أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث جلسۀ قبل راجع به سعد و نحس بعضی ماهها و بعضی ایام و بعضی ساعات بود، که در این باره عرض کردم ما روایاتی داریم و نمیشود صرف نظر از این روایات کرد، که ما بعضی ایام نحس برای بعضی کارها داریم. یا بعضی لیالی مبارک داریم، مثل شب جمعه.
اما چیزی که عرض کردم و مطلب را تمام میکند، اینست که اگر ما نحوست ایام داشته باشیم، خواندن قرآن و دادن صدقه و توکل جدی بر خدا، نحوست را رفع میکند. الاّ اینکه مسئلۀ ما رسید به اینجا که ما نباید خیلی روی نحوست ایام حرف بزنیم و از شما هم تقاضا دارم در میان مردم و روی منبر راجع به این چیزهایی که عقلاً نمیتوان درست کرد، خیلی حرف نزنید و حرف را به جای دیگری ببرید و آن هم اینست که اعمال ما اگر بد باشد، نحوست دارد، اعمال ما اگر خوب باشد، میمون و مبارک برای زندگی ماست، و این یک بحث ارزندهای هم از نظر قرآن و هم از نظر روایات اهل بیت است.
آدم بی نماز یک زندگی ناراحت کنندهای دارد. (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکاً ...) ﴿طه، 124﴾؛ آدم متقی یک زندگی بانشاطی دارد، (... وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ ...) ﴿الطلاق، 2ـ3﴾، (... فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) ﴿الأنعام، 81﴾، چه کسی استحقاق یک زندگی منهای غم و غصه و منهای دلهره و اضطراب خاطر دارد؟ قرآن سؤال میکند و جواب میدهد. (الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ) ﴿الأنعام، 82﴾؛ آنکه مؤمن و متقی است و گناه در زندگی ندارد. و قطع نظر از اینکه قرآن جواب سؤال را میدهد تأکید نیز میکند و میفرماید: (أُولٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ)، باز دوباره تأکید میکند و میفرماید: (وَ هُمْ مُهْتَدُونَ). و شما بیش از صد آیه در قرآن میتوانید پیدا کنید راجع به سعد و نحس اعمال ما. من از همۀ شما تقاضا دارم روی این بحث هم خیلی کار کنید و هم مثلاً یک ماه مبارک رمضان به خوبی میتوانید راجع به سعد و نحس اعمال صحبت کنید.
بنا شد که در این جلسه راجع به تجسّم عمل مقداری صحبت کنم. تجسّم عمل سه معنا دارد. یک معنا اینکه هرچه ما میکنیم، چه خوب و چه بد، ولو نبینیم اما مسجم میشود و همین معنای سعد و نحسی است که الان مقداری راجع به آن صحبت کردم و مردم به آن مکافات میگویند.
یک تجسم عمل اینست که ما هرچه انجام دهیم، موجود است و در روز قیامت بارز میشود. اعمال خوب باشد، هویدا و بارز میشود و اگر اعمال بد هم باشد بارز میشود. (يَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ) ﴿آلعمران، 30﴾؛ هرچه باشد چه خوب و چه بد ولو ذرهای باشد. خدا رأفت و مهربانی و محبت به بندگانش دارد و زنگ خطر میزند. زنگ خطرش اینست که در روز قیامت کسانی که اعمال بد دارند، آن اعمال بد اطراف آنها را گرفته و به اندازهای خجالت زده میشوند که مرتب میگویند ای کاش بین ما و اعمال ما فاصله بود.
معلوم میشود که خجالتش از رفتن به جهنم و از هُرم جهنم در روز قیامت هم بالاتر است، (وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً) ای کاش فاصلۀ زیادی بین من و اعمال من بود که این رسوایی الان برای من نبود. نظیر این آیه هم در قرآن زیاد است.
(فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ) ﴿الزلزلة، 7﴾؛ اینکه بعضی از مفسرین گفتند «یَرا جزاءه»، اما اینطور نیست بلکه (یَرَهُ) است یعنی خودش را میبیند.
من روایت را ندیدم اما حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» در مباحث اخلاقی خود میفرمودند از امام صادق «سلاماللهعلیه» روایت داریم که این آیه از محکمات است یعنی تقدیر ندارد.
(وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَه) ﴿الزلزلة، 8﴾؛ یعنی خود این عمل را میبیند. اگر خوب است، رفیق خوب در قبر و برزخ و قیامت است و اگر بد است، رفیق بد در قبر و برزخ و قیامت است، و آنکه قرآن زنگ خطر میزند روز قیامتش است و روز رسوایی است و میبیند که همۀ کارهای بدش به صورت وحشتناکی هست. چنانچه در قبر و قیامتش هم همین است.
بداخلاقیهای ما صورت بدی پیدا میکند و این رفیق ما در قبر ماست.
یکی از علمای بزرگ اصفهان که خیلی عالی بود و من خیلی به او ارادت داشتم و مرد وارستهای بود. انصافاً در سیر و سلوک خیلی جاها را سیر کرده بود و خیلی خوب بود. ایشان در درسشان خیلی گریه میکردند و فرموده بودند من خواب دیدم مُردم و میخواهند مرا در قبر بگذارند و دیدم سگ سفیدی هم آمد و میخواهد همسایۀ من شود و آن هم به قبر بیاید و با من باشد و به من گفتند این اعمال توست و این بداخلاقیهای توست. آن مرد بزرگ فرموده بود من چون منبر میرفتم به ذهنم آمد که توسل به امام حسین «سلاماللهعلیه» کنم که آقا نظر لطفی کنند. آنگاه توسل به أباعبدالله کردم و آقا کسی را فرستادند و آن سگ را عقب کردند و مرا دفن کردند. (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ)، خودش را میبیند، (وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَه) خودش را میبیند. لذا اعمال خوب ما رفیق خوب ما تا روز قیامت است و اعمال بد ما رفیق بد ما تا روز قیامت است.
اگر مقداری بالاتر رویم، اینست که از نظر قرآن بهشت، اعمال خود ماست و جهنم اعمال خود مردم است. راجع به بهشت قرآن میفرماید وقتی به بهشت رفت، عالم یک عالم حَیَوان است و همه جان دارند و عقل دارند و حرف میزنند. خطاب میشود (کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ) ﴿الحاقة، 24﴾ و نمیدانم خطاب این (کُلُوا وَ اشْرَبُوا) از خداست یا از ملائکه و یا از خود بهشت است.
میفرماید این نعمتهای بهشت از خودتان است و خودتان فرستادید. یا در جهنم وقتی آتش جهنم اینها را میسوزاند و داد و فریادشان بلند است، در آنجا هم خطاب میشود و نمیدانم این خطاب از خداست یا از ملائکه و یا از خودشان. میفرماید: (ذٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيکُمْ ...) ﴿آلعمران، 182﴾، این آتش جهنم را خود ایجاد کردید و خود درست کردید. و این دو آیه که راجع به تجسم عمل خواندم، در قرآن زیاد است و در روایات ما هم زیاد است و سیر و سلوکیها هم خیلی روی آن حرف زدند. به این تجسم عمل میگویند. یعنی اعمال ما بهشت ساز برای ماست و یا اعمال ما جهنم ساز برای ماست و اعمال ما درست کردن رفیق خوب در عالم برزخ برای ماست و یا اعمال ما درست کردن رفیق ناباب در عالم برزخ برای ماست. اگر (رَوْضَةٌ مِنْ رِياض الجَنّةِ)، خود این ریاض الجنة را در قبر درست کردیم و اگر (حُفْرَةٌمِنْ حُفَرِ النیرَانِ) باشد، خود این گودال جهنم برزخی و آتش جهنم برزخی را درست کردیم.
عالم برزخ (رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنةِ، أَوْ حُفْرَةٌمِنْ حُفَرِ النیرَانِ)، اما خود ما و اعملا ما این ریاض الجنة و حفرالنیران را درست کرده است. حال اگر بخواهیم سعد و نحس را معنا کنیم، باید بگوییم اعمال ما اگر بد باشد، خیلی نحس است، اعمال ما سعد است، اگر خوب باشد. (فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ) ﴿الواقعة، 8﴾؛ این را معنا میکنند به اینکه دست راستیها چقدر سعد هستند. یا اصلاً معنا کنیم که (فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ) یعنی افرادی که مبارکند و چقدر عالی هستند در اثر اعمالشان. (وَ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ) ﴿الواقعة، 9﴾ افراد شوم چقدر شومند و شومی آنها (فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ * وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لاَ بَارِدٍ وَ لاَ کَرِيمٍ) ﴿الواقعة، 42ـ 44﴾. اینها از کجا پیدا شد؟! (إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذٰلِکَ مُتْرَفِينَ * وَ کَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ) ﴿الواقعة، 45ـ 46﴾. این شومها یعنی جهنمیان زیر دود و هُرم جهنم و قبل از رفتن به جهنم هستند و خودشان این را درست کردند زیرا گناه روی گناه کردند و مترف و عیاش بودند و اهل گناه بودند و آن گناهان (سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ) شد. آن گناهان شوم و نحس است و این نحوست را خود ما درست کردیم. آن سعد و سعادت را نیز خود ما درست کردیم.
معمولاً بزرگان مثل علامه مجلسیها در بحار و امثال علامه مجلسیها تجسّم عمل را همینطور معنا میکنند و بحثهای مفصلی هم روی تجسّم عمل به این معنا دارند.
و اما یک تجسّم عمل دیگری داریم که مثل صدرالمتألهینها خیلی روی آن پافشاری دارند و اصلاً اینطور معنا میکنند، البته آن قسم را قبول دارند اما میگویند تجسم عمل عمده اینست. مرحوم صدرالمتألهین در أسفار میفرمایند آیا تناسخ داریم یا نه؟ میفرماید نداریم. معلوم است که تناسخ غلط است. برگشت از فعل به قوه است و برگشت فعل به قوه محال است. و یک بحث مفصلی راجع به تناسخ میکنند. بعد میفرمایند این را بگوییم که ما از قرآن و روایات یک تناسخی استفاده میکنیم و آن اینست که اعمال خوب ما و اعمال بد ما روی هویّت ما اثر میگذارد و هویّت ما را عوض میکند. ظلمها، جنایتها، حقّ الناسها روی هویّت ما اثر میگذارد و ما را به صورت سگ درمیآورد. اترافگریها و شهوترانیها و متوغل در شهوت و هوی و هوس روی هویّت ما اثر میگذارد و ما را به صورت میمون درمیآورد. حقّه بازیهای ما روی هویّت ما اثر میگذارد و یک حیوان شبیه حیوانی میشویم که موذی و بدجنس است مانند روباه. میفرمایند این تجسم عمل است. تجسم عمل به این معنا که اعمال خوب ما، ما را میرساند به آنجا که یک انسان کامل میشویم، که حورالعینها از عشق این بهشتی به اندازهای حیران است درحالی که خود از نظر زیبایی اول زیباست، اما این یک زیبایی خاصی پیدا میکند. از نظر روحی منهای مرض و منهای جهل و منهای صفات رذیله، یک انسان کامل است. اعمال خوب تأثیر میگذارد و یک انسان کامل از کار درمیآورد و آنگاه بهشتی میشود. اعمال بد ما نیز روی هویت ما اثر میگذارد و مرتب تأثیر میگذارد و اگر توبه نکند و اگر شستشو نکند، کم کم تناسخ میشود و این انسان برمیگردد به یک حیوان.
بعد صدرالمتألهین به آیات و روایاتی تمسّک میکنند که تجسم عمل به معنای تغییر انسان به صورت یک حیوان یا یک درنده است.
آیاتی در قرآن هست و معمولاً مفسّرین این آیات را فحش معنا کردند. مثلاً (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ) ﴿الأنفال، 22﴾، کسی که عقل ندارد و کسی که کور باطل و کر باطن است، این پستتر از هر حیوانی است و پستتر از هر میکروبی است.
صدرالمتألهین میگوید این خبر است. یعنی پروردگار عالم خبر میدهد که این درروز قیامت به صورت میکروبی محشور میشود.
(مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ کَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ) ﴿الجمعة، 5﴾، آیا این فحش است و یا خبر است؟!
مفسرین معمولاً میگویند فحش است. پروردگار عالم میخواهد این را پست کند و او را تشبیه به الاغ کرده و فرموده عالم بی عمل مانند الاغ است. اما روی تجسم عمل انشاء است و فحش نیست بلکه یک اخبار حسابی است. اخبار به اینکه عالم بی عمل در روز قیامت به صورت الاغی وارد صف محشر میشود. همینطور که الاغ اگر یک بار کتاب داشت و برای او هیچ فایدهای نداشت، این عالم بی عمل نیز به صورت همان الاغ است. (...فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ يَلْهَثْ ...) ﴿الأعراف، 176﴾، آیا این فحش است و یا اخبار و یا انشاء است؟!
صدرالمتألهین میگوید این اخبار است و فحش نیست و خدا فحش نمیدهد. خدا اخبار میکند و میگوید مثل بلعم باعور به صورت سگی وارد محشر میشود. الان هم سگ است و کسانی که چشم بصیرت دارند میتوانند نگاه کنند و ببینند که این سگ است و یا کسانی که چشم بصیرت دارند میتوانند عالم بی عمل را به صورت الاغی ببینند. بلعم باعور نوعی را به صورت یک سگ درنده ببینند.
این سعد و نحس به معنای تجسم عمل به معنای سوم بود.
شیخ بهائی در کشکول میفرماید تجسم عمل به این معنا از ضرورت دین اسلام است و این ادعا خیلی بالاست اما مثل شیخ بهائی باید بررسی کرده باشد تا بتواند این حرف را بزند که تجسم عمل به این معنا از ضرورت دین اسلام است. یعنی به راستی اعمال ما گاهی سعد و گاهی نحس است و به عبارت دیگر اعمال ما هویّت ساز برای ماست. مرحوم صدرالمتألهین اسم این را تناسخ گذاشته و میفرماید تناسخی که بیسوادها میگویند، معلوم است که غلط است که وقتی ما مُردیم روحمان به جسمهای دیگری منتقل میشود. این غلط است، اما تناسخی که به راستی قرآن میگوید، تغییر هویت به واسطۀ اعمال ماست.
خدا را قسم میدهم به حق کسانی که این حرفها را به ما یاد دادند، یعنی قرآن، پیغمبر و اهل بیت «سلاماللهعلیهم»، یک حال توجهی به اینگونه مطالب و آن هم توجه دائمی به همۀ ما عنایت بفرماید.
و صلّي الله علي محمد و آل محمد