اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح
لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ
من لسانی یفقهوا قولی.
بحث کافر، مثل بحث خمر یک بحث فوق العاده
مشکلی است که اگر یادتان باشد راجع به بحث خمر میگفتم بحث سهل و امتناع است.
از نظر بحث طلبگی بخواهیم جلو بیائیم بحث
آسانی است اما از نظر اجماع قدما و متأخرین بخواهیم جلو بیائیم مخالف بحث طلبگی میشود.
برای اینکه بحث طلبگی میگوید کافر پاک است ، هر کافری باشد ، اجماع میگوید همه کفار
منجمله اهل کتاب نجس هستند. حالا چه باید کرد؟ مثل همان قضیه خمر است که بحث طلبگیاش
خیلی آسان بود، اما بغرنج اینجا بود که همه، قدما و متأخرین میگفتند خمر نجس است،
"کل مسکر نجس" و جداً بحث خیلی مشکل بود، بحث سهل و امتناع، بحث کافر هم
همین است، الا اینکه در باب خمر همه عامه میگفتند خمر نجس است، نداشتیم کسی بگوید
خمر پاک است، آدمی یک مجهول هم هست، ربیعه الرأی یکی از علمای سنیها بوده که رأی
ربیعه داشته یعنی فتاوای نو به نو داشته که اسمش را گذاشتند ربیعه الرأی این میگفته
خمر پاک است اما بقیه عامه همه میگفتند خمر نجس است این مسئله ما عکس است، همه
عامه میگویند کافر پاک است و سگ و خوک هستند که نجساند اما معنا ندارد که انسان نجس باشد، انسان پاک است حالا سنی
باشد یا شیعه، یهودی باشد یا نصرانی، مرتد باشد یا غیر مرتد، منکر خدا باشد یا
منکر معاد منکر رسول الله باشد یا هر کسی دیگر. فرق این مسئله با آن مسئله اینجاست
که مقداری مسئله را آسان میکند، حالا عنوانی که آمده اینست کل کافر نجس، مطلب اول
اینکه کافر یعنی چه؟ خب یکدفعه منکر خمر است، یکدفعه منکر خدا نیست اما برای خدا،
صفات خدا را زیر شرط میبرد. مثل اینکه میگوید خدا عادل نیست یا اینکه میگوید
پروردگار عالم توحید افعالی ندارد 2 نفر هستند که توحید افعالی دارند میگویند
مجوس اینطور میگویند یزدان، اهریمن، نور، ظلمت
میگویند آن مبدأ این است و این هم مبدأ آن است علّت برای بدیها شیطان است،
علّت خوبی ها خداست. یکدفعه هم در عبادتش حرف دارند و میگویند چه مانعی دارد هم
خدا را عبادت کنیم هم بت را. هم خدا را عبادت کنیم هم فرعون را، هم نمرود را این
راجع به خدا.
گاهی هم کافر است راجع به رسول الله (ص) و
آنچه پیغمبر اکرم آورده که من پیغمبر را قبول ندارم، مثل یهودیها و نصرانی ها یا
میگوید پیغمبر را قبول دارم اما من هم در مقابل پیغمبر آدمی هستم، قبل بوده، حالا
هم هست. بعضی از فلاسفه آن زمان قبل از اسلام میگفتند این پیغمبر است درست است
اما برای عموم مردم، برای من که فیلسوفم دیگر پیغمبر نیست. پیغمبر را راجع به خودش
یا راجع به دیگران قبول ندارد. قرآن کریم را قبول ندارد، میگوید این یک نبوغ است،
گاهی معاد را قبول ندارد، گاهی ائمه طاهرین (ع) را قبول ندارد، راجع به اینها
سنیها گفتند پاک است. و کاری به آنها نداشته باشید اما فهماندند که کسانی که ائمه
طاهرین را قبول ندارند کافرند، نجس هستند، مرتدند، اما بعنوان ثانوی سنی باید پاک
باشد و هیچ تفاوتی از نظر طهارت و نجاست با شیعه ندارد، به این میگوئیم کافر.
