أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث ما دربارۀ انفال بود. درحقیقت بحث ما راجع به آیۀ شریفۀ (یسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ ...) ﴿الأنفال، 1﴾ بود.
انفال چیست؟
گفتم فقهاء ولو اینکه کتاب انفال دارند، اما آن طوری که به شأن آنها بخورد، راجع به کتاب انفال صحبت نکردند. هم قدماء مثل شیخ طوسی، هم متأخرین مثل صاحب جواهر. علی کل حال چند چیز را از أنفال شمردند. ما سه مورد از آن نُه مورد را مباحثه کردیم.
یکی اراضیای است که کفار به مسلمانها واگذار کرده باشند. جنگی از طرف آنها رخ داده باشد، اما دیده باشند مغلوبند، لذا از شهرشان فرار کرده باشند. یا اینکه با گفتگو تسلیم شده باشند و مالی را به مسلمانها واگذار کرده باشند. در این باره صحبت کردیم و همه فرموده بودند و روایات ما هم دلالت خوبی برای مسئله داشت.
دوم، اراضی موات است. به هر زمینی که افتاده باشد و کشت و زرعی روی آن نشده باشد و یا بنا روی آن ساخته نشده باشد، اراضی موات میگویند و گفتند این مال امام است. به عبارت دیگر مال حکومت اسلامی است.
در این باره هم مقداری صحبت کردیم و دیدیدم روایات فراوانی در مسئله هست و اختلافی هم در مسئله نیست.
سوم چیزی که مباحثه کردیم، بحار یا دریاهاست. همینطور که اراضی مطلقا از حکومت است، دریاها نیز مطلقا از حکومت است. اما این را نگفتند و دلیلش را هم نمیدانیم. بزرگان چه قدماء و چه متأخرین، این مورد سوم را متعرض نشدند. درحالی که سیف البحار را متعرض شدند، اما خود بحار را متعرض نشدند؛ و در مباحثۀ قبل میگفتیم که بحار هم مثل اراضی است و همینطور که اگر اراضی صاحب ندارد، مال حکومت است، بحار نیز اگر صاحب ندارد، مال حکومت است. همیشه چنین بوده است و الان نیز چنین است و اهمیتی که در این زمانها به بحار داده میشود، خیلی بالاتر از اهمیتی است که به اراضی موات داده میشود. و اراضی موات این همه روایت و اقوال دارد و مسئله بدون دردسر و اختلاف است و اما راجع به بحار حرفی نشده و متعرض نشدند و گفتند روایتی هم در مسئله نیست، و ما مسئله را متعرض شدیم و گفتیم عموماً روایت هست و خصوصاً نیز دو روایت صحیحالسند و ظاهرالدلاله هست، و همینطور که اراضی موات مطلقا مال حکومت است، دریاها نیز مطلقا، مال حکومت است؛ لذا با اجازۀ حکومت باید تصرف در دریاها شود. با اجازۀ حکومت باید تصرف در اراضی موات شود.
در اراضی موات گفتند و در بحار نگفتند و ما در مسئلۀ قبل متعرض شدیم و گفتیم بحار از أنفال است و هر دلیلی که شما برای اراضی بیاورید، ما برای انفال میآوریم. علاوه بر این، همینطور که در زمینی که کفار واگذار کرده باشند، روایات خاص داریم، در اراضی موات هم روایت خاص داریم، در دو روایتی که در بحث قبل خواندیم، دیدیم که برای این هم روایت خاص داریم. لذا باید بگوییم سوم چیز در انفال، دریاهاست.
