جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: قاعده علی الید نا اخذت حتی تودی
    موضوع درس:
    شماره درس: 178
    تاريخ درس: ۱۳۸۶/۹/۵

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رب اشرح لی صدری یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

    یکی از قواعدی که مفاصل درباره آن صحبت شده ما هم باید مقصل درباره آن صحبت بکنیم قاعد علی الید ما اخذت حتی تودی است.

    بحث اولی که در این باره شده این است که فرق این قاعده با قاعده ید چیست؟قاعده یدی که سابقاً مفصل درباره اش صحبت کردیم الان هم بیاییم در قاعده علی الیه ما اخذت حتی تودی صحبت بکنیم که چه فرق بین این دو تا بحث روی آن می‌شود و این حرف از عجایب کلمات است برای این که قاعده ید با قاعده علی الیه اصلاً اینها تباین با هم دارند هیچ جا اشتراک با هم ندارند مثل این که شما از من سوال کنید که این قاعده علی الیه ما اخذت حتی تودی با قاعده الولد للفراش چه فرقی با هم دارد که 2 تا قاعده کردید و یک قاعده نکردید و ما نحن فیهه همین طور است قاعده ید قاعده‌ای است که یکی از امارات است یعنی اگر مسلط بر چیزی باشد و بگوید که مال من مالک هستم مالک است چنانچه اگر در خصوصیاتش بگوید پاک است بگوید نجس است نجس است بگوید مال زید است مال زید است بگوید نصفش مال من است نصفش مال اوست آن قاعده این طوری است من استولی علی شیء فهو له این را می‌گویند قاعده ید که اگذ کسی استیلا بر چیزی داشته باشد قول و فعلش راجع به آن چبز حجت است و اگر ما شک کنیم که این مالش است یا نه راجع به حرفهایی که می‌گوید راست می‌گوید با نه قاعده ید می‌گوید که مالش است حرفهایش را بپذیرد ولو متهم هم باشد بهعبارت دیگر لاابالی باشد لذا شما در خانه کسی رفتبد بپرسید که این فرشها در خانه اش است مالش است روی این فرشها استیلا دارد مسلمان هم هست پس پاک است اگر بخواهیم این فرش اشتراکی است دلیل می‌خواهد اگر بخواهیم بگویییم نجس است دلیل می‌خواهیم و من استولی علی شیء فهو له به این قاعده ید از امارات است و آن هم امارات عقلائیه که شارع مقدس آن را امضاء کرده است و بعضی‌ها هم مثل شیخ بزرگوار فرمودند اصل است البته ایشان می‌گویند اصل عملی ما گفتیم که اگر هم اصل باشد اصل عقلایی است عقلاء قاعده ید دارند اصل عمل عقلایی اما ما گفتیم که اماره است دلیلش هم کاشفیت است شما در بازار در هر مغازه رفتید به طور ناخود آگاه صاحب مغازه را مالک مغازه می‌دانی اگر هم از تو بپرسند چرا؟ می‌گویید خوب تصرف در این پارچه‌ها می‌کند استیلا بر این پارچه‌ها دارد به من می‌فروشد و معلوم است که هم مالک است و هم خصوصیات مالک را دارد کاشف است عقلاء این کشف را تمامش کردند و جای علم کذاشتند گفتن القا احتمال الخلاف که دیروز حرف خوبی زدم نمی‌دانم چقدر برداشت کردید گفتم که حتی 30 درصد هم کفایت می‌کند که این اماره حجت باشد همیشه این طور بوده الان هم این طور است که در طهارت و. نجاست 70 درصد کارشان خراب است همین 30 درصد کل شیء طاهر می‌گیردش و در بازار هم قاعده سوق می‌گیردش و ما نحن فیه هم همین طور است کاشفیت دارد از این که پاک است کاشفیت دارد از این که مالک است شارع مقدس هم این کشف را تام کرده نه یالاتر بگو عقلاء این کشف را تام کردند یک دفع اصل واقع را نمی‌نمایاند می‌شود تعیین وظیفه در ظرف شک یک دفعه واقع را می‌نمایاند می‌گفتم اگر 45 تا باشد هیچ جزء شک حسابش می‌کنند و اما اگر 30 درصد باشد دیگر می‌نمایاند القا احتمال الخلاف یا صدق العادل یا صدق السوق دبگر حجتش کی کند احتمال خلاف را بانداز گاهی احتمال 10 درصد است گاهی احتمال 20 درصد است بالاخره این 20 درصد واقع را می‌نمایاند حجت است دیگر و ما بخواهیم احتمال به مظنه بودنش بدهیم همان طور بزرگان دادند گفتم ظاهراً وجهی ندارد این قاعده ید.

