جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: آيا ربا باعث فساد است؟
    موضوع درس:
    شماره درس: 252
    تاريخ درس: ۱۳۸۷/۳/۱۱

    متن درس:

        اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

        مسأله آخر كه در باب ربا مانده است مسأله فوق العاده مطلوبي هم هست و فقط منحصر به بحث ما نمي شود كه بحث سيال در فقه است و اينست كه آيا اين معاملات ربوي علاوه بر اينكه حرام است ، مفسد هم هست يا نه ؟ يعني اگر كسي قرض ربوي داد ، يك ميليون داد كه يك ميليون و صد يك ماه ديگر بگيرد ، خُب اين حرام است ، حرمتش هم    ( براي ) « و ان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله » ( است ) . اين يك بحث از نظر تكليفي ، اما از نظر وضعي آيا اين قرض باطل است يا باطل نيست ؟ مشهور ميان فقها فرمودند باطل است ، براي اينكه شرط فاسد مفسد عقد است ، بنابراين ، اين قرض باطل است و او نمي تواند در اين پول تصرف كند ، براي اينكه تصرف در مال غير است .

        ما قبلاً صحبت كرديم كه شرط فاسد مفسد عقد نيست براي اينكه شرط و مشروط 2 چيزند و به هم ربطي ندارند و نهي از شرط شده ، نه نهي از قرض اگر نهي از قرض شده بود ، بله مي گفتيم نهي در عبادت موجب فساد است چنانچه در اصول گفتيم اما اين نهي روي قرض نيامده بلكه روي شرط آمده « الذين يأكلون الربا » و نگفته الذين يأكلون القرض ، « الذين يأكلون الربا لايقومون الّا كما يقوم الذي يتخبطه الشيطان من المس » لذا اين شرط فاسد است بعضي از بزرگان و مراجع قبلاً گفتند ، الآن هم بعضي مي گويند اينكه اگر كسي يك ميليون قرض كرد به يك ميليون و صد تومان ، آن يك ميليونش كه درست است ولي اگر بتواند آن صد تومان را ندهد طوري نيست، ظاهراً بعضي از مراجع فعلي ، ديدم كه نوشتند مثل اينكه حضرت امام هم چنين اشاره اي داشتند كه اگر تصميم بگيرد كه اين قرض را ندهد ، گفتند كه اين معامله صحيح است و علي كل حال گفتند و لازمه اين حرف من هم همين است ، آنكه حرام است رباخوري است ، اين رباخوري حرام است ، گناهش بزرگ است ، در ملك انسان نمي آيد و اما چيزي كه مشروط به آن است ، آنرا بخواهيم بگوئيم حرام است ، حرام تكليفي يا حرام  وضعي ، الّا اينكه كسي بگويد شرط فاسد مفسد عقد است . اگر بگوئيد شرط فاسد مفسد عقد است كه مشهور ميان فقها هم هست ، خيلي  خوب ، در اينجا شرط فاسد مفسد عقد است ، رباخوري شرط است ، اين شرط فاسد است ، سرايت به عقد مي كند ، عقد را هم فاسد مي كند بنابراين ربا ده ، پولي كه مي گيرد ، نمي تواند در آن تصرف كند . اما اگر گفتيد نه ، اين نهي متعلق به شرط است ، نه به مشروط .

        لذا اگر كسي يك ميليون قرض بدهد به يك ميليون و صد تومان ، آن قرضش درست است ، آن آقا مي تواند تصرف در اين مال كه قرض گرفته بكند ، مال خودش است قرض است ، و معنايش اينست كه به مجرد اقرضت ، وارد در ملكش مي شود ، بدهكار به او مي شود يك ماه ديگر ، بنابراين تصرف در پولش طوري نيست . اما آن ربا كه شرطش را كرد ، آن شرط حرام است ، هم براي كسي كه شرط كرده ، هم براي كسي كه شرط به نفع او بوده و آن 100 هزار تومان كه مي خواهد          ( اضافه ) بگيرد ، آنرا نمي تواند بگيرد . و شايد هم آن آيه شريفه كه ديروز خوانديم كه مي فرمود فمن كان موعظه من ربه فنتهي فله ما   سلف ، اشاره اي به همين حرف ما هم باشد . كه آن پول را كه داد ، آنرا بگير ، آن ربا كه گفته ، آنرا حتماً نبايد بخوري . دهنده و گيرنده حرام است مگر در اكل در مخمصه كه در جلسه قبل صحبت كرديم و الّا فرقي بين ربادهنده و رباگيرنده در حرمت نيست . بله در زيادي كه مي گيرد يعني رباخورن ، آن در ملكش وارد نمي شود . علي كل حال آيا اصل معامله صحيح است يه نه ؟ ما مي گوئيم صحيح است . شايد هم     « احل الله البيع و حرم الربا » دلالت بر همين داشته باشد كه ربا حرام است نه قرض و بيع و صلح و هر معامله ديگر . آنكه حرام است ، آن رباست و اما آن بيع حلال است .

        مرحوم طبرسي در « احل الله البيع و حرم الربا » چيزي در تقدير مي گيرند و مي گويند « احل الله البيع و حرم بيع الربوي » كه بعضي متابعت از مرحوم طبرسي در فقه كردند و همين را مي گويند كه اگر ربا در معامله آمد ، علاوه بر اينكه ربا حرام است ، معامله هم باطل است . ولي معلوم است كه فرمايش مرحوم طبرسي كه تقدير بگيريم وجهي ندارد ، چرا تقدير بگيريم ؟ چه الزامي در تقديرگرفتن داريم ؟ قرآن است و ظهورش ، اينست كه بيع درست است ، آن رباخوري حرام است ، اما ما بگوئيم بيع حرام است رباخوردن هم حرام است آنكه صحيح است ، بيع منهاي رباست ، ظاهراً تقدير خلاف قاعده است ، تقدير براي چه ؟ وقتي چنين باشد ، ظهور « احل الله البيع و حرم الربا » اينست كه بيع صحيح است و آن رباست كه او نمي تواند بدهد و اين نمي تواند بخورد . نهي از شرط شده كه مفسد شرط است . يك قاعده كلي در نهي در معاملات . در نهي عبادات اختلافي است كه آيا موجب فساد است يا نه ؟ مشهور مي گويند آري ، اما در نهي در معاملات اينكه موجب فساد است ، كسي از شيعه نگفته است . بعبارت ديگر اصلاً نهي در عبادات يا نهي در معاملات مخصوصاً ، ارشاد الي­الفساد است ، به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام مي فرمودند نكن كه نمي شود . اين كار را نكن كه       نمي شود . لذا نهي در معاملات موجب فساد است ، حالا هر معامله اي باشد . لذا از رباخوري نهي شده ، از اين يأكلون الربا خُب نهي در شرط است و موجب فساد است .

        اما نهي متعلق به قرض نشده است و مي گوئيم قرضش نهي ندارد و نه حرام تكليفي است ، نه حرام وضعي و يك حرف باقي مي ماند كه شرط فاسد ، مفسد عقد است و اينرا هم در سابق گفتيم كه هيچ وجهي برايش نمي بينيم كه شرط فاسد مفسد عقد باشد . آنها كه گفتند مفسد عقد است ، گفتند شرط و مشروط يك چيزند . پس در حقيقت نهي از    شرط ، نهي از مشروط است و چون چنين است ، پس سرايت مي كند    ( مثل ) همسايه و رفيق بد است كه به آن خوب ( هم ) سرايت مي كند ، اينجا هم سرايت مي كند به قرض و به ساير معاملات و معامله را فاسد مي كند . براي اينكه شرط و مشروط يك امر بهتاني است . اما اينهم حرف درستي نيست براي اينكه عرف مي بيند كه شرط و مشروط 2 چيزند ، مثل اينكه اين خانه را به تو مي فروشم به شرط اينكه پدرم اجازه بدهد . به شرط اينكه پسرم از مسافرت برگردد ، خُب معلوم است عرف در اينجا مي گويد يك معامله شده و آن فروش خانه است ، يك شرط هم شده ، بايد به آن وفا كند ، از همين جهت هم مسلم پيش اصحاب است كه اگر عمل به شرط نكرد ، كسي نگفته معامله باطل است ، مي گويند او مي تواند فسخ كند يعني يكي از خيارات ، خيار به شرط است كه اگر تخلف در شرط شد ، معامله صحيح را مي تواند بهم بزند ، خانه را 100 ميليون فروخته به شرطي كه زنش اجازه بدهد ، زنش اجازه   نداده ، مي گويد من از خانه بيرون نمي روم ، مي آيد به اين آقا          مي گويد كه قبول دارم كه خانه ملك توست ، اما زنم اجازه نمي دهد ، با تو شرط كردم كه اگر زنم اجازه ندهد بتوانم فسخ كنم ، ( پس ) فسخت . و در خيار شرط همه گفتند كه يكي از خيارات خيار شرط است . در آنجا كه شرط هست شما مي گوئيد اين شرط كه هست           ( موجب ) فساد معامله نيست ، مربوط به معامله نيست ، اما آنكه اصلاً شرط هم نيست ، مي گويد خانه ام را به تو مي فروشم به شرطي كه كاباره كني . خُب اصلاً شرط نيست ، حالا بگويد شرط است ، شرط فاسد است ، شرط فاسد مفسد شرط است ، اما چرا مفسد عقد باشد ؟ لذا خانه را پس نمي دهد در حاليكه در شرط كاباره مي تواند بگويد خانه را پس نمي دهم ، اين شرطي هم كه تو كردي فاسد است ، شرط هيچ و خانه هم مال من . معمولاً هم فقها فتوا دادند ، حتي مرحوم شيخ انصاري در مكاسب فتوا دادند لذا در آنجا ، در خيار ، 2 چيز مي بينند اما وقتي مي آيند كه آيا شرط فاسد مفسد عقد است يا نه ؟ شرط و مشروط را يك چيز مي بينند . مي گوئيم اگر 2 چيز است ، همه جا 2 چيز است ، اگر يك چيز است ، همه جا يك چيز است ، و واقعاً اينست كه عقلا شرط و مشروط را 2 چيز مي بينند ؛ يكي اصل معامله ، يكي شرط   معامله ، در حقيقت ظرف و مظروف مي بينند . خُب وقتي كه معامله صحيح باشد و همه اطراف معامله صحيح باشد ، آن شرط فاسد باشد ، ديگر نمي توانيم بگوئيم شرط فاسد مفسد عقد است ، مي رويم روي شرط فاسد و هر چه در شرط فاسد گفتيم ، منجمله بحث ما و رباخوري . قرض كرده يك ميليون كه يك ميليون و صد هزار تومان بدهد ، حالا سر سالش شد ، يك ميليون را مي دهد و مي گويد اين شرطي كه تو با من كردي فاسد است و من آن 100 هزار تومان را نمي دهم . اگر به زور از او بگيرد ، پول زور داده ، اما اگر بتواند نبايد بدهد . لذا ما در آن بحثي كه در همين قوانين فقهيه كرديم . گفتيم ولو اينكه مشهور در ميان فقها اينست كه شرط فاسد مفسد عقد است اما دليلشان را مي دانيم چيست ، شهرت ديگر نمي تواند برايمان كار كند ، عليه ما يا به نفع ما . همچنين در شرط ابتدائي هم گفتيم كه مشهور در ميان فقهاست كه شرط ابتدائي ممضا نيست ما گفتيم وجهي ندارد . « المومنون عند شروطهم » كه پيغمبر اكرم فرمودند ، نفرمودند المومنون عند شروطهم اذا كانت آن شرط در ضمن يك معامله « المومنون عند شروطهم » خُب شرط كرده است ديگر مثل نذر و عهد است كه شرط مي كند اگر ساعت 8 آمدي ، من 100 تومان به تو مي دهم . در يك معامله هم نمي گويند ( بلكه بعنوان ) شرط ابتدايي است . اين ( شخص ) ساعت 8 مي آيد و به اينطرف و آنطرف مي اندازد ، نمي خواهد بدهد ، داد اين شخص بلند مي شود كه تو ما را از خانه كشانده اي به اينجا و حالا نمي خواهي بدهي ؟ چرا 100 تومان را نمي دهي ؟ مردم هم مي گويند بله به او گفتي مي دهم ، ‌خُب بله . لذا شرط در ضمن عقد كه نمي دانم از كجا پيدا شده ، هر شرطي ( باشد ولي ) المومنون عند شروطهم مي گويد « فِ » بشرطك. آنوقت اين شرط گاهي شرط فاسد است كه مي خواهد در ضمن عقد باشد يا ابتدايي باشد مفسد است ، براي اينكه نهي در معاملات موجب فساد  است .

         يك بار هم نه ، اين شرط فاسد نيست ، مي خواهد ضمن عقد باشد ، نمي خواهد نباشد ، واجب الوفاست ، در ما نحن فيه ، شرط ضمن عقد است ، يعني عقدش قرض است ، بگوئيم كه اين شرط ، شرط است ، اما چون فاسد است ، مفسد هم هست ، پس هيچ . قرضي بلا اشكال كرده ، يك ميليون به يك ميليون يك ماه ديگر ، خود به خود قرض الحسنه مي شود ، قهراً قرض الحسنه مي شود . براي اينكه قرض الحسنه نيست هم نمي خواهد ، همين مقدار كه قرض است و ربا در آن نباشد مي شود قرض الحسنه .

        بنابراين اين مسأله ولو شهرت در ميان بزرگان است ، اينكه معامله ربوي باطل است ، تمسك كردند به « احل الله البيع و حرم الربا » با آن جمله مرحوم طبرسي كه فرمودند احل الله البيع و حرم بيع ربوي _ كه يك بيع در تقدير گرفته _ كه خيلي خلاف ظاهر است . لذا بيع در تقدير نيست و « احل الله البيع » چيزي براي خودش است ، « حرم الربا » چيزي براي خودش است ، حالا اگر يك جا واقع شد شرط فاسد مفسد عقد نيست بلكه شرط فاسد است و خودش مفسد است ، ربا هيچ ، قرض الحسنه آري ، اما مشهور نگفتند و حرف مرحوم آقاي طبرسي كه گفتند چيزي در تقدير است ، يكي هم گفتند اگر چيزي در تقدير نباشد شرط فاسد مفسد عقد است بنابراين قرض باطل است .

    خُب داعي خيلي هست ، مثل اينكه ربا مي خورد ، براي تأمين آتيه براي آينده اش ، كه رذالت و بدبختي است « يمحق الله الربا و يربي الصدقات » يعني تو كه ربا مي خوري براي اينكه به جايي برسي ، نه اين ربا همه را نابود مي كند ، همينطور هم هست و مي بينيم اين رباخورها بعضي اوقات زمين مسلط برسرشان مي شود و بعضي اوقات چه ورشكستگي هاي عجيبي برايشان پيدا مي شود ، آن خدمتگزاران به خلق خدا هم مي بينيم كه چه منافع بالايي دارند ، بنابراين اينكه مي فرمايند اين هم داعي است ، قيد باشد باز طوري نيست ، يعني بمعناي مقيد نيست كه بزرگان فرمودند كه فرمودند قرض ربوي يك امر وحداني است ، 2 چيز نيست در حاليكه خيلي واضح است ، مي گويد قرض دادم يك ميليون به شرطي كه 100 هزار تومان ( اضافه بدهي ) خُب معلوم است كه اين 2 چيز است ، يكي اش شرط است ، يكي مشروط ، نه آن ربطي به اين دارد و نه اين ربطي به آن . بله شرط در ضمن عقد است ، شرط در ضمن عقد كه امر را وحداني نمي كند ، مثل همه جا كه شرط ضمن عقد آن امر را وحداني نمي كند ، در ما نحن فيه هم همين است .

