جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: حکم شخصی که در عمره تمتّع تقصیر نکند و وارد اعمال حج شود
    موضوع درس:
    شماره درس: 44
    تاريخ درس: ۱۳۹۴/۲/۷

    متن درس:

    أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ يَفْقَهُوا قَوْلي.

     

    امروز مسأله‌ی مشکلی داریم، که امیدوارم با فکر شما حل شود. دیروز عرض کردم: اگر کسی در عمره‌ی مفرده تقصیر نکرد، یا طواف نساء را به جا نیاورد، فور نیست و تا در مکه حضور دارد، هروقت می‌تواند طواف نساء را به جا بیاورد و اگر از مکه بیرون رفته و به خانه رفته، یا برگردد و یا نایب بگیرد، تا طواف نساء را برای او به جا بیاورند. تقصیر را هم در هرکجا باشد، می‌تواند تقصیر کند. مسأله مطابق با قاعده است و حرفی هم در مسأله نبود، بزرگان هم طبق آن فتوا داده بودند. این راجع به عمره مفرده بود.

    و اما اگر راجع به عمره‌ی تمتع شد، عمره‌ی تمتع طواف نساء ندارد و هرکس بعد از این‌که عمره‌ی مفرده را به جا آورد و اعمال حج را به جا آورد و تمام شد، باید طواف نساء انجام دهد. لذا عمره‌ی تمتع، طواف نساء ندارد. حالا اگر کسی از ادنی الحل محرم ‌شد، طواف را به جا ‌آورد، سعی بین صفا و مروه را به جا ‌آورد و باید تقصیر کند ولی تقصیر نکرد، بزرگان، مثل مرحوم محقق در شرایع و مرحوم صاحب جواهر که به مشهور هم نسبت می‌دهد، فرموده‌اند: این‌که تقصیر نکرد و وارد حج شد، یعنی عمره‌ی تمتع را به جا آورد و بعد به احرام حج محرم شد، یعنی عمره‌ی بلا تقصیر به جای آورد، گفته‌اند: اگر سهواً باشد، یا جهلاً باشد، اصلاً تقصیر از او ساقط است و عمره‌اش درست است و حجش را هم به جا بیاورد و حج تمتع می‌شود. ولی فرموده‌اند:[1] اگر این کار عمدی باشد، عمره‌ی او باطل است و حج او مبتوله می‌شود؛ یعنی حج تمتع او  به حج اِفراد برمی‌گردد و حج را به جا می‌آورد و بعد عمره را به جا می‌آورد.[2]اگر یادتان باشد فرق بین حج تمتع و حج اِفراد در همین بود که در حج تمتع، عمره اول است و اما در حج اِفراد، عمره بعد از اعمال حج است. به دو سه روایت تمسک کرده‌اند، که روایت‌ها هم از نظر سند و دلالت خوب است، لذا مشهور هم روی آن فتوا داده‌اند.

    اما مرحوم ابن ادریس[3]، مرحوم شهید اول در دروس[4]  و مرحوم علامه در مختلف[5] گفته‌اند: عمره‌اش صحیح است و حجش باطل است. پس حج را رها ‌کند و تقصیر ‌کند و بعد اگر می‌تواند و وقت هست حج را به جا می‌آورد و اگر نتواند حج را به جا بیاورد، گذشته است، و اگر واجب الحج است، حج من قابل به جا می‌آورد، اما عمره‌اش صحیح است. آنها به روایت تمسک نکرده‌اند و فرموده‌اند: روایت از نظر سند اشکال دارد و از نظر قاعده هم این است که ما می‌گوییم؛ برای این‌که وقتی محرم به احرام حج می‌شود، هنوز مُحلّ نشده است؛ زیرا در عمره‌ی مفرده تقصیر نکرده و چون تقصیر نکرده عمره‌اش بلاتقصیر است و وقتی تقصیر می‌کند، آن‌وقت عمره صحیح می‌شود. اما حجش را تا تقصیر نکند، هنوز محلّ نشده و از عمره بیرون نمی‌آید؛ پس اینکه محرم شده به احرام حج، درحال احرام، محرم شده و این جایز  نیست، پس حج او باطل است. حالا که حج باطل شد، عمره به جا آورده و اگر می‌تواند حجش را به جا بیاورد و اگر نمی‌تواند، حج من قابل به جا بیاورد؛ سال آینده باید حج تمتع به جا بیاورد.

