أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
الحمدلله کتاب حج تمام شد. راجع به عمره هم مفصل صحبت شد و بحثی نمانده است، اما مرحوم محقّق راجع به عمرهی مفرده مقداری صحبت کردهاند[1] و مسائل خوبی در عمرهی مفرده آمده است.
مسألهی اولی که فرمودهاند این است که عمره را چرا عمره گفتهاند؟
میفرمایند: برای اینکه مردم به واسطهی عمره مکه را آباد میکنند و چون عمره از عمران و آبادی است، لذا به آن عمره گفتهاند. البته این استحسان است. حج را هم به حسب لغت برای این حج گفتهاند، که مردم قصد عبادت میکنند و رو به خدا میروند، لذا به آن حج گفتهاند و علی کل حال در اینجا می فرمایند: عمره را عمره گفتهاند، چون موجب آبادی خانهی خدا است.
مسألهی دوم: میفرمایند اعمال عمرهی مفرده، مثل عمرهی تمتع است، الاّ اینکه فرق بین عمرهی مفرده و عمرهی تمتع این است که عمرهی تمتع، باید در یکی از میقاتها باشد؛ مثلاً کسانی که از مدینه میآیند، باید در مسجد شجره محرم شوند و اما در عمره مفرده، از هرکجا محرم شوند، اشکال ندارد. به قول مرحوم محقق در اینجا از ادنی الحل میتواند محرم شود. کسانی که به حج مشرف میشوند و عمره تمتع را به جا میآورند و مثلاً ده بیست روز در مکه هستند، به فتوای ما میتوانند هر روز به تنعیم بروند و محرم شوند و عمره مفرده به جا بیاورند. این کار مقدس و شیرینی است و انسان حس میکند که پرواز کرده است. لذا در عمره مفرده باید محرم شود، اما لازم نیست از میقات باشد، بلکه از ادنی الحل و مثل تنعیم که الان میروند و محرم میشوند، کافی است.
بعد از احرام، برای طواف خانه خدا میآید و بعد از طواف، سعی بین صفا و مروه و بعد هم تقصیر میکند. عمرهی تمتع هم همین بود و سابقا هم صحبت کردیم که اگر کسی باید از مسجد شجره محرم شود و عمداً محرم نشد، گناه کرده، اما وقتی به تنعیم یا ادنی الحل آمد، در آنجا محرم شود، حج او درست است، عمرهی تمتع او هم اشکال ندارد، الا اینکه گناه کرده است. در اینجا این گناه را نکرده و قبل از وارد شدن به مکه، از هرکجا محرم شود، کفایت میکند.
طواف عمره و طواف حج هم تفاوت ندارد. عمرهی مفرده باشد، یا عمرهی تمتع باشد، حج افراد باشد، یا حج قِران باشد، تفاتی در میان طوافها از نظر حکم نیست. سعی بین صفا و مروه هم چه در عمرهی مفرده باشد و چه در عمرهی تمتع باشد و چه حج تمتع باشد، یا قران یا افراد باشد، تفاوت ندارد. تقصیر هم تفاوت ندارد. همین که دو سه مو از سر بگیرد، حالا خودش بگیرد، یا دیگران بگیرند، عمرهی او تمام میشود. عمرهی تمتع باشد، تمام میشود، عمره حج هم باشد، تمام میشود، الاّ اینکه در عمره مفرده طواف نساء میخواهد. مرحوم محقق طواف نساء را در اینجا اصلاً یادآور نشدهاند، سببش هم این است که مرحوم محقق و همچنین دیگران گفتهاند: طواف نساء جزء حج نیست و یک چیز مستقلی برای خودش است که مثلاً در عمره مفرده باید طواف نساء را با نمازش به جا بیاورد، تا اینکه زن برای او حلال شود، یا مرد بر او حلال شود که قبلا حرام بوده است. لذا معمولاً اصلاً مرحوم محقق طواف نساء را جزو عمره مفرده نمی آورند و عمره تمتع هم که طواف نساء ندارد و حج طواف نساء دارد. حج و عمره مفرده که طواف نساء دارد، مرحوم محقق جزء حج نیاورده و یک چیز مستقلی حساب کرده است. سابقا همهی اینها را مباحثه کردیم و کم پیدا میشود که کسی طواف نساء را جزء حج قرار دهد و بگوید: طواف نساء در هرکجا واجب باشد، که درباب حج واجب است و در باب عمره مفرده واجب است.
بنابراین مرحوم محقق اسم طواف نساء را در عمره مفرده نمی آورند. البته لازم است، اما میخواهند اجزاء عمره مفرده را بیان کنند و اجزای عمره مفرده همین است که از ادنی الحل، یا پشت مکه، یا یک جایی محرم می شود و طواف معمولی را به جا میآورد، سعی بین صفا و مروه را به جا میآورد، تقصیر میکند و تمام میشود. اما اگر بخواهد زن برای او حلال شود و یا اگر بخواهد مرد برایش حلال شود، باید این طواف نساء را به جا بیاورد و این مربوط به حج و عمره نیست، بلکه یک امر مستقلی برای خودش است.
چیزی که فوق العاده مهم است و مسألهی خیلی مشکلی است، این است که آیا برای کسی که مستطیع است، این عمرهی مفرده واجب است یا نه؟
مرحوم محقق می گویند: آری. مرحوم صاحب جواهر هم پافشاری دارند بر اینکه عمرهی مفرده برای مستطیع واجب است.[5] مثلاً الان خیلیها هستند که نمیتوانند به حج بروند و برای حج مستطیع نیستند، اما برای عمره رفتن، هم ولعی دارند، هم مشهور شده و هم میتوانند این کار را بکنند و استطاعت این کار را دارند. مرحوم محقق میگویند: این باید برود. مرحوم صاحب جواهر هم عجب این است که ادعای اجماع میکنند و بعد هم اصرار زیادی دارند و در اصرارشان بیش از ده روایت هم نقل میکنند.
حالا قبل از اینکه وارد روایات شویم، این مطلب را بگویم و نمیدانم مرحوم محقق و صاحب جواهر چه کردهاند، و آن این است که این فتوای شاذی است و اصلاً در روایات ما سؤال و جواب از اینکه آیا عمره مفرده واجب است یا واجب نیست، نیامده و اصلاً مردم- چه سنی و چه شیعه- آنچه واجب میدانستهاند، حج بوده و اما اینکه نمیتواند حج برود و میتواند عمره برود، اصلا واجب ندانستهاند. «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً» هم مربوط به حج است. بگوییم: اگر کسی مستطیع باشد، «و لله علی النّاس عمرة مفردة»، کم گفته شده است. این یک مسألهی فوق العاده واضح و هویدایی، هم در میان عامه و هم در میان خاصه است و از زمان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) تا الان کم پیدا میشود، الان هم بعضی از مراجع در مناسکها به این حرف فتوا دادهاند، اما هم در میان شیعه و هم در میان سنّی، یک حرف شاذ و نادری است و همین دلیل بر عدم وجوب است؛ برای اینکه اینگونه مطالب که مهام امور است، اگر واجب بود، مشهور میشد و این یک قاعده کلی در فقه ما است، که مرحوم آخوند (رضوان الله تعالی علیه) علاوه بر فقه در کفایه هم به آن تمسک کرده که در مهام امور اگر راجع به چیزی صحبت نشده باشد، همین صحبت نشدن دلیل بر عدم وجوب است. مرحوم آخوند برای عدم وجوب قصد وجه به این قاعده تمسک میکنند. در فقه ما این چیزهایی که از مهام امور است، امر مسلّمی شده است، که اگر ذکری از آن نشده و سوال نشده و جواب سوالی و جواب ارتجالی ندادهاند و اصلاً دربارهی آن صحبت نشده است، معلوم میشود واجب نبوده است. اما مرحوم محقق در اینجا تصریح میکنند که همینطور که حج تمتع یا حج قران و افراد برای همه واجب است، «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً»،[6] همینطور عمره هم واجب است، «لِمَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً».
صاحب جواهر در مانحن فیه به اولین چیزی که تمسک میکنند، این است که «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ»[7] ، حج و عمره را با خلوص به جا بیاورید. میگویند: آیه دلالت میکند بر اینکه هم حج واجب است و هم عمره و چون واجب است، شارع مقدس فرموده با خلوص به جا بیاور.
درحالی که الان همه، عمره را نیز مستحباً و با خلوص به جا میآورند و اگر خلوص نداشته باشند، عمره باطل است، چنانچه اگر خلوص نداشته باشند، حج باطل است. لذا «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ» اصلاً هیچ ربطی به بحث ما ندارد. اما عجب است که صاحب جواهر دلیل اولشان همین آیه شریفه است، که آیه دلالت میکند بر اینکه همینطور که حج برای مستطیع واجب است، عمره هم برای مستطیع واجب است. بعد به روایاتی تمسک میکنند و بالاخره با شهرت و شهرت روایی و شهرت فتوایی از مسأله میگذرند و حرف مرحوم محقق را تصدیق میکنند. مرحوم محقق میفرمایند: همینطور که حج واجب است، عمره هم واجب است. بعد صاحب جواهر هم میفرمایند: همینطور که حج واجب است، عمره هم واجب است بلاخلاف و در میان اصحاب مشهور است، در روایات اهل بیت (علیهم السلام) هم مشهور است و روایاتی در این باره میآورند.
بنابراین بحث همین است که مثلاً نمیتواند حج به جا بیاورد، اما میتواند عمره به جا بیاورد، آیا عمره واجب است یا نه؟ مرحوم محقق میفرمایند: بله، مرحوم صاحب جواهر هم میفرمایند: بله. حج یعنی، اول عمرهی تمتع به جا آوردن و بعد هم حج به جا آوردن. اما یک دفعه نمیتواند حج را به جا بیاورد، اما مثل همین که الان در ایران مشهور شده، نود درصد اینها که عمره میروند، حج برایشان واجب نیست؛ یا واجب است و نمیگذارند بروند و یا واجب نیست و استطاعت ندارند. اما نود درصد اینها هم بلد هستند که برای حج مستطیع نیستند، برای عمره هم استطاعت ندارند و قربة الی الله میروند، اما میدانند که برایشان واجب نیست. الان مشهور در میان مردم همین است و همیشه هم این همه سفارش روی عمرهی مفرده و عمرهی رجبیه شده، ولی یک جا ندارند که این عمرهی رجبیه را اگر میتوانی بروی، پس واجب است.
حالا روایات را میخوانیم. یک مطالعهای روی آن بکنید، تا ببینیم آیا میتوان وجهی برای حرف مرحوم محقق و صاحب جواهر پیدا کرد یا نه. عجب اینجا است که مرحوم محقق میفرمایند و مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع بقسمیه میکنند و بعد به روایات تمسک میکنند. مرحوم صاحب جواهر میفرمایند: «بل الاجماع بقسمیه علیه، مضافاً الی الکتاب و السنة، قال الله تعالی: "وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ"»؛ روایات کثیره هم بر وجوب دلالت دارد.
