أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
در مسأله پنجم فرمودهاند: اگر رمی جمرات را نسیان کرد، مثلاً از مشعر به منی آمد و باید رمی جمره عقبه کند، اما یادش رفت، یا اینکه در روز دوازدهم که باید بماند و رمی جمرات کند، یادش رفت، میفرمایند: باید قضاء کند. لذا میفرمایند: مثلاً فردایش بیاید و دو رمی جمرات بکند حالا اگر وقتش گذشته باشد، که وقتش روز یازدهم و دوازدهم و سیزدهم یعنی ایام تشریق است، چه کند؟ میفرمایند: سال آینده، باید یا خودش یا نایبش از طرف او رمی جمرات کنند، برای اینکه رمی جمرات مختص به ایام تشریق است.
ادعای اجماع میکنند، روایات فراوانی هم دارد و مسأله بلااشکال است. فقط اشکالی که هست، اشکال سیالی است که بیشتر از نسیان اتفاق میافتد و آن مسأله جاهل مقصر است. در مسأله معذور، بعد میفرمایند: اگر کسی نمیتواند رمی جمرات کند، نایب بگیرد و اگر اصلاً نمیتواند و حتی نیت هم نمیتواند بکند، برای او نایب بگیرند و رمی جمرات را در ایام تشریق برایش به جا بیاورند. لذا صورت معذورش معلوم است، صورت ناسی را هم فرمودهاند و اما اشکال در جاهل مقصر است که آیا کالعامد است یا کالناسی است.
و آن دایرمدار فتوای شماست که جاهل مقصر را در باب حج معذور بدانید و یا به عامد ملحق کنید، یعنی مثل کسی بدانید که عمداً رمی جمرات نکرده باشد. اما این مسأله هست که اگر عمداً رمی جمرات نکرده، آیا حج او باطل است؟ یا اینکه رمی جمرات به ذمّه او است و اگر میتواند در ایام تشریق به جا آورد و اگر نمیتواند، یا خودش و یا نایبش به جا بیاورند؟
ظاهراً اگر ما بگوییم که این روایات عامد را هم میگیرد، اما معلوم است که گناه کرده است، چون درحالی که باید در ایام تشریق رمی جمرات کند، اما نکرده است، پس گناه کرده، اما ظاهراً دلیلی نداریم برای اینکه حج باطل باشد. اما فقها، مشهور و الان هم مناسک نویسها مسلّم گرفتهاند که اگر عمداً رمی جمرات نکرد، اگر میتواند، در ایام تشریق رمی کند و اگر نمیتواند حج او باطل است.
عمده اشکال مسأله همین جا است که آیا جاهل مقصر ملحق به ناسی است، یا ملحق به عامد است و آیا عامد فساد حج دارد یا نه و اما اصل مسأله را، هم قدما و هم متأخرین فرمودهاند، روایات زیادی هم داریم. طبق فرمایش ایشان، اصلاً وقتی طواف نساء تمام شد، حج تمام شده و رمی جمرات یک چیز مستقلی برای خودش است و اگر عمداً به جا نیاورد، گناه کرده، اما حج او باطل نیست. اما عجب اینجا است که بزرگان و اصحاب این را نفرمودهاند و متعرض این مسأله که خیلی هم مهم است، نشدهاند.
حالا اصل مسأله این است: «ولو نسي بل ترک مطلقاً رمي يوم، قضاه من الغد.»[1] صورت نسیان را متعرض شدهاند، اما صورت عمد و جهل و عذر را در این مسأله اصلاً متعرض نشدهاند.
مرحوم صاحب جواهر میفرمایند: اجماع بقسمیه روی این مسأله است؛ هم اجماع محصّل داریم و هم اجماع منقول داریم و میفرمایند: روایت هم به اندازه استفاضه داریم.
