أَعُوذُ بِاللَّهِ
مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ رَبِّ اشْرَحْ
لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا
قَوْلِي.
بحث امروز به بعد به خواست پروردگار عالم و لطف حضرت ولی الله آقا
امام زمان «روحنا فداه» راجع به مواقیت است. مواقیت جمع موقت است و اصطلاحی شده برای آنجا
که باید مُحرم شویم. از وقت هم آمده است یعنی وقت احرام. حال یا زمان احرام یا
مکان احرام. مرحوم محقق این مواقیت را در 5 جا دانستند. اما در ضمن کلامشان به
مرور زمان فهمیده میشود که بیش از 5 جاست. در 10 جا انسان میتواند مُحرم شود. آن
5 جایی که مرحوم محقق اسم بردند و میفرماید: والمیقات خمسةٌ؛ الاولی؛ که
یک روایت هم نقل میکنند و میفرمایند صحیحه حلبی میگوید: الاحرام من مواقيت خمسة وقتها رسول الله صلى الله عليه وآله لا
ينبغى لحاج ولا لمعتمر ان يحرم قبلها ولا بعدها . این
جائیست که باید مُحرم شود و نه قبل از آن میتواند مُحرم شود و نه بعد از آن میتواند
مُحرم شود و واجب است در این مکان مُحرم شود. بعد در صحیحه حلبی آمده:
روایت 2 از باب 1 از مواقیت:
وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مسجد الشجرة و لأهل الشام الجحفه، و
وقت لأهل نجد العقیق و وقت لأهل الطائف قرن المنازل، و وقت لأهل الیمن یَلَمْلَمْ،
لذا مرحوم محقق میفرمایند المواقیت خمسةٌ و صاحب جواهر هم میفرمایند
بلا خلافٍ و عُدّ فی الروایت و من جمله صحیحه حلبی که مواقیت این 5 جاست که رسول
گرامی از میقات قرار دادند.
اما 5 میقات دیگر نیز به این پنج مورد ملحق شده و پیغمبر اکرم «صلیاللهعلیهوآله» این 5 مورد را
ملحق فرمودند. یعنی درحالی که پیغمبر اکرم آن 5 جا را تعیین کردند، 5 جای دیگر را
نیز ملحق کردند. لذا بسیاری از بزرگان گفتند مواقیت 10 تاست. و مرحوم محقق وقتی میگویند
5 تا، نمیدانم چه شده که یکی را ملحق کرده و میفرماید کسی که منزلش بعد از
مواقیت باشد. مثلاً در راه مدینه که مسجد شجره میقات ماست، اگر کسی بعد مسجد شجره
باشد لازم نیست برگردد به مسجد شجره و مُحرم شود بلکه میتواند از منزل خودش مُحرم
شود. لذا میفرمایند ملحق به آن 5 مورد، میقات من یکون من له بعد المواقیت منزله.
اما هفتم و هشتم و نهم و دهم هم دارد، حال نمیدانم چرا مرحوم محقق در شرایع
نفرموده است. هفتم خود مکه است و کسی که میخواهد مُحرم شود به احرام حج، باید از
خود مکه باشد و سابقاً هم گفتند من بطن مکة و افضل المسجد. کسی که عمره را به جا
آورده و میخواهد حج به جا بیاورد و یا میخواهد حج اِفراد به جا بیاورد، میقاتش
مکه است. خوب است که در مسجد الحرام باشد و اگر نشد، در منزلش و یا هرکجا که باشد.
این نیز یکی از مواقیت است که پیغمبر اکرم ملحق کرده و فرموده لازم نیست در احرام
مکه به یکی از آن 5 میقات برود. تا اینجا 7 مورد میشود.
هشتمی فخّ است. بعد در روایات میخوانیم که اگر بخواهند بچهها را
مُحرم کنند، یا بعد میخوانیم که اگر کسی نمیتواند در شجره مُحرم شود و مریض است،
این به فخ میآید که مکانی است و در آنجا مُحرم میشود. بنابراین احرام بچهها فخ
است.
نهمی، محاذات است. اگر کسی از آن 5 میقاتی که در صحیحه حلبی بود،
رد نمیشود و راهش در دو فرسخی محاذی مسجد شجره است و یا آنجا که مسجد شجره است.
یا در هواپیماست و نمیتواند پیاده شود و یا در ماشین است و ماشین نمیرسد و یا
نمیآید، گفتند محاذات، مُحرم است. البته همه اینها حرف دارد و خصوصات و مسائلش را
انشاءالله خود مرحوم محقق میفرمایند و اما علی کل حالٍ مسلم است که محاذات نیز
یکی از مواقیت است. برای اینکه کسی که نمیتواند آنجا باشد، میتواند در محاذات آن
مُحرم شود.
دهمی ادنی الحلّ است. کسی که مثلاً میخواهد عمره مفرده به جا
آورد، لازم نیست به میقات برود. الان رسم است که به تنعیم میروند و تنعیم از
مواقیت نیست و به آنجا میروند و مُحرم میشوند و یا کسی که نتوانسته در میقات
محرم شود و یا جاهل بوده و یا ساهی بوده، در ادنی الحل یعنی نرسیده به حرم، مُحرم
میشود. مثلاً همینطور که گفتم در تنعیم. این در مکه نمیتواند به میقات برود،
آنگاه در تنعیم محرم میشود به احرام عمره و عمرهاش را به جا میآورد و احرام حج
را نیز از خود مکه یا در خانه یا در مسجد محرم میشود.
همۀ این ده مورد از مواقیت است و مسلم پیش اصحاب است، من جمله
مرحوم محقّق قبول دارد که مواقیت ده مورد است. حال در مسائلی که انشاء الله بعد
متعرض میشوند، هر ده مواقیت را میشمارد. لذا حرفی که با مرحوم محقق هست، اینکه
چرا در اول گفتید 5 مورد است و بعد هم یکی را ملحق کردید و 6 مورد شد. اگر میخواهید
ملحقات را حساب نکنید، 5 مورد است و اگر میخواهید ملحقات را حساب کنید، 10 مورد
است. اما نباید یکی را فرع و یکی را اصل قرار دهیم. ما در 10 جا برای 10 دسته جا هست که محرم شوند ولی
عمده کسی که میخواهد حج تمتع به جا بیاورد، باید از میقات مُحرم شود اما برای حجش
از خود مکه باید مُحرم شود. این دو حسابی دو میقات است، یکی برای عمره و یکی برای
حج، بلااشکال. لذا این ایراد به مرحوم محقق هست و ظاهراً هم قابل حل نیست. باید از
اول که وارد شده بودند، فرموده بودند «المواقیت عشرةٌ». آنگاه آن 5 مورد که در
روایت حلبی بود که پیغمبر اکرم این کار را کردند، نقل میکردند و اگر میخواستند
روایاتی که باز پیغمبر اکرم میقات قرار داده بودند، نقل میکردند و مرحوم محقق
اصلاً روایت نقل نمیکنند. آنگاه الحاق هم خیلی معنا پیدا نمیکند و باید بفرمایید
«المواقیت عشرةٌ».
اصل مسئله اشکال ندارد. اختلافی هم در مسئله نیست. و اینکه اگر از
ما بپرسند مواقیت چند تاست؛ باید بگوییم 10 میقات داریم و افراد میقاتهایشان
متفاوت است و هرکسی در جایی باید مُحرم شود. حال تا جزئیات مسائلش که مثلاً ما از
مدینه به مسجد شجره میرویم و در آنجا مُحرم میشویم، آیا اگر از راهی برویم که به
جحفه برسیم، معلوم است که از آنجا باید مُحرم شویم. یا مثلاً اگر کسی گناه کند و
از مسجد شجره مُحرم نشود و به جحفه برود و مُحرم شود، مسلّم است که احرامش درست
است و عمرهاش اشکال ندارد و این نیست که چون اهل مدینه است باید از مسجد شجره
باشد. ممکن است بگوییم گناه کرده باشد از میقات رد شده، و اما در اینکه احرامش
درست است، ولو از میقاتی به میقات دیگر رفته، مسلّم اشکال ندارد. خلاصه حرف اینطور
میشود که میقاتها به اعتبار مُحرمها منقسم میشود به 10 میقات.
مرحوم محقق میگویند کسی که میخواهد حج به جا بیاورد، میقاتُهُ
بطن مکه، و این مسلّم پیش اصحاب است و سابقاً هم بحثش را کردیم و بالاخره گفتیم در
خانه و یا در کوچهها نیز میتواند مُحرم شود و بهتر اینست که بیاید در خانه خدا
مُحرم شود.
علی الظاهر اینگونه است که اگر اینطور بگوییم، خلاف قول و روایتی
چیزی نگفتیم و بگوییم مواقیت 10 تاست و افراد به نسبت مواقیت و یا مواقیت به نسبت
افراد تفاوت میکند. این مسئله اول بود.
مسئله دوم اینکه اختلافی در این مواقیتی که گفتم نیست، اما یک
اختلاف راجع به عقیق هست. سببش هم اینست که بنا به آنچه میگویند من نرفتم. میگویند
عقیق از اول تا آخرش هفت ـ هشت ده فرسخ است و یک اولی دارد و یک وسطی دارد و یک
آخری دارد و عامه در آن آخر مُحرم میشوند و خاصه از همان اول که اسمش مسلخ است،
مُحرم میشوند. یک اختلاف حسابی در روایات ما پیدا شده که میقات در کجا عقیق است.
یا این وادی کجاست؟! لذا روایات ما میگوید اول و وسط و آخر دارد الاّ اینکه اولش
افضل است و وسطش الافضل والافضل است و آخرش اجزاست. اما عامه میگویند اول که مسلخ
باشد، نمیشود و دوم که غمره باشد، باز نمیشود و باید به آخر بروند. اگر در
روایات ما اختلافی هست، به خاطر همین اختلاف بین شیعه و سنی است و از همین جهت نیز
بزرگان و فقها فرمودند اگر تقیّه در کار است، حتماً از اول مُحرم نشود و به آخر
برود و همان جا که سنّیها مُحرم میشوند، این هم در آنجا مُحرم شود. اختلاف راجع
به مواقیت 10گانه کم است اما درباره عقیق اختلاف زیاد است و اقوال مختلف و روایات
هم در مسئله فوق العاده اختلاف دارند. لذا اولش را میگویند مسلخ و وسطش را غمره
میگویند و آخرش را ذات عرق میگویند. اما به این هم توجه کنید که میگویند مسلخ
هم دو ـ سه فرسخ است و غمره هم خودش دو یا سه فرسخ است و ذات عِرق هم که سنّیها در
آن محرم میشوند، خودش دو یا سه فرسخ است. یعنی یک میقات هفت ـ هشت ده فرسخ است و
یک اختلاف هم است و آن اول و وسط و آخر دارد.
روایات ما زیاد است. مرحوم صاحب وسائل روایات را در باب 3 از
مواقیت نقل میکند و در آنجا این جمله زیاد آمده است:
یجوز الاحرام من اول العقیق الی آخره و اوله افضل و وسطه فالافضل و
آخره اِجزا.
این نیز خیلی اهمیت ندارد. مخصوصاً برای ما خیلی اهمیت ندارد و
الان هم که ظاهراً تقیه در کار نیست و میگویند سنّیها هم در همان مسلخ مُحرم میشوند.
آنچه خیلی اهمیت دارد، مسجد شجره است. ظاهراً آن وقتی که پیغمبر اکرم اینجا را
میقات قرار دادند، مسجد نبوده و مسجد بعد ساخته شده است. لذا آن هم یک بیابانی به
نام شجره بوده است. و میگفتند برای این به نام شجره بوده که آنجا باغ زیاد هست
لذا به آن شجره میگویند. آقایانی که تازه رفتند میگویند یک باغی بود خیلی مفصل و
آب حسابی روان بود و حتی میرفتند در آنجا غسل میکردند و اسم این باغ بستان علی «سلاماللهعلیه» بود. حال به
تازگی شنیدم صعودیها تابلو زدند به نام بستان عمربن الخطاب. آن وقتی که صعودیها
روی کار آمدند و بقیع را خراب کردند، این کار را نکردند و معلوم میشود این صعودی
فعلی نه تنها اگر شیعه را میکشتند و بقیع را خراب میکنند و قبر رسول الله خراب
میکنند، نتوانستند یک تابلوی بستان امیرالمؤمنین را ببینند و الان شنیدهام که
اسمش را بستان عمر بن الخطاب گذاشتند. شاید افرادی که در جلسه هستند، این کار زشت
و غلط را دیده باشند.
الان یک اختلاف عجیبی شده که آیا داخل در مسجد و یا خارج از مسجد؛
و نمیدانم چرا الان تقریباً غالب مناسک میگویند حتماً باید در مسجد باشد و حتی
مثلاً زن حائض در حالی که از این در وارد میشود و از آن در خارج میشود در حال
راه رفتن مُحرم شود. میدانید که جایی را هم برای احرام گذاشتند و میگویند اینجا
افضل است. یعنی در مسجد یک جای خاص افضل است. و علی کل حالٍ الان در میان شیعه این
شده که باید در این مسجد باشد اما در آن وقتی که «وقّت رسول الله صلی الله علیه و
آله» اینجا را میقات قرار دادند، اصلاً مسجدی نبوده و بعداً مسجد ساخته شده است.
بنابراین قاعده اقتضاء میکند که ما بگوییم در شجره، در مسجد و اطراف مسجد و حتی
ده ـ بیست متر یا بیشتر در آن طرف مسجد و هرکجا که اسمش شجره باشد، که یک محلی است
که عربها اسم آن را شجره گذاشتند و الان هم آن محل به نام شجره است و از هرکجا
مُحرم شود، ولو اختیاراً باشد و مثلاً نمیخواهد در مسجد برود بلکه میخواهد در
پشت مسجد محرم شود، باید بگوییم مانعی ندارد. معلوم است که در مسجد افضل است برای
اینکه یک عبادت است و عبادت را اگر در مسجد انجام دهند، خیلی خوب است. بنابراین،
چیزی که الان فتاواست که باید در مسجد باشد، اگر بگوییم افضل اینست که در مسجد
باشد، خیلی خوب است و اما اینکه باید در مسجد باشد، ظاهراً وجهی ندارد الاّ در
بعضی از روایات که گفته شجره و این از باب مثال است و معلوم است کسی که میخواهد
محرم شود، در مسجد محرم میشود و قید غالبی است و اما اینکه در مسجد باشد و خارج
از مسجد میقات نیست، ظاهراً وجهی نداشته باشد، اما یک نحو شهرتی پیدا شده و آن را
تا فردا مطالعه کنید تا ببینیم با این شهرت چه باید کرد، مخصوصاً اینکه مرحوم سیّد
میگویند مسجد شجره و همه محشین یعنی کسانی که مناسک حج را نوشتند، میگویند در
خود مسجد و یا اگر توانست در راه رفتن و اگر نمیتواند، خارج از مسجد هم طوری نیست
و خارج از مسجد را برای ضرورت گذاشتند و کم قول پیدا میشود که بگویند عمداً خارج
از مسجد محرم شود. مثلاً هیچ عذری ندارد و نمیخواهد به مسجد برود و میخواهد تنها
باشد و خارج از مسجد محرم شود، میگویند این نمیشود.
صلّي الله علي محمّد وَ آل محمّد