أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فصل فی أوقات الیومیة ونوافلها:
وقت الظهرین ما بین الزوال والمغرب ویختص الظهر بأوله مقدار أدائها بحسب حاله، ویختص العصر بآخره كذلك، ...
در اوقات نماز ظهر و عصر میفرمایند زوال شمس اول نماز ظهر و عصر است و اما چهار رکعت مختص نماز ظهر است و اگر نماز عصر در آن وقت آورده شود ولو نسیاناً باشد، نماز قبل وقت بوده و باطل است. آخرش هم مغرب است. آن نیز همین است که چهار رکعت مانده به آخر وقت، وقت نماز ظهر تمام میشود و مختص میشود به نماز عصر، که اگر نماز ظهر را در آن وقت بخواند ولو نسیاناً باشد، نماز باطل است.
در اینجا دو مسئله داریم که هر دو از مسائل مشکل فقه است.
یکی قضیۀ مختص است که میفرمایند وقتی ظهر شد و زوال شمس شد، وقت نماز ظهر و عصر شروع میشود الاّ اینکه چهار رکعت اول، مختص نماز ظهر است و وقت نماز عصر از وقت بعد از نماز ظهر است. مثلاً ده دقیقه بعد از اول وقت است. در آخر وقتش هم میفرمایند چهار کعت به آخر مانده، وقت نماز ظهر تمام شده و مختص به نماز عصر است. آنگاه باید اول نماز عصر را بخواند و بعد نماز ظهر را بخواند.
این مسئلۀ اول، مسئلۀ مشهوری در میان اصحاب شده است. هم قدماء و هم متأخرین میگویند که «وقت الظهرین فی ما بین الزوال والمغرب و یختصّ الظهر بأوله مقدار أدائها و یختص العصر بآخره کذلک».
قاعده نیز همین را اقتضاء میکند، برای اینکه نماز ظهر باید قبل از نماز عصر خوانده شود، بنابراین اگر نماز عصر را در اول ظهر بخواند، ولو نسیاناً، نماز باطل است برای اینکه نماز عصر در غیر وقتش واقع شده است. لذا مرحوم سید نه تنها در اینجا، بلکه هفت هشت جا در بحث اوقات این فرمایش را تکرار کردند و تقریباً شهرت یا مسئلۀ مسلّمی پیش فقها شده است.
دو ایراد در اینجا هست که باید جوابگو باشیم. یک ایراد، فرمایش ایشان است که همه دارند و اینست که: «وقت الظهرین ما بین الزوال والمغرب ویختص الظهر بأوله مقدار أدائها»؛ قاعده اینست که باید بگویند «وقت الظهر من بعد صلاة الظهر و الزوال الی المغرب». اما فرمایش آقایان اینست که «وقت الظهرین فی ما بین الزوال و المغرب» و معنایش اینطور میشود که اول ظهر وقت مشترک است. یعنی هم وقت نماز ظهر و هم وقت نماز عصر است و اگر نسیاناً نماز عصر را قبل از نماز ظهر خواند، باید درست باشد، برای اینکه «وقت الصلاة فی وقته».
و اما در «یختص الظهر بأوله مقدار أدائها» میخواهند این را خارج کنند که اگر کسی نسیان کرد و خیال کرد نماز ظهر را خوانده و نماز عصر را خواند، این نماز باطل است. برای اینکه در غیر وقت واقع شده است. به آقایان میگوییم این فرمایش شما که میگویید «وقت الظهرین فی ما بین الزوال و المغرب»، معنایش اینست که وقتی ظهر شد، هم وقت نماز ظهر و هم وقت نماز عصر است و لذا اگر نسیاناً نماز عصر را قبل نماز ظهر خواند، باید صحیح باشد. «یختص بأوله» هم معنای بیفایدهای است، برای اینکه عمداً نمیتواند نماز عصر را قبل نماز ظهر بخواند. البته نسیاناً میتواند نماز عصر را قبل نماز ظهر بخواند. به معنای اینکه اگر نسیاناً نماز عصر را اول خواند باید نماز صحیح باشد، لذا تهافتی در عبارت است و نمیتوانیم این تهافت را چطور حل کنیم.
بعد هم روایاتی داریم و مرحوم سید این روایات را نقل میکنند. روایات صحیحالسند و ظاهرالدلاله است و میفرمایند که:
باب 4، ابواب مواقیت، وسائلالشیعه، جلد 4، صفحه 126، حدیث 5:
اذا زالت الشّمس دخل الوقتان الاّ أنّ هذه قبل هذه.
این روایتها به خوبی به ما میگوید: إذا زالت الشمس دخل الوقتان؛ و عبارت اینها میگوید «اذا زالت الشمس دخل وقت نماز ظهر دون نماز عصر». اینکه اگر نماز عصر را بخواند ولو نسیاناً باشد، قبل از وقت واقع شده است. اما روایتها میگوید در وقت واقع شده است. اگر عبارت مرحوم سید و دیگران را نیز همینطور معنا کنیم، آنگاه عبارت مرحوم سید گرفته شده از روایات میشود. اگر کسی عمداً بخواند در اول وقت نماز عصر را اول بخواند، هیچگاه نمیتواند؛ اما اگر کسی سهواً نماز عصر را اول خواند و بعد یادش آمد که نماز ظهر را نخوانده، همه گفتند نماز درست است. ما میگوییم اگر در اول ظهر هم این کار را کرد نماز درست است زیرا نماز را در وقت خوانده اما نسیاناً خوانده و رفع نسیان میگوید نمازت درست است. لذا ظاهر عبارت «و یختص الظهر بأوله مقدار أدائها» اینست که وقتی اول ظهر میشود، وقت نماز عصر نیست؛ لذا فتوا میدهند که اگر کسی اول نماز عصر را بخواند نمازش باطل است. اما روایت میگوید «اذا زالت الشّمس دخل الوقتان» یعنی وقت نماز ظهر و عصر به زوال شمس است. اول ظهر همینطور که وقت نماز ظهر است، وقت نماز عصر نیز هست. الاّ اینکه گفتند اول نماز ظهر و بعد نماز عصر را بخوان، و اما اگر سهواً اول نماز عصر را خواندی، نمازت درست است؛ لذا «یختصّ الظهر بأوله» به معنای اینکه اول ظهر وقت نماز عصر نیست و اگر نماز عصر را بخواند، نماز باطل است، درست نیست. «اذا زالت الشمس» هم وقت نماز ظهر و هم وقت نماز عصر است، اما به ما گفتند «انّ امر هذه قبل هذه».
نتیجه میگیریم که اگر کسی عمداً نماز عصر را اول بخواند و بعد نماز ظهر را بخواند، در هر وقتی که باشد، نمازش باطل است، اما اگر سهواً باشد، نمازش صحیح است و رُفع النسیان میگوید این تقدم عمدی است و اگر کسی سهواً نماز عصر را اول خواند و بعد نماز ظهر را خواند، نمازش صحیح است.
بنابراین عمداً نمیشود اما همۀ فقها من جمله مرحوم سید و دیگران میگویند اگر کسی سهواً نماز عصر را بخواند درحالی که نماز ظهر را نخوانده است، یعنی خیال کرده که نماز ظهر را خوانده است، در اینجا همه میگویند اگر در وسط نماز است، عدول کند و اگر نمازش تمام است، نماز عصر را خوانده و الان نماز ظهر را بخواند. اما اگر نماز عصر را در اول ظهر بخواند، بیوقت نخوانده بلکه داخل وقت خوانده است.
اصل مسئله مسلّم پیش اصحاب است، به این معنا که اگر کسی اول ظهر نماز ظهر را نخواند و نماز عصر را بخواند، نماز عصرش باطل است، سهواً باشد یا نسیاناً باشد، برای اینکه در غیر وقت خوانده است؛ اما اگر وقت مشترک باشد و نسیاناً نماز عصر را اول بخواند و بعد بفهمد که نماز ظهر را نخوانده است، همه میگویند نماز او صحیح است؛ و اگر در وسط نماز است، عدول کند و اگر در آخر نماز فهمید، نمازش صحیح است، برای اینکه تقدم و تأخر شرط ذکری است و نه شرط واقعی.
پس اگر شرط ذُکری باشد، ما وقت مختصّ نداریم. «اذا زالت الشمس دخل الوقتان»، هم وقت ظهر و هم وقت عصر است، الاّ اینکه واجب است که اول نماز ظهر و بعد نماز عصر را بخواند، که اگر کسی مثلاًدو ساعت بعد از ظهر نماز عصر بخواند و بعد بفهمد که نماز ظهر را نخوانده است، همه گفتند نماز صحیح است؛ اما مرحوم سید و دیگران میگویند این درست است اما به شرط اینکه مثلاً نیم ساعت بعد از ظهر باشد، و اما اگر در اول وقت باشد، نمازش باطل است برای اینکه نماز قبل از وقت خوانده است. میگوییم با عبارتتان جور در نمیآید، اما عمده با روایات است که میفرماید: «اذا زالت الشّمس دخل الوقتان الاّ أنّ هذه قبل هذه». بله، حرف من خلاف مشهور است اما مطابق قواعد و روایات است و میگوییم وقتی ظهر شد، وقت نماز ظهر و عصر است، البته همینطور که رکعات را باید مرتب خوانده، نماز ظهر و عصر را نیز باید مرتب خواند. حال اگر کسی نسیاناً در رکعت سوم یا چهارم حمد بخواند یا در رکعت اول و دوم تسبیحات اربعه بخواند، نمازش درست است. برای اینکه این تقدم شرط ذکُری است. اگر هم کسی در اول ظهر به جای نماز ظهر، نماز عصر را بخواند؛ اگر عمداً باشد نماز باطل و اگر سهواًباشد، نماز صحیح است. نماز عصر مقدم شده بر نماز ظهر و طوری نیست برای اینکه شرط ذُکری است و شرط واقعی نیست.
مسئله دوم که جای آن همین جاست الاّ اینکه مرحوم سید در ورقی بعد در این باره صحبت میکنند.
مسئله 2:
إذا زالت الشّمس دخل الظهرین و إذا غربت الشمس خرج الوقتان.
این غروب چه غروبیست؟
همه میدانید که سنّیها میگویند همین مقدار که خورشید پشت بام برود و پیدا نباشد ولو برای دیگران هم پیدا باشد، وقت نماز مغرب و عشاست و میتوان نماز مغرب را خواند و خیلیها برای اینکه مخالفت با شیعه کنند، هم خودشان و هم به زور شیعه را وادار میکنند که غروب افطار کنند. تقید عجیبی دارند برای اینکه معمولاً در مسائلی که بین ما و سنّیها اختلاف هست، آنها خیلی پافشاری دارند که برای کوبیدن ما، با ما مخالفت کنند. از همین جهت هم ائمۀ طاهرین «سلاماللهعلیهم» در دو روایت متعارض، گفتند یکی از مرجّحات، «خُذ بما وفق العامة» است. و اما باید بگوییم یک سیره است و شیعه میگوید مغرب در وقتی است که نه تنها خورشید بلکه سرخی آن هم پیدا نباشد. اول سرخی در مغرب پیدا میشود و کم کم آن سرخی روی سر میآید و آنگاه حُمرۀ مشرقیه میشود و این مغرب است؛ و تقریباً میتوان گفت که الان یک سیره است برای شیعه. آنها میگویند غروب و ما میگوییم مغرب. آنها میگویند رفتن خورشید در پشت کوه و ما میگوییم رفتن خورشید از آسمان. آنها میگویند همین که خورشید را نبینیم ولو سرخی آن را ببینیم کفایت میکند که مغرب است و شیعه میگوید اینطور نیست بلکه باید سرخی که تتمۀ همان خورشید است، رفته باشد و به آن حُمرۀ مشرقیه میگویند. و اما هستند در میان شیعه، افرادی که میگویند «اذا غابت الشمس دخل وقت مغرب والعشاء». چنانچه در میان سنّیها هم دیده میشود و بعضی از آنها هم میگویند حُمرۀ مشرقیه.
حال دو دسته روایت داریم. یک دسته روایات میگوید غروب و یک دسته روایات میگوید مغرب. آن مغرب، غروب را معنا میکند، و علاوه بر این چون روایات غروب موافق عامه است و روایات مغرب مختص به شیعه است، یکی از مرجّحات همین است که آن روایات غروب را رها کنیم و روایات مغرب را بگیریم و بگوییم آخر وقت نماز ظهر و عصر، مغرب است. حتی میرسد به اینجا که اگر کسی نماز ظهر و عصر را نخوانده باشد، و در وقتی که عامه میگویند مغرب است، هر دو ادا میشود برای اینکه در ده دقیقه یا یک ربع به بالا، مغرب میشود و لذا بین غروب و مغرب میتواند هشت رکعت نماز بخواند و هر هشت رکعت نماز، اداست. جمع بین روایات اقتضاء کند و بگوییم روایات مغرب را بگیر و روایات غروب را طرد کند، برای اینکه روایات غروب موافق عامه است و یا اینکه بگو روایاتی که میگوید مغرب، مفسّر غروب است. آن میگوید «اذا غربت الشمس» وقت نماز مغرب است و به آن حمرۀ مشرقیه میگویند. اگر حمل بر تقیه هم کنیم مانعی ندارد و مهمتر از اینها اعراض اصحاب است و معمولاً اصحاب از روایات غروب اعراض کردند و اعراض اصحاب آن روایات را از کار میاندازد و روایات مغرب به حال خود باقی میماند.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد