أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مرحوم سید فرمودهاند: «و فی وجوبها فی سائر المحرمات إشكال والأقوى عدمه»؛[1] اگر کسی در اعتکاف نزديکی کند، چه روز باشد و چه شب باشد، اعتکافش باطل است. علاوه بر اين بايد کفاره هم بدهد. اگر در ماه مبارک رمضان است و در روز اين کار را بکند، دو کفاره دارد و اگر شب باشد، يک کفاره دارد. اما میفرمايند: به جا آوردن سایر محرمات اعتکاف حرام است و ممکن است بگوييم: اعتکاف را هم باطل میکند، اما آيا موجب کفاره است يا نه؟ در اينجا نتوانستهاند جازم شوند و میفرمايند: «و فی وجوبها فی سائر المحرمات إشكال والأقوى عدمه»؛ جماع در حال احرام- در روز باشد يا در شب باشد- کفاره دارد، اما در سایر محرمات اعتکاف، کفاره نيست؛ برای اينکه دليلی برای وجوب کفاره نداريم.
اما از بحثهای گذشته استفاده کرديم که يک دليل قوی هم برای محرماتی که ذکر فرمودهاند، نداريم. روايت عبيد بن زراره است که سابقاً خوانديم و گفتیم: مختص به بيع و شراء و ممارات است و به قرينهی اينکه مابقی محرمات احرام در اعتکاف حرام نيست که مرحوم سيد هم فرمودند حرام نيست، روايت عبيد بن زراره را نيز حمل بر استحباب و يا حمل بر کراهت میکنيم و الان در اينجا خودشان راجع به کفاره اقرار میکنند و فتوا میدهند که ولو اينکه قائل به حرمت شويم، کفاره ندارد.
انسان بر روی هم میتواند اطمينان پيدا کند که محرمات احرام در اعتکاف نمیآيد و مثل جماع هم دلالت بر فساد ندارد و اگر کسی بگويد: دلالت بر حرمت دارد، برای اينکه کفاره مربوط به محرمات است و اگر چيزی حرام نباشد، کفاره معنا ندارد، میگوييم: حرام است، اما فسادش نيست. ديروز میگفتم: استاد بزرگوار ما مرحوم آقای داماد مدعی بودند: اين تلازمی که بزرگان درست میکنند و میگويند: هرکجا گفتهاند کفاره دارد، يعنی حرام است، اينطور نيست چون ممکن است جایی کفاره باشد، ولی حرمت هم نباشد. علی کل حالٍ ما فسادش را میخواهيم و ظاهراً فتوای مرحوم سيد نيز همين میشود که فسادی در کار نيست و کفاره دلالت بر حرمت میکند. هرکجا بر کفاره دليل داشته باشيم آنوقت میگوييم حرام است و هرکجا دليل برای کفاره نداشته باشيم، حرمتش را هم نمیگوييم. بعد نتوانستند جازم شوند و بالاخره میفرمايند: ممکن است بعضی از چيزهايی که در باب احرام حرام است، در اينجا هم حرام باشد، اما غالب چيزهايی که در احرام حرام نيست، در اينجا هم حرام نيست. اين حرمت تکليفی است، اما در حرمت وضعی به معنای فساد، يا به معنای کفاره، میفرمايند: «و فی وجوبها فی سائر المحرمات إشكال والأقوى عدمه»؛ وجوب کفاره نيست.
اما بينی و بين الله در باب محرمات احرام هم اين حرفها بود و در آنجا آقای داماد میگفتند: خيلی از اين چيزها کفاره دارد، اما حرمت ندارد و اينطور نيست که بگوييم: کفاره دليل بر حرمت است و هيچکدام از محرمات احرام، احرام را فاسد نمیکند. حتی ايشان در جماع هم میفرمودند و خواه ناخواه در باب اعتکاف نيز میفرمايند و ما ديروز نتوانستيم اثبات کنيم که الان که کفاره دارد، پس اعتکاف باطل است و روز سوم بايد رها کند وبرود و کفاره هم بدهد؛ بلکه میگوییم: روز سوم اعتکافش را تمام کند و اگر روز اول و دوم هم باشد، اعتکافش را تمام کند ولو اينکه کار حرامی به جا آورده است، کفاره ندارد و فساد هم در اينجا نيست.
