أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فصل فى من تجب عنه، يجب إخراجها بعد تحقّق شرائطها عن نفسه و عن كلِّ من يعوله حين دخول ليلة الفطر من غير فرق بين واجب النفقة عليه و غيره.
زکات فطره واجب است بر خودش و بر کسی که عيال او باشد و نان خور او باشد و مخارج آنها گردن او باشد. وقتی شب عيد شد بايد زکات فطره را برای خودش و برای هرکسی که نان خور اوست، بدهد. کسی که نانخور اين است، واجبالنفقهاش باشد يا واجبالنفقهاش نباشد. واجبالنفقه باشد مثل زن و بچه و واجبالنفقهاش نباشد مثل اينکه پيرزن يا پيرمردی را در خانه آورده و اداره میکند.
و کذا تجب عن الضیف، بشرط صدق کونه عیالاً له و إن نزل علیه فی آخر یوم من رمضان، بل و إن لم یأکل عنده شیئاً،لکن بالشرط المذکور و هو صدق العیلولة علیه عند دخول لیلة الفطر، بأن یکون بانیاً علی البقاء عنده مدّة، و مع عدم الصدق تجب علی نفسه،
اگر مهمان داشته باشد، واجب است فطريه مهمان را نيز بدهد. اما بايد مهمانی باشد که صدق عيال بر او کند. مانند مثالی که من زدم. ولو روز آخر هنوز عيد نشده اين عيال پيدا شود. روز آخر ماه رمضان ازدواج کند و يا روز آخر ماه رمضان کسی را به عنوان اداره کردن او به خانه بياورد. يا اينکه مهمانی از خارج آمده و میخواهد يکی دو ماه به عنوان مهمانی نزد او بماند. يا اينکه مهمان آمده تا دو سه ماهی پيش اين بماند اما هنوز شام نخورده.
اين خلاصۀ حرف مرحوم سيد در عروه است. مسئله، مسئلۀ مشکلی است، لذا تقريباً ده قول در مسئله ديده میشود. وقتی بررسی اقوال کنيم، میبينيم که همه به خاطر صدق عيلوله با هم اختلاف پيدا کردند. الان مشهور در رسالهها اينست که شب عيد اگر کسی مهمان داشته باشد، مثل اينکه برای افطار وعده گرفته است؛ فطريۀ او را نيز بايد بدهد. بعضيها گفتند اگر وعدۀ او را گرفتند و میداند اگر برود فطريۀ او برعهدۀ صاحب خانه است، آنگاه بعد از مغرب به آنجا میرود. يا ميزبان میگويد شب عيد افطار به منزل ما بيا اما برای اينکه فطريهات گردن من نيفتند و به گردن خودت باشد، بعد از مغرب بيا و قبل از غروب نيا. اين يک تمحّل شرعی است که مرحوم سيد هم اين تمحّل شرعی را قبول دارد و مرحوم آقای خوئی قبول ندارد و میگويد اگر وعده داده باشد، صدق مهمان میکند،خواه قبل از غروب رود يا بعد از غروب رود. بعضيها گفتند اينطور نيست و يک افطار فايده ندارد، بلکه بايد يک شبانه روز پيش او باشد.
مرحوم سيّد در عروه سه چهار قول ديگر هم نقل میکنند. بعضی گفتند دو روز و بعضی گفتند سه روز و بعضی گفتند يک ماه يا ده روز.
مرحوم صاحب جواهر تقريبا ده قول در اين مسئله نقل میکنند. همۀ اينها برگشت به اين مسئله است که آيا مهمان عرفاً صدق عيلوله میکند يا نه. مشهور در رسالهها میگويند آري، اما صاحب عروه میگويد نه. اگر کسی شب عيد مهمان کسی باشد و قبل غروب يا بعد از غروب برود و در آنجا افطار کند، اين صدق عيلوله نمیکند، بنابراين فطريهاش را خودش بايد بدهد. اگر مهمان سر رسيد، فطريهاش به عهدۀ خودش است و نه برعهدۀ صاحب خانه.
مرحوم سيّد میفرمايد اگر مهمان يک ماهه آمد و هم مهمان و هم صاحب خانه میداند، مثلاً رفيقش از آمريکا آمده تا يک ماه در اينجا بماند. اين صدق عيلوله میکند و بايد زکاتش را بدهد. اما اگر مهمان دوروزه يا سه روزه است، صدق عيلوله و نانخور نمیکند، بنابراين زکاتش بر عهدۀ خودش است و نه بر عهدۀ صاحب خانه.
در حاشيۀ بر عروه نيز همينطور است. در حاشيه بر عروه چهار پنج قول هست. بعضی از محشين بر عروه حرف مرحوم سيد را پذيرفتند و ما هم در حاشيه بر عروه حرف مرحوم سيد را پذيرفتيم و گفتيم عيلوله و نانخور مانند زن و بچه و امثال آنهاست و اما اگر نانخور نباشد و صدق عيال نکند، زکاتش از خودش است، ولو اينکه برای افطار برود يا قبل از غروب يا بعد از غروب برود. صرف افطار کردن را ضيف میگويند و عيال نمیگويند. انصافاً حق با مرحوم سيد در عروه است و اينکه در رسالهها آمده و مشهور در ميان مردم شده و مثلاً میگويد میخواهم شب عيد افطاری دهم و مردم میگويند اگر میخواهی افطار بدهی بايد زکات مهمانها را نيز بدهي. اين هم میگويد زکات آنها را میدهم. در رسالهها اينگونه است و ما نداريم در روايتی که اسم ضيف آورده باشد الاّ يک روايت، ولی معمولاً تمسک به روايت نکردند و اگر مطالعه کرده باشيد، صاحب جواهر يا مقررّين بر عروه، رفتند روی صدق عرفی و حتی کسی که میگويد اگر مهمان ناخوانده يا خوانده آمد و افطار کرد، حتی اگر افطار هم نکند، صدق عيال میکند و صاحب خانه بايد فطريۀ او را بدهد؛ لذا بايد ببينيم که صدق عرفی کجاست. هرکجا صدق عيال کند، زکاتش بر عهدۀ اوست و هرکجا صدق عيال نکند، بر عهدۀ او نيست و لذا مهمان صدق عيال نمیکند. اينکه مرحوم سيد در آخر کار میفرمايند «بأن يکون بانياً علی البقاء عنده مدة»، به مرحوم سيد میگوييم اين هم ضيف است. فرق است بين همان و عيال؛ و لذا اگر نوکرش باشد، عيال است، اما اگر مثلاً باغبانش باشد، عيال نيست. ولو خرج و مخارجش را میدهد اما صدق عيال نمیکند. از همين جهت بعضيها شبهه کردند و میگويند اداريها چون نانخور دولت هستند، فطره بر خودشان واجب نيست و دولت بايد فطريۀ آنها را بدهد. اين حرف نارسايی است و درست نيست. برای اينکه فرق است بين حقوقبگير و مهمان و عيال، و ما در وجوب زکات فطره عيال میخواهيم. لذا نوکر و کلفت عيالند اما باغبان عيال نيست يا مهمان عيال نيست. اگر به اين شخص بگويند عيالت را بشمار، زن و بچه و کلفت ونوکرش را میشمارد، اما مهمانش را به عنوان عيالش بشمارد، عرفاً صدق نمیکند. لذا دو مسئله جلو میآيد. يک روايت هست و يکی هم اينکه اگر شک کنيم. يعنی مثلا مهمان با دعوت به منزل صاحب خانه رفته است. يک دفعه اختلاف فتوا دارند و يکی از کسی تقليد میکند که میگويد فطريۀ تو برعهدۀ صاحب خانه است و صاحب خانه از کسی تقليد میکند که میگويد فطريۀ مهمان بر عهدۀ تو نيست. آيا او میتواند تقليد کند و زکات فطره ندهد و ديگری هم تقليد کند و بگويد زکات فطره بر عهدۀ ديگری است و زکات فطره ندهد و زکات فطره از کار بيفتد؟! اگر جرئت باشد بگوييم زکات فطره بر هيچکدام واجب نيست. و اگر شک کنيم. يعنی مهمان شک میکند که آيا زکات فطره برايش واجب است يا نه، پس واجب نيست. ميزبان نيز شک میکند که آيا زکات فطره برايش واجب است يا نه، بنابراين واجب نيست. آنگاه دو اصل جاری میشود؛ لذا نمیدانم اين وجوب برايم آمده يا نه و او هم نمیداند وجوب برايش آمده يا نه. علم اجمالی راجع به دو نفر، منجّز نيست. علم اجمالی منجّز تکليف است در وقتی که روی يک نفر بيايد و اما اگر روی دو نفر آمد، قاعده اقتضاء میکند بر هيچکدام واجب نباشد.
از جاهايی که بايد خيلی احتياط کرد و نبايد گفت و در رساله هم ننوشت، اينجاست که ما زکات فطره را از گردن هر دو برداريم.
روايت 2 از باب 5 از ابواب زکات فطره، جلد 2، صفحه 327:
صحيحه عمر بن يزيد قال: سألت ابا عبدالله عليه السلام عن الرجل يكون عنده الضيف من اخوانه فيحضر يوم الفطر يؤدی عنه الفطرة، قال: نعم الفطرة واجبة على كل من يعول من ذكر أو انثى صغير أو كبير، حر أو مملوك.
مرحوم سيد در عروه میگويند نه و بعضی از محشين بر عروه تمسک به اين روايت کردند و میگويند بله. بعد امام «سلاماللهعليه» علت میآورند و میفرمايند: «الفطرة واجبة على كل من يعول». تهافتی در صدر و ذيل روايت هست. ضيف را عيال قرار داده و زکات فطره را واجب کرده است علی من يعول و علت آورده است. فرموده چون بر خودش و بر عيالش زکات فطره واجب است، پس بر مهمانش هم زکات فطره واجب است. اگر تا فقال نعم بود روايت صحيحالسند و ظاهرالدلاله بود و خيلی خوب بود، »عن الرجل يكون عنده الضيف من اخوانه فيحضر يوم الفطر يؤدی عنه الفطرة، قال: نعم». تا اينجا قول کسانی که در رسالهها مشهور استخوب دلالت دارد که ميزبان بايد فطرۀ مهمان را بدهد. اما بعد امام «سلاماللهعليه» علت آوردند و فرمودند: «قال: نعم الفطرة واجبة على كل من يعول»، فطره واجب است بر کسی که عيال باشد. اما مهمان که عيال نيست. فلانی عيال فلانی است يعنی پسرش است يا کلفت در خانهاش است. اما مهمانی که آمده افطار کند عيالش نيست بلکه مهمانش است. از نظر عرف هيچکس به مهمان، عيال نمیگويد. روايت را معنا کنيم و بگوييم بر هر مهمانی نيست، بلکه بر مهمانی که صدق عيال کند. مثل اينکه مهمان است و چون رفيقش است و از امريکا برای گردش و تفريح آمده و يک ماه در اصفهان است. بگوييم روايت اين را میگويد. به عبارت ديگر روايت میخواهد بگويد مهمانی که صدق عيال کند، واجبالنفقه است. پدر و مادر و زن و فرزند واجبالنفقه هستند و مابقی واجبالنفقه نيستند. اما بعضی اوقات عيالند. مثلاً همسايه درمانده شده و کسی را ندارد و او را آورده به خانه و يک سال يا دو سال پرستاری او را میکند. اين صدق عيال میکند. چنانچه پدرش مريض است و رفيق پدرش هم مريض است و اين از هر دو پرستاری میکند. يکی واجبالنفقه و يکی واجبالنفقه نيست اما هر دو عيالند. و اما کسی آمده باشد يک شب در منزل شما بماند، اگر به شما بگويند چند نفر عيال و نانخور داريد، اگر مهمان را بشماريد، دروغ گفتيد برای اينکه عرفا او عيال نيست؛ لذا روايت را اينطور معنا کنيم که بگوييم علت آمده و علت معمّم و مخصّص است و در اينجا فرمودند نعم، اگر صدق عيال کند. هرکجا عرفاً مهمان صدق عيال کند. حال اگر کسی نتوانست اين روايت را معنا کند، روايت مُجمل میشود. همينطور که مرحوم سيد روايت را مُجمل حساب کرده و روی اصل رفته و گفته نمیدانيم مهمان واجبالنفقه هست يا نه، پس مهمان واجبالنفقه نيست.
و صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد