أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث هفتۀ گذشته دربارۀ این آیۀ شریفه بود؛ بهترین آیات در قرآن؛ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ * وَ لَا الضَّالِّين*
راجع به هدایت که ما از خدا میخواهیم که ما را هدایت کند، گفتند ما که هدایت شده هستیم؛ ما مسلمانیم و ما شیعه هستیم، پس این اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ یعنی چه؟ مصداق کامل و منحصرش صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، تشیع است و من که تشیع دارم و غَيرِْ الْمَغْضُوبِ را بگوییم یعنی کفار و منافقین و وَ لَا الضَّالِّين را بگویید یعنی سنّیها. و الحمدلله من تشیّع دارم و غیرالمَغضوب نیستم و ولا الضّالّین هم نیستم، پس اینکه بخوانم اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ یعنی چه؟
در تفسیرها دیده میشود که تأویل میکنند و میگویند معنای اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، یعنی خدایا! این تشیّع را ادامه بده. راجع به این فرمایش آقایان بود و اینکه خدایا این تشیع را ادامه بده، یعنی من حال انحراف پیدا نکنم. و این فرمایش هم فرمایش خیلی خوبی است. گفتم هدایت منقسم به سه قسم میشود. یکی هدایت تکوینی که همۀ عالم وجود این هدایت تکوینی را دارند. در درون ما سرتاسر این هدایت تکوینی هست. هدایت تشریعی یعنی بعثت انبیاء و انزال کتب و بالاخره این بعثتی که از طرف پروردگار عالم راجع به مردم شده که الان هم هست یعنی همۀ روحانیتی که به راستی مبلّغ دین هستند، مصداق الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ (احزاب 39) هستند. لذا ما طلبهها ان شاء الله مصداق الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ هستیم و این از الطاف جلیّۀ خداست که هفتۀ گذشته میگفتم تجلّی پروردگار عالم با کون رحیمیت است. این بعثت انبیا و انزال کتب و بعثت رسل و تعیین اوصیاء و من جمله تعیین ما روحانیت که همان انبیای تبلیغی هستیم و بلکه افضل از آنها هم هستیم و افضلیتش هم از جهت اینکه باید خیلی خون جگر خورد تا یک مبلّغ شویم و آنها خون جگر نداشتند. مثلاً همۀ انبیای بنی اسرائیل، علمشان و حتی عصمتشان لدنّی بوده است. لذا از این جهت افضل هستیم. از جهت اینکه مبلّغ دین اسلام هستیم و دین اسلام افضل همۀ ادیان است، باز از این جهت افضلیم. لذا روحانیت و آنهایی که مصداق الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ هستند، یعنی عالم با عمل و عالم متّقی، اینها انبیای تبلیغی هستند. یعنی مصداق الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ هستند و این از الطاف جلیۀ خدا برای مردم است که اگر نبود، معلوم بود که مردم گمراه میشدند. اینکه بخواهد خود به خود سعادتمند و بهشتی شود، معلوم است که نمیشود. لذا الان تشیّع مرهون شما عزیزان است و انصافاً خیلی افتخار است. من چه کسی هستم؟ من آن هستم که تشیّع مرهون من بوده و هست و تا آخر هم چنین است. این هدایت دوم را میگوییم هدایت تشریعی. سوم هدایت عنائیّه است. هدایت عنائیه اینست که پروردگار عالم دست عنایتش روی سر افراد خوب و افراد متّقی هست. آنگاه گمراه نمیشوند و عاقبت بخیر میشوند و شیطان هم با اینها کار ندارد و نمیتواند کار داشته باشد. إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (٩٩)إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ (سوره نحل، آیه 99 و 100). سه چهار تا تأکید دارد، کسی که دست عنایت خدا روی سرش است، شیطان روی این تسلط ندارد و نمیتواند داشته باشد. پس تسلّط شیطان روی چه کسی است؟ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ. این آیه هفت هشت مرتبه در قرآن تکرار شده که اگر کسی زیر پرچم شیطان برود یعنی سقوط کند و دست عنایت خدا روی سرش نباشد، آنوقت است که شیطان این را گمراه میکند و از صفر شروع میکند و تا آخر میرساند و آنگاه مقام کفر و طغیانگری و عناد و لجاج، حتی با خدا. اما اگر دست عنایت خدا روی سرش باشد، آنگاه شیطان با این کار ندارد. لذا این فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (سوره ص، آیه 82 و 83) را که بزرگان معنا کردند که یعنی ائمۀ طاهرین و من میگویم نه، آنها را که اصلاً نباید در این صحنهها آورد و آنها مافوق جَعل هستند. این مخلصین در اینجا یعنی همان بندههایی که دست عنایت خدا روی سرشان است یعنی بندههای مختص، بندههای مُخلص و بندههایی که دست عنایت خدا روی سرشان است و شیطان هم گفت من به اینها دسترسی ندارم. فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * و اما استثنا کرد و إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ، یعنی دسترسی ندارم و نه اینکه نخواهم بلکه نمیتوانم و به اینها دسترسی ندارم. به قرینۀ این هفت هشت ده تا آیه این فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ را میگوییم مربوط به چهارده معصوم و یا مربوط به انبیا و اوصیاء نیست بلکه مربوط به هرکسی است که این هدایت عنائیه را داشته باشد یعنی دست عنایت خدا روی سرش باشد. اگر کسی دست عنایت خدا روی سرش باشد، شیطان روی این شخص کاربرد ندارد، بلکه این روی حرکت است یعنی حرکت استکمالی و برسد به جایی که به جز خدا نداند و آن مراتب سیر و سلوک است. لذا این اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، همان عَدِمنایی که بعضی از مفسرین فرمودند خیلی معنای خوبی میشود. یعنی خدایا من الحمدالله تشیّع دارم، تو باید دست عنایتت روی سرم باشد تا بتوانم ادامه دهم و الاّ یک آن، دست عنایت تو روی سرم نباشد، سقوط است. یک دعایی از پیغمبر اکرم مشهور شده و من از همۀ شما تقاضا دارم این دعا را خیلی بخوانید. مشهور است اینکه یکی از دعای خاص پیغمبر اکرم (ص) و آن هم در وقتی که حال بخصوصی داشتند یعنی در دل شب و در نماز شب، که سر مبارک را روی خاک و به حالت سجده، مثل باران گریه میکردند و میگفتند: اللّهم و لا تكلني الي نفسي طرفة عين ابداً. خدایا مرا یک آن، به خودم وانگذار. اسم این را میگذاریم هدایت عنائیه و هدایت تشریفیّه که این مظهر پروردگار عالم را باید بگوییم در اینجا کُن رحیمی است. یعنی بعضی از بندههایش یک اختصاصی، و بالمؤمنین رئوفٌ رحیم، یک اختصاصی به خدا پیدا کردند که خدا مواظب آنها هست و معلوم است که کسی را که خدا محافظش باشد، آنگاه از هر شرّ و شروری و از هر بلایی محفوظ است. به عبارت دیگر ممکن نیست که سقوط کند. اما اگر یک آن، هدایت تشریعیه نباشد، سقوط است. یک مثال خوبی برای این مسئله هست، یعنی این برق که تا عنایت کارخانه روی این جلسه است، اینجا روشن است و این بلندگو صدا میکند اما یک آن و یا یک هزارصدم ثانیه،کارخانه عنایتش را از اینجا قطع کند،آنگاه اینجا تاریک و وحشتناک است. عنایت خدا مثل کُن رحمانی است. پروردگار عالم اگر یک لحظه عنایتش را از عالم وجود قطع کند، معلوم است که عالم وجود چه میشود. مثل موجود ذهنی ماست. این موجودات ذهنی ما که موهوم نیست و موجود است و ما هم مثل خداوند، خالق هستیم و فرقش در اینست که پروردگار عالم، خالق عالم وجود است و ما خالق ما فی الضمیر خودمان هستیم. و اینها در ذهن ما هست و تا توجه به آنها داریم در ذهن ماست اما به مجردی که منصرف شویم، به طور کلی نابود میشود واینکه در فلسفه گفتند که هرچه موجود شود دیگر معدوم نمیشود غلط است. دلیلش هم اینست که وجودات ذهنی ما موجود است اما به صرف اینکه ما نظر از آن برداریم، معدوم میشود. روز قیامت هم اینکه اسرافیل میدمد و میکائیل میدمد، از همین باب است، اگر عنایت خدا از روی سر عالم وجود برداشته شود، معدوم میشود. كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ. لذا آن کُن رحمانی است و آن مربوط به عالم وجود است. این عنایت عنائیه، این هدایت عنائیه هم، از نظر وجود و عدم، مثل همان هدایت تشریعی است. یعنی پروردگار عالم یک آن عنایتش را از ما بردارد، سقوط است و آن هم چه سقوطی.
حضرت امام یک جمله داشتند که جملۀ خیلی شیرینی است. میفرمودند یک دفعه انسان یک عمر کار میکند و عبادت میکند و خون جگر میخورد و محرومیت میبیند اما یک کاری میکند که خدا غضب میکند و آن هدایت عنائیه تمام میشود یعنی دست عنایت خدا از روی سرش برداشته میشود و همین شخص مشرک بالله میشود و کافر میشود. بعد مثال میزدند و میگفتند یک اهل علمی که با او رفیق بودم و از هر نظر محروم بود. دم مرگ بود و من رفتم بالای سر او و دیدم که دم مرگش است. یک دفعه چشمهایش را باز کرد و به من گفت که این خدا خیلی به من ظلم کرد. ما که رفتیم اما خدا خیلی به ما ظلم کرد. یک دفعه دیدم رفت به ته جهنم. لذا حضرت امام خیلی به ما سفارش میکردند که مواظب باشید این دست عنایت خدا روی سرتان باشد که اگر العیاذبالله یک آن، این دست عنایت خدا از روی سرتان برداشته شود، کفر است و شرکت است. لذا آقای اشراقی که خدا رحمتش کند، گفته بود که با حضرت امام راه میرفتیم. حضرت امام از من پرسید الان اگر عالم ملکوت به تو بگوید که یک دعای مستجاب داری، چه دعایی میکنی؟ به حضرت امام گفتم آقا سؤال را شما کردید و جوابش را هم خودتان بدهید. فرمود من میگویم اللهم اجعل عاقبتنا خيرا. یعنی خدایا دست عنایتت روی سرم باشد، و الاّ عاقبت به شر میشوم و عاقبت به شرّ هم دو سه معنا دارد. یک معنا، ذلّت بعد عزّت. بعضی اوقات اتفاق افتاده که انسان زبانش نیش دارد. یک نیش میزند و سکته میکند. اگر سکته کند و بمیرد که خوب است اما یک دفعه فلج میشود و مُردار میشود و این خیلی بد است که آدم نصف بدنش فلج شود و محتاج به دیگران شود. این عاقبت شرّ است. یک معنای عاقبت بخیری اینست که خدایا دست عناییت روی سرم باشد تا یک دفعه منحرف نشوم. میبینیم که به راستی مجتهد است یا نیمچه مجتهد است و حرفهای خوبی داشته اما حال انحراف پیدا کرده و ناگهان علیه امیرالمؤمنین و علیه ولایت، مقاله مینویسد و حرف میزند و یک دفعه سنّی میشود. این از اولی خیلی بدتر است. یک آن دست عنایت خدا روی سر انسان نباشد، منحرف میشود و این از صورت اول خیلی بدتر است. صورت سوم هم همین است که حضرت امام میگفتند که دَم مرگ. مشکل است که ایمان را ببریم. همۀ معاندین یعنی شیاطین جمع میشوند که بتوانند ایمان را ببرند. لذا در روایات دارد که میآید در مقابلش و میگوید نجاتت میدهد و خوبت میکنم و میدانی که من قدرت دارم و تو را خوب میکنم و تو تشنهای و بیا این آب را بخور. او هم تشکر میکند. بعد این میگوید اما یک شرط دارد، الشرک بالله العلی العظیم، به من سجده کن، با اشاره هم قبول دارم. در روایات میخوانیم که به انسان اشاره میکند و شیطان هم آبها را میریزد و میرود و این هم بلا ایمان از دنیا میرود. یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا إِیمَانٍ. لذا معنای سوم عاقبت بخیری هم اینکه ما بتوانیم در مقابل امیرالمؤمنین سرافراز باشیم. به راستی چقدر مزه دارد که سرافراز باشیم.
آقای احمدی میانجی (رحمة الله علیه)، این مرد جلّیل القلب و این آقا خیلی بالا بود هم از نظر علم و هم از نظر عمل. پدرش در تبریز حجة الاسلام بود. آقای احمدی میانجی میگفت پیرمردی بود که مریدش سواد نداشت اما خدا را داشت و متّقی بود. مریض شد و به دنبال پدر من فرستاد و گفت من امشب میمیرم و دلم میخواهم دَم مرگ تو کنارم باشی. میگوید اول شب رفتم گفت حالا نمیمیرم و صبح میمیرم، برو بخواب. میگوید برای نماز شب بلند شدم و پیش این رفتم و نماز شب را هم خوابیده، خواند. نماز صبح را هم به من اقتدا کرد و خوابیده نماز خواند. صبح شد. ناگهان دیدم که دَم احترازش است. گفت السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا امیرالمؤمنین و السلام علیکِ یا سیدة نساء العالمین، گفت تا رسید به اسم امام زمان و وقتی نمیتوانست بلند شود، سرش را بلند کرد و دستش را روی سرش گذاشت و گفت السلام علیک یا حجة الله و سرش را روی متکا گذاشت و مُرد. یعنی این چهارده معصوم آمدند و این را پیش خودشان بردند. به اینها میگوییم هدایت عنائیه. یک دفعه انسان اینطور شود که شیطان، دَم مرگ ایمانش را ببرد. و پیش امیرالمؤمنین سر به زیر شود.
من از همۀ شما تقاضا دارم. مرحوم محدث قمی هم از علامه مجلسی (رحمة الله علیه) نقل میکنند که چه دعایی بهتر از دعاهاست؟ اللهم اجعل عاقبتنا خيرا. گاهی هم اینکه مخصوصاً در زمان ما که اولاد ما و ما در مخاطرۀ عجیبی هستیم، بگویید اللّهم و لا تكلنا الي أنفسنا طرفة عين ابداً. به عبارت دیگر در آن اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ به راستی در نظر بگیرید که خدایا تشیع دارم و عالیست و افتخار میکنم و خدایا ادامهاش بده و این ادامهاش بده یعنی اینکه خدایا دست عنایت تو روی سرم باشد و دست عنایت تو روی سرم باشد یعنی چه؟ اسمش را میگذاریم هدایت عنائیه. خدایا! یک آن مرا فراموش نکن. خدایا! یک آن بچههایم را فراموش نکن.
در روایات میخوانیم که صبح از خانه بیرون میروند و ظهر که برمیگردند کافر هستند. خیلیها اینطور شدند. خیلی از بچهها اینطور شدند یعنی صبح به دانشگاه میرود برای اینکه افتخاری برای پدرش شود و ناگهان یک حرفهایی از دانشگاه میآورد که میبینیم کافر است. مثلاً شبهه به امیرالمؤمنین (ع) دارد و شبهه روی ولایت دارد. میرود به آنجا که نباید برود. و وقتی سقوط کرد، إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ. این ضلالت و هدایت که در قرآن زیاد آمده است: یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ، این هم همین است. برای این هم مرحوم طبرسی یک جمله دارد که خیلی جملۀ خوبی است. میفرماید یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ، معنایش این نیست که خدا کسی را هُل میدهد رو به ضلالت، بلکه خدا بعضی اوقات آدم را رها میکند و وقتی رها کرد معلوم است که ضلالت است و آن هم چه ضلالتی. لذا این یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ را همینطور معنا میکند. میفرماید یَهْدی مَنْ یَشاءُ، یعنی تا خداوند کسی را نگه داشته، هدایت است اما بعضی اوقات این لجبازی میکند و از دست خدا در میرود و خودش را رها میکند که آنگاه ضلالت است. مرحوم طبرسی یک مثال میزند و مثالش هم خیلی خوب است. میفرماید یک سنگی در دامنۀ کوه است و دست یک کسی این سنگ را نگه داشته است. تا دست این شخص آن سنگ را نگه داشته، آن سنگ سقوط نمیکند اما یک لجبازی میکند و کسی که این سنگ را نگه داشته، آن را رها میکند و آنگاه این سنگ در دامنۀ کوه تا پایین میآید و ذره ذره میشود. میگوید یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ، یعنی این، و این حرف خوبی است. آنگاه تمام هدایتها در قرآن معنا میشود و تمام ضلالتها در قرآن معنا میشود و من جمله اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، معنا میشود.
خدا را قسم میدهم به حق مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که این هدایت عنائیه یعنی دست عنایت خدا روی سر ما و وابستههای ما و مخصوصاً بچههای ما همیشه باشد. ان شاء الله.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد