أعوذ بالله من الشّیطان الرجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ يَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی يَفْقَهُوا قَوْلِي
شهادت صديقه طاهره، فاطمه زهرا «سلاماللهعليها» را به همۀ شما تسليم میگويم، و از طرف همۀ شما اين مصيبت بزرگ و اعظم مصايب را به ساحت مقدس حضرت ولیعصر «روحنافداه» تسليت میگويم و از طرف همۀ شما از آقا امام زمان میخواهم نظر لطفی به جلسه عنايت کنند و صاحب جلسه شوند و با لطف امام زمان و با رفع گرفتاريها از جلسه بيرون رويم.
حضرت زهرا «سلاماللهعليها» از نظر قرآن و از نظر روايات و از نظر سيرۀ پيغمبر اکرم و سيرۀ حضرت خديجه و سيرۀ اميرالمؤمنين و سيرۀ ائمه «سلاماللهعليهم» خيلی بالا بوده است و چيزهايی دربارۀ حضرت زهرا گفته شده است که حتی دربارۀ پيغمبر اکرم گفته نشده است. منقبتهايی دربارۀ ايشان گفته شده است که حتی دربارۀ اميرالمؤمنين علی «سلاماللهعليه» گفته نشده است. به قول حضرت امام «رضواناللهتعالیعليه» میگفتند اگر از همۀ منقبتها و فضايل حضرت زهرا صرف نظر کنيم، اما اين فضيلت مصحف خيلی بالاست. عقل حيران است و علم حيران است و فلسفه و عرفان حيران است که مثلاً در مدت سه ماه، هر روز جبرئيل از طرف خدا نازل شود بر حضرت زهرا و مثل اينکه نازل شده بر پيغمبر اکرم و حضرت زهرا مورد وحی خدا شده است. کاتب وحی هم اميرالمؤمنين «سلاماللهعليه» است و در عرض سه ماه يک کتاب به اندازۀ قرآن بر زهرا نازل شده است. تا اينجا را عقل حيران نيست و میتواند بگويد خدا خواسته است و چنين بوده است و آنچه همه حيرانند، اينست که اين مصحف چيست و به اين سوال هيچکس نمیتواند جواب دهد. برای اينکه قرآن میگويد من همه چيز دارم (... مَا فَرَّطْنَا فِیالْکِتَابِ مِنْ شَیءٍ) ﴿الأنعام، 38﴾ و يا قرآن میفرمايد: (...وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِیکِتَابٍ مُبِينٍ) ﴿الأنعام، 59﴾. نظير اينها زياد است و چيزی نمیتوانيد پيدا کنيد که در قران نباشد. حتی به قول امام صادق «سلاماللهعليه» حکم نخ در وسط هستۀ خرماست. اين از باب مثال است و اگر به راستی بلد باشی حرفهای حضرت امام را بزني، اينکه پروردگار عالم تجلی کرد با همۀ اسماء و صفات و من جمله علم و حتی اسماء وصفات مستأثره و آن علومی که حضرت ابراهيم ندارد، خدا تجلی کرد و قرآن پيدا شد. حضرت امام میفرمودند تجلی دوم هم هست و پروردگار عالم تجلی پيدا کرد با همۀ اسماء و صفات و حتی اسماء و صفات مستأثره و اهل بيت پيدا شد.
بعد از اين حرفها جواب دادن به اينکه مصحف چيست، مشکل است و نمیتوان جواب داد. اما در اينکه در اين سه ماه يک کتاب مثل قرآن بر حضرت زهرا نازل شده و کاتب وحی هم اميرالمؤمنين است، هيچ اشکالی نيست. من يک بار میگفتم که من يقين دارم حضرت زهرا «سلاماللهعليها» اسوه در زمان ظهور است. اين جملۀ امام زمان که بارها میفرمايند «لی اسوة» و البته ائمۀ طاهرين هم اين جمله را دارند که: «نحن اُسوة لخلق الله و فاطمة اسوة لنا»، «نحن حجج الله علی خلقه و فاطمة حجة لنا». لذا در زمان ظهور مثل اينکه فرماندۀ کل قوا، زهراست. اين فرماندۀ کل قوا که میخواهد دنيا را اداره کند، يک قانون اساسی میخواهد و قانون اساسی مصحف زهراست. اين حرف ذوقی است اما خوب است. لذا «نحن حجج الله و فاطمة حجة لنا»، «نحن اسوة لخلق الله و فاطمة اسوة لنا» و اين جمله که اگر ما هيچ چيز نداشتيم برای حضرت زهرا به جز اين قضيۀ مصحف و اين جملهای که گفتيم، دربارۀ هيچکدام از چهارده معصوم گفته نشده و دربارۀ خود پيغمبر اکرم و اميرالمؤمنين که اميرالمؤمنين به حسب ظاهر امام حضرت زهراست و از حضرت زهرا بپرسند چند امام داريم، میفرمايند دوازده تا و اولی آنها علی است. اينها عقيدۀ شيعه است و شيعه بايد عقيدۀ به اين حرفها داشته باشد.
يک جمله عرض کنم و جمله اينست که اين کتابهای دعا را ولو کسی بخواهد از نظر فقهی اثبات کند که از اول تا آخر مفاتيح روايات صحيحالسند و ظاهرالدلاله است، اصلاً کتاب مفاتيح کتاب فقه نيست که ما در اين حرفها برويم و ما اين را نمیخواهيم. قانون تسامح در ادلّۀ سنن هم جلو آمده و میگويد اين مفاتيح از اول تا آخرش حجت است. اما اين جملۀ حضرت امام خيلی شيرين است و اينکه مفاتيح آقا شيخ عباس قمي، کلام صاعد است و قرآن کلام نازل است. در اين کلام صاعد يعنی در دعا و مناجاتها و در اين خدا خداها، درّهای گرانبهايی هست و البته از متشابهات است و ما روی ذرهای از دريا میتوانيم حرف بزنيم اما اين درّها در دعاها هست. لذا بزرگان به دعا و راز و نياز خيلی اهميت میدادند. شيخ طوسی خيلی کتاب دارد و افتخار برای همۀ ماست و وقتی اسم شيخ طوسی میآمد، استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رنگ به رنگ میشد و رد کردن شيخ طوسی برای آقای بروجردی خيلی مشکل بود. اين شيخ طوسی همينطور که تهذيب دارد و کتابهای فقهی مثل عده دارد، همينطور مصباح المتهجد دارد. خيلی از حرفها درّهای گرانبهايی در پيش شيعه است و شيعه زنده به اين درّهاست و بايد به دنبال اين رود که شيعه چه دارد. آقای بروجردی میفرمودند وقتی شيخ طوسی اين مصباح المتهجد را نوشت، اول خودش يک دوره به آن عمل کرد. اين خيلی مشکل است. بعد واداشت اهل و عيالش يک دوره به اين کتاب عمل کنند. بعد اجازۀ انتشار داد.
در اين کتابها خيلی از اين درّها هست که به راستی انسان سردرنمیآورد. معلوم است ما قطرهای از دريای علم زهرا و يا علم چهارده معصوم را میدانيم و دريا را آنها میدانند و گفتگو دارند.
عايشه میگويد شبی اميرالمؤمنين آمدند و پيغمبر اکرم سر گذاشتند در گوش اميرالمؤمنين تا نصف شب به آن طرف. بعد عکس شد و اميرالمؤمنين سر در گوش پيغمبر گذاشتند تا اذان صبح. مثل اينکه نماز شب هم که ظاهراً برای آنها واجب شده اما فدای اين شده است. بعد وقتی اميرالمؤمنين رفتند،من عصبانی شدم راجع به اميرالمؤمنين که مزاحم من شد. بعد حضرت غضب کردند و فرمودند پشت سر اميرالمؤمنين حرف زدن موجب کفر است. بعد فرمودند عايشه! او سر گذاشت در گوش من و علم ماکان را به من گفت تا الان و من سر گذاشتم در گوش او و علم مايکون را گفتم تا خدا خدايی میکند. به عبارت ديگر علم ازلي، علم ماکان و ما يکون و ما هو کائن.
حال اگر از اين حرفها صرف نظر کنيم، اين جملۀ «فاطمه» هفت ـ هشت معنا دارد. «سميت ]فاطمه[ فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها»؛ فاطمه را فاطمه گفتند برای اينکه احدی نمیتواند بگويد من فاطمه شناس هستم. بله، چهارده معصوم نور واحدند و يک تجلی از طرف خداست. حال چهارده معصوم را کنار بگذاريم چون يک علم و يک تجلی بيشتر نيست. اما غير از چهارده معصوم کسی نيست که بگويد من زهرا را شناختم. حال قدری پائينتر بياييم و بگوييم «سميت ]فاطمه[ فاطمه لانّها فطمت عن الرجس»، زهرا کسی است که آيۀ تطهير دارد. اين آيۀ تطهير خيلی ذوقی است و پيغمبر اکرم خيلی اين آيه را دوست داشتند و از همين جهت پيغمبر اکرم بهانه درست میکردند تا اين آيه چندين بار نازل شود و همينطور چندين بار نازل شده است. مثلاً پيغمبر اکرم به منزل حضرت زهرا میآمدند و خسته بودند و از اين زجرها کوبيده بودند و البته به اين بهانه آن عبا را با آن تفاصيل حديث کساء و بالاخره زمينه درست میکردند از طرف خدا جبرئيل میفرمود: (... إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً) ﴿الأحزاب، 33﴾. پنج شش مرتبه زمينه درست میکردند، مثلاً سورۀ حمد يا سورۀ قل هو الله چندين بار نازل شده است و اما اين آيۀ تطهير با بهانۀ پيغمبر اکرم، چندين بار نازل شده است يعنی پيغمبر اکرم تا سرحد عشق اين آيه را دوست داشتند و لذا «سميت ]فاطمه[ فاطمه لانّها فطمت عن الرجس»، زهرا را زهرا گفتند برای اينکه آيۀ تطهير داشت. رجس نداشت يعنی جهل نه و عدم قدرت نه و عجز نه و کليۀ فضايل را داشت و يک فضيلت به طور تام نبود که زهرا نداشته باشد. به حسب ظاهر ذرهای مکروه هم نداشت لذا اين ترک اولی را بايد طور ديگری معنا کنيم. هرچه خوب نيست در او نبود و مثل بهشت است که هرچه ما بخواهيم در بهشت هست و هرچه نخواهيم در بهشت نيست. اين زهرا هرچه بخواهد دارد، يا يک انسان هرچه بخواهد هست ولو اينکه آن انسان اميرالمؤمنين باشد و هرچه انسان نخواهد، زهرا ندارد لذا خيلی مواظب باشيد. اين جملۀ حضرت امام به احمد آقا جملۀ خوبی است که عزيزم اگر نمیفهمی ساکت باش.
مشهور است در ميان شيعه و حتی بعضی بعضی از شيعيان هوچی بازی درآوردند و اينکه زهرای مرضيه خونهايی که زنهای ديگر میديدند، ايشان نمیديدند، «سميت ]فاطمه[ فاطمه لانّها فطمت من الطمس». مگر حضرت زهرا در وقتی کتک خورد و محسن صدق شد، در حال نفاس نبود و بلافاصله به مسجد آمد! همين که بلافاصله به مسجد آمد يعنی خون نفاس نداشته است. لذا وقتی ريشهيابی کنيم «سميت ]فاطمه[ فاطمه لانّها فطمت من الطمس» نيز درست میشود.
از همۀ اينها بگذريم، اين سورۀ کوثر هست. زهرای مرضيه يک قوس صعودی دارد و آنکه در زيارت جامعه است که در عرش «خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَارا فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْفِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ». قوس نزولی اين هيجده سالی است که در دنيا بوده است. که در همين قوس نزولی زهرا، مصحف پيدا شده است و اينکه فرمودند: «نحن حجج الله علی خلقه و فاطمة حجة لنا».
يک قوس صعودی ديگری هم دارد و آن قوس صعودی حوض کوثر است. انشاء الله همۀ ما لب حوض کوثر از اين آب میخوريم. هرکسی يک ظرف يا مشتی از اين آب بخورد، اگر جاهل باشد، عالم میشود. اگر نازيبا باشد،زيبا میشود به اندازهای که حورالعين از عشق او میميرند. اگر هنوز صفات رذيله آب نشده باشد، يک انسان کامل میشود و بالاخره يک ليوان اين آب،انسان کامل میسازد. انسان کاملی که بهشت برای او واجب میشود بلکه بهشت عاشق او میشود. لذا حورالعين عاشق افراد در دنيا میشوند و زيباتر از حورالعين يک خانم يا يک آقاست و بالاخره يک ليوان اين آب، يک انسان کامل میسازد که قوس صعودی زهرا به اين معناست که گفتم.
إِنَّا أَعْطَيْنَاکَ الْکَوْثَرَ
يا رسول الله! کوثر را به تو داديم.
هرچه دربارۀ زهرا بگوييم، يک قطره از درياست. اميدوارم زهرا نظر لطفی اولاً به حوزهها بکند و اين حوزهها، حوزههايی شود که مروج زهرا و مروج علم زهرا شود. ثانياً نظر لطفی به اين نظام جمهوری اسلامی کند و انشاء الله مرضیّ زهرا و مرضیّ حضرت ولیعصر شود. ثالثاً رفع گرفتاری از همه و مخصوصاً آبروداران و مستضعفين و رابعاً رفع گرفتاريها از همه و رفع امراض جسمی و روحی، و انشاءالله حضرت زهرا نظر لطفی به جلسۀ ما بکند و با لطف زهرا از جلسه بيرون رويم.