جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: موارد أنفال
    موضوع درس: کنار دریاها، سرکوه، دره‌ها، جنگل‌ها و بیابان‌ها
    شماره درس: 65
    تاريخ درس: ۱۳۹۷/۴/۱۰

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    از چیزهایی که مشهور گفتند از انفال است، سیف البحار و شطوط الأنهار است. کنار دریاها و جویهایی که در آن آب جاریست.

    مرحوم صاحب جواهر و دیگران مثل آقای حکیم می‌فرماید دلیلی برای مطلب نداریم. دلیل خاصی نداریم که سیف البحار و شطوط الأنهار از انفال است، و اینکه قدماء گفتند، روایتی برای آن نقل نکردند.

    مرحوم صاحب جواهر تمسّک می‌کنند به عمومات و می‌فرمایند روایاتی که می‌گوید اراضی موات از انفال است، آن روایات می‌گوید سیف البحار و شطوط الأنهار از انفال است. یا روایاتی که می‌گوید «الأرض کلّها لنا»، سیف البحار و شطوط الأنهار را هم می‌گیرد. یا روایاتی که می‌گوید «کلّ أرض لارب لها من الأنفال»، سیف البحار و شطوط الأنهار را هم می‌گیرد. حرف خوبیست الاّ‌ اینکه قالب چیزهایی که خودشان گفتند از انفال است، سالبه به انتفاء موضوع می‌کنند. برای اینکه ما مباحثه کردیم و از قول قدماء و متأخرین نقل کردیم که اراضی موات از انفال است، و همه این را گفتند. وقتی أراضی موات از انفال شد، سیف البحار و شطوط الأنهار هم از مصادیق اراضی موات است، پس جدا کردن معنا ندارد. یا آنچه الان صحبت می‌کنیم، فرمودند که «رُءُوسُ اَلْجِبَالِ وَ بُطُونُ اَلْأَوْدِیةِ وَ اَلْآجَامُ» و روایت هم بر طبق آن نقل کردند و بلاخلاف و ادّعای اجماع هم روی آن کردند و گفتند اینها نیز از انفال است.

    بنابراین اراضی موات از انفال شد، و بُطون الأودیة یعنی درّه‌ها و رؤس الجبال یعنی سر کوتاه و اجام یعنی جنگها هم از انفال است. می‌گوییم از انفال است برای اینکه اراضی موات است و خصوصیت ندارد. اما در روایات ما «رُءُوسُ اَلْجِبَالِ وَ بُطُونُ اَلْأَوْدِیةِ وَ اَلْآجَامُ» آمده است.

    مرحوم صاحب وسائل هفت هشت ده روایت در این باره نقل می‌کنند. اگر بناست که حذف کنیم، چنانچه مثلاً صاحب جواهر می‌خواهد این سیف البحار و شطوط الأنهار را حذف کند و بگوید چون در روایات نیست، پس از انفال نیست. تمسّک می‌کنیم به عمومات و می‌گوییم از انفال است. در اینجا نیز همین را بگوییم که مسلّم است که دریاها و روی کوهها و همچنین جنگل‌ها از انفال است، برای اینکه اراضی است که «لاربّ لها»، و اگر یادتان باشد در اراضی موات همین را معنا می‌کردند که اراضی موات آنست که صاحب نداشته باشد، خواه آباد باشد مثل جنگل‌ها یا برّ‌و بحر باشد مثل بیابانها یا چراگاه باشد مثل درّه‌ها و دامنۀ کوهها و امثال اینها. و علی کل حال این فرمایش صاحب جواهر و دیگران من جمله مرحوم آقای حکیم که می‌فرماید سیف البحار و شطوط الأنهار از انفال نیست برای اینکه روایت خاصی بر طبق آن نداریم و اگر بخواهیم درست کنیم باید تمسّک به عمومات کنیم. این فرمایش درست نیست برای اینکه اگر این فرمایش باشد، باید راجع به خیلی از موات، همین حرف را بزنیم و بگوییم از اراضی موات است، پس از انفال است، خواه روایت بر طبق آن داشته باشیم و خواه نداشته باشیم. اما ظاهراً  بخصوص راجع به سیف البحار و شطوط الأنهار وجهی ندارد و لذا سیف البحار و شطوط الأنهار روایات خاص ندارد و بردیم زیر عمومات مثل اراضی موات من الأنفال الأرض کلّه من الأنفال، الأرض لارب لها من الأنفال، پس سیف البحار و شطوط الأنهار من الأنفال.

    حرف خوب است اما شماره کردن مثل درّه‌ها و روی کوهها و جنگلها، لاربّ لهاست، پس از انفال است. همۀ اینها از اراضی موات است، پس از انفال است. همۀ‌ اینها از اراضی لا رب لهاست، پس از انفال است.

    نمی‌دانم چه شده که این کتاب انفال شانسی در میان فقها ندارد. خیلی حرف دارد، اما متأسفانه حرفش را نزدند و به طور مُجمل از کتاب انفال گذشتند. حتی اگر یادتان باشد، می‌گفتم مرحوم سید اصلاً کتاب انفال ندارند. خواه ناخواه محشین بر عروه هم کتاب انفال ندارند. مرحوم آقای خوئی بنا بر مقررّشان، مثل همینطور که در عروه حرف مرحوم سید را نقل می‌کنند و در ذیل آن تشریح می‌کنند، مقررّ مرحوم آقای خوئی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیهما» نیز چنین کرده است. اگر کسی توجه نداشته باشد خیال می‌کند این کتاب انفال از مرحوم سید است و مرحوم آقای خوئی در زیر آن تقریر کرده است، درحالی که این حرفها از خود مرحوم آقای خوئی است، هم تقریرش و هم اصل مسائلش و نمی‌دانم چه شده است اما می‌دانم ایراد وارد است و ما باید دربارۀ کتاب انفال خیلی مفصل صحبت کنیم و تمیز خاص از عام بدهیم و آنها که عامش گفته شده و خاصش گفته می‌شود از مصادیق قرار دهیم. درحالی که مرحوم صاحب جواهر چنین نکردند. مرحوم صاحب جواهر از دوم چیزی که می‌شمارند اراضی موات است.پنجم و ششم چیزی که می‌شمارند،‌ سیف البحار و شطوط الأنهار است.  

    ایرادی به همۀ‌ اینها وارد است و اینکه سیف البحار غیر از شطوط الأنهار است و باید دو چیز حساب کنیم اما یک چیز حساب شده است. اگر تمسّک به عمومات کنیم، هر دو اراضی مواتند. اگر حساب زمین لا ربّ لها من الأنفال کنیم، هر دو از انفال است، و اما اگر سیف البحار و شطوط الأنهار را یک چیز بگیرند و بعد هم بگویند دلیل خاص نداریم و دلیل عام دلالت دارد، ظاهراً وجهی ندارد.

    خلاصۀ‌ حرف اینست که سیف البحار یعنی کنار دریاها و شطوط الأنهار یعنی مادیها چه آب داشته باشد و چه آب نداشته باشد. مثل الان که نهرها و مادیهای فراوانی در اصفهان هست که آب ندارند. همۀ اینها صاحب ندارد و باید بگوییم از انفال است و اگر کسی بخواهد تصاحب کند باید با اجازه باشد. حق مطلب هم این بوده که سیف البحار و شطوط الأنهار را دو چیز قرار دهند. اما یک چیز قرار دادند و گفتند از انفال است و بعضیها گفتند دلیل خاص نداریم که از انفال باشد و بعضیها مثل آقای حکیم درست کردند که عمومات دلالت دارد که از انفال است. گفتم اگر دلیل عام دلالت داشته باشد، نباید خصوصیات را تلو عمومات قرار دهیم. الان چنین شده است. اول یک عام گفته شده و همه پذیرفتند و ادّعای اجماع کردندکه أراضی موات یا أراضی که صاحب ندارد از انفال است. همه گفتند روایت هم بر طبق آن داریم و درست است. شاید بیش از بیست روایت مرحوم صاحب وسائل در وسائل در کتاب انفال می‌آورد. دوباره می‌گویند «رُءُوسُ اَلْجِبَالِ وَ بُطُونُ اَلْأَوْدِیةِ وَ اَلْآجَامُ من الأنفال» و دلیل خاص برایش می‌آورند. آیا این ادلّۀ‌خاص از باب ذکر خاص بعد از عام است و یا خصوصیت دارد!

    باید بگویید ذکر خاص بعد عام است، بنابراین همان ادلّه‌ای که به ما می‌گوید أراضی موات و أراضی لا ربّ لها از انفال است، همان به ما می‌گوید سیف البحار و شطوط الأنهار از انفال است. کسی بخواهد تصرف کند وزمین کند و روی آن را بسازد، نمی‌شود زیرا از انفال است. کنار دریاها نیز از انفال است و کسی بخواهد کنار دریا عمارت بسازد یا باغ درست کند، جلوی او را می‌گیرند. پس از اینکه از انفال است حرفی نیست و اینکه آقای حکیم و صاحب جواهر می‌فرمایند دلیل خاص نداریم، می‌گوییم دلیل خاص نمی‌خواهیم برای اینکه اراضی موات و اراضی لا ربّ لها شامل حال آن می‌شود و باید بگوییم از انفال است.

    بُطون الأودیة یعنی درّه‌ها را اگر اجازه ندهند، نمی‌تواند چراگاه باشد. اگر سر کوه باغ بسازد، همینطور که الان این کار را کردند و آب زاینده رود را روی کوه بردند و در عوض اینکه مردم را سیراب کنند، درختها را سیراب می‌کنند.

    گفتند اوجام یعنی زمین سرسبز و حتی بعضیها گفتند نمی‌توان اسمش را اراضی موات گذاشت، اما اراضی لا ربّ لهاست و عمومات آن را می‌گیرد و از انفال است.

    باز این ایراد وارد می‌شود که از انفال است اما چرا شش مورد می‌شمارید. اول می‌گویید اراضی موات و بعد می‌گویید سیف البحار و شطوط الأنهار و بعد می‌گویید بطون الأودیة و رءوس الجِبال و آجام.

    در روایتها ایراد به او وارد نیست برای اینکه انفال را می‌شمارد و در بعضی اراضی موات دارد و در بعضی ندارد و در بعضی بطون الأودیه ندارد و در بعضی هست و باید جمع بین روایات کنیم و ببینیم که روایات ما چه دلالت دارد و به آن عمل کنیم. اما الان که در فقه آوردیم، سوال اینست که فقها اراضی موات را مستقلاً گفتند از انفال است. دلیلش هم روایات آوردند که روایات اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» گفته از انفال است. بعضی از روایات هم برای تصرف اجازه داده است، «من أحیی أرضا مواتاً فهی له». اما در اقوال دوباره یکی یکی شمارش کردند. یعنی همان اراضی موات را تقریباً به شش قسم منقسم کردند درحالی که یک قسم بیشتر نیست و اگر ما بخواهیم شش قسمت کنیم، وجه می‌خواهد. اشکال بالاتر اینکه مثلاً در سیف البحار و شطوط الأنهار گفتند دلیل خاص نداریم بنابراین از انفال نیست و فراموش کردند که دلیل خاص نداریم اما دلیل عام داریم. أراضی لا رب لها من الأنفال و اراضی موات من الأنفال و اراضی که نفع خاصی ندارد من الانفال. همۀ‌اینها سیف البحار و شطوط الأنهار را می‌گیرد.

    این درهم برهمی در کتابهای فقهی و کتابهای انفال به خوبی دیده می‌شود و باید اینطور گفته شود که «أراضی موات من الأنفال». حال بعد شرح دهند و بگوید منها سیف البحر، منها شطوط الأنهار، منها بادیه، منها رءوس الجبال، منها آجام و امثال اینها.

    صاحب جواهر اول می‌فرماید دوم مورد از انفال اراضی موات است. سوم، سیف البحار و شطوط الأنهار است و بعد صاحب جواهر می‌فرماید سیف البحار و شطوط الأنهار دلیل خاص ندارد، پس از انفال نیست. به صاحب جواهر می‌گوییم حال که صاحب ندارد پس از انفال است. اگر آباد هم نیست پس از انفال است. اگر ارض است، پس کلّ أرض من الأنفال، شامل حال این هم می‌شود.

    به بطون الأودیة و رءوس الجبال و آجام که می‌رسند، می‌فرمایند: المشهور بل یدّع الاجماع و تشهد علیه الروایاة و آنگاه پنج شش روایت نقل می‌کنند که أودیه و رءوس الجبال و آجام از انفال است.

    به صاحب جواهر می‌گوییم شما اراضی موات را گفتید و شامل این سه مورد هم می‌شود، پس چرا گفتید انفال 9 مورد است. یکی اراضی موات و دیگری رءوس الجبال و ادویه و آجام.

    و صلّی الله علی محمد و آل محمد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365