    انصافا حق با مرحوم ابن ادریس و شهید اول و مرحوم علامه در مختلف است، اما این‌که فرموده‌اند: روایت‌ها ضعیف السند است، این‌طور نیست، بلکه روایت‌ها صحیح السند است و به ضعف سند نمی‌توان روایت‌ها را از دست داد. لذا مسأله بغرنج شده است. از یک طرف مشهور گفته‌اند: عمره‌اش باطل است و حجش حج مبتوله است و از یک طرف مثل این‌که خلاف قاعده است و باید بگویند: حجش باطل است، نه عمره‌اش، اما به خاطر این دو روایت گفته‌اند: عمره باطل است. اما مرحوم ابن ادریس و مرحوم شهید در دروس و مرحوم علامه در مختلف گفته‌اند: باید بگوییم حجش باطل است، نه عمره؛ عمره‌اش را به جا می‌آورد و خواه ناخواه دوباره باید محرم شود به احرام حج و حجش را به جا بیاورد و اگر وقت احرام گذشته، باید حج من قابل به جا بیاورد.

    حالا سه روایت بخوانیم، ببینیم چه باید گفت و چه باید کرد. روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله می‌گوید: در صورت جهل و نسیان، یعنی اگر کسی فراموش کرد تقصیر کند و محرم شد به احرام حج، هم عمره‌اش درست است و هم حجش درست است؛ در عمره تقصیر نکرده و چون سهواً بوده طوری نیست.

        صحیحه معاویة بن عمار: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَهَلَّ بِالْعُمْرَةِ وَ نَسِيَ أَنْ يُقَصِّرَ حَتَّى دَخَلَ فِي الْحَجِّ، قَالَ: يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لَا شَيْ‏ءَ عَلَيْهِ وَ قَدْ تَمَّتْ عُمْرَتُهُ»؛[6] اگر کسی نسیاناً تقصیر نکرد و محرم به احرام حج شد، تقصیرش شرط ذُکری است و مثل کسی است که یادش برود حمد و سوره بخواند و به رکوع رود، چطور نمازش درست است، این هم که سهوا تقصیر نکرده و در حج رفته، عمره‌اش درست است و حج را هم به جا می‌آورد.

        هم سند روایت و هم دلالت روایت خوب است. اما اشکال مرحوم ابن ادریس که مرحوم شهید و مرحوم علامه هم متابعت کرده‌اند باقی است؛ برای این‌که این باید تقصیر کند تا بتواند محرم به احرام حج شود.

        حالا کسی جواب دهد که این اصلاً تقصیر برایش واجب نیست و تقصیر شرط ذُکری است و شرط واقعی نیست و این چون جاهل و ناسی بوده، بنابراین وقتی در عمره تمتع سعی بین صفا و مروه کرد، و یادش رفت تقصیر کند، تمت عمرته، بنابراین محرم می‌شود به احرام حج و مثل کسی است که تقصیر کرده باشد و حج او هم درست است. ظاهراً همین را فرموده‌اند و لذا ندیده‌ام کسی در صورت نسیان و جهل و غیره اشکال کند. مرحوم محقق فرموده‌اند، صاحب جواهر هم ادعای اجماع کرده‌اند و خیلی ساده هم از مسأله گذشته‌اند.

        حالا این وجه را هم درست کنید که تقصیر شرط ذُکری است و معنای شرط ذکری  این است که اگر بدانیم، شرط است و اگر ندانیم، اصلاً شرط نیست. مثل «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسٍ»[7] است و گفته‌اند: در باب نماز از اول نماز تا آخر نماز، شرط‌هایش شرط ذُکری است و شرط واقعی نیست، مگر پنج شرط. الله اکبر شرط واقعی است، لذا اگر نگوید، عمدا نگوید، یا سهوا نگوید، نمازش باطل است. اما اگر حمد و سوره را سهوا نگوید و به رکوع رود، نمازش درست است. مثلاً اگر یک سجده به جا آورد و یک سجده را فراموش کرد و بلند شد و حمد و سوره خواند و به رکوع رفت، نمازش درست است، درحالی که یک سجده کرده است. برای این‌که دو سجده با هم رکن است و یک سجده شرط ذُکری است و واقعاً در نماز شرط نیست. همچنین تشهد و سلام هم همین‌طور است و گفته‌اند: همه‌ی این‌ها شرط ذکری است. حالا این روایت هم به ما می‌گوید تقصیر شرط ذکری است و واقعی نیست. عمره مفرده این است که انسان محرم شود و طواف کند و سعی بین صفا و مروه کند و اگر متذکر است، تقصیر کند و اگر متذکر نیست، عمره‌اش تمام است.

