أعوذ بالله من الشّیطان الرجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ يَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی يَفْقَهُوا قَوْلِي.
در مسئله زکات فرمودند سه چيز هست. يکی قصد قربت، يکی هم قصد تميز و ديگری هم قصد وجه، يعنی نيت وجوب يا استحباب.
راجع به قصد قربت فرمودند مسلّم قربت قربت میخواهد. صاحب مدارک فرموده بودند که اجماع در مسئله هست «و کفی به دليلاً». اجماع میگويد قصد قربت میخواهيم، بنابراين بايد قصد قربت باشد. بعد از آن چند مسئله که میگذرد، میفرمايند که حاکم شرع میتواند زکات را برای اينکه يک دِين است، از کسی که زکات برايش واجب است،به زور بگيرد. میفرمايند پس در اينجا به زور گرفته و قصد قربت ندارد. در اين صورت قصد قربتش را حاکم شرع يا پيغمبر يا امام يا ولی فقيه میکند. بالاخره مفروغٌعنه گرفتند که قصد قربت میخواهد.
مرحوم صاحب مدارک فرمودند برای اينکه اجماع داريم و مرحوم سيّد میفرمايند برای اينکه عبادت است. صاحب جواهر «رضواناللهتعالیعليه» هر دو را میآورند، به اضافه اينکه در قرآن در پيش صلاة قرار داده شده است. (أقيمُوا الصَلاة و آتُواالزَکاة) (البقرة، 43). أقيموا الصلاة قصد قربت میخواهد چون عبادت است، پس زکات هم قصد قربت میخواهد چون عبادت است.
دليل ديگری که مرحوم صاحب جواهر میآورد اينست که میفرمايند زکات در «بُنی الإسلام علی خمس» آمده است و زکات را از رکن عبادات قرار داده، بنابراين قصد قربت میخواهد.
ديروز میگفتم اگر بخواهيم بحث طلبگی کنيم، به اين ادلّه ايراد وارد است. دليلی که صاحب مدارک گفته و «کفی به دليلا» را گفتند، اجماع مدرکی است و اجماع مدرکی حجت نيست و اگر دليلی برای اجماع آورده باشند، اجماع شکسته میشود. اجماعی حجت است که دليل نداشته باشد و اينکه میگويند عبادت است پس قصد قربت میخواهد، اين دليل عين مدّعاست. مرحوم سيّد اين دليل را انتخاب میکنند و میفرمايند «الزکاةُ من العبادات فيعتبر فيه قصدالقربة». معنايش اينست که چون عبادت است پس قصد قربت است. حال اگر کسی بگويد عبادت نيست و از توصليات است. اگر توصليات باشد، دِين است و دِين به ذمّهاش است و بايد اين دين را بدهد و اما قصد قربت هم نکند. اينکه میگوييد عبادت است پس قصد قربت میخواهد، اين اول کلام است و بحث همين است که آيا زکات عبادت است يا نه!شما میگوييد عبادت است و چون عبادت است، پس قصد قربت میخواهد. حال کسی بگويد دِين است و ولو قصد قربت هم نکند و دِين را ادا کند، آن دِين ادا میشود. يکی هم اينکه در سنخ نماز و در پيش نماز واقع شده و نماز از عبادات است، پس اين نيز از عبادات است، معلوم است که واقع شده در پيش هم دليل بر عباديّت نيست. يک توصلی و يک تعبّدی در پيش هم واقع شده و قرآن گفته (أقيمُوا الصَلاة و آتُواالزَکاة). أقيمواالصلاة قصد قربت میخواهد و آتُوا الزکاة دِين است و قصد قربت نمیخواهد و اگر نداد، از او میگيرند. قرآن هم در جايی ندارد که عبادت است. میگويند قرآن در هفت هشت ده جا میگويد (أقيمُوا الصَلاة و آتُواالزَکاة)، پس واقع شدن در پيش هم دليل بر عباديّت است. نماز عبادت است، پس زکات هم عبادت است.
ديروز میگفتيم کجای «بُنی الإسلام علی خمس» دلالت دارد که زکات از عبادات است. «بُنی الإسلام علی خمس، الصلاة، والزکاة، والحج، والجهاد، والولاية و ما نُودیالشيء بمثل ما نُودی بالولاية»، کجای اين روايت دلالت دارد که اين پنج مورد قصد قربت میخواهد. ديروز میگفتم بلکه ولايت که قصد قربت نمیخواهد بلکه ولايت يک امر اعتقادی است و بايد باشد، و از ارکان تشيع هم هست. برای اينکه ولايت اميرالمؤمنين علی «سلاماللهعليه» برايش اثبات شده و دوازده امام برايش اثبات شده، که البته بايد همينطور باشد و قضيه تعبد و عبادت نيست. همۀ شيعيان بايد بتوانند اثبات کنند دوازده امام داريم و اولين آنها اميرالمؤمنين است و آخرين آنها مهدی «روحنافداه» است و غايب است ويک روز ظاهر میشود و پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته میشود. اينها عبادت نيست بلکه همۀ اينها رُکن تشيّع است. حال نه توصّلی است و نه تعبّدی است. توصلی و تعبدی اينست که به ما بگويند حکمی را قبول کن و قصد قربت هم روی آن بکن مثل نماز و بگويند عبادتی را بکن و خواه قصد قربت بکنی يا نکنی مثل طهارت در نماز.
معنای عبادت يعنی تعبّد، مثلاً نمیدانم چرا نماز واجب شده و به اين طرز است، به اين تعبدی میگويند در مقابل توصلي. و اما هيچکدام از اصول دين تعبّدی نيست، لذا توصلی هم نيست، بلکه اعتقادی است و انسان بايد در فراخور عقلش اصول دين را با اجتهاد بداند. لذا مراجع تقليد اول رسالهشان مینويسند در اصول دين تقليد نيست، يعنی تعبد نيست؛ و بايد اثبات وجود خدا و اثبات نبوت و اثبات ولايت و اثبات معاد را هرکسی در فراخور حالش استدلال کند. حال عوام مردم يقين ارتکازی و اجمالی دارند. ما میگوييم آن يقين کفايت میکند ولو اينکه نمیتواند استدلال کند. و علی کل حالٍ «بُنی الإسلام علی خمس» ربطی به بحث ما ندارد. لذا ديروز میگفتم اجماعی که همۀ آنها دارند، بلکه بعضی مثل صاحب جواهر ادّعای ضرورت هم کردند. اگر کسی آن اجماع را قبول کند، زکات، تعبّدی میشود و اما اگرنه، دليلی از برای اينکه تعبدی است، نداريم و اگر کسی بدون تعبّد يعنی بدون قصد قربت زکاتش را داد، مثل کسی است که بدهکار است و دِينش را بدون قصد قربت بدهد. همينطور که دِين مردم را میشود بدون قصد قربت داد، دين خدا را هم میشود بدون قصد قربت داد. به عنوان مثال مقدمات نماز شش مورد است و گفتند همۀ اين شش مورد توصلی است. توصّليات واجب است چون امر خداست. خدا گفته رو به قبله بايست، خدا گفته وضو بگير، خدا گفته بدنت و لباست تميز باشد. اينها از واجبات مؤکّد است. قرآن هم دارد (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَيْدِيَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَيْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً ...) ﴿المائدة، 6﴾؛ همۀ اينها واجبات اسلام است. واجبات اسلام دو قسمند. يک قسمت تعبدی است يعنی قصد قربت میخواهد و يک قسمت توصّلی است و قصد قربت نمیخواهد. بايد اثبات کنيم، مثل نماز که دليل دارد که قصد قربت میخواهد. روی زکات هم بايد اثبات کنيم که دليل نداريم به جز اجماع و به قول صاحب مدارک «کفی به دليلا». اما شما در اصول فرموديد اين اجماعها حجت نيست برای اينکه دليل دارد و اجماعی که دليل داشته باشد، اجماع مدرکی است. تاييد است، اما دليل نيست.
ديروز میگفتم همۀ اينها بحث طلبگی است و گذشتن از بحث و اينکه کسی جرئت داشته باشد و بگويد زکات قصد قربت نمیخواهد و در رسالهاش بنويسد، عمده اينجاست که دليل نداريم اما بگوييم کبرای کلی مرحوم سيد در عروه اينست که «هذه عبادةٌ و کلّعبادة يجب فيه قصد القربة ففی الزکاة يجب قصد القربة».
و اما قصد تميز، که مرحوم سيد در اينجا اسمش را تعيّن گذاشتند. وقتی میخواهد زکات دهد بايد معيّن کن که اين زکات است. به اين قصد تميز میگويند. يعنی تميز دهد زکات را از خمس، يا تميز دهد زکات را از کفارات، يا تميز دهد زکات را از هدايا، يا تميز دهد زکات را از صدقات؛ لذا قصد تعين میخواهد.
گفتند دليلش هم با خودش است. روايت نداريم و دليل نداريم بلکه دليلش با خودش است. برای اينکه وقتی میخواهد پول را بدهد، برای چه چيزی میدهد، همين قصد تميز میشود. ممکن است بخواهد خمس يا کفاره يا هديه بدهد. اگر بخواهد هديه باشد، قصد تميز میخواهد و اگر بخواهد زکات هم باشد،قصد تميز میخواهد. گفتن اين کبرای کلی مشکل است. مثلاً گفتند چون همه چيز نماز ظهر و عصر مثل هم است، پس قصد تميز میخواهد. بايد بگويد نماز ظهر به جا میآورم قربة الی الله يا نماز عصر به جا میآورم قربة الی الله، تا اينکه ظهريت و عصريت، مفهوم درست کند يا مصداق دست کند و نماز ظهر درست کند. حال اگر کسی قصد نکرد، آيا نمازش باطل است يا نه؟!
گفتند نمازش باطل است. حال کسی بگويد اين قصد تميز نکرد اما خود به خود نماز اولی نماز ظهر و دومی نماز عصر میشود. اين چه اشکالی دارد؟! تميز ندارد اما خود به خود مميّز میشود. درحالی که قصد ظهر و عصر هم نکرده و عمداً هم قصد نکرده است. يا اينکه به عنوان مافی الذمّه است. نمیگويد نماز ظهر بلکه میگويد آنچه به ذمۀمن است به جا میآورم قربة الی الله. اين در باب زکات،زکات واقع میشود و در باب خمس، خمس واقع میشود و همچنين تا آخر. برای نماز ظهر و عصر قصد تميز نمیکند و خود به خود واقع میشود. مرحوم سيّد میفرمايند متوقف بر قصد است. در رسالهها نوشتند متوقف بر قصد است. میگوييم متوقف بر قصد نيست بلکه متوقف بر مافی الذمّه است،متوقف بر قصد نيست و خود به خود واقع میشود. کسی که هشت رکعت نماز پشت سر هم بخواند،چهار رکعتش برای ظهر و چهار رکعتش برای نماز عصر میشود. بنابراين پيدا کرديم جاهايی را که تعيّن نمیخواهد. قصد تميز برمیگردد به آنجا که هم خمس بدهکار است و هم زکات و الان پولی را به کسی میدهد و نه قصد خمس و نه قصد زکات میکند. اين نه هديه واقع میشود نه زکات يا هديه، برای اينکه مشترک است و وقتی مشترک شد، در مشترک گفتيم قرينه تعيينيه میخواهيم. مثل قصد قربتی که میفرماييد يشترط فيه قصد القربة، و مرحوم سيد میفرمايند «يشترط فيه قصد التميز». میگوييم کبرای کلی اين نيست. ما بايد اين زکات را تحويل دهيم. حال زکاتی که بايد تحويل دهيم،يک دفعه چيزی به ذمۀ ما نيست به جز زکات و زکات را به فقيری میدهم و خود به خود زکات میشود. اما گاهی زکات و خمس هر دو به ذمه است و مشترک میشود و مشترک هم قرينۀ تعيينيه میخواهد و تا قرينۀ تعيينيه نيايد، وجود پيدا نمیکند. لذا زکات را به عنوان مافیالذمه میدهد.
مسئلهای هست که انشاء الله بعد در زکات فطره نيز میگوييم و سابقاً هم گفتيم کسی که زکات را میدهد، لازم نيست به گيرنده بگويد که اين زکات است. بلکه اگر او خيال کند اين هديه است، و در بعضی از روايات داريم که به عنوان هديه دهد و قصدش زکات باشد، گفتند زکات واقع میشود. برای اينکه او تعيين کرده ولو گيرنده به عنوان هديه بگيرد، اما اين آقا که به عنوان زکات داد، متعيّن میشود در زکات. لذا مسئلۀ دوم کبرای کلی نيست و اينکه ما در رسالهها مینويسيم که قصد تميز شرط است به نحو کلی برای همه، اينطور نيست. گاهی شرط است برای اينکه وجود او متوقف بر قصد تميز است. گاهی هم وجود او متوقف بر قصد تميز نيست و قصد تميز لازم نيست.
و اما قصد وجه يعنی قصد وجوب و استحباب. همه گفتند قصد وجوب و استحباب لازم نيست. شما اگر دو رکعت نماز بخوانی به عنوان نماز صبح ولو اينکه نگويی نماز صبح به جا میآورم قربة الی الله و نگويی وجوباً قربة الی الله،اين واجب واقع میشود. و يا برای نافله صبح لازم نيست قصد وجب يا قصد استحباب کنيد. در اصول هم آمده که لازم نيست و دليلی که همه آوردند، هم صاحب جواهر و هم مرحوم آخوند در کفايه، گفتند اين قصد وجه عام البلواست. يعنی در روز پنج مرتبه بايد نماز بخوانيم. اهل نماز شب نيز نماز شب و نماز مستحبی میخوانند و راجع به وجوب و استحباب گفته نشده بنابراين عدم الدليل، دليل العدم است. اين را مرحوم آخوند در کفايه دارند و از شيخ بزرگوار گرفتند و مرحوم صاحب جواهر نيز در اينجا دارند و مرحوم سيّد هم به طور کلی میفرمايند قصد وجوب و استحباب لازم نيست، برای اينکه دليل ندارد اما چون سؤالاًو جواباً گفته نشده،عدم الدليل، دليل العدم است. حال يکی از شما عزيزان بگوييد در قصد وجه و قصد قربت نيز همين است. قصد قربت دليل ندارد، لذا اينطرف و آنطرف میگردند که يک دليل پيدا کنند.
مرحوم صاحب مدارک میفرمايند اجماع داريم و کفی به دليلا. مرحوم سيد میگويند چون عبادت است،پس يعتبر فيه قصدالقربة. دليل ندارد يعنی روايت ندارد و سؤالاًو جواباً راجع به قصد قربت صحبت نشده است. راجع به قصد تميز هم روايت نداريم. راجع به وجوب و استحباب نيز دليل نداريم. همينطور که شما راجع به وجوب و استحباب میگوييد چون دليل نداريم پس واجب نيست، ما هم راجع به قصد قربت و قصد تميز هم میگوييم چون روايت نداريم، دليل نداريم.
ظاهراً اشکال مهمی است و روی اين اشکال قدری فکر کنيد و ببينيد چيزی به نظرتان میرسد يا نه.
و صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد