جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: شرح اخلاقی برخی آیات قرآن کریم
    موضوع درس: شرح آیه بسم الله الرحمن الرحیم
    شماره درس: 478
    تاريخ درس: ۱۳۹۰/۶/۳۰

    متن درس:

    أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏.

     

    بحث اخلاقی ما دربارۀ روایات اهل بیت (علیهم السلام) بود و می­خواستیم چهل روایت در این جلسۀ مقدس ذکر شود و این کار الحمدلله شد. چهل روایت اخلاقی به نام چهل حدیث. امیدواریم خدا توفیق عنایت کند و این چهل حدیث که مرسوم در میان بزرگان است، یک کتاب شود. هم مربوط به من و هم مربوط به شما، روایتش هم الحمدلله روایات ارزنده ای بود. یکی از رفقا یک پیشنهاد خوبی کرده است که یک ابتکار هم هست. شاید این ابتکار ما جامۀ عمل بپوشد، یک شهرتی پیدا کند و آن اینست که ما چهل روایت در چهل جلسه صحبت کردیم. خوب است چهل آیه هم صحبت کنیم و آن چهل حدیث بود و این هم چهل آیه شود. انصافاً پیشنهاد خوبی است. اگر هم یک شهرتی پیدا شود، بزرگان همینطور که مقیّدند به نوشتن چهل حدیث، مقیّد شوند به نوشتن چهل آیه. لذا این کار را ما به امید خدا شروع می­کنیم. اگر خدا توفیق داد و عنایت کرد و عمری بود این جلسه یک کتاب چهل آیه هم داشته باشد. لذا از امروز به بعد در هر جلسه­ای یک آیه از قرآن، البته موضوعی نه اینکه از اول قرآن بگیریم و جلو برویم بلکه انتخابی و موضوعی و به عبارت دیگر چهل آیۀ اخلاقی؛ و اگر بتوانیم این کار را بکنیم، کار مقدسی است و کار خوبی است و عمل کردن به روایت ثقلین هم می­شود. الحمدلله به روایتش جامۀ عمل پوشاندیم، اگر خدا بخواهد به آیه­اش هم جامۀ عمل بپوشانیم و مصداق روایت ثقلین و تمسک به روایت ثقلین هم یعنی قرآن، عترت و عترت، قرآن، کرده باشیم. انتخاب خوبی است.

    بحث امروزمان راجع به بسم الله الرحمن الرحیم است که صد و چهارده مرتبه این بسم الله در قرآن آمده است. صد و چهارده سوره داریم که همۀ این سوره­ها به غیر از سورۀ برائت بسم الله الرحمن الرحیم دارد اما به جایش در سورۀ نمل، همین بسم الله الرحمن الرحیم دوبار آمده است. چیزی که خیلی مرا رنج می­دهد اینست که درحالی که بسم الله الرحمن الرحیم از نظر شیعه مسلّم است که جزء سوره است. به خلاف سنّی که می­گوید جزء سوره نیست و از همین جهت هم اگر سوره بخواند، بدون بسم الله الرحمن الرحیم می­خواند و دیگر رقماً لأنف شیعه اگر بخواهد بسم الله بگوید، آهسته می­گوید، این رسم سنّی شده است. ما هم در قرآن­هایمان بسم الله الرحمن الرحیم را آیه حساب نمی­کنیم. البته تسامح شده اما انصافاً خیلی بد تسامحی است. لذا همین قرآنها که الان چاپ شده و در ایران چاپ شده، همینها آیۀ صور را جزء آیه حساب نمی­کنند.

    بسم الله الرحمن الرحیم* الم، می­گویند این یک آیه. ذلک الکتاب لاریب فیه* این آیۀ دوم.

    سنّیها حق دارند اما نمی­دانیم که ما چرا. و این خیلی مرا رنج می­دهد که چرا بسم الله الرحمن الرحیم را مثل سنّیها در قرآنهای ما جزء سوره قرار ندادند، درحالی که مسلّم از نظر شیعه جزء است. اگر کسی عمداً حمد را بدون سوره در نماز بخواند، نمازش باطل است. در بحثهای فقهی هم، همه گفتند که بسم الله الرحمن الرحیم جزء است. آن روایت شریف هم که همۀ قرآن در سورۀ قل هوالله و همۀ سورۀ قل هوالله در بسم الله و همۀ بسم الله در باء بسم الله. باء بسم الله، همۀ قرآن. بعد هم امیرالمؤمنین می­گویند آن باء بسم الله هم من هستم. و این روایت هم، انصافاً روایت عجیبی است. حال آن باء بسم الله، علی را می­فهمیم که یعنی چه. یعنی قرآن، علی و علی، قرآن. و از هیچ نظر تفاوتی بین نبوت و ولایت و بین قرآن و ولایت نیست. این را می­فهمیم اما آقا امام زمان باید بیایند و به ما بفهمانند که سورۀ قل هو الله، چطور متضمن همۀ قرآن است. ان شاء الله بیاید و ما هم از او بپرسیم و یا پای منبرشان بنشینیم و ایشان تفسیر بگویند و همۀ قرآن را در سورۀ قل هو الله ببرند و همۀ سورۀ قل هو الله در بسم الله الرحمن الرحیم، را نمی­فهمیم که یعنی چه. ولایت بیاید و همۀ قرآن را ببرد در سورۀ بسم الله الرحمن الرحیم. همۀ بسم الله الرحمن الرحیم در باء را هم نمی­فهمیم و نمی­دانیم. آنچه امیرالمؤمنین می­فرمایند را خوب می­دانیم و می­فهمیم. اما اینکه همۀ قرآن در باء بسم الله الرحمن الرحیم، نمی­دانم.

    اما علی کل حالٍ مرا رنج می­دهد. از این رنجها هم زیاد در میان ما شیعیان است که بسم الله الرحمن الرحیم، درحالی که مسلّم در فقه ماست که یک آیه است اما در قرآنهای ما آیه حساب نکردند. این یک رنج است. امیدواریم این رنج ما رفع شود. باء بسم الله الرحمن الرحیم چه بائی است. بعضیها گفتند ابتدائی. ابتدء باسم خدا. بعضیها گفتند باء استعانة است. حال یا در تقدیر گرفتند ابتدءُ را و یا در تقدیر گرفتند استعینه را و یا اینکه مشهور می­گویند خود باء وضع شده برای استعانت و خود باء وضع شده برای ابتداء. و من خیال می­کنم که باء تبرّک و تیمّن است. نه در قرآن و در عرب بلکه همه جا رسم است. به نام نامی، اسم گرامی، حضرت حجة ابن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف). لذا متملقین هم برای قلدرها به نام نامی، اسم گرامی، فلان. این هم در عجم و هم در عرب و همه جا رسم است. لذا باء برای تبرک و تیمّن است. من خیال هم نمی­کنم که تقدیر لازم داشته باشد. در ادبیت می­گویند این بسم الله جار و مجرور است و باید متعلق به یک چیزی باشد، گاهی ظرف مستقرش می­کنند و گاهی ظرف غیرمستقر. اصل این حرف را من قبول ندارم و می­گویم جار و مجرور گاهی متعلق به هیچ چیز نیست و اصلاً متعلق نمی­خواهد. همین باء به معنای تبرک و تیمن است و نه متعلق به تیمن است و نه به ابتدءُ و نه به یکون، بلکه مستقل معنا می­دهد. جار و مجرور متعلق می­خواهد که خود به خود معنا ندهد. مثل آنجاهایی که ظرف غیرمستقر یا ظرف مستقر باشد که خود به خود معنا نمی­دهد و باید یک چیزی در تقدیر بگیریم. اما جار و مجرور اگر خود به خود معنا بدهد، من عقیده دارم که اصلاً متعلق نمی­خواهد. متعلق به چیزی، متعلق نمی­خواهد و خود به خود معنا ندارد، مثل همین بسم الله الرحمن الرحیم.

    اما چرا در بسم الله الرحمن الرحیم، نگفته بالله و گفته بسم الله. این هم معلوم است که آن رسمی که گفتم که می­گویند به نام نامی، اسم گرامی، اسم او تبرک و تیمن و نه خود او. یعنی بالای سر در که می­نویسند بسم الله الرحمن الرحیم یا مثلاً آن کسی که می­خواهد تعریف یک کسی را بکند، به نام او در را باز می­کند و به نام او افتتاح می­کند، با نام افتتاح می­شود. شاید هم به خاطر اینست که احترام بیشتر. به جای اینکه به خودش تبرک کنند، به نامش تبرک می­کنند.

    الله، همینطور که در حاشیه ملاعبدالله آمده، علَمٌ علی الأصح. وصل نیست و علمیت دارد. و این وضع شده برای ذات مستجمع جمیع صفات کمالات یعنی خدا.

    ما در فارسی می­گوییم خدا و عرب می­گوید الله. در مقابل آن اوصاف. مثلاً رزاق، فتاح و اینها که وصفی است، الله اسمی است. یعنی وضع شده برای ذات مقدس خدا. به عبارت مشهور وضع شده برای آن که مستجمع جمیع صفات کمالات است.

    الرحمن و الرحیم. مشهور است که الرحمن و الرحیم، یکی صفت عام است و یکی صفت خاص؛ اما وقتی می­بینیم که می­خواهند معنا کنند، عامش را اینطور معنا می­کنند که پروردگار عالم رحم کننده است بر همه و همه در این دنیا. که به این می­گویند رحمن.

    رحیم یعنی خدا رحم کننده است به مؤمن در آخرت. و نمی­دانم این را از کجا درست کردند. آنچه می­فهمم اینست که رحمن و رحیم، همینطور است که یکی صفت عام است و یکی صفت خاص است. رحمن برای عالم وجود. یعنی عالم وجود همه، چه انسان از مسلمان و کافر و لجوج و چه غیرانسان یعنی حیوان و نبات و جماد و جوهر و کلاً عالم وجود؛ همۀ اینها کُن رحمانی هستند در فلسفه و در عرفان این رحمن را کُن رحمانی می­گویند. گرفته شده از آیۀ شریفۀ اذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ است. لذا عالم هستی، متعلق به خدا و به هر اندازه که شأنش باشد، خدا به او رحم می­کند. پروردگار عالم به او نعمت عنایت می­کند ولو نعمت وجودی. اما نعمت وجودی که نیست. إِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا، این راجع به رحمن، یعنی برای همه و همه، چه در دنیا و چه در آخرت.

    رحیم یعنی چه؟ رحیم، رحمانیت خاص است که به آن می­گویند رحیمیت عنایی و رحمت عنایی. این رحمت عنایی مختص به مؤمن است. غیر از مؤمن نمی­تواند مشمول این رحمت باشد. اسمش را می­گذاریم هدایت عنائیه. یک هدایت تکوینی داریم برای عالم وجود و یک هدایت تشریعی داریم برای عالم انسانیّت و یک هدایت عنائیه داریم که مختص به مؤمن است.

    به قول قرآن می­فرماید: وبِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ. برای کافر، رحمان است و برای مؤمن رحیم است، آن هم چه در دنیا و چه در آخرت.

    من خیال می­کنم رحمن و رحیم را اگر اینطور معنا کنید، صفت عام بگیرید. آن را هم صفت خاص بگیرید. اما اینکه خدا رحمان است در دنیا به همه و رحیم است در آخرت فقط به مؤمن، اینطور معنا نکنید. بگوییم خدا رحمان است چه در دنیاو چه در آخرت، کُن رحمانی، همه و همه؛ اما رحیم است، عنایت خاصه چه در دنیا و چه در آخرت، برای مؤمن.

    یک مسئلۀ دیگر اینجا هست که آن هم مسئلۀ خوبی است و آن اینست که پروردگار عالم، دو تجلی داشته است. یکی برای عالم وجود که با مظهر همان رحمانیت، عالم وجود، موجود شده است. من الأزل الی الأبد.

    اما راجع به رحیمیت که با این رحیمیت هم تجلی کرده اما این مختص به قرآن و اهل بیت علیهم السلام است. لذا آنهایی که اهل دل هستند و آنهایی که یک چیزی سرشان می­شوند، می­گویند خدا تجلی کرد یعنی تجلّی ذاتی، با همۀ اسماء و صفاتش و حتی اسماء و صفات مستأثره­اش و قرآن پیدا شد. کپیۀ عالم وجود و این کم است راجع به قرآن.

    مرحوم حاجی سبزواری (رضوان الله تعالی علیه) در منظومه می­فرماید قرآن کپیۀ عالم وجود است. به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام، می­گفتند نه، اشتباه کرده است باید بگوییم که کپیۀ خدا، تجلّی. یعنی شما در مقابل آیینه بایستید، صورت شما در آیینه است. شما در آیینه نیستید و آن صورت شما هم مثل شما نیست و خود شما هم نیست اما بالاخره یک چیزی هست. به این می­گوییم تجلّی. درحالی که بین شما و آنچه در آینه هست اتحاد نیست. اگر بخواهیم بگوییم که هیچ چیز هم نیست که نمی­شود، چون بالاخره یک چیزی می­بینیم. اگر بخواهیم بگوییم هم مثل شماست که نه، هیچ چیز از مثلیت در او نیست. معنای تجلی که اینجا می­گویند اینست که پروردگار عالم تجلی کرد با همۀ اسماء و صفات حتی اسماء و صفات مستأثره و قرآن پیدا شد. این یک تجلی است. این مظهر چیست؟ این کُن رحمانی نیست و این کُن رحیمیت است و آن عنایت خاص است. دوباره پروردگار  عالم یک تجلی کرد با همۀ اسماء و صفات و حتی اسماء و صفات مستأثره و اهل بیت پیدا شد که در دعای رجبیه می­گوییم لافَرق بینَهُ بینهم و بین الله الا انّهم عبادُ، میم امکانی. مظهر ذاتی خدا با همۀ اسماء و صفات و حتی اسماء و صفاتی که پیش انبیا مخفی است، پیش اهل بیت (علیهم السلام) مخفی نیست. این معنای رحیم است و آن هم معنای رحمان است. رحمان یعنی مظهر عالم وجود و رحیم یعنی مظهر قرآن و اهل بیت (علیهم السلام). به آن می­گوییم کُن وجودی و به این می­گوییم عنایت خاصه از طرف خدا. لذا یک عنایت خاصّی پروردگار عالم به عالم وجود کرده است و اینکه برایشان قرآن فرستاده است. این قرآن برای ما هم نیست. همینطور که قرآن بارها می­گوید این قرآن برای عالم وجود است. لذا عالم وجود می­گوید یُسبّح لله ما فی السّموات و ما فی الأرض. عالم وجود قرآن می­خواند.

                                        ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم           با شما نامحرمان ما خامُشیم

    گوش باشد و چشم باشد و دل باشد، یُسبّح لله ما فی السّموات و ما فی الأرض این در و دیوار را می­شنود. لذا این کُن رحیمیت برای عالم وجود است من جمله برای ما انسانها. چنانچه اهل بیت علیهم السلام برای عالم وجود است. برای در و دیوار و همه و همه. لذا در این خطبۀ قاسئه که خیلی خطبۀ والایی است. امیرالمؤمنین می­فرمایند که از پیغمبر خواستند که درخت جلو بیاید، درخت نصف شود و جلو بیاید. امیرالمؤمنین می­فرمایند درخت نصف شد و جلو آمد و به پیغمبر سلام کرد و پیغمبر با او حرف زد. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می­فرمایند شاخه های درخت روی شانۀ ما بود. دوباره آنها خواستند آن نصف درخت هم بیاید که آمد و به هم چسبیدند. دوباره خواستند که برگردد آنگاه درخت به جای خود برگشت. اما امیرالمؤمنین تأسف می­خورند و می­گویند یک نفر از اینها مسلمان نشدند. لذا این رحیمیت خدا که دو مظهر دارد. یکی قرآن و یکی اهل بیت علیهم السلام. این مظهر خدا، مظهر رحیمیت برای عالم وجود من جمله برای ما انسانها.

    خدایا! ما از قرآن قطره­ای از دریا نمی­دانیم. به قول حضرت امام می­فرمودند که ابن عربی می­گوید هفتصد تفسیر بر قرآن نوشته شده و هنوز قرآن بِکر است. حضرت امام می­گفتند بعد از ابن عربی تا حالا هم هفتصد تفسیر نوشته شده اما هنوز بکر است. این بکارتش را آقا امام زمان باید بردارد و ما استفاده کنیم.

    خدایا! به حق امام زمان و به حق قرآن و عترت، فرج آقا امام زمان را نزدیک بفرما.

    و صلّی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365