أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
امروز دو مسألهی آسان داریم که مرحوم سید اصلاً نباید متذکر آن شده باشند، برای اینکه قبلاً فرمودهاند، بعد هم میفرمایند. مرحوم صاحب جواهر هم همین را میگویند و میفرمایند: چون شهید اول در بیان در مسأله اشکال داشته است، لذا مسأله را متعرض میشویم، اما اشکال ندارد.
مسأله 14: «إذا نوی الصوم لیلا لا یضرّه الإتیان بالمفطر بعده قبل الفجر، مع بقاء العزم علی الصوم.» اول شب نیت روزه کرد، بعد به مهمانی رفت و در آنجا چیزی خورد؛ درحالی که نیت کرده بود که فردا روزه بگیرد، اما افطار کرد. مرحوم سید میفرمایند: «لا یضرّه الإتیان بالمفطر بعده قبل الفجر، مع بقاء العزم علی الصوم.»
اگر آن دلیل ارتکازی و عزم به اینکه فردا میخواهد روزه بگیرد، داشته باشد، آنوقت خوردنِ دوباره اشکال ندارد. معلوم است که امر واضحی بین همهی مردم است. کسانی که روزه هستند، معمولاً مرتب چیزی میخورند تا اذان صبح شود. درحالی که مثلاً اول نیت کرده فردا روزه بگیرد، اما برای بار دوم و سوم چیزی میخورد.
مرحوم شهید اول در بیان فرموده است: اگر افطار کند، باید دوباره نیت کند.
آیا مرادشان از نیت، لفظ بوده است؟ بعضی در نیت صوم، مثل نیت احرام گفتهاند: باید تلفظ شود؛ باید بگوید: فردا روزه میگیرم قربة الی الله. مرحوم شهید گفتهاند اگر این را گفت، اما چیزی خورد، دوباره باید بگوید: فردا روزه میگیرم، قربة الی الله.
اگر قائل به عزم باشیم، که مرحوم سید سابقا گفتند، لفظ لازم نیست، آوردن به ذهن هم لازم نیست و عزم کفایت میکند که به آن نیت ارتکازی و اجمالی میگوییم. نیت ارتکازی دارد؛ یعنی توطین النفس به اینکه فردا روزه بگیرد. حالا اگر چیزی خورد، یک دفعه به این عنوان چیزی میخورد که رفع ید از عزمش کرده است؛ یعنی مثلا به مهمانی رفت و چیزی خورد و میزبان گفت: فردا بیا مسافرت برویم و این از عزمی که داشت دست برداشت. اما مثلاً یک ساعت بعد این عزم از بین رفت و گفت مسافرت نمیروم و فردا روزه میگیرم. معلوم است در اینجا باید عزم دوم بیاید. مثل اینکه میگویند باید لفظ بیاید، در اینجا هم باید عزم بیاید، یعنی دوباره عزم کند به توطین نفس ، و تهیأ و توجه برای روزه گرفتن فردا داشته باشد. اما یک بار آن عزم هست، اما عزمش این است که اول طلوع فجر تا مغرب روزه بگیرد. این افطار روی افطار کرده و تا قبل از اذان صبح افطار نمیکند و روزه را شروع میکند. از اول شب عزمش همین بوده که از اول اذان صبح تا شب روزه بگیرد، «ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ». این عزم به واسطهی خوردن دوم و سوم از بین نمیرود. اگر ما عزمی شویم، که همین الان مرحوم سید هم اسم عزم را در اینجا میآورند و شاید بخواهند بگویند: مراد مرحوم شهید هم همین است و در نیت، لفظ و اخطاری نبوده، بلکه عزمی بوده است.
سابقاً در این باره صحبت کردیم که آیا نیت قول و لفظ است و باید بگوید: روزه میگیرم قربة الی الله؟ یا اینکه اخطار است و باید در دل بگذراند که روزه میگیرم قربة الی الله؟ و یا اینکه قصد و عزم است؟ این قصد ممکن است در شب آن هم نباشد، بلکه یک هفته قبل باشد. حتی یک هفته قبل، از مسافرت و کار دست برمیدارد و به شهرش میآید و میگوید: آمدهام تا روزه بگیرم. این عزم یک هفته قبل هم بوده است و ممکن است مفروغٌ عنه هم واقع شود؛ یعنی یک هفته قبل عزم کرده و برای روزه گرفتن آمده، توجهی هم به عزمش ندارد، ولی اگر از او بپرسند که برای چه آمده، آنوقت میگوید: آمدهام تا روزه بگیرم. به این استدامهی حکمیه میگویند؛ یعنی توطین نفس هست، اما ظهور و غفلتی از این توطین نفس پیدا شده است.
شاید مرحوم شهید که در بیان گفتهاند: اگر افطار کند، دوباره باید نیت کند، یعنی از عزمش رفع ید کند، حرف خوبی میشود. شب برای روزه گرفتن فردا مهیا شده و میخواهد روزهی نذری، یا مستحبی، یا قضا بگیرد، اما میهمان پیدا کرد و شامی درست کرد و خودش هم شام خورد، باز آن عزم که من فردا روزه میگیرم، باقی است. دوباره هم میوه بخورد، باز عزم از بین نمیرود و اگر دو سه مرتبه چیزی بخورد، باز عزم از بین نمیرود. اگر نیت را لفظ بگیریم، آنوقت هرچه بخورد، باید برای بار اول و دوم و سوم بگوید: روزه میگیرم قربة الی الله. اگر قائل به اخطار شویم که بعضیها قائلند، باید به دل خطور دهد که روزه میگیرم قربة الی الله. اگر اخطاری شدیم، هرچه در شب چیز بخورد، دوباره باید نیت کند، و اما اگر نیت را عزم و اراده گرفتیم و آن علم اجمالی ارتکازی گرفتیم، هرچه بخورد، ضرر به عزم نمیزند، مگر اینکه رفع ید از عزم کند. مثلا نیت کرده فردا روزه بگیرد و برایش مهمان آمد و رفع ید کرد از اینکه روزه بگیرد. حالا اگر مهمان رفت، دوباره باید آن عزم و قصد ایجاد شود.
ظاهراً مسأله خیلی واضح است و نمیشود به مرحوم شهید نسبت دهیم که شهید فرموده: اگر در شب کسی چیزی خورد، باید دوباره بگوید: روزه میگیرم قربة الی الله. گفتم: مگر اینکه لفظی باشد که بعید میدانیم مرحوم شهید اول بگوید: لازم است در شب ماه رمضان بگوید: روزه میگیرم قربة الی الله. لذا مرحوم سید در عبارت به حرف مرحوم شهید نظر دارند و چون حرف مرحوم شهید ابهامی داشته، مروم سید این ابهام را رفع میکنند و میفرمایند: «إذا نوی الصوم لیلا لا یضرّه الإتیان بالمفطر بعده قبل الفجر، مع بقاء العزم علی الصوم»؛ یعنی نیت عزم است و همیشه باید باشد. حالا یک هفته قبل از ماه رمضان یا در شب ماه رمضان و یا قبل از ماه رمضان و یا روز ماه رمضان، این عزم باید همیشه باشد. توطین نفس است و گفتم بعضی اوقات فراموش میشود و غفلت میکند از آنچه دارد، اما اگر به او بگویند: فردا به مسافرت بیا، آنوقت میگوید: فردا میخواهم روزه بگیرم و یا از روزه غفلت کرده، اما اگر چیزی به او تعارف کنند، میگوید: روزه هستم. ظاهراً همه همین را میگویند.
ولی بعضی گفتهاند و از روایت هم استفاده کردهاند که در احرام باید لفظ بگوید و به لفظ بگوید: محرم میشوم به عمرهی تمتع، قربة الی الله. اما در باب صوم ظاهراً کسی نگفته است و اینکه مرحوم شهید فرموده، مرحوم سید آن را تفسیر میکند و تفسیر درستی هم است و لذا میفرمایند «إذا نوی الصوم لیلا لا یضرّه الإتیان بالمفطر بعده قبل الفجر، مع بقاء العزم علی الصوم». هم اشاره به حرف مرحوم شهید است، هم تفسیر حرف مرحوم شهید است و هم یک واقعیت است. مثلاً در شب چندین مرتبه سیگارمیکشد تا اینکه نزدیک اذان صبح شود، حالا اگر روز بود روزهاش باطل بود، اما در شب نباید روزه بگیرد، اما اگر بپرسند چرا اینقدر سیگار میکشی، میگوید برای فردا ذخیره میکنم و فردا میخواهم روزه بگیرم. چون این عزم به روزه دارد، هرچه سیگار بکشد، روزهاش را باطل نمیکند، هرچند کار بدی کرده است.
اگر مرحوم سید این مسأله اول را نفرموده بودند، خیلی خوب بود. فتاوای قبل را گفتهاند، بعد هم نظیر آن را دارند و تفسیر بیان مرحوم شهید اول را کردهاند و مرحوم شهید اول هم طبقاً للمشهور، بلکه طبقاً للاجماع گفتهاند: اگر کسی در شب چیزی بخورد و تصمیم روزه بگیرد و بعد دست از تصمیمش بردارد، اما دوباره بگوید: فردا روزه میگیرم، قبلاً که چیزی خورده، چیزی نیست و آن «رفع الید عن العزم»، آن عزم و نیت را از بین میبرد و این دوباره باید نیت کند و نیت یعنی دوباره عزم بر روزه گرفتن در روز کند.
بعضی از کتابها را با عروه جلو میرفتیم، اما بدی آن این است که خیلی طول میکشد و خیلی فروعات دارد که به درد درس و مباحثه نمیخورد. اما برای حج این کار را نکردیم، لذا در باب حج پیشرفت خوبی داشتیم. برای اینکه فروعاتی که مرحوم سید دارند، برای ما نگفتهاند، بلکه برای عوام مردم گفتهاند. حالا این فرع چهاردهم را برای عموم مردم گفتهاند و برای این نگفتهاند که ما روی آن بحث کنیم. حرف مرحوم شهید را تفسیر کردهاند و گفتهاند: اگر عزم روزهاش باقی باشد، اگر در شب ده مرتبه هم چیزی بخورد، طوری نیست. معنایش این است که اگر عزم را از بین برد، ولو هیچ چیز هم نخورد، مثل اینکه در اول شب عزم کرد روزه بگیرد، بعد به او گفتند: بیا فردا به مسافرت برویم. آنوقت دست از عزمش برداشت و یک ساعت بعد دوباره گفتند: مسافرت نمیرویم. حالا اگر خواست روزه بگیرد، باید دوباره عزم کند؛ برای اینکه از عزم اول رفع ید شده است. همهی اینها واضح است.
مسألهی بعد از این مسأله واضحتر است، اما مشکل است.
مسأله 15: «یجوز فی شهر رمضان أن ینوی لکل یوم نیة على حدة، والأولى أن ینوی صوم الشهر جملةً و یجدد النیة لکل یوم ، ویقوى الاجتزاء بنیة واحدة للشهر کله ، لکن لا یترک الاحتیاط بتجدیدها لکل یوم، وأما فی غیر شهر رمضان من الصوم المعین فلابد من نیة لکل یوم إذا کان علیه أیام کشهر أو أقل أو أکثر.»
علی کل حال خوب است که انسان همه شب نیت کند؛ اما اینکه واجب باشد، هیچکس نگفته است، الاّ شاذا که مثلاً به ابن جنید نسبت میدهند و ابن جنید آدم ملاّیی بوده، اما به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی، در محیط سنی گری بزرگ شده است و لذا شذوذات زیادی دارد و ظاهراً ایشان میگوید: در ماه رمضان هر شب باید بگوید: روزه میگیرم، قربة الی الله. این کار حرام نیست ،اما واجب هم نیست و خیال نمیکنم مستحب هم باشد، اما شاید کسی بتواند استحبابش را درست کند. اما اولی این است که اول ماه رمضان نیت یک ماهه کند. علی کل حال میتوان گفت: یک عبادت لفظی است و قبل از ماه، در همان شب اول میتواند بگوید: ان شاء الله یک ماه روزه میگیرم، قربة الی الله؛ اما این واجب نیست. اگر هر شب هم بگوید روزه میگیرم قربة الی الله، خوب است، اما مرحوم سید میفرمایند: اولی این است که شب اول ماه رمضان بگوید: یک ماه روزه میگیرم، قربة الی الله. مرحوم سید قولی هم نیستند و عزمی هستند؛ یعنی میگویند: باید روزه گرفتن یک ماه را عزم کند. معلوم است این عزم موجود است و در شب اول ماه رمضان توجه به عزم کند و شبهای دیگر هم در وقت اذان صبح یا قبل اذان صبح عزم را متوجهٌ الیه کند.
مسأله این است: «والأولى أن ینوی صوم الشهر جملة و یجدد النیة لکل یوم. شاید اولویتش برای این است که دو مرتبه میشود: یکی در شب اول ماه رمضان که همهی یک ماه را نیت میکند. در هر شب هم نیت میکند.
«ویقوى الاجتزاء بنیة واحدة للشهر کله ، لکن لا یترک الاحتیاط بتجدیدها لکل یوم»؛ اینکه برای یک ماه به نیت واحدی اکتفا کنیم، یعنی شب اول ماه رمضان بگوییم: یک ماه روزهی میگیرم، قربة الی الله، قوی است. اما دوباره میگویند: «لایترک الاحتیاط» و این خلاف اصطلاح است. اصطلاح این است که اگر فتوا ندهند و بگویند احتیاط کن، این احتیاط لایترک میشود و اگر لفظ بیاورند، به جای وجوب مینشسند و لایترک الاحتیاط یعنی حرام و اینجا مرحوم سید احتیاط مستحبی کردهاند، لذا اول میفرمایند «ویقوى الاجتزاء بنیة واحدة للشهر کله ، لکن لا یترک الاحتیاط بتجدیدها لکل یوم»؛ یعنی احتیاطی که من میخواهم باشد و نه اینکه واجب باشد. لذا خلاف اصطلاح گفتهاند و باید گفته باشند: «لکن الاحتیاط تجدیدها لکل یوم» و این عبارت صدر است که گفتهاند هر شب نیت کند و شب اول نیت کل کند. دوباره همین را تکرار میکنند که نیت کل کند و احتیاط لایترک اینکه همه شب باز نیت کند. اگر جمله «لکن لایترک» نبود، آنوقت صد درصد تکرار صدر اول بود و الان که هست مخالف با فتوایشان است. کسی نیست که بگوید در شب اول نیت کل کن و برای هر شب هم حتماً نیت کند. لذا این لایترک شاید در نسخه ها باشد و آنچه هست این است که: «لکن الاحتیاط بتجدیدها لکل یوم».
اما چیزی که مطلب را خیلی مشکل کرده، اینجا است که میفرمایند: «وأما فی غیر شهر رمضان من الصوم المعین فلابد من نیة لکل یوم إذا کان علیه أیام کشهر أو أقل أو أکثر»؛ یک شخصی مثلاً مریض بوده و روزهی یک ماه رمضان را خورده است، حالا میخواهد این روزهها را بگیرد، مثلاً در زمستان فرصت پیدا کرده و میخواهد یک ماه روزه بگیرد. در اینجا اگر روزه تکراری باشد، باید برای هر روز هم یک نیت کند. معنایش این میشود که مستحب است در ماه رمضان یک نیت کل کند و یک نیت جزء کند، یعنی هر شب نیت کند. اما برای قضای ماه رمضان یک نیت کل و یک نیت جزء واجب است.
ده بیست نفر از محشین بر عروه فتوا ندارند، مرحوم صاحب جواهر هم ادعای تسالم میکنند و اقرار دارند که دلیل نداریم الاّ اجماع. بعضی از قدما و متأخرین گفتهاند: نیت هر شب و نیت کل لازم نیست و اگر اول ماه رمضان نگوید، عزم هم نداشته باشد نیت کند، اما هر شب نیت کند، روزهاش درست است و اگر هم نیت کل کند و تصمیم بگیرد یک ماه روزه بگیرد، اما هر شب نیت نکند، همه گفتهاند روزه درست است. در ماه رمضان باشد همین است، در روزهی قضای ماه رمضان و واجب غیرمعین مثل روزه نذری هم باشد، همین است. صاحب جواهر هم ادعای اجماع کرده است.
اما تعجب از همه محشین بر عروه است که ساکت ماندهاند، درحالی که سکوتشان بیجا است و حرف مرحوم سید هم هیچ وجهی ندارد. نیت یک عزم است و کسی که میخواهد قضای ماه رمضان را بگیرد، نیت میکند که یک ماه پشت سر هم روزه میگیرم و در شبها نیت نمیکند و یا نیت کل را نمیکند و هر شب تصمیم میگیرد که روزه قضا را بگیرد. حتی اگر لفظی هم باشد، احتیاج ندارد که بگوید: روزه میگیرم، قربة الی الله و اگر اخطاری باشد، لازم نیست در دل بگذراند و اگر عزمی هم باشیم، یا اول ماه رمضان یا هر شب عزم میکند و هیچ اشکالی ندارد.
اگر کسی از عزمش رفع ید کند، مثل این است که اصلاً نمیخواهد روزه بگیرد و اما اگر خواست روزه بگیرد، باید نیت کند. این مربوط به واجب غیرمعین نیست و اگر از عزمش رفع ید کند، یعنی نیت ندارد و باید نیت دوم کند، چه روزهی مستحب باشد و چه روزهی واجب باشد و چه ماه رمضان باشد، یا غیر ماه رمضان باشد.
صاحب جواهر خودشان فرمودهاند و در آن ماندند؛ این تسالم و اجماع را مرحوم صاحب جواهر فرمودهاند و دیگران هم که تقریر بر عروه دارند، همین تسالم و اجماع را گفتهاند. اما علی کل حال این اجماع از جمله اجماعهایی است که هیچ وجهی ندارد و مقطوع المدرکیه است و مدرک آن هم اجماع است. حالا اگر کسی اجماع را حجت بداند و بگوید: اگر کسی میخواهد قضای ماه رمضان را در زمستان بگیرد، باید اینطور باشد، «وأما فی غیر شهر رمضان من الصوم المعین فلابد من نیته لکل یوم إذا کان علیه أیام کشهر أو أقل أو أکثر»
و علی کل حال مسأله واضح است و اما از آن طرف ما بخواهیم به آن ملتزم شویم، واضح البطلان است.
وصلی الله علی محمد و آل محمد