صحيحة عبد الله بن سنان: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْرَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ جَمْعٍ، حَتَّى انْتَهَى إِلَى مِنًى فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَلَمْ يَرْمِ حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ. قَالَ: يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ مَرَّةً لِمَا فَاتَهُ وَ الْأُخْرَى لِيَوْمِهِ الَّذِي يُصْبِحُ فِيهِ وَ لْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا يَكُونُ أَحَدُهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ.»[3]
همینطور که مرحوم محقق فرمودند: «لو نسی رمی یوم قضاه من الغد»، عرفا نیز روایت را به نسی معنا کردند. روز عید تمام شد وکسی رمی جمره عقبه نکرد. حالا در شب که نمیتواند رمی کند، پس، فردا در روز یازدهم دومرتبه رمی کند؛ صبح یک رمی کند برای آنکه قضا شده، عند زوال الشمس هم دومی را رمی کند.
مرحوم محقق میفرمایند: این فاصله و تفکیک باید باشد، اما تا ظهر لازم نیست و مستحب است. لذا تفکیک را واجب میدانند، یعنی این بخواهد 14 ریگ برای دو روز بزند، نمیشود، بلکه باید تفکیکی باشد. مثلاً صبح برای رمی جمره روز گذشته به عنوان قضا بزند و روایت دارد که ظهر هم برای همان روزی که میخواهد رمی جمره کند. مرحوم محقق فرمودهاند: این تفکیک باید باشد، اما اینکه باید ظهر باشد، لازم نیست.
اشکال مسأله این است که روایت در یک جمله واقع شده است و ما بخواهیم مقداری از آن را حمل بر استحباب کنیم و مقداری را حمل بر وجوب کنیم، کار مشکلی است؛ برای اینکه میفرماید: «فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَلَمْ يَرْمِ حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ. قَالَ: يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ مَرَّةً لِمَا فَاتَهُ وَ الْأُخْرَى لِيَوْمِهِ الَّذِي يُصْبِحُ فِيهِ وَ لْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا يَكُونُ أَحَدُهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ.» مرحوم محقق فرمودهاند: «أحدهما بُكرة، وهي للأمس والأخرى عند زوال الشمس»؛ یعنی باید تفکیک باشد، اگر بخواهد با هم رمی جمرات کند، نمیشود، اما تا ظهر واجب نیست و اگر یک ساعت فاصله افتاد، کفایت میکند. در کلام واحد، یک حکم واجب بفهمیم و یک حکم مستحب بفهمیم، انصافاً زور است.
لذا اگر کسی بگوید این روایت که میگوید: یکی صبح و یکی ظهر، هیچکدام از اصحاب نگفتهاند اینقدر فاصله باشد و حمل بر استحباب کردهاند، پس اصل تفکیکش هم حمل بر استحباب شود. لذا مثلاً اگر 14 ریگ به عنوان دیروز و امروز رمی جمرات کرد، باید درست باشد. ولی اصحاب این را نفرمودهاند، یعنی مرحوم محقق نفرمودهاند و مرحوم صاحب جواهر و همچنین کسانی هم که شرایع را شرح کردهاند، این حرف مرحوم محقق را پذیرفتهاند و گفتهاند: باید فاصله باشد و با هم نمیشود. لذا گفتهاند: باید این تفکیک باشد و اما تفکیک تا ظهر لازم نیست. اگر مثلاً 7 مرتبه رمی جمره کرد، برای جمره عقبه دیروز، بعد استراحتی کرد و دوباره رمی جمره اولی و ثانیه و ثالثه را هم به جا آورد، گفتهاند: این کفایت میکند. لذا گفتهاند: تفکیک واجب است، اما اینکه تا ظهر باشد، واجب نیست و اگر یک ساعت هم فاصله باشد کفایت میکند. اما اگر به قرینه روایاتی که میگوید یک ساعت کفایت میکند، حمل بر استحباب کنیم، در اینجا تفکیک را نیز باید حمل بر استحباب کنیم. حضرت فرمودند: «يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ مَرَّةً لِمَا فَاتَهُ وَ الْأُخْرَى لِيَوْمِهِ الَّذِي يُصْبِحُ فِيهِ وَ لْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا يَكُونُ أَحَدُهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ.» و این «وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ» مستحب است، بنابراین تفکیک هم مستحب است. اما فقها گفتهاند: تفکیک باید باشد و باید یک ساعت طول بکشد و اگر با نیت بخواهد بگوید یکی برای دیروز و یکی برای امروز باشد، نمیشود.