سابقاًخوانديم که جماع از مبطلات صوم است و موجب فساد روزه میشود؛ پس بگوييم: الان که روزه نيست، پس اعتکاف نيست. حال اگر کسی در شب جماع کرد، فساد نيست و برای حرمتش هم دليل حسابی در مسأله نيست. دليل ديروز بود و دليل بر کفاره دلالت میکرد و بگوييد: کفاره هم بر حرمت دلالت میکند، اما اينکه اعتکاف در شب باطل است، دليل ندارد؛ مگر اينکه مثلاً اجماعی در کار باشد و کسی با آن اجماع و شهرت جلو بيايد. اگر کسی در روز ماه مبارک رمضان روزه میگيرد و شب جماع میکند، و لو العياذبالله به حرام هم جماع کند، روزهاش باطل نيست. روزه به جای خود و کارش هم به جای خود است. حال اگر مثلاً عوارضی جلو بيايد و بگويد: در مسجد نمیشود، آنوقت میگوييم کار حرام است و بايد از مسجد بيرون برود، اما بخواهیم دليلی بياوريم برای اينکه اگر در شب نزديکی کرد، روز اول باشد يا دوم يا سوم باشد، اعتکافش باطل میشود، اين بطلان اعتکاف دليل میخواهد و تا به حال دليلی پيدا نکردهايم. اين خلاصهی حرف است.
اگر کسی جرأت داشته باشد، بگويد: حرمت هم نيست؛ برای اينکه محرمات احرام در اينجا نمیآيد و محرمات احرام هرکدام دليل داشته باشد در اينجا میآيد و يک دليل حسابی برای محرمات احرام در اعتکاف نداريم و اگر کسی قائل شود در اعتکاف محرمات احرام نيست، پس حرمت هم نمیآید.
بنابراين اینکه مرحوم سيد الان راجع به غيرجماع میفرمايند، درحالی که روايت عبيد بن زراره ظهور داشت و میگفت: شم الرياحين و بيع و شراء نکن[2] و ايشان در آنجا هم به روايت عبيد تمسک کردند، اينجا میخواهند فقط روايت را حمل بر حرمت کنند، لذا میگويند: آنجا که دليل داشته باشيم، حرام است، اما کفاره برای هيچکدام از محرمات جز جماع نيست، به ايشان میگوييم: برای جماع هم دليل نداريد؛ برای اينکه اگر در روز است، روزه را باطل میکند و خواه ناخواه اعتکاف باطل میشود و اما در شب روزه نيست، بنابراين مثل کسی است که در ماه مبارک رمضان نزديکی کند؛ چطور اين مانعی ندارد و روزهی روزش درست است، اعتکاف هم چنين است.
مسألهی آخر در باب اعتکاف اين است که میفرمایند: «إذا کان الاعتکاف واجباً و کان فی شهر رمضان و أفسده بالجماع فی النهار فعلیه کفّارتان إحداهما للاعتكاف والثانية للإفطار....»
بعد میفرمايند: ممکن است بعضی اوقات سه- چهار کفاره بر ذمّهاش بيايد؛ مثل اينکه در ماه مبارک رمضان خانمش را برای نزديکي مُکره کند، وقتی مُکره کرد، سابقاً در باب صوم گفتيم: چيزی بر عهدهی زن نيست، اما مرد بايد کفارهی اين زن را هم بدهد، به دليل اينکه او را مجبور کرده است. در اينجا هم همين را میفرمايند که اگر در ماه مبارک رمضان باشد و به اجبار با خانمش نزديکی کند، بايد سه کفاره بدهد. میفرمايند: اگر نذر کرده باشد که اين روز را اعتکاف داشته باشد و بعد نزديکی کند، نذرش را از بين برده و بايد چهار کفاره بدهد. برمیگردد به اينکه در حال اعتکاف، در روز، هرچه موجب کفاره باشد و اين شخص به جا بياورد، بايد کفاره بدهد. مثل اينکه در روز ماه رمضان زنش را مجبور کرده و خودش هم روزهاش را باطل کرده است، در حال اعتکاف هم همین است. بنابراين بايد سه کفاره بدهد و اگر نذر هم باشد و نذرش را باطل کرده، پس بايد چهار کفاره بدهد. کفارهی نذر را هم ايشان همان کفارهی ماه رمضان میداند و لذا کفارهی ما رمضان هم در اينجا میآيد.
همهی اينها راجع به کفاره خوب است، اما هرکجا فساد جنبی نداشته باشد و بخواهيم بگوييم فاسد است، اينطور نيست. مثلاً اگر در شب نزديکی کند، کفاره ندارد، الاّ اينکه بگوييم: اعتکافش باطل است و کفاره هم دارد و از روايت ديروز استفاده کنيم که اين را هم نمیتوان استفاده کرد. اگر مثلاً در شب زنش را مجبور کرد و يا زنش او را برای اين کار مجبور کرد، آنوقت نبايد بگوييم: کفاره دارد ولو اينکه اگر مجبور باشد، بگوييم حرام است، اما کفاره ندارد. حتی در نذر معين هم بگوييد: کفاره دارد و کفاره هم کفارهی يمين است؛ يعنی سه روز را روزه بگيرد و اما کفارهاش کفارهی ماه مبارک رمضان باشد، انصافاً گفتن اينها مشکل است.
اگر هم شک کنيم، اصل با ما است. نمیدانيم آيا سه- چهار کفارهای که ايشان درست میکنند، واجب است يا واجب نيست، اصل عدم وجوب است. يا اينکه نمیدانيم آيا موجب فساد است يا نه، اصل عدم فساد است. اصل نيز، هم اصل تکليفی و هم اصل وضعی؛ يعنی هم اصالة عدم فساد و هم اصالة عدم حرمت است با ما است. اگر بخواهيم فساد را بگوييم، دليل حسابی میخواهيم و نتوانستيم دليلی پيدا کنيم. اگر هم بخواهيم حرمت تکليفی درست کنیم، بايد دليل حسابی پيدا کنيم. در روزش ممکن است دليل حسابی پيدا شود؛ برای اينکه ماه مبارک رمضان است و افطار کرده و اما اگر بخواهیم بگوييم: فاسد است و کفاره دارد و سه- چهار کفاره درست کنيم، علی الظاهر هرکجا در وجوب کفاره شک کنيم، اصل عدم وجوب است و هرکجا در حرمت شک کنيم، اصالة عدم الحرمة جاری است.
عمده حرف ما در فسادش است که چرا میگوييد فاسد است؟ الاّ اينکه مرحوم سيد فساد را از روايت استفاده کرده و گفته است: در روز باشد يا در شب باشد، بايد کفاره بدهد و از کفاره هم حرمت و هم فساد را استفاده کردهاند. میگوييم: حرمت را استفاده کن، اما فساد را ازکجا استفاده میکنيد؟ الاّ اينکه لوازم ديگری بيايد و فساد درست کند؛ مثل اينکه در ماه مبارک رمضان روزهاش را بخورد، يا نزديکی کند، آنوقت روزهاش باطل است و قرآن میفرمايد: بايد کفاره بدهد و اما اینکه در اعتکاف میگویند: اعتکاف را باطل میکند، از کجا میآيد؟
لذا نتيجه میگيريم: اگر در روز باشد، بگوييد: اعتکاف باطل است؛ برای اينکه روزه میخواهد. اما اگر در شب باشد، روزه نمیخواهد، بنابراين بگوييد: کفاره هست، اما فساد نيست؛ برای اينکه روايت میگفت کفاره هست، اما نمیگفت فاسد است. منافات ندارد که حرام باشد، کفاره هم باشد، اما اعتکاف صحيح باشد. اين خلاصهی حرف است.
الحمدلله باب اعتکاف تمام شد و بحث بعد کتاب زکات است و کتاب زکات خيلی مفيد است؛ برای اينکه حرفهای حسابی و فقهی و به درد بخوری در باب زکات هست. الحمدلله در اين باره کتابهای زيادی نوشته شده است. تقاضا دارم روی کتاب زکات مطالعهی حسابی داشته باشيد.
وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