اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح
لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
در مسأله وقف گفتیم که مسائل متعددی دارد که باید دربارهاش صحبت
کنیم.
مساله اول راجع به اصل قاعده بود «الوقوف علی حسب مایوقفها، اهلها»
طبق آنچه واقف گفته است و وقف واقع شده است، طبق آن باید عمل شود گفتم یک امر عقلی
است ، اشکالی در آن نیست یک امر عرفی است، اشکالی در آن نیست اما روایت صیحیح
السند ظاهر الدلاله از امام عسگری و همچنین از حضرت حجت (ع) داریم که «الوقف علی
حسب مایوقفها، اهلها» این مطلب اول بود.
مطلب دوم راجع به این است که وقف چیست؟ ما گفتیم که از نظر لغت وقف
بمعنی حبس است اما از نظر اصطلاح بهترین تعریفها این است که بگوئیم صدقه جاریه
است برای این که وقف حبس نیست بلکه فک الملک است، سلب الملک است، بعضی اوقات هم
حبس است لذا بهترین حرف این است که بگوئیم صدقه جاریه است که هم حبس را بگیرد و هم
فک را بگیرد و گفتم تعریف موجزی هم هست و اینکه بگوئیم صدقه جاریه هم معنی اش این
است که خودش باقی است و منافعش جاری است مثل اینکه باغ را برای طلاب وقف کرده این
بائ اصلش باقی منافعش جاری است و بعضی از بزرگان هم این تعریف را کردند، یکی از
فضلای جلسه به من نامه نوشته این ابتکار شما نیست، مرحوم شهید هم فرمودند، دیگران
هم گفتند، من که نگفتم مال من، گفتم بهترین تعریفها من خیال میکنم بهترین
تعریفهاست حالا مال من نیست، مال شهید است شهید اول در دروس، بسیار خوب ولی علی کل
حال آن حرفی که من داشتم این است که این بهترین تعریفهاست این هم مطلب دوم، لذا
اینکه تعریف کردند حبس و تصویر المنفعه، طوری نیست تقریب به ذهن استف اینکه از
جمله تعاریف حقیقی نیست اما چون گفته حبس، وقف حبس نیستف بلکه إن شاء الله بعد
دربارهاش صحبت میکنیم که این ملک را از خودش سلب میکند دیگر مالک این ملک نیست
لذا این حبس نیست و چون حبس نیست پس بهتر است که بگوئیم صدقه جاریه است که هم سلب
الملک را بگیرد و هم حبس را بگیرد، هردو را بگیرد، اگر گفتیم صدقه جاریه هر دو را
میگیرد و اما اگر گفتیم حبس و تصویر المنفعه در این صورت باید بگوئیم وقف سلب
الملک نیست در حالی که وقف سلب الملک است دیگر یعنی این ملک را از ملک خود بیرون
میبرد، بعضی اوقات هم ملک را از ملک خود بیرون نمیبرد که اسمش را وقف موقت میگذارند،
وقف 90 ساله ، این را حسینیه میکند معنی اش این است که بعد از 90 سال دیگر مال
من، اگر زنده نیستم برای ورثه که این را هم بعد صحبت میکنیم آیا جایز است یا جایز
نیست که ما میگوئیم جایز است، روایت هم داریم که جایز است لذا اگر بگوئیم حبس
معنی اش این است که وقف موقت دائمی نه، اگر گفتیم سلب الملک، فک الملک، آن وقت این
دیگر از ملکش بیرون میرود دیگر نمیتواند هیچ وقت به ملکش برگرداند نه به ملک
خودش، نه به ملک ورثه بنابراین حرف دوم ما همین شد که تعریف وقف بهترین و موجزترین
وبی اشکال ترین تعریفها این است که بگوئیم صدقه جاریه.