چهارم چیز از أنفال، فضا است. روایتی در میان فقها مشهور است که کسی که خانهای را مالک است، من تخوم الارض الی عنان السماء، مالک است. آن وقتها روی نفت و فضا به ذهنشان نمیآمد و متعارف میگفتند کسی که خانه را مالک است، میتواند در خانه چاه بکند و یا کسی که مالک خانه است، میتواند به جای یک طبقه، دو طبقه بسازد. و الان بعضیها به همین استدلال کردند و گفتند کسی که مالک زمین است، میتواند هر چه میخواهد پائین رود ولو اینکه به نفت برسد. و یا کسی که مالک زمین است، مالک فضا هم هست و هرچه میخواهد بسازد ولو صد طبقه باشد. این قول مشهوریست و ما این قول را قبول نداریم،و میگوییم کسی که مالک زمینی است، به اندازۀ متعارف مالک زیرزمین و فضای آن زمین است؛ اما اگر غیرمتعارف باشد، جایز نیست. یعنی دلیلی بر جواز نداریم. این قضیۀ «من تخوم الارض الی عنان السماء» را هم نتوانستیم پیدا کنیم و اگر پیدا شود، تعارف عرفی مراد است، و اما غیرمتعارف هرچه بخواهد بکَند، دلیل نداریم و یا غیرمتعارف بخواهد بالا رود، دلیل نداریم. به طور متعارف در زمینی که مالک بود، زیرزمین میساخت و یا دو طبقه میساخت و اما اگر بخواهد بیشتر پایین رود و بگوید من مالکم و بعد از آب رد شود و به جاهای فوقالعاده مهم برسد و به معادن برسد، و از نظر فضا هم هرچه میخواهد بالا رود، دلیلی نداریم و عدم الدلیل، دلیل عدم ملکیت است. برای اینکه ملکیت دلیل میخواهد. اگر شک کردیم که مالک هست یا مالک نیست، بنابراین مالک نیست؛لذا ما میگوییم ساختمانهایی که الان ساخته میشود و مزاحم شهر و مزاحم همسایه است، جایز نیست. دلیل بر اینکه فضا را بگیرد، نداریم. در مورد پائین رفتن اگر به غیرمتعارف باشد، جایز نیست. لذا مثلاً نفت را از أنفال میدانیم. حتی دنیا، نفت را از أنفال میدانند و اگر حتی مستقلا در این باره صحبت کنیم و بگوییم یکی اراضی موات و یکی بحار و یکی هم عمق زمین. یعنی این مالک هست اما مالک عمق زمین نیست. بلکه عمق زمین از انفال است. یا اینکه مالک فضاست اما اینکه یک طبقه یا دو طبقه یا سه طبقه بسازد اگر مزاحم همسایه نباشد و اما اگر بخواهد هرچه خواست بالا رود و بگوید فضا از من است، مسلّم نمیشود. لذا مثلاً هواپیمایی که میخواهد از فضای ایران رد شود، باید از ایران مجوز داشته باشد. ایران وقتی از بیرون مملکتش میگذرد، باید مجوز داشته باشد. معنایش اینست که فضا مالک دارد و مالکش حکومت است. معنایش اینست که عمق زمین مالک دارد و مالکش حکومت است. لذا نفت از دولت میشود و فضا هم از دولت میشود و این دو چیزی را که فوقالعاده مهم است و ذکر نشده، باید ذکر کنیم. هم عمق زمین و هم فضای زمین را ذکر کنیم. حتی من عقیده دارم مثل دیروز که میگفتم یکی از انفالها،دریاهاست، امروز میگویم یکی از انفالها عمق زمین و یکی هم فضای زمین است. زمین ممکن است مالک شخصی داشته باشد اما فضا مالک شخصی ندارد بلکه مالک شخصی آن عنوان حکومت است. (یسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ ...).
ظاهراً ایرادی به من نیست و تقاضا دارم که مطالعه و بررسی کنید. حال تعجب در اینجاست که مرحوم سید اصلا انفال را متعرض نشدند و محشین بر عروه هم متعرض نشدند، اما کتاب أنفال در فقه داریم و همه متعرض شدند و من جمله مراجع معاصر،نظیر مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی که کتاب نوشتند. یعنی بعد از اینکه کتاب خمس تمام شده به عنوان تذییلٌکتاب نوشتند و بعضیها پنج تا و بعضیها هفت تا و بعضیها خیلی بالا رفتند و نُه مورد را ذکر کردند. اما عرض دیروز و امروز مرا متعرض نشدند؛ نه راجع به بحار یا دریاها و نه راجع به عمق زمین مثل نفت و امثال نفت و نه مثل فضا با آن همه ارزشی که دارد. لذا از همۀ شما تقاضا دارم راجع به این سه چیز مهم که خیلی مهمتر از اراضیای است که دشمن به اسلام واگذار کرده باشد، حتی مثلا در هشتاد و چهار جنگی که روی دست پیغمبر اکرم گذاشتند و همۀ این جنگها تحمیلی و برای دفاع بود، و فقط جنگ خیبر است که سر و صدایی روی آن است که یهودیها تسلیم شدند و زمینهایشان را واگذار کردند. اما بالاتر از این فرض نادر، در زمان ما، قضیۀ نفت و فضا و قضیه دریاهاست.
مرحوم آقای حکیم از صدوق و ابی الصلاح راجع به دریاها نقل میکند و هم صاحب جواهر و هم مرحوم آقای حکیم و هم مرحوم آقای خوئی با بیاعتنایی از مسئله میگذرند.
عمدۀ انفال را زمینهایی میدانند که دشمن واگذار کند، اما راجع به بحار و چاههای عمیق و راجع به ساختمانهای فضا و راجع به رد شدن چیزی از فضا مثل هواپیماها متعرض نشدند.
این امر کشندهای که الان داریم در اثر آلودگی هواست و همینطور که دولت مالک است، ما میگوییم باید آلودگی هوا نداشته باشیم و دولت حتماً باید جلوی این آلودگی هوا را بگیرد. هوا از حکومت است و از انفال است و (یسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ ...) است. البته گرفتن جلوی آن خیلی آسان است اما روز به روز بدتر میشود.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد