اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح
لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ
من لسانی یفقهوا قولی.
از مسأله ديروز مي خواستم رد شوم و شرط 13 را
كه شرط مهمي است متعرض شوم ، اما بعضي از فضلا باز دغدغه دارند و مرحوم آقاي
بجنوردي هم اين دغدغه آقايان را
فرمودند و چون اهميت نداشت من نقل نكردم وخود آقاي بجنوردي هم جازم نيست لذا
مجبوريم امروز دوباره بحث را تكراركنيم شرط 12 اين بود كه بايد اين بچه از يك مادر
رضاعي و يك پدر رضاعي شير بخورد ، اما اگر از 2 مادر رضاعي يا از 2 پدر رضاعي شير
بخورد ، اين محرم نمي شود درباره زنش معلوم است 15 مرتبه ، 7 مرتبه اين زن ، 8
مرتبه آن زن ، شير دادند خُب محرم نمي شود براي اينكه 15 دفعه يك زن بايد شير بدهد
، متواليات ، شير كامل و اما اگر 7 مرتبه اين شير بدهد ، 8 مرتبه او حتي اگر 15
مرتبه اين و 15 مرتبه آن اما مختلط مثل اينكه خانم صبح شير مي دهد، ظهر مادرش مي
دهد ، عصر يك دايه مي دهد خُب آن مادر كه محرم است اما آن دو تا محرم نمي شوند اين
راجع به مادر ، كه معلوم است و اما راجع به پدر عرض مي كردم كه نمي شود درست كرد
كه بچه از 2 پدر شير بخورد هميشه از يك پدر شير مي خورد يعني از يك زني كه شوهري
دارد و اما ما چنانچه توانستيم 2 تا مادر رضاعي درست بكنيم و گفتيم محرم نيست نمي
توانيم 2 پدر رضاعي درست كنيم و بگوئيم محرم نيست ديروز عرض كردم 2 صورت را روايات
فرض كردند اما در حقيقت خارج از مسأله ماست و آن 2 صورت اين بود كه يك خانمي شوهر
دارد و 15 مرتبه بچه اي را شير داده اين خانم طلاق گرفته و شوهر كرده يك بچه ديگري
را هم 15 مرتبه شير داده در روايات اين آمده يا همين بچه را دوباره 15 مرتبه شير
داده گفتند كه 2 شوهر است و اين محرم نيست اما فرض را بردند آنجا كه 2 تا بچه فرض
كردند لذا گفتند مادر رضاعي هست اما خواهران رضاعي اين به اين بچه محرم نيستند
صورت ديگر هم كه در روايات بود و رواياتش را خوانديم اين بود كه يك مادر رضاعي شير
داده مادر اصلي هم از شوهرش شير داده به بچه ديگر گفتيم كه آن بچه هايي كه مادر
اصلي شير داده با آن بچه هايي كه مادر رضاعي شير داده ، اينها به هم محرم نيستند .
بله آن بچه رضاعي محرم به اين مادر است ، محرم به خواهران و برادران رضاعي اش است
و اما خواهران اصلي و برادران اصلي آن بچه اصلاً محرم به اينطرفي ها نيست حتي به
مادر رضاعي اين بچه هم محرم نيست لذا در روايات اين 2 فرض آمده است كه قضيه فحلين
، قضيه 2 شوهري اينطور فرض شده و اينها در حقيقت اصلاً قضيه ما نيست . آنكه مسأله
ماست اينست كه يك بچه از 2 پدر شير بخورد اگر از 2 مادر شير بخورد فرضش خيلي عالي
است لذا فرض كنيم كه يك بچه از 2 مادر رضاعي شير بخورد كه خيلي فرض عالي است و مي
شود اما يك بچه از 2 پدر رضاعي شير بخورد ، نمي شود ما مي گفتيم نمي شود ، موضوع
ندارد بعضي از فضلاي درس مي گويند فرضش مي شود ولي خيلي نادر است ، آقاي بجنوردي
هم مي گويند مي شود ، چطوري فرض كنيم ؟ زني آبستن است و شوهرش او را طلاق مي دهد
حالا اين زن در ماه نهم و اواخر است خُب به مجرد اينكه بچه به دنيا آمد ، اين مي
تواند شوهر بكند ، حالا اين خانم شيرده است و شير به بچه اش مي دهد حالا عده ندارد
و فوراً شوهر مي كند خُب آبستن مي شود 9 ماه صبر مي كند بعد بچه به دنيا مي آيد
حالا كه بچه بدنيا آمد ، بچه ديگري را شير مي دهد ، بچه رضاعي . اين شير از دو پدر
است يكي آن پدر اولي كه هنوز شير دارد و به بچه آن پدر شير مي دهد يكي هم اين پدر الآن كه بچه بدنيا آورده
و به بچه اين پدر شير مي دهد در حقيقت
اينطور مي شود كه الآن اين زن مطلقه به 2 بچه شير مي دهد ، يك بچه از آن شوهر ، يك
بچه از اين شوهر و چون اينطوري است پس اين شير كه الآن دارد مي دهد هم از آن شوهر
است و هم از اين شوهر آنوقت اگر بچه اي را 15 بار شير بدهد ، اين از 2 پدر است پس
محرم نمي شود براي اينكه در حقيقت آن بچه اولي برادر يا خواهرش است و آن بچه دومي
هم برادر يا خواهرش است هم با او شير مي خورد و هم با اين شير مي خورد ، شير
اشتراكي بنابراين ، اين مثل آنجاست كه از 2 مادر شير بخورد اين از 2 پدر شير مي
خورد ، يك ماه ، 2ماه ، 3 ماه با اين 2 تا بچه شير بخورد اين محرم نمي شود ، حتي
به مادرش هم محرم نمي شود بعضي از فضلاي درس اينطور فرمودند و آقاي بجنوردي هم
فرمودند و مي خواهند مصداقي درست كنند براي اينكه مي شود فرض كرد همينطور كه بچه
رضاعي گاهي 2 مادري مي شود ، گاهي 2 پدري شود و همينطور كه اگر 2 مادري شد محرم
نمي شود ، حالا هم كه 2 پدر شد محرم نمي شود .
خُب اين (مطلب) اشكالاتي دارد .
اشكال اولش اينكه مي گوئيد 2 شير است ، هم از
آن شوهر و هم از اين شوهر ، به چه دليل ؟ اين الآن آبستن شده و بچه بدنيا آورده كه
اين شير مال اين بچه است ، مال پدر اين بچه است و اما اين شير مال آن مرد باشد كه
يكي دو سال قبل اين را طلاق داده چرا ؟ اين شير الآن مال اين شوهر فعلي است براي
اينكه شير تابع آبستن شدن و بچه بدنيا آوردن است و پستان مادر براي اين بچه كه در
شكم مادر خون مادر را مي خورد ، حالا خدا اين خون را مبدل به شير كرده و دارد شير
مي خورد و چرا اين شير را نسبت به هر دو بدهيم ؟ لذا ما مي گوئيم كه تا آبستن نشده
آن شير مال اولي است بعضي از فقها كه گفتند نه به مجرد اينكه طلاق داد ديگر شوهرش
نيست حالا شما نفرمائيد . بگوئيد اين شير از آن شوهر است و اما اين شير حالا هم از
آن شوهر هم از اين شوهر، چرا ؟ قبول نداريم ، شك هم داشته باشيم بس است اين يك حرف
است ، حرف بالاتر از اين اينكه شير اشتراكي كه هم از آن شوهر است هم از اين شوهر
چرا محرميت نياورد ؟ اين مادر 15 مرتبه شير داده بايد محرم اين زن شود و اينكه شير
مال آندو پس محرميت نه ، به چه دليل ؟ اگر هم مي گوئيد شير استقلالي را بگوئيد ،
چرا شير اشتراكي محرم آور نباشد ؟ از همه اينها بگذريم ، به چه دليل ؟ براي اينكه
روايات باب 6 اين حرفها را نمي زد ، اصلاً به چه دليل مي خواهيد بگوئيد كه يك زن و
يك مرد ، 2 تازن و 2 تا مرد نمي شود ؟ دليلش چيست ؟ لذا اصل مطلب هم دليل ندارد
وقتي اصل مطلب دليل نداشت ، مسأله سالبه به انتفاع موضوع است براي اينكه در روايات
ما نيامده و شما بخواهيد اقحام بكنيد در روايات باب 6 نمي شود . اگر هم همه اينها را كنار بگذاريم
شك مي كنيم كه آن يك مطلب ديگري مي شود كه آيا اين محرم است يا نه ؟ اصاله عدم
رضاع برايمان كار مي كند نه اينكه 2 شوهر يا 2 زن است . اصاله عدم رضاع كار مي كند
و مي گويد كه اين زن كه شير داده نمي دانيم آيا محرميت مي آورد يا نه؟ محرميت نمي
آورد .
اين خلاصه حرف راجع به شرط 12 است و ما
بخواهيم چيز شاذ نادري را خودمان درست بكنيم و شرط قرار بدهيم ،علي الظاهر نمي شود
.
مسأله بعدي كه عمده اين مسأله هست ، مسأله عموم
منزلت است اين گفته پيغمبر اكرم كه روايات فراواني راجع به آن داشتيم و يك قاعده
هم كرديم و اين قاعده هست كه بيش از 2 ماه است ما را گرفتار كرده ، اين بود كه بچه
رضاعي مثل بچه نسبي است ، ما يحرم من الرضاع ، يحرم من النسب ، معنايش اينست كه
بچه رضاعي مثل بچه اصلي است اين چقدر درست است ؟ چه مقدار مي توانيم بگوئيم ؟
ظاهراً از طرف اقوام مادر ، اقوام شوهر اين مادر رضاعي منزلت تام و عام است و اين
بچه اصلي به هر كسي محرم است ، اين بچه رضاعي هم به او نامحرم است لذا مثلاً بچه
اصلي آن خواهران يا برادران ، برادر و خواهرش هستند و به او محرمند آن پدر بچه
اصلي به او محرم است ، خواهر پدرش كه عمه اش هست به او محرم است خواهر اين مادر
رضاعي ، خاله اش است . _ خاله بچه اصلي _ و بالاخره هر چه در باب اصل گفتيم در باب
رضاع هم مي گوئيم و اينطور مي شود كه مثل عوام مردم كه خيال مي كنند بچه را كه بر مي دارند بچه خودشان
مي شود ، اين واقعاً بچه اش مي شود و
معناي ما يحرم من النسب يحرم من الرضاع ، اين قاعده در آنطرف جور در مي آيد ، همه
چيز همينطور هر چه را فرض كنيد كه اين اصلي به او محرم است ، اين رضاعي هم همينطور
.
لذا اگر آن شرايط 12 گانه درست باشد ، يعني
رضاع شرعي و رضاع با شرايط ، يكدفعه رضاع با شرايط نيست خُب اصلاً بچه اش نيست مثل
حرفهايي كه ديروز زديم ، حرفهايي كه اين مدّت زديم 12 شرط كرديم مثلاً كساني كه مي
گويند نبايد ولد الزنا باشد ، حالا اين بچه ولد الزنا به خواهران اصليش محرم است
اما كسي كه مي گويد نه و بچه ولد الزنايي كه شير خورده به خواهرانش محرم نيست ، آن
شرط است ، قطع نظر از شرايط ، بگوئيد بچه رضاعي مع الشرايط آن رضاعي كه شارع مقدس
قبول كرده كه گفته شيري كه اين زن را مادرش مي كند و امهاتكم التي ارضعنكم . وقتي
مادر رضاعي درست كرديد ديگر هر چه كه بچه اصلي دارد ، اين بچه رضاعي هم دارد ، از
آنطرف اصلاً سرايت نيست لذا پدر اصلي اين ، به اين طائفه هيچ محرميت ندارد .
برادران و خواهران اصلي اين بچه هيچ ربطي به طرف مادر رضاعي ندارند و پدرش مي
تواند همان زن رضاعي را بگيرد چنانچه مي تواند خواهرانش را بگيرد . برادران اصلي
اين بچه مي توانند خواهران رضاعي اين بچه را بگيرند براي اينكه سرايت نكرده ، آنكه
سرايت كرده و عموم منزلت است كه راجع به امهاتكم التي ارضعنكم است آن است، اين بچه
در اين خانواده مي آيد مثل وقتي كه زن با مردي ازدواج مي كند و نطفه منعقد شده بچه
بدنيا مي آيد ، اين بچه مي شود مال اين خانواده گاهي هم شير مي دهد و اين بچه مال
اين خانواده مي شود اما خانواده اين بچه ، چه دختر ، چه پسر ، يعني پدر و مادر ،
برادران و عمه اصلي هيچ ربطي به طائفه (رضاعي) ندارند و اينكه مي بينيم در بعضي از
فتاوا يا در بعضي از كتابها حرفهايي راجع به پدر و مادر اصلي دارند بايد بگوئيم نه
3-2 روايت داريم كه پدر اصلي را در اين طائفه وارد مي كند يا مادر اصلي را در اين
طائفه وارد مي كند يا در بعضي از روايت برادر اصلي را . عامه همين را مي گويند و
برايشان هم خيلي مشكل شده است ، عامه مي گويند بله ديگر اصلي و فرعي و رضاعي و
اينها نيست وقتي كه بچه اي دكمه پستان زني را مكيد ديگر اين بچه طائفه اش ملحق به آن زن و طائفه اش مي شوند اما
شيعه نمي گويد و اين 3-2 روايت را انشاءالله فردا مي خوانيم ، روايات سندش و دلالتش
خوب است الّا اينكه معرض عنها عند الاصحاب است ، اگر بخواهيم جمع كنيم بايد جمع
استحبابي كنيم يعني پدر اصلي اين بچه خوب است كه با اين طائفه ازدواج نكند ،
برادران اصلي ، خواهران اصلي اين بچه ، خوب است كه با اين طائفه ازدواج نكنند .
همچنين طائفه بچه رضاعي ، خوب است كه با برادران و طائفه اصلي او ازدواج نكند .
ظاهراً شيخ انصاري (رض) يا نظير شيخ همينطور
فرمودند و روايات را حمل بر استحباب و كراهت كردند . علي كل حال نديديم كسي را كه
به اين 3-2 روايت عمل كرده باشد يعني برادران و خواهران اصلي نتوانند با برادران و
خواهران رضاعي ازدواج كنند .
چون كه اين بحث عموم منزلت مشكلتر از تمام
بحث رضاع است و تقريباً خلاصه گيري از آن 14-10 شرط است ، تقاضا دارم مطالعه
بيشتري هم راجع به روايات و هم راجع به اقوال داشته باشيد تافردا انشاء الله .
اللهم صلي علي محمد و آل محمد