اشکال مهمتر از این، همان اشکالی بود که گفتم صورت عمد و صورت جهل را چه کنیم. قوم و اصحاب در اینجا صورت اضطرار را نفرمودهاند، اما در جاهای دیگر گفتهاند: اگر کسی از رمی جمرات معذور باشد، میتواند نایب بگیرد.
لذا درحقیقت اینطور میشود و از روایات استفاده میکنیم که اگر کسی رمی جمرات نکرد، اگر سهواً باشد، طوری نیست و اما باید به جا بیاورد و اگر عذرا باشد طوری نیست، اما باید به جا بیاورد، به این معنا که نایب بگیرد. میماند صورت جهل که آیا ملحق به نسیان میشود و یا ملحق به عمد میشود.
در صورت عمد مثل اینکه مفروغٌ عنه گرفتهاند که نمیشود، اما متعرض نشدهاند که آیا حج باطل است و یا حج صحیح است، اما تا سال دیگر به ذمه او است. در روایت داریم که اگر خودش به جا نیاورد، ورثه باید به جا بیاورند. مثل کسی که واجب الحج باشد و بمیرد و حج را به جا نیاورده باشد، چطور باید حج او را به جا بیاورند، رمی جمره هم اینگونه است و باید برایش به جا بیاورند.
اما نمیدانم چرا به مسأله اهمیت داده نشده و طبق روایات اهل بیت علیهم السلام جلو آمدهاند و این صورت نسیان چند روایت دارد و همه مربوط به نسیان است و فقها هم صورت نسیان را متعرض شدهاند و اما صورت عمد را متعرض نشدهاند و ماییم که باید با قاعده جلو بیاییم. صورت جهل را هم متعرض نشدهاند و ماییم که باید با قاعده جلو بیاییم و ببینیم آیا صورت جهل ملحق به عامد است و یا ملحق به ناسی است. اما مثل اینکه فقها مفروغٌ عنه گرفتهاند که اگر عمداً باشد، حج او باطل است و اگر جهلاً باشد، ملحق به نسیان است و بر روی هم میتوانیم اینطورگردن اصحاب بگذاریم. البته اگر در اینجا نفهمیم، جاهای دیگر را ملحق کنیم و بگوییم یک قاعده کلی اینکه صورت جهل ملحق به نسیان و صورت عمد موجب بطلان است.
مسأله پنجم: فرمودهاند: «و لو نسی رمی الجمار حتی دخل مکة، رجع و رمی.»[5]
یعنی رمی جمره را نسیان کرده است. در آن مسأله «لو نسی رمی یوم» بود و صورت عمد را متعرض نشدند و مثل اینکه مفروغٌ عنه گرفتند که حج باطل است و در صورت جهل هم اختلاف است، در اینجا هم متعرض نشدهاند و مرحوم صاحب جواهر گاهی جهل را ملحق به عمد میکنند و گاهی هم به قاعده رفع ملحق به ناسی میکنند. اختلافِ در آنجا در اینجا هم میآید. مسأله پنجم هم این است که اگر کسی رمی جمرات نکرد تا وقتش تمام شد، چه کند؟
گفتهاند: رمی جمرات در روز یازدهم و دوازدهم است و اگر وقتش گذشته است، باید سال آینده رمی جمرات کند. اگر خودش میتواند، خودش انجام دهد و اگر نمیتواند نایبش و اگر مرده باشد، ورثه باید از اصل مال بردارند و به جا بیاورند.
باز در اینجا صورت عمد و جهل را متعرض نشدهاند، صورت عذر را هم متعرض نشدهاند و صورت عذر را در مسأله دیگری متعرض میشوند. اما اصحاب صورت جهل و عمد را در این مسائل اصلاً متعرض نشدهاند، درحالیکه که مسأله فوق العاده مهم است.
اگر کسی عمداً رمی جمرات نکرد، آیا حجش باطل است و حج به ذمه او است و مثل واجب الحج میشود و یا اینکه به حج سرایت نمیکند، بلکه گناه کرده است؟
ما از حرفهای سابق میگوییم: در صورت عمد گناه کرده، اما حج باطل نیست و صورت جهل را مثل ناسی میبینیم که معمولاً از ارکان نیست و یا باید قضایش را به جا آورد و یا اصلاً قضا ندارد و در صورت عذر هم مسلماً در همه جا، باطل نیست و نوبت به نیابت میرسد. یک قاعده کلی در حج این است که اگر کسی نتواند جزیی از اجزای حج را به جا بیاورد، نایب بگیرد. چنانچه الان هم رسم است که کسی که نمیتواند طواف کند، دیگری برای او طواف میکند، یا کسی که نمیتواند رمی جمرات کند، از طرف او رمی جمرات میکنند و یا کسی که نمیتواند ذبح کند، نایب میگیرد و از طرف او ذبح میکنند. صورت عذر را هم متعرض نشدهاند، اما الان خیلی واضح است و مثل اینکه از جای دیگر استفاده کردهاند و یک قاعده کلی در اجزا و شرایط حج است. در صورت جهل هم اختلاف است، اما ما اینطور مشی کردیم و از صاحب جواهر استفاده کردیم که جاهل را به ناسی ملحق کردیم و اما صورت نسیان را در اینجا متعرضاند.
مسأله این است: «و لو نسی رمی الجمار حتی دخل مکة، إن بقی أیام التشریق رجع و رمی و اما لو تمت أیام التشریق فقد فات عنه ولکنه یجب علیه الرمی فی القابل مباشرة او استنابةً.» یعنی اگر روز اول و دوم یادش رفت و به مکه آمد و الان یادش آمده، برمیگردد و در روز سیزدهم رمی جمرات میکند. مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع میکنند و تقریباً مسئله تمام است. اما مرحوم صاحب جواهر در روایتش مانده است.
صحیحه عمر بن یزید: مرحوم صاحب جواهر میفرمایند: این روایت به خاطر محمد بن عمر بن یزید ضعیف السند است و اما این محمد بن عمر بن یزید از کسانی است که «له کتابٌ»، یعنی این یکی از آن 400 کتابی است که شاگردان امام صادق عليه السلام نوشتهاند، و ما از شاگردان امام صادق عليه السلام استفاده میکنیم و کتب اربعه ما از آن 400 کتاب گرفته شده است. مرحوم نجاشی به همین جمله او را توثیق میکند و میفرماید: «له کتاب». لذا سند روایت خوب است، دلالتش هم خوب است.
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ أَغْفَلَ رَمْيَ الْجِمَارِ أَوْ بَعْضِهَا حَتَّى تَمْضِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ، فَعَلَيْهِ أَنْ يَرْمِيَهَا مِنْ قَابِلٍ فَإِنْ لَمْيَحُجَّ رَمَى عَنْهُ وَلِيُّهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ، اسْتَعَانَ بِرَجُلٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَرْمِي عَنْهُ فَإِنَّهُ لَا يَكُونُ رَمْيُ الْجِمَارِ إِلَّا أَيَّامَ التَّشْرِيقِ.»[7]
باید 7 تا ریگ میزده و 5 تا زده است. حضرت فرمودهاند: باید سال آینده بیاید و رمی کند و اگر مُرد، ولیّ او از طرف او رمی کند. اگر هم ولیّ به معنای ورثه نباشد، یک مسلمان به این رحم کند و برای او رمی جمرات کند، تا رمی جمرات به ذمه او نماند.
روایت خوبی است، دلالتش هم خوب است، تجاوز از آن هم به موارد دیگر خوب است.
وصلی الله علی محمد و آل محمد