مطلب سوم، فرمودند که قصد قربت میخواهد، در این باره روایات داریم
که قصد قربت میخواهد، یکی از آن دو روایات را بخوانم تا بعد قاعده کلی هم عرض
بکنم، روایات را مرحوم صاحب وسایل در باب 13 از ابواب وقوف(آوردند) جلد 13 وسایل،
روایات آنجاست 4-3 تا روایت را مرحوم صاحب وسایل نقل میکند و یکی از آن روایات
این است ، میفرماید: «لا صدقه و لاعتق الا ما ارید به وجه الله» صدقه نیست یعنی
وقف، عتق هم نیست الا اینکه قصد قربت رویش باشد این صدقه در روایات ما گاهی صدقه
گفته وقف است که در روایات داریم وقف صدقه جاریه است، همان که من تعریف کردم، گفتم
که از روایات گرفتیم، چنانچه راجع به پول به فقیر دادن برای سلامتی گفتند صدقه
است، لذا صدقه در روایات ما 2تا معنی دارد و صدقه در اینجا چون در مقابل عتق واقع
شده آن معنایش این است نیست که بخواهد مثلاً یک تومان به فقیر بدهد، نه آن صدقه در
مقابل عتق است، یک لاوقف و لاصدقه الا با قصد قربت اگر هم گفتید نه، عام است،
لاصدقه سواءٌ کان وقف یا اینکه هبه با قصد قربت ، اعطای مال، عمومش میرود،
اختصاصش بدهیم به لاصدقه الا فی وجه الله به اینکه پولی به کسی بدهد در راه خدا،
همان صدقه مشهور، اختصاص به آن دیگر معنی ندارد یا مختص به وقف است چنانچه صاحب
وسایل و صاحب جواهر و اینها فهمیدند، اصلاً بحث رویش نکردند، صاحب وسایل تیتری که
میزنند راجع به وقف لاصدقه و لاعتق یعنی لاوقف، بزرگان هم که روایت را معنی
کردند، لاصدقه یعنی لاصدقه یعنی لاوقف، حالا اگر کسی اشکال بکند و بگوید که صدقه
معنی عامی دارد، میگوئیم خیلی خوب معنی عام، لا صدقه باید قصد قربت رویش باشد ،
قربه الله باشد، نظاهر نباشد، صدقه باید برای خدا باشد لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و
الاذی نباید این طوری باشد. لذا معنی عام این است که اعطای صدقه به فقیر است یا
وقف برای فقر است، وقف برای مسجد است، وقف برای مردم است، لذا یک معنای عامی دارد،
هم او را شامل میشود هم آن را، یا این روایت مختص است که آقایان فرمودند یا اقل
عام است که هم وقف را میگیرد و هم صدقه لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی را میگیرد.
حرفی دیگری است و آن این
است که فرق بین صدقه و هبه همین قصد قربت است، هرجا که اعطای مال با قصد قربت
باشد، میگوییم صدقه هر جا که بدون قصد قربت باشد میگوئیم هبه یک قاعده کلی، از
همین جهت هم اگر قصد قربت داشته باشد عقد لازم میشود اگر به فقیر با قصد قربت
دادیم دیگر نمیتوانیم پس بگیریم اما اگر هبه باشد میتوانیم پس بگیریم مثلاً خانهاش
را به یک غریبه هبه کرده حالا پشیمان شده، خانه از بین نرفته میتواند خانه را پس
بگیرد میگویند تا هبه موجود است ، هر چند خیلی بد و زشت است اما میگویند عقد
جایز است، راجع به خویش و قوم روایت داریم که عقد لازم است، مثلاً خانهاش را به
پسرش داده برای تظاهر هم داده میخواسته از پسر دیگرش انتقام بگیرد میگویند این
هبه صدقه نیست اما با این فرض لازم است چرا؟ برای اینکه هبه به اقوام است و اما
راجع به غیر خویش و قوم – یک قاعده کلی داشته باشید- فرق بین صدقه و هبه همین است
که صدقه اعطای به دیگری است و فقر هم در آن شرط نیست و اینکه مشهور شده صدقه به
سادات نمیشود داد، این هم بی خود است و صدقه به سادات هم میشود داد مگر اینکه
وهنی در کار باشد که آن هم اگر در کار آمد به طلبه هم نمیشود داد، به هرکسی که