        تا اینجا را باز می‌توان درست کرد، اما آنچه مشکل پیدا می‌کند، اینجا است که اگر کسی عمداً تقصیر نکرد و البته این مسأله نادری است، اما علی کل حال اگر کسی عمداً تقصیر نکرد و محرم به احرام حج شد ، فرموده‌اند: عمره‌اش باطل است، اما حجش صحیح است و حالا که نمی‌تواند عمره انجام دهد، باید حج افراد به جا بیاورد و باید حجش را تمام کند و بعد عمره‌ی بعد از حج به جا بیاورد. به این حج مبتوله می‌گویند و به دو روایت تمسک کرده‌اند:

    صحیحه أبو بصیر: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: الْمُتَمَتِّعُ إِذَا طَافَ وَ سَعَى‏ ثُمَ‏ لَبَّى‏ بِالْحَجِ‏  قَبْلَ أَنْ يُقَصِّرَ، فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يُقَصِّرَ وَ لَيْسَ لَهُ مُتْعَةٌ».[8] گفته‌اند: این نمی‌تواند تقصیر کند، حجش هم باطل است.

    سند روایت خیلی خوب است و این‌که مرحوم ابن ادریس گفته‌اند سند روایت خوب نیست، خبر واحد را حجت نمی‌داند. این هم از عجائب است. مرحوم ابن ادریس خبر واحد را حجت نمی‌داند، اما خودش در آخر سرائر لاأقل صد روایت واحد آورده است.

    صحیحه علاء بن فضيل: «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مُتَمَتِّعٍ طَافَ‏ ثُمَ‏ أَهَلَ‏ بِالْحَجِّ قَبْلَ أَنْ يُقَصِّرَ، قَالَ: بَطَلَتْ مُتْعَتُهُ هِيَ حَجَّةٌ مَبْتُولَةٌ[9] گفته‌اند: عمره‌اش باطل است، اما حجش صحیح است. آن‌وقت چون باید عمره‌ی حج تمتع را باید بعد بیاورد، پس حج تمتع نمی‌شود و حج را به جا می‌آورد و بعد عمره را به جا می‌آورد و اگر نشد، باید حج تمتع من قابل به جا بیاورد.

    دو روایت هست و مشهور بر طبق این دو روایت فتوا داده‌اند و هفت، هشت، ده نفر از قدما و متأخرین طبق دو روایت فتوا داده‌اند.

     اما مرحوم ابن ادریس، مرحوم شهید اول در دروس و مرحوم علامه در مختلف گفته‌اند: این دو روایت ضعیف السند است و به آنها عمل نمی‌کنیم و طبق قاعده جلو می‌آییم و قاعده اقتضاء می‌کند که حجش باطل باشد، اما عمره‌اش باطل نیست. برای این‌که فهمید تقصیر نکرده، حجش باطل است؛ برای این‌که درحالی که محرم به احرام عمره است، احرام روی احرام معنا ندارد و نمی‌شود احرام ببندد. لذا حجش باطل است و تقصیر می‌کند و وقتی تقصیر کرد، عمره‌اش صحیح است و حج باطل است.

    این حرف خوبی است و اگر بخواهیم حرف مشهور را بزنیم، باید بگوییم که یک تعبد صرف است. در عمره مفرده گفتیم: اگر کسی تقصیر نکرد، هروقت یادش آمد تقصیر کند و اگر عمدی است، هروقت خواست تقصیر کند و برای طواف نساء هم گفتیم هروقت خواست طواف نساء را به جا بیاورد و اگر سهوی است، طواف نساء را انجام دهد. اما در عمره تمتع بگوییم ولو قاعده اقتضاء می‌کند که عمره‌اش بلاتقصیر است و وقتی عمره بلاتقصیر است، سهوی نبوده بلکه عمدی بوده، بنابراین این هنوز محرم به احرام عمره است و حالا باید از احرام بیرون بیاید. دیروز گفتیم: طواف نساء جزء حج و عمره نیست بنابراین اگر می‌خواهد زن به خانه‌اش حلال شود و اگر زن است، بخواهد مرد با او تماس بگیرد، طواف نساء را به جا می‌آورد. راجع به حج هم اگر می‌تواند بعد از این‌که تقصیر کرد، محرم می‌شود به احرام حج و حج را به جا می‌آورد و اگر وقتش گذشته، عمره را به جا آورده و به هم ارتباط دارد و نمی‌تواند حج تمتع به جا بیاورد و باید سال آینده حج تمتع به جا بیاورد.

    اما این دو روایتی که خواندیم، قضیه را برعکس کرده است. می‌فرماید: اگر سهو و نسیان باشد و تقصیر نکرده باشد، اصلاً شرط ذُکری است و هم عمره و هم حجش درست است، اما اگر عمداً باشد به جای این‌که بگوید: عمره باطل است، می‌گوید حجش باطل است. به این معنا که باید تقصیر کند و وقتی تقصیر کرد، عمره‌اش درست است و اگر می‌تواند حج را به آن بچسباند و اگر نمی‌تواند حج من قابل به جا بیاورد.

