أعوذ بالله من الشّیطان الرجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
به مناسبت عید غدیر مقداری دربارۀ ولایت صحبت کنم. امیدوارم رنگ اخلاقی هم داشته باشد و آن رنگ اخلاقی فایده داشته باشد.
قضیۀ غدیر خم یک قضیۀ فوق العاده مشهوری است. مرحوم علامه امینی «رضواناللهتعالیعلیه» قضیه را با 500 سند نقل میکند. صاحب عبقات در 10 جلد راجع به غدیرخم صحبت میکند و روایت نقل میکند و استدلال میکند. احقاق الحق، در دو سه جلد، در ملحقاتش که مربوط به آیت الله آقای نجفی است، صحبت میکنند. قضیه فوق العاده مشهور است و روایتها متواتر است و هیچ قابل خدشه نیست و ندیدیم کسی خدشه کند به جز ابن تیمیه که ابن تیمیه مطلقا منکر غدیرخم است که میگوید اصلاً چیزی به نام غدیرخم در اسلام نداریم. اما اگر این آدم لجوج را کنار بگذاریم، نمیتوانیم در تاریخ کسی را پیدا کنیم که این قضیه را منکر شده باشد. آیاتی هم که در این قضیۀ غدیرخم نازل شده، تواتر خوبی دارد، هم از عامه و هم از خاصه.
آیه شریفه نازل شد که: (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ...) ﴿المائدة، 67﴾؛ بزرگان 29 سند از عامه و 60 سند از خاصه نقل میکنند که این مربوط به غدیر خم است. میگویند این آیه دو مرتبه نازل شد. یک مرتبه بعد از اعمال حج در مکه و برای اهمیت هم یک مرتبه در جحفه نازل شد و معنایش اینست که جایش همین جاست. (وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ...) هم به خوبی دلالت دارد که پیغمبر اکرم از بحران میترسیدند که نکند این کار نشود و پروردگار عالم فرمود که میشود. بعد هم (... الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ ...) ﴿المائدة، 3﴾؛ بعد از اینکه امیرالمؤمنین منصوب به خلافت شد، آیه آمد که اسلام عزیز مصونیت پیدا کرد. تا حال بعد از تو سرپرست و ولایت نبود و الان ولایت پیدا شد و مصونیت پیدا کرد. میگویند همین جا یک معجزه هم هست که اشاره به سقیفه به ساعده است که خطاب شد حال از خودتان بترسید که اختلاف در خودتان بیفتد و سقیفه بنی ساعده پیدا شود. بعد هم (... الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً) از آن موقع تا حال اسلام ناقص بود و معلوم است که اسلام منهای ولایت ناقص است و الان کامل شد. تا حال مرضی خدا نبود و الان مرضی خدا شد.
بعد هم آن 3 روز بیعت بود. گفتم مرحوم صاحب الغدیر 500 سند برای این حرفها نقل میکند. دویست یا سیصد آیه از عامه و دویست سیصد آیه از خاصه نقل میکند و بعد هم آن بیعت بوده و شیعه و سنی گفته اول کسی که بیعت کرد و گفت «بخٍ بخ لک یا امیرالمؤمنین اصبحت مولی کل مؤمن و مؤمنه»، عمر بوده است. بعد هم به نحو تواتر باز از سنی و شیعه هست که اول سوره (سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْکَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ) راجع به یک توطئه است. در تاریخ میگوید یک نفر اما ظاهراً توطئه بوده است و میخواستند شلوغ کنند و عربی جلو آمد و گفت یا رسول الله این کاری که کردی از خودت بود یااز خدا بود. اگر از خودت بود قبول ندارم و اگر از خدا بود نمیتوانم ببینم و از خدا بخواه مرا نابود کند و سنگ یا صاعقهای از آسمان بیاید و من نابود شود. پیغمبر اکرم فرمودند خدا خواسته اما در میان ما نمیشود صاعقه بیاید و از میان ما برو و او رفت و صاعقه آمد و نابود شد و جبرئیل از طرف خدا خبرش را با آیات (سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْکَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ) آورد. و نکتۀ (لِلْکَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ) میگوید آنکه منکر ولایت است، کفر است. برای این شخص هم عذاب آمد و نابودش کرد.
این آیات را فقط شیعه نقل نمیکند بلکه سنی و شیعه نقل میکنند. الان در کتابخانههای دنیا هست و من جمله در کتابخانه مکه و مدینه و بین صعودیهای جلب و اطرافیان ابن تیمیه که میگوید قضیه غدیر اصلاً واقع نشده یعنی منکر اصل قضیه بود. اما اگر ابن تیمیه را کنار بگذارید، الان در کتابها این قضیه غدیرخم و قضیه آیاتی که خواندم، مشهور در میان سنی و شیعه است و هیچکدام از آنها قابل انکار نیست. به تازگی زمزمههایی راجع به توجیه گری پیدا شده است. مگر میشود پیغمبر اکرم این کار را در مقابل لاأقل سی هزار نفر انجام داده باشد و امیرالمؤمنین را به خلافت منصوب کرده باشد و آن چهار پنج آیه هم نازل شده باشد و بعد سقیفه بنی ساعده جلو بیاید و «ارتدّ الناس بعد رسول الله الا ثلاث»! آنگاه ابن تیمیه گفته همۀ آن دروغ است. غیر از ابن تیمیه دیدند که نمیتوان گفت دروغ است، آنگاه تصرف کردند در جمله «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه» و هرکسی در این باره حرفی زده است و بهترین حرفها از نظر توجیه غلط، حرف خود عمر است که سنّیها نقل میکنند ابن عباس میگوید در خلافت عمر من یک روز پیش او رفتم و او تنها بود و زنبیل خرمایی هم در مقابلش بود و تعارف کرد و من نخوردم و همۀ زنبیل خرما را خورد و آبی هم روی آن خورد و نفسی کشید و به من گفت این پسرعموی تو هنوز هم ادعای ولایت میکند؟ گفتم بله، حقش است. تو که میدانی حقش است و ادعای ولایت میکند اما به خاطر وحدت و برای اینکه اصل اسلام محفوظ بماند، ساکت است و این سکوتش هم اسلام عزیز را تا اینجا حفظ کرده است. عمر گفت حقش است. قطع نظر از آیات و روایات عمر میگوید در قضیه غدیر خم امیرالمؤمنین منصوب به خلافت شد اما بعد از مرگ پیغمبر اکرم ما دیدیم که پیغمبر اشتباه کرد. این بهترین توجیه برای آنهاست و الاّ «من کنت مولاه» به معنای محبت است و یا دیگری بگوید به معنای نصرت است، اینها حرفهای بیهوده است و حرفهایی نیست که بشود روی آنها ان قلت قلت کرد. اما توجیه غلط یعنی بهترین حرفها در خدشه دار کردن قضیه غدیر خم، این حرف عمر است. گفت ما دیدیم که پیغمبر اکرم اشتباه کرد. اگر امیرالمؤمنین میماند، اختلاف میشد و زیر بار او نمیرفتند و ما به خاطر اینکه اسلام بماند، آن کار پیغمبر را زیر پا گذاشتیم و او را کنار زدیم و خودمان خلیفه درست کردیم. عمر باید این را هم بگوید که پیغمبر اشتباه کرد و خدا هم اشتباه کرد. برای اینکه این آیات را سنّیها نقل میکنند و خود سنّیها میگویند و مرحوم علامه امینی در الغدیر، 20 قرینه راجع به «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه» به نام ولایت میآورد و اولین قرینه اینست که پیغمبر فرمودند: «ألست اولی بکم من أنفسکم»، (النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ...) ﴿الأحزاب، 6﴾؛ آیا من اولی نیستم؟ همه گفتند بلی. بعد فرمود «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه» و قبل از آن فرمود این جبرئیل است و از طرف خدا آمده و به من میگوید امیرالمؤمنین را منصوب به خلافت کن. حال اگر پیغمبر اشتباه کرده که پیغمبری که اشتباه کند، شیعه آن پیغمبر را پیغمبر نمیداند. قطع نظر از این حرف، اگر پیغمبر اشتباه کرده باشد، خدا هم اشتباه کرده است، و خدا چیزی گفته و نمیدانسته و بعد دیدند که حرف و بحران در ان درمیآید و امیرالمؤمنین را کنار زدند و سقیفه بنی ساعده را جلو آوردند. این توجیهٌ غلط، غلط الآخر، حرف خوبیست. وقتی انسان بخواهد توجیه کند، یک دفعه ابن تیمیه میشود و میگوید همه دروغ است و یک دفعه ابن تیمیه نمیشود و میگوید مولا به معنای محبت است. یعنی پیغمبر فرمود ای مردم! علی را دوست بدارید. ای مردم! ناصر و یاور او باشید. ای مردم! این عالم است. به قول علامه امینی «ألست اولی بکم من أنفسکم» و (النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ...)، آیا قرآن هست یا نه! و معنا ندارد صد و بیست هزار نفر را در جایی جمع کند و بعد بگوید ای مردم علی را دوست بدارید. معلوم است همینطور که خود پیغمبر اکرم ولی بوده است، (إِنَّمَا وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا ...) ﴿المائدة، 55﴾؛ پیغمبر اکرم ولایتش مثل خداست و خدابه پیغمبر واگذار کرده و پیغمبر هم به علی «سلاماللهعلیه» واگذار کرده است. این توجیه بردار نیست و به راستی کسانی هم که توجیه میکنند، شاذ هستند و اصلاً خیلی قابل اعتنا نیست. نمیشود در مقابل 500 سند علامه امینی راجع به نصب امیرالمؤمنین علی «سلاماللهعلیه»، کسی بگوید همۀ اینها مربوط به ولایت نیست. بله، چیزی که از همه تقاضا دارم اینکه در گفتگوها و در تدریس و ان قلت قلتها انصاف را از دست ندهید و لجاجت و عناد هیچگاه بر شما حکمفرما نباشد. این لجاج و عناد اگر بر کسی حکمفرما باشد، خیلی مصیبت درست میکند، هم خودش به جایی نمیرسد و هم برای مردم موجب دردسر میشود. این سقیفه بنی ساعده خاک بر سر مردم و خاک بر سر اسلام عزیز کرد. اسلام عزیز به راستی پیروز شده بود و به راستی میتوانست به جاهای بالای برسد. همین که قرآن میفرماید: (... الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ ...) یعنی از اختلاف خودتان و از لجاجتها و عنادهای خودتان و از صفات رذیله خودتان بترسید.
بالاخره دین مصونیت پیدا کرد به ولایت و مصونیت پیدا کرد به اینکه شجره طیبه قرآن شد، (... أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُکُلَهَا کُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا)، و این قضیه غدیرخم نظیر مولود کعبه است. مولود کعبه را مرحوم صاحب عبقات با 60 سند نقل میکند و مرحوم علامه امینی 29 سند از عامه و چهل یا پنجاه سند از خاصه این مولود کعبه را نقل میکند. انصافاً افتخار خیلی بالاست و حتی از زمان ادم تا الان و از الان تا قیامت این قضیهای که برای امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیه» جلو آمد، برای احدی جلو نیامده است، که فاطمه بنت اسد آمد و معلوم است کسی که بچه در شکمش حرف میزند و کسی که در همین مولود کعبه خدا با او حرف میزند، به او گفته بودند به زایشگاه برو و زایشگاه او خانه خدا بود. خانۀ خدا شکافته شد و به خانه خدا رفت و 3 روز در آنجا بود و از غذای ملکوتی و بهشتی استفاده کرد و بعد هم این بچه طاهر و مطهر و خود خانم طاهر و مطهر بود. شیعه نقل میکند که چشمهای مبارک را فروبسته بود تا اینکه رسید به پیغمبر و چشمها را باز کرد و سلام کرد و گفت سلام علیکم یا رسول الله. درحالی که رسالت به حسب ظاهر دوازده سیزده سال بعد پیدا شد و بعد خواندن اول سوره مفلحون.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
آیات اول سوره مفلحون را خواندن و بعد پیغمبر اکرم طفل را گرفت و همان جا با انگشت مبارک شیر داد و بعد هم تربیت این بچه و شیر و غذای این بچه به عهده پیغمبر اکرم بود و به قول امیرالمؤمنین در نهج البلاغه افتخار میکند که من کسی هستم که تربیت من از پیغمبر اکرم بود و مثل یک بچه به دنبال مادر، به دنبال پیغمبر اکرم بودم.
اتفافاً ما کم در این بارهها صحبت میکنیم و خیلی باید به قضیه غدیرخم اهمیت دهیم. این هفتۀ ولایت یعنی از هیجدهم تا بیست و پنجم، تقریباً 40 ـ 50 آیه درباره ولایت هست و آیات خیلی بالا و مهم است، نظیر آیه ولایت و آیه مباهله و امثال اینها، دربارۀ امیرالمؤمنین است و ما طلبهها باید به این هفتۀ ولایت خیلی اهمیت دهیم. حال امسال چیزی درست شده که خوب است و هفتۀ ولایت را از دهم تا هجدهم گرفتند به تناسب اینکه در دهم حضرت ابراهیم منصوب به امامت شده، (... إِنِّي جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً) و روز هجدهم هم امیرالمؤمنین منصوب به ولایت شده با آیه (... الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً) و گفتند این هفته ولایت است. اما نه از ما طلبهها خبری است و نه از شیعه خبر است و نه از اصفهان و نه از جاهای دیگر. رادیو و تلویزیون خیلی باید جشن بگیرد. ارمنیها برای میلاد حضرت عیسی چه تعطیلات دنیوی و جشنها و کارهایی دارند و راجع به امیرالمؤمنین در این هفته یا از هجدهم تا بیست و پنجم که چهل یا پنجاه آیه نازل شده، خبری نیست وما تقصیر داریم و طلبهها تقصیر داریم و از شما تقاضا دارم تا بیست و پنجم ذی الحجه راجع به ولایت خیلی صحبت کنید. ما خیلی حرف داریم و حرفهای ما حسابی است و هرچه حرفهای دشمن ما ناحسابی است، حرفهای ما حسابی است و ما به راستی حرفهای ریشه دار داریم، که ریشه قرآنی و تاریخی و ریشه سیاسی و اجتماعی داریم و مو زیر درز اینها نمیرود. اگر یکی مثل ابن تیمیه بگوید این قضیه غدیر خم دروغ است و یا کسی بگوید پیغمبر اکرم سی هزار نفررا جمع کرد و گفت ای مردم علی را دوست داشته باشیم. اما ما شیعه هستیم و حرفهای ما ریشه دارد. ما از آیات و روایات و قضایا خیلی میتوانیم میوه بچینیم. مخصوصاً الان هم که زمان شبهه در دانشگاهها شده، تقاضا دارم روی ولایت مخصوصاً برای جوانها خیلی صحبت کنید.
امیدوارم خدا توفیق عنایت کند و قطرهای از دریای فضائل اهل بیت را برای دیگران بگوییم. انشاء الله
صلّي الله عليه محمّد وَ آل محمّد