حالا اولین بحث ما راجع به کافر اینست که ما یک سند روایت داریم در سر حد
تواتر که میگوید کافر هر کسی میخواهد باشد نجس است، یک دسته روایت داریم در سر
حد تواتر که میگوید کافر هر کسی میخواهد باشد پاک است. اما اینکه هر کسی میخواهد
باشد، معمولاً روایات راجع به اهل کتاب است اما راجع به غیر اهل کتاب ساکت است لذا
یک تسلمی شده در میان اصحاب اینکه اگر هم ما اهل کتاب را بگوئیم پاکند، اما مسلم
مرتد و دهری و کسانی که اصلاً اسلام را قبول ندارند اینها نجسند تسلمی شده در فقه
ما . لذا این بحثهای 3-2 روزه ما همه روی اینست که آیا اهل کتاب پاک هستند یا نه؟
اما دهریه و کسانی که در ممالک هستند و مسلمانان با آنها رفت و آمد دارند، مثل
مائو، کمونیست، چینیها، روسیها و امثال اینها، تسلم میان اصحاب شده که اینها نجس
اند، اگر شما میخواهید حرف بزنید راجع به اهل کتاب حرف بزنید، اینهم بحث ما را
مشکل کرد برای اینکه این روایات به نحو تواتر، هیچ کجا ندارد، کسانی که میگویند
کسی است، مسئله را راجع به کمونیستها، چینیها و مائوها متعرض نشدند، اصلاً مسئله
را متعرض نشدند، آنطرف هم که میگوید پاک است، متعرض نشدند، همه بحث ها را روی اهل
کتاب روایت به حد تواتر میگوید نجس روایت به حد تواتر میگوید پاک. این هم یک
مسئله انصافاً مشکلی شده نه میتوانیم از آنها که میگویند نجس است چیزی بدست
آوریم که میتوانیم از آنها که میگویند پاک است چیزی بدست آوریم لذا شما هستید که
باید کمک کنید تا ببینیم روی این مسئله چه باید گفت.
اینها که میگویند نجس است، اول تمسک به قرآن
کردند، "انما المشرکون نجس فلا یقربوا مسجد الحرام بعد عامهم آذن" گفتند
مهمتر از این میخواهید:" انما المشرکون نجس" خب باید دو چیز را اثبات
کنیم تا بگوئیم آید دلالت میکند برای اینکه مطلق کافر منجمله اهل کتاب نجساند؛
1- نجس بمعنای نجاست فقهی باشد نه بنام رجس
باشد، "انما الخمر و المیسر و الانصاب رجس" ای نجس اما نجس معنوی نه نجس
فقهی و این را مسلم گرفتند، مخصوصاً اگر کرده باشید آقای بجنوردی خیلی پافشاری
دارند که این نجس همان نجس فقهی است که در رساله ها آمده است، در حالیکه همه
مفسرین، منجمله آن مفسر خیلی بالا مفردات راغب عبارت مفردات راغب را بخوانم؛ میگوید
:" النجاسه القزاره و ذلک ضربا؛ ضرب یدرک بالحاصه و ضرب یدرک بالبصیره و
الثانی و صفه الله به المشرکین، قال انما المشرکون نجس"
میگوید ما 2 نجاست داریم یک نجاست معنوی
یعنی پلیدند رجساند، مثل قمار که پلید و رجس است، اما قمار که دیگر مثل بول نیست
دیگر مثل خون نیست، یک قسمت نجاست داریم، نجاست فقهی، یک قسمت نجاست داریم، نجاست
معنوی، پلیدی میفرمایند این" انما المشرکون نجس" از این قبیل است.
النجاسه القزاره و ذلک ضربان، ضرب یدرک بالخاصه" نجاسات فقهی" و ضرب
یدرک بالیصیره و الثانی و صفه الله به المشرکین قال انما المشرکون نجس" همه
اهل لغت هم همینطور گفتند، همه اهل تفسیر هم همینطور گفتند، که " انما المشرکون نجس" یعنی اینها
پلیدند اینها پلیدیشان هم این است 360 بت داشتند، خانه خدا بتکده شده بود، اینها
وارد میشدند و چه بازیها در میآوردند و بالاخره بتکده بود، از امیرالمؤمنین
پرسیدند که چه روزی لذتبخش تر از همه روزها برای توست، آن روزی که روی شانه پیغمبر
بت میشکستم، لذا اصلاً اول کاری که پیغمبر اکرم بعد از فتح مکه کردند بت ها را
شکستند، بدست امیرالمؤمنین علی (ع) . بعد از آن آمدند که همه مردم مهیای قتل عام
بودند که الان پیغمبر اکرم میگوید همه اینها را قتل عام کنید، اینقدر بد بودند که
پیغمبر اکرم هم مثل بید میترسید که این افراد که 84 جنگ برای پیغمبر اکرم جلو
آورده بودند، حالا گیر کرده بودند، حضرت فرمودند" لاتثریب علیکم الیوم انتم
الطلقا" آنها رفتند، لذا اصلاً همه توطئه ها تقصیر اینها بود، همه پلیدیها
تقصیر اینها بود خطاب شد اینها پلیدند اینها توطئه گرند، اینها در خانه خدا بت
پرستند، دیگر در مسجد الحرام راهشان ندهید، که خیلی هم جرأت میخواهد،
امیرالمؤمنین سوره توبه را میآورند در مقابل همه اینها خواندند همه هم خفه شده
بودند و هیچکدام در مقابل امیرالمؤمنین قد علم نکردند سال بعدش هم فتح مکه شد،
اولین کاری که پیغمبر اکرم کرد نجاست و توطئه گری را از مسجد الحرام پاک کرد، لذا
" انما المشرکون نجس" همینطوری که مرحوم راغب اصفهانی در مفردات میگوید
نجاست، نجاست فقهی نیست، یعنی دست به آنها نگذار، نه نجاست یعنی تماس با اینها
نداشته باش که تماس با اینها چه مصائبی بار میآورد.
" انما المشرکون نجس" این حصر است،
یعنی یقین بدان توطئهها زیر نظر همینهاست لذا بعضی از بزرگان مثل مرحوم حاج آقا
رضای همدانی حرفشان درست نیست اما ایشان میگویند " انما المشرکون نجس"
اصلاً مربوط به همین عربهای توطئه گر مشرک بوده که ریشه آنها کنده شد. حالا این
درست نیست که ما بخواهیم در آیه شریفه" ال" المشرکون " ال" را خارج بگذاریم، نه حقیقی است، نه اینکه جمع
خارجی باشد، اما این را میخواهیم بگوئیم که اصلاً آنوقتها این نجاست فقهی و اینها
اصلاً حرفش نبود، آنکه حرفش بود، همین است که مرحوم راغب میگوید، همین است که
مرحوم طوسی در مجمع البیان میگوید، همین است که فخر راضی در تفسیرش میگوید همین
است که این مفسرین مثل عبده و رشید میرزا و رشید رضا و امثال اینها میگویند. یعنی
اینها از نظر ذاتی نجس اند، از نظر بدن چه؟ خب پاکند دیگر.
این غربیها از نظر لباس خیلی تمیزند دیگر،
خیلی خودشان را طاهر میکنند و خیلی بهتر از مسلمانانند، ازاین نظر اما خب میگویند
نجس اند، مثل کلب ذاتاً نجس اند، حالا سگ را 1000 بار بشوید، باز نجس است. اما
آنهائی که میگویند پاک است، میگویند اینها از نظر ذات خرابند، انگلیسی ها ذاتاً
خراباند، دنیا را میدزدند برای اینکه انگلستان آباد شود، اینهم که میبینید
انگلیسی ها این بلر و امثال اینها را دوست دارند، و حتی رأی هم به آنها میدهند
دنیا را میبلعند اما خودشان آبادند هم مریض خانههایشان هم دانشگاههایشان ولی
ذاتاً از سگ بدترند،" مثله، کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث، او تترکه
یلهث" لذا این انما المشرکون نجس، این حصرش هم تأکید است، یعنی شکی نکن که
اینها توطئه گرند، شک نکن که اینها همیشه موی دماغ برای انسانیتاند اما شک نکن که
اگر دستت را به اینها گذاشتی باید آب بکشی اینرا دیگر دلالت ندارد، لااقل شک داریم
و شک هم بس است شک هم داشته باشیم دیگر نمیتوانیم کاری بکنیم، کل شیء طاهر میگوید
پاک است.