    حرف مرحوم ابن ادریس حرف خوبی است، اما مخالف این دو روایت است. حرف مشهور مطابق این دو روایت است، اما خلاف قاعده است، لذا حرف ابن ادریس و شهید و فاضل (مرحوم علامه) حرف خوبی است، اما با این دو روایت چه کنیم؟ درحقیقت برمی‌گردد به این‌که حرف مشهور خلاف قاعده است، اما موافق با روایت است؛ حرف ابن ادریس و شهید و علامه موافق با قاعده است، اما مخالف با روایت است. لذا به راستی یک مسأله‌ی بغرنجی است و مشهور من جمله صاحب جواهر این بغرنج را حل کرده‌اند به این‌که روایت‌ها صحیح السند و ظاهرالدلاله است، بنابراین طبق روایت، فتوا می‌دهیم ولو اینکه علتش را نمی‌فهمیم. به عبارت دیگر یک تعبد است.

    روایت این است:صحیحه أبو بصیر: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: الْمُتَمَتِّعُ إِذَا طَافَ وَ سَعَى‏ ثُمَ‏ لَبَّى‏ بِالْحَجِ‏  قَبْلَ أَنْ يُقَصِّرَ، فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يُقَصِّرَ وَ لَيْسَ لَهُ مُتْعَةٌ».[10]

    این یک تعبد بالایی است. این‌که می‌فرماید «ثُمَ‏ لَبَّى‏ بِالْحَجِ‏  قَبْلَ أَنْ يُقَصِّرَ، فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يُقَصِّرَ»، بگوییم: «یجب علیه ان یقصر» و این‌که می‌گوید: «لَيْسَ لَهُ مُتْعَةٌ»، بگوییم: «لَهُ مُتْعَةٌ» یعنی تقصیر می‌کند و عمره‌اش تمام می‌شود و دوباره محرم می‌شود به احرام حج و حجش را به جا می‌آورد وآن‌وقت حج تمتع، به جا آورده شده است. بگوییم روایت این را می‌گوید. بعضی اوقات حضرت امام (رضوان‌ الله ‌تعالی ‌علیه‌) می‌گفتند: امام صادق (علیه السلام) فرموده، فضولی موقوف. همین‌طور که مشهور هم گفته‌اند: فضولی موقوف و امام (علیه السلام) فرموده‌اند: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: الْمُتَمَتِّعُ إِذَا طَافَ وَ سَعَى‏ ثُمَ‏ لَبَّى‏ بِالْحَجِ‏  قَبْلَ أَنْ يُقَصِّرَ، فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يُقَصِّرَ وَ لَيْسَ لَهُ مُتْعَةٌ».

    صحیحه علاء بن فضيل: «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مُتَمَتِّعٍ طَافَ‏ ثُمَ‏ أَهَلَ‏ بِالْحَجِّ قَبْلَ أَنْ يُقَصِّرَ، قَالَ: بَطَلَتْ مُتْعَتُهُ هِيَ حَجَّةٌ مَبْتُولَةٌ.» حج تمتع هم نمی‌شود و باید حج اِفراد به جا بیاورد.

    مسأله‌ی دیگری هم هست که درست کردن آن مشکل است و آن این است که «ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد». اما بگوییم: این بحث‌های طلبگی را رها کن و امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند: اگر کسی تقصیر نکرد و عمره‌ی تمتع به جا آورد، این عمره باطل است، اما حجش صحیح است، البته نه حج تمتع، بلکه حج اِفرادش صحیح است.

    وصلی الله علی محمد و آل محمد



    [1]. جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج20، ص457

    [2]. جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج20، ص456

    [3]. السرائر، محمد بن ادریس حلی، ج1، ص581

    [4]. الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، شهید اول، ج1، ص333

    [5]. مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، علامه حلی، ج4، ص63

    [6]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج12، ص411، ابواب الاحرام، باب53، ح3، شماره16645، ط آل البیت

    [7]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج6،ص389، ابواب السجود، باب28، ح1، شماره8257، ط آل البیت

    [8]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج12، ص412، ابواب الاحرام، باب53، ح5، شماره16647، ط آل البیت

    [9]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج12، ص412، ابواب الاحرام، باب53، ح4، شماره16646، ط آل البیت

    [10]. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج12، ص412، ابواب الاحرام، باب53، ح5، شماره16647، ط آل البیت

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365