        يك مسأله ديگري پيدا مي شود كه ممكن است انسان بگويد و شايد مرحوم طبرسي هم كه بيع در تقدير گرفته براي همين باشد و اينست كه در باب قرض همين شرط و مشروط است اما در باب مثلي شرط و مشروط نيست ( بلكه ) امر وحداني است ، در آن ممكن است انسان بگويد كه نهي در معامله ، نهي در بيع است كه موجب فساد است ، اينرا بگويد مانعي ندارد و احل الله البيع و حرم الربا هم اگر بيع در تقدير   باشد ، باز هم بيع است نه قرض . و در آنجا كه مثل و مثلي باشد ، مثل اينكه يك من گندم خوب به يك من ونيم گندم ردي ، بد وقتي مي گويد بعت و قبلت روي امر وحداني آمده يعني ثمن يك من ، مثمن يك من و نيم . امر وحداني است ، شرط و مشروط نيست . يك من خرما به يك من و نيم خرما . 1000 دينار به 1100 دينار . همه اينها بيع است و چون بيع است ، ثمن و مثمن را عرف امر وحداني مي بيند لذا در اينجا مي گوئيم نهي در معاملات موجب فساد است و آنجا كه بيع باشد ، صلح باشد و امثال اينها روي مثل و مثلي . اما غير مثل و مثلي كه الآن نداريم و شاذ پيدا مي شود ، لذا آن قضيه مثل و مثلي كه اصلش و بعدش تعبد   بود ، حالا هم تعبد است . همه اش تعبد است ، اگر از مشهور نمي ترسيدم مي گفتم اصلش هم يك تعبد است . اين سني ها حرفي زدنند و امام صادق مجبور شدند متابعت از آنها بكنند ، بعد هم فرار از ربا درست كردند ، كه آن هم يك تعبد است ، حالا اينجا هم همين است كه اگر من نمي ترسيدم مي گفتم كه بيع مثل و مثلي تفاوتي نمي كند و اگر رباخوري باشد حرام است ، اگر رباخوري نباشد هيچ . يك من گندم به يك من و نيم گندم اين رباخوري نيست به راستي يك من گندم به يك من و نيم گندم ردي ، ارزشش است و اصلاً رباخوري نيست اما انسان مي ترسد اين حرف را بزند لذا مي گوئيم يك تعبد است و وجهش را نمي دانيم در آن مسأله بعدش هم يك تعبد است و وجهش را نمي دانيم در اين امر سوم هم يك تعبد است و چون امر وحداني است ، اصل معامله باطل است و نهي در معامله موجب فساد است ، اما آنكه هميشه بوده و الآن هم همين است ، دنياي غرب و شرق و ايران اينطور مي گويند كه اقتصاد منهاي بانك و بانك منهاي ربا نمي شود پس بايد ربا بخوريم و بالاخره آن مي گويد 10 درصد و بانك ما جواب نمي دهد اقلاً 12 درصد مي گويد باز هم بانك ما جواب نمي دهد و همينطور تا به آخر 10 درصد و 20 درصد ، 2 درصد و يك درصد ، همه ، همه رباست و اين فرمول را ما هيچ وقت قبول نداشتيم . همانوقت هم طلبه بوديم و خدا رحمت كند مرحوم شهيد بهشتي را كه يك دبيرستاني ( بنام ) دين و دانش كه خيلي در قم كار مي كرد ، يك جلسه براي ما گذاشته بودند راجع به زبان و همه مدرسين بالا شركت مي كردند و از تهران كسي مي آمد تا برايمان درس بگويد ، مثل حالا كه اين معلمها سر كلاس عقيده خودشان را درسر اين بچه ها مي ريزند ، كه انصافاً اين « ذنب لايغفر » است ، آن آقا هم از تهران آمده بود و به او هم گفته بودند كه همه اينها از مدرسين نمره اولند ، مي خواست گاهي چيزي در سر ما ( بكند ) و اين جمله از اوست ، هميشه هست ، حالا هم هست كه اقتصاد منهاي بانك يوخدور ، و بانك منهاي ربا هم يوخدور .

    خدا مرحوم آقاي حرم پناهي را رحمت كند يكي از فضلاي خوب قم بود انصافاً عالي بود اين آقاي حرم پناهي حسابي در مقابلش ايستاد و گفت اين چيست ؟ بنابراين ما اصلش را به قول آقاي حرم پناهي قبول نداريم كه خدا رحمتش كند ، اقتصاد منهاي بانك نمي شود چيست ؟ نه ما 4 جلد كتاب مقايسه بين سيستمهاي اقتصادي همان وقت كه آن آقا اين حرف را گفت كتاب من چاپ شده بود ، ما در آنجا اثبات كرديم كه اقتصاد هيچ توقفي بر بانك ندارد ، بانك هم هيچ توقفي بر ربا    ندارد ، اين بانكها اگر ربا نخورند ، خيلي كارشان بهتر مي شود ؛ « يمحق الله الربا و يربي الصدقات » پولشان چندين برابر مي شود ، همه مردم پولهايشان را جمع مي كنند دراين بانكها ، اينها هم به اندازه اي كه بايد قرض مي دهند ، مابقي را نگه مي دارند و با آن كار مي كنند ، زمين مي خرند ، تجارت مي كنند و يك استفاده حسابي ( مي شود ) من سراغ دارم كه اين قرض الحسنه ها _ كه خيلي هايشان به وظيفه شان عمل نمي كنند _ كه من سراغ دارم كه اين قرض الحسنه از صفر شروع كرده و الآن ميليارد ، ميليارد ( سرمايه دارد ) در اثر اينكه حرف شريعت را شنيده است .

        فتلخص مما ذكرنا اينكه ما مي گوئيم قرض الحسنه ، « من ذالذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه اضعافاً مضاعفه » تو بانك اسلامي داشته باش ميليارد ، ميليارد براي تو سود خواهد كرد . اما تو قرض ربوي داشته باش « يمحق الله » چه يمحق اللهي .

        و اين فرمولي كه حالا در دهان اين بازاريها افتاده ، مخصوصاً اين زرگرها كه مي گويند ما 2 كيلو طلا داشتيم ، حالا هم 2 كيلو طلا  داشتيم ، و هيچ وقت خمس نمي دهند ، يكي از مراجع هم در دهانشان انداخته ، حالا آن مرجع هم پشيمن است كه اينرا گفته ، اين ربطي به بحث ما ندارد كه بحث ديگري است كه اگر 2 كيلو طلا داشت و حالا هم 2 كيلو داشت ، بايد خمس بدهد يا نه ؟ خُب بله براي اينكه خمس روي دخل آمده ، نه روي اينكه 2 كيلو داشتم ، حالا هم دارم . مي گويد دخل تو زايد بر مؤونه سال تو ، سال هم نيست ، روز است ، سال را امام جواد درست كردند براي رفاه ما و الّا روز است ، امروز اين آقاي كاسب 10 هزار تومان استفاده كرده ، همانوقت بايد 2 تومان را بدهد ، حالا امام جواد ارفاق كردند و گفتند نمي خواهد بدهي ، جمع كن تا اول سال و هر چه زائد است ، آنوقت خمسش را بده .

        خُب اين مسأله هم تمام شد ، مسأله فردايمان راجع به اصاله الزوم در معاملات است كه انشاء الله درباره اش فردا بحث كنيم .

    وصلي الله علي محمد و آل محمد .

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365