صحیحه زراره: «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: الَّذِي يَلِي الْحَجَّ فِي الْفَضْلِ؟ قَالَ: الْعُمْرَةُ الْمُفْرَدَةُ.»[8]
عمره خیلی ثواب دارد؛ به اندازهای که حج ثواب دارد، تالی تلو آن، عمره هم ثواب دارد. مخصوصاً عمره رجبیه که خیلی خوب است. اما اینکه «یجب العمرة کما یجب الحج»، نیست. بله، در مقابل سنّیها، «یجب العمرة التمتع». مرحوم محقق و صاحب جواهر در همه این روایات یک چیز را فراموش کردهاند و آن این است که سنیها میگویند: عمره در باب حج بدعت است و میگویند: عمره نیست و از اول، حج قِران، یا حج تمتع و یا حج افراد است و این حرف سنّیها، از عمر هم گرفته شده است. عمر وقتی این عمره را به جا آورد، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: محل شوید. عمر در مقابل پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) ایستادگی کرد و گفت: مگر میشود ما محلّ شویم و آب غسل از سر و صورتمان بریزد و ما حاجی باشیم؟ و این عمره تمتع مربوط به شیعه است و سنیها آن را بدعت میدانند. البته اگر آن زمان، اختلافی هم پیدا شد، عمریها چیزهایی گفتند، ولی بالاخره پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) پافشاری کردند و عمره تمتع درست کردند.
حالا آنچه خیلی فضیلت دارد، عمرهی مفرده است؛ مخصوصاً در ماه رجب که الان سنّیها به این عمرهی مفرده خیلی اهمیت میدهند و شلوغترین وقتها هم عمره مفرده در میان سنّیها است و ائمه طاهرین (علیهم السلام) هم پافشاری کردند به اینکه عمره مفرده مثل حج افراد، یا حج تمتع است. البته حج تمتع، عمره دارد، چطور حج تمتع و افراد و قران عمره دارد، همینطور خود عمره هم خیلی ثواب دارد. مرحوم صاحب جواهر که روایت را نقل میکنند، میفرمایند: معنای روایت این است: «و قال زرارة فی الصحیح "قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: الَّذِي يَلِي الْحَجَّ فِي الْفَضْلِ؟ قَالَ: الْعُمْرَةُ الْمُفْرَدَةُ ثُمَّ يَذْهَبُ حَيْثُ شَاءَ." و " قَالَ: الْعُمْرَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى الْخَلْقِ بِمَنْزِلَةِ الْحَجِّ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: "وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ"، وَ إِنَّمَا نَزَلَتِ الْعُمْرَةُ فِی الْمَدِينَةِ."[9] و "أَفْضَلُ الْعُمْرَةِ عُمْرَةُ رَجَبٍ وَ قَالَ: الْمُفْرِدُ لِلْعُمْرَةِ إِنِ اعْتَمَرفی رجب."»[10]
اما مراد امام صادق (علیه السلام) در مقابل سنّیها است که آنها میگویند عمره نه و امام صادق (علیه السلام) در مقابل آنها اصرار میکنند عمره آری و حج بدون عمره نمیشود و در حج تمتع عمره واجب است و بعد از عمره، حج است و یا در حج إفراد، اول حج و بعد عمره است؛ هردوی اینها جزو یکدیگر هستند. اگر کسی بخواهد حج به جا بیاورد، باید عمره هم به جا بیاورد. این واجب است و قرآن هم میفرماید: «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ». روایت این را میگوید و بیش از این دلالت ندارد که ده بیست روایت است و صاحب جواهر هفت هشت مورد را میآورد، همه در مقابل عامه است که میگویند حج، عمره ندارد و ائمه طاهرین (علیهم السلام) پافشاری دارند که حج بدون عمره نداریم؛ چه حج افراد، چه حج تمتع و چه حج قِران، حجِ بدون عمره نداریم. اما دلالت کند و بگوید حج با عمره واجب است و عمرهی بدون حج هم برای کسی که مستطیع است، واجب است، ما نتوانستیم در این زمینه یک روایت پیدا کنیم و همینطور که شهرت و اجماع است و الان یک چیز ضروری در فقه ما شده است، بتوان گفت عمرهی بدون حج واجب است.
وصلی الله علی محمد و آل محمد