توهین شود به او هم نمیشود داد و این اِنّ الصدقه علینا محرمه اینکه نسبت میدهند
حضرت زینب این را گفتند، این همین وهن بوده چون وهن بوده گفتند اِنّ الصدقه علینا
محرمه و الّا روایت داریم به اینکه صدقه مستحبی را بلکه کفارات غیر از زکات را،
فرقی نیست که به سید بدهیم یا به غیر از سید بدهیم، سید به سید بدهد، عام به سید
بدهد، سید به عام بدهد، تفاوتی نمیکند اعطاءُ المال الی الغیر ان کان مع القصد
القربه، فهو صدقه و ان کان مع غیر القصد القربه، هبه آن وقت اگر قصد قربت باشد عقد
لازم میشود، چون قصد قربت است میشود برای خدا وقتی برای خدا شد دیگر عقد لازم
است برای اینکه در حقیقت هبه معوضه است، هبه معوضه فرقی با بیع ندارد و در حقیقت
این صدقه برای خدا داده ، از خدا هم 10 برابر پاداش به او داده میشود معوضه، عقد
لازم است، اما اگر هبه باشد و قصد قربت در آن نباشد، عقد جایز است، لذا در صدقه
نمیتواند پس بگیرد ، و اما در هبه میتواند پس بگیرد.
لذا در وقف اگر قصد قربت نباشد، میتواند پس بگیرد ولی هیچ فقیهی
نگفته که میتواند پس بگیرد، گفتند عقد لازم است گفتند صدقه است چون صدقه است ،
لازم است گفتند هبه نیست تا جایز باشد چون این وقف لِله است پروردگار عالم هم
پاداش را قبول کرده که به او بدهد میشود هبه معوضه، که مثل بیع عقد لازم است لذا
اگر روایت هم نداشتیم مسلم میگفتیم عقد لازم اما روایت هم داریم و چون روایت در
مسأله داریم دیگر میگوئیم یشترط فیه قصد القربه والا اگر قصد قربت نیامد باید
بگوئیم عقد جایز است نه لازم این میتواند وقف را برمی گرداند.
لذا این مسأله تا این جا از نظر اسلام است و اما اگر غیر مسلمان این
کار را کرد که همه وقفها از نظر مسلمانان نیست، وقف از زمان حضرت آدم تا بحال
بوده، همه وقف میکنند، اگر آنها در درین خودشان حرمت را شرط ندانند در دین خودشان
لکل قوم نکاح، لکل قوم وقف نکاح است، آنها که نه صیغه میخوانند و نه صیغه را قبول
دارند اما نکاحشان که درست است ما بخواهیم بدون صیغه- مواطاتی- (وقف بکنیم) میگوئیم
نه ، چرا؟ برای اینکه شارع مقدس اصل وقف را امضاء کرده ، وقف یک امر عرفی است که
شارع مقدس هم امضاء کرده مثل نکاح که یک امر عرفی است و شارع مقدس امضاء کرده حالا
که شارع مقدس امضاء کرده با شرایطی امضاء کرده ، مثل بیع که امضاء کرده اما شرایطی
دارد که ارمنیها ندارند، عرف ندارد و مثل باب نکاح، که نکاح را امضاء کرده اما
شرایطی در اسلام هست که آنها ندارند و به این برمیگردد که آن شرایط مربوط ماست
مربوط به اسلام و مسلمانان است و اما غیر مسلمانان باید ببینیم که آیا در دینشان
قصد قربت را شرط میدانند یا نه؟ مثل باب نکاح، الان همین ارمنی ها، یعنی دنیای
غرب 80 درصدشان نکاحشان مواطاتی است و 10 درصدشان قانونی است که باید بروند محضر،
10درصدشان هم پاپی است ، متشرع باید برود کلیسا و آنجا پاپ ، انکحت و قبلت میگوید،
الفاظ دارد، یک الفاظی میگوید و زن و شوهری درست میشود لذا آنها چون پاپ را قبول
ندارند برای محضر هم باید خیلی پول بدهند، لذا 80درصدشان دوست یابی است که
ازدواجشان باطل است باز هم لکل قوم نکاح میآید، نمیتوانیم بگوئیم ولد الزنا،
نکاح همه را قبول دارد اما میگوید که آقای مسلمان اگر تو میخواهی نکاح بکنی باید
بگوئی انکحت و قبلت، بدون این لفظ نمیشود لذا در وقف هم میگوید لاصدقه و لاعتق
الا فی وجه الله.
