یا نه؟ یکی هم راجع به این مصائب، که این خیلی به درد ما می‌خورد، می‌خواهیم روضه بخوانیم روایت صحیح السند نمی‌شود رویش روضه خواند.

    مریدهای خیلی خوب داشته باشد روز عاشورا هم مجبور است که منبر برود، رفت منبر، گفت آری مردم امروز روز عاشورا است، حسین را کشتند تا این اندازه مسلم است، لذا یک گریه حسابی گرفت آمد پائین، خوب ما که نمی‌توانیم این مسلمات را بگوئیم، بخواهیم در غیر مسلمات برویم گیر می‌کنیم، آیا روایت من بلغ می‌تواند برای ما روضه درست بکند یا نه؟ آقای بجنوردی خیلی داغ می‌گوید نه، فردا ما در مقابل آقای بجنوردی می‌خواهیم بگوئیم آری.

    و صلی الله علی محمد و آل محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365