    اما قاعده کلی علی الید معنی اش این است که شما عبایتان را به من دادی من عبا را تلف کردم شما به من می‌گویی عبا را بده خوب قاعده علی الیه می‌گوید عبایش را بده علی الید ما اخذت حتی تودی آن چه شما گرفتید ضمانت هست تا ادا بکنید لذا علی الیه یعنی بر عهده شما ید در این جا کنایه است یعنی بر عهده شماست چه بر عهده شماست حتی تودی تا این که ان را ادا بکنید لذا قاعده علی الید ما هیچ ربطی به قاعد ید ندارد حتی تماسی با هم ندارند به قول قرآن لامساس له اصلاً مساسی با قاعده ید ندارد شما عبا را به من دادی یک ساعت دیگر می‌آیی و می‌گویی عبا را بده من بخواهم عذر بیاورم عذر عند العقلاء پذیرفته نیست بعد هم می‌گویند عبا را به تو داد مسلط بر او شدی این عبا بر عهده تو آمد خوب باید رد کنی رد نکردی علی الید ما اخذت حتی تودی مثل کل شیء طاهر حتی تعلم کل شیء لک حلال حتی تعلم تا این که ادا بکنی این مال بر عهده توست لذانه قاعد علی الید دارد نه قاعده علی الید ربیه به قاعده ید دارد دو قاعد متباین از یکدیگرند لذا این آقایانی که این قاعده را نوشتند و اول که وارد می‌شوند فرق بین این و آن چیست خیلی کم لطفی کردند اصلاً نباید این فصل اول گفته شده باشد گفتم مثل این است که شما بگوئی فرقش فراش با قاعده علی الید چیست یک تناسبی یک ربطی باید باشد تا شما این سوال را بپرسی چه مساسی بین قاعده یدو قاعده علی الید است که این سوال می‌شود یکی را گفتند من استولی علی شیء فهو له یکی را گفتند علی الید ما اخذت حتی تودی این خلاصه حرف است.

    چیزی که این جا هست و باید این هم توجه داشته باشید این است که مشهور در میان اصحاب شده که این جا هم آمده آن کسانی که قاعده علی الید نوشتند اصرار رویش هم دارند که قاعده علی الید ما اخذت حتی تودی مربوط به ید غاصبانه است من نمی‌دانم مرادشان چیست در ید امانی بیشتر می‌آید تا ید غاصبانه حالا بگویید مثل هم شما پولتان را پیش من امانت می‌گذارید و هر وقت می‌خواهند می‌توانید بیائید و بگویید پولم را بده اگر من بگویم نه می‌گوید علی الید ما اخذت حتی تودی مال مردم را رد کن الا این که یک دفعه بگویی پول نیست تلف شد خوب وقتی می‌گوید تلف شد اگر ید ضمانی باشد مثلاً غضب کرده باشد می‌گویند آقا غضب کردی باید مال مردم را بدهی اما یک دفعه ید امانی است آن تلف شدن شامل ایشان هم می‌شود برای این که من اتلف مال الغیر فهو ضامن و این اتلاف نکرده بلکه از کیسه صاحب مال رفته است قاعده علی الید این طوری است که این آقا با این که فقط در عاریه اجازه تصرف دارد در ما بقی نه حالا عاریه عبا را پیش شما عاریه گذاشتند یعتی تصرف کنی یعنی عبا را بفروشی و به مهمانی بروی در حاق عاریه خوابیده حالا بدون افراط بدون تفریط این عبا را دزد برد تفریط شده خوب این قاعده علی الید ما اخذت حتی تودی می‌گوید که باید عبای مردم را بدهی اما از آن طرف هم قاعده عاریه قاعده ید امانی می‌گوید که نه عبا را نباید بدهی برای این که من تلف مال الغیر لیس له ضامن من تلف مال الغیر لیس له ضامن من تلف مال الغیر و له ضامن تو که تلف نکردی لذا اگر ان که عبا را داده اگر می‌دانست عبا را دزد برده بیاید بگوید عبای من را بده مردم می‌گویند نه اگر بگوید علی الید ما اخذت حتی تو دی یک دفعه ید امانی است چیز سرش می‌شود یعنی اگر عقلاء دیدند که این راست می‌گوید علی الید ما اخذت حتی تو دی یک دفعه ید امانی است چیز سرش می‌شود یعنی اگر عقلائ دیدند که این راست می‌گوید می‌گوید که این مال را دزد برد می‌گویند راست می‌گوید علی الید آمده و به عبارت دیگر علی الید تخصیص خورده به قاعده من تلف مال الغیر لیس له ضامن با الامین موتمن اگر هم می‌خواهید نگویید تخصیص بگویید تخصص آن طوری هم نیست ولی حالا بگویید تخصیص که گاهی ان هم طوری نیست ولی حالا بگویید تخصیص که گاهی آن حرف این اقا جواب علی الید را می‌دهد گاهی جواب علی الید را می‌دهد گاهی جواب علی الید را نمی‌دهد آنجایی که ید امانی باشد تلفی اتلافی تفریطی نشده باشد در مقابل علی الید ما اخذت حتی تودی می‌گویدمن تقصیر ندارم آن جا که ید ضمانی باشد با بد امانی باشد یا ید امانی باشد افراط تفریط شده باشد قاعده علی الید کار می‌کند کسی هم نیست چیزی هم نیست که در مقابل قاعده علی الید بتواند عرض اندام بکند.

    لذا از همین آقا که مال تلف شد ید امانی به او می‌گویند قبول داری علی الید ما اخذت حتی تودی کردی می‌گوید بله برای این که قبول دارم اگر چیزی را از کسی گرفتم باید رد بکنم قبول دارم علی الید ما اخذت حتی تودی را می‌گویند خوب اگر این طور است عبا را رد کن می‌گوید عبا دزد برد وقتی دزد برد دیگر ضامن نیستم نمی‌گوید علی الید ندارم می‌گوید علی الید هست اما در این علی الید امانی ضمانت ندارد الامین موتمن برای آن کار می‌کند ان جواب علی الید ما اخذت حتی تودی را می‌دهد در حقیقت این طور می‌شود اما آن جا که جواب نداشته باشد مثل افراطی کرده درید امانی مثل ید غصبی است به او می‌گویند که آقا قبول داری که این مال را از در خانه اینها بردی چه می‌گوید بله می‌گویند خوب علی الید ما اخذت حتی تودی مال مردم را بردی بده یا قبول این عبا را به عنوان عاریه گرفتی می‌گوید بله می‌گویند خوی علی الید ما اخذت حتی تودی مال مردم را بده بخواهد بگوید که این از بین رفت می‌گویند خوب چرا مردم را از بین بردی من اتلف مال الغیر و له ضامن بخواهد بگوید که این ار بین رفت می‌گویند خوب چرا مردم را از بین بردی من اتلف المال الغیر و له ضامن بخواهد بگوید عبا را گذاشتم و رفتم دزد امد برد می‌گویند خوب چرا این کار را کردی جوای علی الید ما اخذت حتی تودی را ندارد اما علی الید ما اخذت حتی تودی کار می‌کند و اما این که مثل مرحوم اقای بجنوردی و امثال اینها می‌گویند که قاعده علی الید مختص به ید غاصبانه است مختص به ید ضمانی است در ید امانی نمی‌آید به ایشان عرض می‌کنیم اصلاً اگر بگوییم مختص ید ضمانی است اما لااقل علی الید ما اخذت حتی تودی از نظر لغت وقتی لغت را هم بخواهیم معنی می‌کنیم معنی اش این طور می‌شود که ما اخذت یدک فعلی یدک تا کی حتی تودی از نظر لغت وقتی لغت را هم بخواهیم معنی کنیم معنی اش این طور می‌شود که ما اخذت یدک فعلی یدک تا کی حتی تودی انت ضمان مال الغیر حتی تودی.

    علی الید یعنی بر عهده است ید امانی هم بر عهده است ید عاریه هم بر عهده است دلیلش هم این است که اگر افراط و تفریط کردی ضامن است همین دلیل بر این است که علی الید داریم علی الید ما اخذت حتی تودی ید ضمانی علی الید ما اخذت حتی تودی.

    مسلم ضمان دارد ید امانی  ضامن است شکی نیست علی الید ما اخذت مسلم ضمان است درک می‌خواهد گاهی نمی‌خواهد آن جا که افراط و تفریط باشد به قول فقهاء درک می‌خواهد یعنی باید جبران خسارت بکنی در آنجایی که نه دیگران جبران خسارت لازم نیست.

    فصل سوم درباره این است که دلیل این قاعده علی الید چیست؟ مشهور در میان فقهاء گفتند روایت پیغمبر اکرم این روایت علی الید ما اخذت حتی تودی این از رسول گرامی تلقی به قبول شده اما در اصول ما این روایت نیامده بله در اصول عامه این روایت نقل شده، 8-7 تا سند هم دارد هم صحاح سته، هم سنن سته این علی الید ما اخذت حتی تودی، این لفظ را از پیغمبر نقل کردند، گفتند که این تواتر لفظی دارد خواص هم گفتند که چند تا روایت از پیغمبر تواتر لفظی دارد نه تواتر معنوی این لفظ از پیغمبر صادر شده، یکی قاعده الاعمال بالبینات است چند تا دیگر منجمله قاعده علی الید ما اخذت حتی تودی، گفتند این تواتر لفظی دارد اما این را توجه داشته باشید که در اصول شیعه این روایات نیامده، صاحب قوالی الئالی این روایت را مرسل نقل می‌کند مرحوم نوری هم در مستدرک روایت را نقل می‌کند نبوی و بالاخره در اصول شیعه نداریم ولو ضعیف السند که بگوید «قال الصادق (ع) انه کذلک» اما این حرف آقایان که می‌گویند تواتر لفظی دارد، این درست است و وقتی تواتر لفظی بخواهیم دیگر راجع به مدرک نباید سوال بکنیم تواترها معنی اش همین اند که اگر چیزی تواتر داشت تواتر اجمالی، تواتر معنوی، تواتر لفظی، دیگر آن تواتر سند را جبران می‌کند، بجای سند می‌نشیند.

    آنها نقل کردند پیغمبر اکرم این طور فرموده و در فقه مان هم فقه سنی، هم فقه شیعه تلقی به قبول شده هی مرتب قال رسول الله به علی الید ما اخذت حتی تودی، همین لفظ در فقه آمده در فقه ما هم تواتر لفظی دارد شاید این علی الید ما اخذت حتی تودی بیش از 100 جا در فقه ما آمده، چنانچه بیش از 100 جا در فقه عامه آمده چنانچه در بیش از 100 جا در روایات سنی‌ها آمده بله گفتم در روایات اهل بیت (ع) این قاعده نقل نشده تا اینجا می‌توانیم مدرک را این حساب کنیم اما این حرفهای همیشگی من که این قواعد قواعد عقلائی است پیغمبر اکرم فرموده باشند یا نه با عدم ردع مساله صاف است، عقلاء قاعده الید دارند اگر یادتان باشد در بعضی از این قواعد می‌گفتم سیره هم نه یعنی مثل خبر واحد جعل کرده باشند حجت کرده باشند نه اصلاً یک امر عقلی است که عقلاء هم آن را امضا کردند بعبارت دیگر احتیاج به صیغه نداریم علی الید یک امر عقلی عقلائی است نه عقل دقی فلسفی، عقلاء با عقلشان می‌گویند علی الید ما اخذت حتی تودی دیگر اگر سیره هم داشته باشیم، این سیره از آنجا گرفته شده یعنی احتیاج به جعل ندارد لذا خبر واحد را می‌گویند جعل. اما در مثل این طور چیزها ضرورت عقلائیه است و این ضرورت جعل نیست وضع نیست عقل عرفی مردم می‌گویند علی الید ما اخذت حتی تودی.

    لذا اگر این حرف من درست باشد این طور می‌شود که همه این روایتها اگر تواتر لفظی هم باشد امضائی است مقداری بیشتر بگوئید بنای عقلاء هم متعابعتی است متابعت از عقل بنابراین دلیل ما چیست؟ علی الید ما اخذت حتی تودی، عقل. ما در فقه مان چهار چیز داریم یکی اجماع که به آن 3-2 تا برمی گردد، یکی قرآن یکی هم روایت و یکی هم عقل و در مساله ما عقل است که می‌گوید علی الید ما اخذت حتی تودی.

    یک مقداری فکرش را بکنید تا فردا.

    اللهم صل علی محمد و آل محمد.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365