حرف دیگری هم هست و آن این است که ما خود خواه نباشیم، دیگران هم
که وقف میکنند همه برای خداست آنها هم برای خداست، وقفها برای خداست حالا ما
مدرسه برای طلبهها (وقف میکنیم) آنها دانشگاه برای جوانان(وقف میکنند) اینها
همه برای خداست، بله اگر برای خدا نباشد هم آنها را هم میگوئیم مثل اینکه وقف
برای سگ خودش میکند، شاید آنهم برای خدا باشد، وقف برای گربهاش میکند حالا بعد
میرسیم که این طور وقفها که عقلائی نیست آیا درست است یا نه؟ و الا همان را هم
اگر در حاق مطلب بروید، حتی در وقف برای گربهاش ، دلش برای گربه میسوزد، وقف میکند
یعنی برای خدا و اگر هم اینها را نه(قبول ندارید) بالاخره مطلب برمیگردد به اینکه
آنها ولو قصد قربت را لازم نمیدانند وقف شان درست است اما ما که میخواهیم وقف
بکنیم باید با قصد قربت باشد در حالی که اصل وقف را شارع مقدس امضاء کرده است و
تعبد نیست اگر مطالعه کرده باشید مرحوم آقای بجنوردی از خودشان و دیگران نقل میکنند
که وقف یک تعبد است ، ما این را قبول نداریم وقف تعبد نیست بلکه از زمان حضرت آدم
تا بحال بوده و یک سیره است که شارع مقدس هم این سیره را امضا کرده و اما خصوصیات
دیگر مربوط به شارع مقدس است و مربوط به هر قومی است لکل نکاح و ما هم در بیع و
اجاره و مضاربه که در همه اینها کتاب داریم، یک کتاب در باب مضاربه است که در مورد
شرایطش است در حالی که اصل مضاربه یک امر عرفی است، یک کتاب در اجاره داریم اصل
اجاره امر عرفی است اما آن مسائلش دیگر تعبدی است و منافات ندارد، چیزی اصلش عرفی
باشد، شارع مقدس امضاء کرده باشد، تعبدی نباشد اما شرایطی داشته باشد که ما باید
به آن شریط عمل بکنیم لذا این را یقین داشته باشید و اختلافی هم نیست که فرق صدقه
با هبه این است، اختلاف در مسأله نیست همین طور هم باید باشد و فرق بین صدقه و هبه
همین است که هبه قصد قربت نمیخواهد، اگر قصد قربت بکند میشود صدقه اما صدقه قصد
قربت میخواهد با تمسک به آیه شریفه که لاتبطلو صدقاتکم بالمن و الاذی، کالذی ینفق
ماله رئاء الناس و لایوض با الله و الیوم الاخر دلالت آیه شریفه هم خوب است اما
روایت هم داریم، این اعطاء المال الی الغیر، بالغیر که این اعطاء المال بالغیر یا
حتی این غیر خدا را هم میگیرد، برای خدا، به خدا میدهد، اما همین به خدا میدهد،
گاهی قصد قربت ندارد میشود و گاهی هم قصد قربت دارد میشود صدقه، مسجد را میسازد
برای تظاهر این هبه است و مسجد را میسازد برای خدا، این وقف است، هرکجا تظاهر
آمد، لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاءَ الناس و لایومن بالله
و الیوم الاخر. گاهی داعی به داعی است، برای اینکه شهرت پیدا بکند مسجد میسازد
برای خدا، مثل اینکه شما پول میگیری نماز را استیجاری میخوانی به قصد قربت، داعی
بر داعی اسمش را میگذاریم . اینها بحث های خوبی است، این هم امر سوم.
امر چهارم برای فردا إن شاء الله.
و صلی الله
علی محمد و آل محمد