أعوذ بالله من الشّیطان الرجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ يَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی يَفْقَهُوا قَوْلِي
به مناسبت ميلاد پربرکت حضرت ولی عصر «روحنافداه» لازم است اظهار ارادتی خدمت آقا کرده شود. مخصوصاً جلسۀ ما که مربوط به روحانيت است.
قبل از اينکه وارد بحث شوم، اين را بگويم که زمان ما زمان شبهات از طرف دشمن شده است و اين زياد هم هست، مخصوصاً در دبيرستانها و دانشگاهها و واجب و لازم است بر همۀ ما که تسلّطی بر جواب اين شبهات داشته باشيم و الاّ اگر مثلاً شبهۀ بیريشهای کند و طلبه نتواند جواب دهد، او جری میشود. حتی میگويد من با آقايی اين حرفها را زدم و نتوانست جواب دهد. شبهات راجع به حضرت ولی عصر و شبهات عوامانه زياد گفته شده است و من الان ياد ندارم و زياد هم مطالعه کردم اما شبههای که استدلالی باشد و احتياج به دليل و برهان داشته باشد، وجود ندارد بلکه شبهات عوامانه و عوامپسند است. مخصوصاً بهائیها هميشه اينطور بوده که حربۀ آنها ايجاد شبهات است. لذا برای همۀ ما واجب و لازم است که برای دفع اين شبهات در منبرهايمان مستقيم يا غيرمستقيم چيزی داشته باشيم و برای اين شبهات رفعی داشته باشيم و من يادم نمیرود که دو سه سال در همين اصفهان در تلويزيون راجع به همين شبهات صحبت کردم و باز تمام نشد. لذا شما میتوانيد شبهای جمعه را مختص امام زمان قرار دهيد. اين واجب و لازم است و ايشان آقا و ولی نعمت ماست و هرچه داريم از ايشان است و حتی روضه هم مثلاً زيارت ناحيه باشد و اين از مصاديق انتظار فرج است. انتظار فرج مصاديقی دارد و يکی از مصاديق انتظار فرج، ترويج تشيع و مخصوصاً ترويج حالات حضرت ولی عصر و غيبت و بعد ظهور و رجعت و حکومت چندين ميليون سالی اهل بيت است و به قول پيغمبر اکرم از زمان حضرت آدم تا زمان خاتم يعنی زمان حضرت ولی عصر، يک روز در برابر هزار روز است. همه مقدمه برای رجعت است. «يملأ الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما وجورا» بيايد و عالم را برای ميليونها سال گلستان کند. و الاّ نقص غرض لازم میآيد. از زمان حضرت ادم تا الان تشيع هميشه در ذلت بوده و احکام اسلام هميشه در شعاع بوده و بالاخره بايد يک حکومتی باشد که غنای مطلق و عدل مطلق داشته باشد و بالاخره بايد يک بهشت دنيا باشد. و بايد يکی از اهل بيت «سلاماللهعليه» حاکم دنيا باشد که من عقيده دارم حضرت زهرا فرمانده کل قواست و به قول امام زمان «لی اسوة» و به قول امام هادی «لی اسوة» و مصحف زهرا هم قانون اساسی آن زمان است. مصحف زهرا دوش به دوش قرآن است. مسلّم است که در اين مدت کوتاه جبرئيل از طرف حق تبارک و تعالی میآمده و به زهرا وحی میکرده و اميرالمؤمنين هم کاتب وحی بوده و مینوشته است اما نمیدانيم چيست. قرآن (تِبْيَاناً لِکُلِّ شَیءٍ) است اما نمیدانيم مصحف چيست و من خيال میکنم قانون اساسی در زمان حکومت اهل بيت «سلاماللهعليهم» است. حکومت از يکی از اهل بيت و فرمانده کل قوا حضرت زهرا و قانون اساسی هم مصحف حضرت زهراست. قاعدۀ لطف هم اقتضاء میکند که اينها بايد باشد.
اول شبههای که شده و شبهۀ سبکی است و راجع به تولد آقا امام زمان است. مخفی بودن حمل حتی بر حکيمه خاتون و امام عسکری فرمودند بمان، خدا میخواهد حجت خود را به دنيا بياورد. حکيمه خاتون میگويد برای نماز شب بيدار شدم و حضرت نرجس هم برای نماز شب بلند شدند و با هم نماز شب خوانديم و با هم نماز صبح خوانديم و ناگهان درد زائيدن گرفت. من نرجس خاتون را در بغل گرفتم و گفتم (بسم الله الرحمن الرحيم* انا انزلناه فی ليلة القدر)، آنگاه آقازاده گفتند (و ما ادرک ما ليلة القدر) و من گفتم (ليلة القدر خيرٌ من الف شهر) و آقازاده گفتند (تنزل الملائکة و الروح) و با هم سورۀ انا انزلناه را خوانديم. ناگهان متوجه شدم پارۀ ماه دنيا را روشن کرده است. آقا به سجده رفتند و همۀ شهادات را گفتند تا رسيدند به نام خودشان و شهادت دادند و بعد هم فرمودند: «يملأ الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما وجورا»، آقا امام عسکری فرمودند عزيزم را بياور. میگويد اين ماه را سر دست گرفتم و طاهر و مطهر بردم و سلام کرد و آقا جواب داد. بعد اين آيه را خواند که: (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ* وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا يَحْذَرُونَ) ﴿القصص، 5ـ 6﴾؛ باباجان! ارادۀ خداست که اين مستضعف يعنی شيعه آقای دنيا شود. وقتی ارادۀ حق باشد، معلوم است که (... إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ) ﴿النحل، 40﴾؛ باباجان! استکبار جهانی روز، استکبار جهانی فرعون و امريکا فرعون روز از آنچه میترسند به سرشان خواهد آمد. الان اين فرعون روز يعنی امريکا و استکبار جهانی از شيعه خيلی میترسد، لذا پشت به پشت يکديگر کردند و البته مسلمانها را نيز کشيدند به نام حکومت اسلامی و يک مشت اراذل و اوباش به نام داعش درست کردند و اما اختلاف در عراق هم بدتر است و اختلاف در ميان مسلمانهاست و از همه بدتر اين اختلاف صعوديها و همۀ اينها به دست فرعون روز و هامان روز است برای اينکه از شيعه میترسند. فرمودند: (وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا يَحْذَرُونَ) از آنچه میترسند به سرشان میآيد. به دست اين شيعه و به رهبری من پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته میشود و عدالت اسلام سرتاسر جهان را میگيرد و بهشت موعود دنيا حتماً تحقق پيدا میکند.
از آيات خيلی مهم قرآن که خيلی احتياج به تأويل و تأول ندارد، همين آيۀ شريفه است که آقا موقع ملاقات با پدرشان خواندند. حال مثلاً گاهی به عنوان استفتاء از من هم شبهه میکنند که آقا چطور میشود حمل يک بچه مخفی باشد و چطور میشود يک بچه حرف بزند و چطور میشود يک بچه اين حرفها را بزند. مثلاً اگر بهائيها اين را بگويند برای اينکه اسلام را قبول ندارند و يک حزب ضال و مضل هستند و اما اگر بچه شيعه اين غلطها را بکند، سببش بيسوادی اوست. يعنی آنها از جهل جوانهای ما استفاده میکنند. اينکه عرض کردم از شما تقاضا دارم روی اين دفع و رفع شبهات صحبت کنيد و با جوانها خيلی حرف بزنيد، البته با تلطف و مهربانی و صبر و استقامت در مقابل حرفهای بيهوده و نيشدار.
به اين جوان بگوييد آيا قرآن را قبول داری يا نه! قرآن میفرمايد قضيۀ حضرت عيسی همينطور شد. قرآن میفرمايد حضرت مريم رفته بود برای تطهير و وضوگرفتن و بالاخره جبرئيل آمد و همان وقت بچه به دنيا آمد و اين وحشت زده شد که چه کند. جبرئيل به او گفت غم نخور. بچه را بگير و در ميان مردم برو. مردم به تو میگويند تو خانم مقدس و از طايفۀ مقدس هستي،پس اين بچه کجا بوده است. جبرئيل به حضرت مريم گفت به مردم بگو از بچه سوال کنيد. قرآن میفرمايد حضرت مريم بچه را آورد و همينطور شد و مردم جمع شدند و تعجب کردند و حضرت مريم از محراب عبادت به کجا رفته و چه شده است و اين بچه کجا بوده است. آنگاه فاشارت الی المهد، اشاره کرد به گهواره که از بچه سوال کنيد. همين شبهات را آنها کردند و گفتند (فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا کَيْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِيّاً) ﴿مريم، 29﴾، تا اينکه اينها شبهه کردند. حضرت عيسی (قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِی الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِی نَبِيّاً * وَ جَعَلَنِی مُبَارَکاً أَيْنَ مَا کُنْتُ وَ أَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَ الزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَيّاً * ... وَ السَّلاَمُ عَلَی يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيّاً). قرآن جواب میدهد همينطور که حضرت عيسی که مويی از فضايل امام زمان است، فوراً به دنيا آمده و طاهر و مطهر بوده و در ميان مردم گفته من عبد خدا و پيغمبر خدا هستم و مبعوث به رسالت شدم، آقا امام زمان نيز با پدرشان همين کار را کردند. آيه قرآن را خواندند که (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا يَحْذَرُونَ)؛ باباجان ما بايد دنيا را بگيريم. اين قاعدۀ لطف است و اگر دنيا را نگيريم يک نقص حسابی است. (أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ) ﴿المؤمنون، 115﴾؛ بعضی از بزرگان (لاتُرجَعُون) را رجعت معنا کردند. پس بايد (وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ) باشد و بايد فرعون زمان و هامان زمان به سزای خود برسند و زمين گير شوند و از آنچه میترسند به سرشان بيايد. اين قاعدۀ لطف است و اگر نباشد به عدل و فعل خدا ضرر میزند و فعل خدا ناقص میشود.
اين روزها خيلی مقدس است و عيدی بهتر از اين عيد نداريم. اما حيف که بعضی از بچهها و زنهای بيخود عيد را عزا میکنند.
اهل دلی به من میگفت آقا امام زمان را در شب عيد در خواب ديدم اما ديدم صورتشان سياه است. فرمودند به راستی در اين جشنها آمدم قدری بگردم اما از بس سيلی به صورتم زدند، صورتم را سياه کردند. اتفاقاً شيطان بدجايی را گرفته البته برای خودش خوب جايی را گرفته و شب عيدی که سوره (انا انزلناه فی ليلة القدر) را حکيمه خاتون و امام زمان میخوانند و از نظر ما از شب قدر بالاتر همين شب پانزدهم است، مُلبس میشود. علی کل حال از همۀ شما التماس دعا داريم. گرفتار زياد هست و شيعيان امام زمان در مضيقه هستند. مخصوصاً اين صعوديها تا بتوانند اذيت میکنند. انشاء الله هرچه زودتر امسال به دست ما و به رهبری آقا پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته شود.
صلّی الله عليه محمّد وَ آل محمّد