بنابراین آیه دلالت ندارد، اتفاقاً در قرآن
هم فقط همین یک آیه هست که در قرآن نجس آمده و اینهم راجع به مشرکین است، این یک
مطلب.
حالا اگر گفتید که این انما المشرکون نجس
بمعنای همان است که نجاست فقهی است، خب مشرک نجس است، یهودی و نصرانی چرا نجس
باشند؟ آنها که مشرک نیستند مرحوم شیخ در طهارت و دیگران منجمله مرحوم آقای
بجنوردی اینجا میگوید اینها مشرکند برای اینکه قرآن میفرماید" وقالت الیهود
عزیز ابن الله و قالت النصارا عزیز ابن الله" پس اینها مشرکند.
راجع به مجوسی هم گفتند اینها قائل به یزدان
و اهریمن هستند دیگر پس مشرکند. لذا گفتند یهود و نصاری را برای این مشرکند که
قرآن میفرماید اینها مشرکند نباید آیه شریفه " وقالت الیهود عزیز ابن الله و
قالت النصارا عزیز ابن الله" به آقای بجنوردی به شیخ انصاری عرض میکنیم آیه
میگوید ابن الله، این پسر خدا خرافت که میگویند، غیر از اینست که بگویند الله،
کجا میگوید الله؟ آن یزدان و اهریمن هم که آنها قائلند، اصلاً نمیدانیم چه میخواهند
بگویند محبوسی ها اهل کتابند و پذیرفته در اسلام شده که اینها اهل کتابند، اما
اینکه اهریمن و یزدان درست میکنند خب بعضی ها گفتند همینطور که ما خدا و شیطان میکنیم،
آنها هم خدا و اهریمن درست میکنند و ما بدیها گردن شیطان میگذاریم، آنها گردن
اهریمن میگذارند، نه اینکه اهریمن را خدا بداند ظلمت چیزی نیست که ما برای ظلمت
مبدأ درست کنیم. لذا مشرک معنای عامی دارد که مربوط به بحث ما و مربوط هب قرآن
نیست و اینست که خدا به ما میگوید که اگر فاسق و فاجر شدی مشرکی." الم اعهد
الیکم یا بنی آدم ان لاتعبد الشیطان، انه لکم عدو مبین "، "افرأیت من
اتخذ الهه هوی و اضله الله علی علم" خب قرآن به ما میگوید تو هم مشرکی، این شرک،
شرک عملی است، نه شرکی که به راستی برای خدا جفت درست بکند، ولی مهمتر از این عرض
من اینست در قرآن بیش از 40 جا، یا اهل الکتاب داریم در مقابل مشرکین، قرآن اسمش
اینست، مشرک با اهل کتاب را 2 دسته حساب میکند، بیش از 40 آیه داریم با خطاب یا
اهل الکتاب، یک جا ندارد، یا ایها المشرکون، بت پرستها را قرآن مشرک میداند
آنهایی که کتاب دارند، قرآن میگوید اهل کتاب، حالا ولو واقعاً اینها مشرک باشند،
مسیح را خدا بدانند. همین قضیه تثلیث، هنوز معلوم نیست هیچکس نفهمیده، خودشان
نفهمیدند، ما هم نفهمیدیم که این تثلیث یعنی چه؟ هم خدا، هم روح القدس، هم مسیح،
اگر انسان خوشبین باشد باید معانی که فلاسفه و عرفای ما امثال اینها دارند، عالم
فتاو عالم لقاء و امثال اینها با چنین چیزی درستش کنیم و الا در حالیکه 3 تایند،
یکیاند، در حالیکه یکیاند 3 تایند، نمیدانیم یعنی چه و چه میخواهد بگویند،
خودشان هم نمیفهمند ولی همین را قرآن مشرک نمیگوید، قرآن میگوید یا اهل الکتاب
در مقابل مشرکین، ببینید "یا اهل الکتاب تعالی الی کلمه سوا بیننا و بینکم
الا تعبدوا الا الله" ای اهل کتاب بیائید با هم متحد شویم و مشرک را از بین
ببریم که ما الان به سنی ها همین را میگوئیم که ای اهل سنت بیائید با هم متحد
شویم و آمریکا را از بین ببریم در قرآن پیغمبر اکرم بارها میگفتند که ای یهیودیها
و نصرانی ها ما کلمه سواء داریم ، بیائید با هم متحد شویم و مشرک را از بین ببریم،
لذا اینکه مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آقای بجنوردی اینها تمسک میکنند به اینکه
"و قالت الیهود عزیز ابن الله" پس اینها مشرکند پس" انما
المشرکون" شامل اینها میشود، خیلی کوتاه است.
آقای بجنوردی تمسک به این آیه کردند و گفتند
چون ابن الله میگویند پس مشرکند، چون میگویند مسیح ابن الله پس مشرک است، این
مشرک نیست، این خرافه گو است که مسیح را پسر خدا میداند، یا عزیز و عزیز را که 2
تا پیامبر بودند، اینها را پسر خدا میدانند، این غیر از شرک است، نه مسیح را میپرستند،
نه عزیز را نه، عزیز را، پرستش میخواهیم تا بگوئیم شرک، نه خرافه. صوفی ها خیلی
خرافت دارند بنام عرفان، فعلا میبافد، اگر هم به او بگویند عرفان با الف است یا
با عین، بلد نیست اما ناگهان 10 – 8 تا بیشتر 200 تا طلبه و غیر طلبه اطراف خودش
میگیرد، بنام عرفان از این مزخرفات زیاد است حرف در اینست که مشرک یعنی عابد
الصنم، این راجع به کسانی که عابد الصنم اند، که الان هم در ژاپن هست، الان در
هندوستان هست، عابد البقر است، یعنی الان در هندوستان با آن وضع خیلی بالایش، اگر
در خیابان گاوی بیاید یک ترافیک حسابی میشود، کسی حق ندارد به او چیزی بگوید، خب
این بد است، اما عابد البقر است، خب این مشرک است، اما یهودیها و نصرانیها، اینها
عابد المسیح که نیستند، مسیح را پیغمبر میدانند دیگر و مزخرفاتی میبافند
نظیرصوفیه و عرفا و بعضی هایشان، چیزهایی برای خودشان میبافند، شماها که آدمهای
حسابی هستید اگر بلد باشید مقام لقاء درست میکنید، مقام فنا درست میکنید خب
اینها هیچکدام که شرک نیست، لذا نمیدانیم چرا اینطوری ما را در دردسر انداختند.
فتلخص مما ذکرنا؛ آیه شریفه هیچ دلالتی بر
بحث ما ندارد و ما میگوئیم این آیه شریفه نه کمونیست را نجس میکند و نه یهود و
نصاری را، بلکه مختص به عابد الصنم است که آنوقت جلو آوردند برای اسلام عزیز، این
انما المشرکون را نه سوره را به دست امیرالمؤ منین دادند و گفتند در مقابل مشرکین
بخوان در مقابل یهود و نصاری. حضرت آمدند
در مقابل مشرکین و آنها فهمیدند که با مشرکین است سوره توبه کاری به یهود و نصاری
نداشت. حالا بحث فردایمان راجع به دلالاتی که دلایت میکند بر نجاست.
وصلی الله علی محمد و آل محمد