أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث دیروز دربارۀ مسئلهای بود که اختلاف در این مسئله زیاد است. مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» در مسئله ماندهاند و نتوانستند فتوا دهند، بنابراین احتیاط کردند. بعد هم عجب است از مرحوم سید که در بیش از ده تا مسئله به طور تکرار دربارۀ این مسئله صحبت کردند. اولاً احتیاط کردند و این احتیاط را در خیلی از این مسائل تکرار کردند و اما آنچه عجب است، اینکه در ده مسئله به بالاتر، این مسئله را متعرض شدند، و مسئله اینست که آیا سرمایه خمس دارد یا نه؟!
به عنوان مثال شخصی میخواهد کاسبی کند و این کاسبی مغازه میخواهد و چند میلیون سرمایه میخواهد، آیا این شخص باید خمس این مغازه و چند میلیون را بدهد یا اینکه مثلاً یک سال بعد خمسش را بدهد، علاوه بر این خمس استفادهای هم که کرده، بدهد. یا اینکه سرمایه خمس ندارد! لذا مغازهای که خریده خمس ندارد و پولی که برای سرمایه تهیه کرده، خمس ندارد و روی این مغازه یک سال کار میکند و بعد از یک سال اگر استفادهای داشت، بعد از خرج و مخارجش، خمس آن باقیمانده را میدهد.
مسئله مبتلابه است و از مسائل باب خمس است و مرحوم سید بیش از ده فرع بار بر این مسئله کرده است.
در مسئله روایت نداریم و اینکه مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» احتیاط واجب کردند، برای اینکه در مسئله روایت نداریم و أقوال مختلف است. از اول نیز مثل شیخ طوسیها و شیخ مفیدها و صاحب سرائرها تا بعد از آن مثل شهیدها و محققها تا برسد به صاحب جواهر و امثال صاحب جواهر تا برسد به محشین بر عروه یا مقررین بر عروه، مسئله را متعرض شدند و در مسئله سه قول دیده میشود. به همین دلیل مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» احتیاط واجب کردند در اینکه سرمایه خمس دارد.
چیزی که باید به آن توجه داشته باشیم، اینست که اینها تمسّک به روایت نکردند، بلکه همۀ آنها تمسّک کردند به بنای عقلاء و به عرف. کسانی که میگویند سرمایه خمس ندارد، میگویند جزء مؤنه است و «الخمس بعد المؤنة» استثناء میزند به (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ) ﴿الأنفال، 41﴾؛ کسانی که میگویند خمس دارد، میگویند بنای عقلاء و عرف، خرج و مخارج را مؤنه حساب میکنند، مثل خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج. اما زائد بر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج مثل سرمایه، مؤنه نیست و مؤنه یعنی مخارج؛ لذا سرمایه،خمس دارد. کسانی که سختتر گرفتند، گفتند اصلاً مؤنه مختص به خورد و خوراک است، و اما غیر خورد و خوراک مثل مسکن و ازدواج یا خرید خانه و امثال اینها، عرفاً و عندالعقلاء خرج و مخارج روزانه نیست، پس باید خمس همۀ اینها را بدهد و «الخمس بعد المؤنة» منحصر به خورد و خوراک و مخارج روزانه است،لذا در مسئله سه قول پیدا شده است و این سه قول میگویند بنای عقلاء.
حتماً مطالعه کردید و لاأقل جواهر را دید و لاأقل محشین بر عروه و مقررین بر عروه را دیدید که در این هفت هشت ده مسئله که همه شبیه یکدیگر است، اختلاف سهگانه است، اما دلیل یکی است. هر سه میگویند بنای عقلاء و عرف. کسی که میگوید مطلق خرج و مخارج روزانه و سالانه و آنچه در زندگی دخالت دارد، خمس دارد، بعد المؤنه در «الخمس بعد المؤنة» میگوید همۀ اینها خمس دارد الاّخرج و مخارج روزانه. کسانی که میگویند نه همۀ اینها خمس دارد به غیر از خرج و مخارج روزانه مثل خورد و خوراک. میگویند مؤنه بیش از این را صادق نمیشود بنابراین (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ) میگوید خمس همه چیز را بده الاّ خورد و خوراکت را. عرف میگوید مؤنه مختص به خورد و خوراک و زندگی روزانه است.
اگر یادتان باشد دیروز من میگفتم که دلیل همین بنای عقلاست و عقلاء سرمایه را مؤنه نمی دانند. آنچه مؤنه است، خرج و مخارج است. حال خرج و مخارج را بگویید خوراک و مسکن و ازدواج و جهیزیۀ دختر و حتی ازدواج پسر و غیره و اما اگر بخواهیم بگوییم یک تاجر که مرحوم سید هم در این هفت هشت ده مسئله لفظ تجارت را آوردند، و ما میگوییم اینها خمس دارد و الاّ لازم میآید که تاجری میلیاردی دارد، بنابراین این یک میلیاردی که جمع میکند خمس ندارد و بعد اگر سرمایه کرد و با آن تجارت کرد، اگر استفادهای کرد خمس دارد، عرف نمیپسندد و بنای عقلاء هم این نیست. از مراجع تقلید هم بپرسند این آقای زارع، باید زمین داشته باشد تا زراعت کند و باید آب داشته باشد تا زراعت کند، باید درختکاری باشد تا از آن استفاده کند. وقتی زمین آماده شد و شروع به زراعت کرد، آنوقت گندمی که برمیدارد به اندازۀ خرج و مخارجش است و خمس نمیدهد برای اینکه مؤنه است و اگر زیاد آمد باید خمس دهد، چنانچه در باب زکات «الزکاة بعد المؤنة» نداریم. از همین جهت در رسالهها نوشتند و همه قبول دارند که اگر کسی صد و چهل و چهار مَن گندم پیدا کرد و این صد و چهل و چهار مَن گندم را احتیاج دارد و مؤنه اوست و اگر نباشد باید گندم بخرد. این صد و چهل و چهار مَن گندم زکات دارد یا نه؟ همه گفتند زکات دارد برای اینکه «الزکاة بعد المؤنة» نداریم و چون «الزکاة بعد المؤنة» نداریم، بنابراین برای استفادههایش باید زکات دهد ولو خودش فقیر باشد. اما در خمس برای درآمدش میگویند اگر این صد و چهل و چهار من گندم خرج و مخارج سالانهاش باشد، زکات دارد اما خمس ندارد برای اینکه در سال به این صد و چهل و چهار من گندم احتیاج دارد. لذا اگر زارع استفادۀ غیر خرج و مخارج دارد باید خمس دهد اما اگر گندم به اندازۀ سالش برداشت کرد، باید زکات بدهد.
مسئله 61:
مسئلۀ 61 تکرار مسئلۀ 59 است، حال در این حرف است که فرق بین مسئلۀ 59 و 61 چیست!
المراد بالمؤنة ـ مضافا إلی ما یصرف فی تحصیل الربح- ما یحتاج إلیه لنفسه و عیاله فی معاشه- بحسب شأنه اللائق بحاله فی العادة- من المأکل و الملبس و المسکن، و ما یحتاج إلیه لصدقاته و زیاراته و هدایاه و جوائزه، و أضیافه، و الحقوق اللازمة له بنذر، أو کفارة، أو أداء دین، أو أرش جنایة، أو غرامة ما أتلفه عمدا أو خطأ. و کذا ما یحتاج إلیه، من دابة، أو جاریة، أو عبد، أو أسباب، أو ظرف أو فرش، أو کتب. بل و ما یحتاج إلیه لتزویج أولاده أو ختانهم و نحو ذلک، مثل ما یحتاج إلیه فی المرض، و فی موت أولاده أو عیاله، إلی غیر ذلک مما یحتاج إلیه فی معاشه. و لو زاد علی ما یلیق بحاله مما یعدّ سفها و سرفا بالنسبة إلیه لا یحسب منها.
مثلاً هر روز هزار تومان صدقه میدهد، این خمس ندارد. یا زیارت میرود به کربلا یا حتی حج، گفتند خمس ندارد. یا به همسایه هدیه میدهد و یا به کربلا رفته و سوغاتی میآورد و یا جایزه به پسرش میدهد، یا مهمانداری میکند و ولیمه میدهد. یا العیاذبالله کسی را زیر گرفته و او را کشته و باید صد میلیون بدهد. این صد میلیون خمس ندارد، برای اینکه همۀ اینها المراد بالمؤنه است. یا ماشین میخواهد و بدون ماشین نمیتواند زندگی کند یا کلفت میخواهد و بدون کلفت نمیتواند زندگی کند یا فرش میخواهد یا ظرف یا اسباب خانه میخواهد یا طلبه است و کتاب میخواهد یا میخواهد دختر شوهر دهد یا پسر زن دهد و یا مریض میشود و عمل احتیاج دارد و چند میلیون خرج عمل میکند، همۀ اینها مؤنه است و خمس ندارد.
بعد در ضمن مسئله یک مسئلۀ مبتلابهی میآورند و متأسفانه زندگیها زندگی تجملی شده است. میفرمایند اگر زندگی تجملی باشد، حتی در خورد و خورا ک باشد، باید خمس دهد.
مرحوم سید در مسئلۀ 59 میفرمودند أحوط وجوبی است که سرمایه خمس دارد اما در اینجا در چیزهایی نظیر سرمایه میگویند خمس ندارد. در همۀ اینها دلیل مرحوم سید اینست که در آن سرمایه احتیاط واجب کرده است، برای اینکه نمیدانسته سرمایه جزء مؤنه هست یا نه، اما در مثل رفتن به مکه یا شوهر دادن دختر یا زن گرفتن خودش یا برای بچهاش، فهمیده جزء مؤنه است. در آنجا گفتند احتیاط واجب و در اینجا فتوا داده که «الخمس بعد المؤنة»اینجاها را میگیرد.
همۀ اینها برمیگردد به یک مطلب. اگر از مرحوم سید بپرسند در تفصیلی که شما دادید، این فرقها از کجا پیدا شده است؛ ایشان جواب میدهند از عرف و از بنای عقلاء. میفرمایند نمیدانم عرف سرمایه را جزء مؤنه میداند یا نه، لذا ممکن است (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ) آن را بگیرد، لذا احتیاط واجب کردند. اما در اینجا در زن دادن پسر میفرمایند زن دادن از جمله مؤنۀ اوست،پس عرفاًخمس ندارد. یا خریدن خانه یا رفتن به مکه، مؤنه است، بنابراین خمس ندارد. لذا از قدماء و متأخرین و متأخر متأخرین این مسئلۀ فوقالعاده مهم و مفصل است. میبینید که الان مرحوم سید هفت هشت ده مثال زدند و همۀ این مثالها مشکوک است. قدر متیقن دارد و قدر متیقنش اینست که خوراک و پوشاک قدر متیقن «الخمس بعد المؤنة» است و اما مسکن و ازدواج قدر متیقن نیست، خواه ناخواه باید بگوییم که خمسش را بدهد. مرحوم سید در اینجا راجع به خوراک آن مسئله را گفتند و در اینجا اضافه کردند که خوراک و مسکن و ازدواج و قدری بالاتر گفتند ازدواج پسرش یا رفتن به مکه. محشین بر عروه نیز الان معمولاً به کسی که میخواهد به مکه برود، میگویند حسابهایت را بکن و خمس مکه را بده. مرحوم سید در اینجا میفرمایند نباید خمس بدهد.
و صلّی الله علی محمّد وَ آل محمّد