أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 3:
لا فرق فی وجوب الاجتهاد بین الاعمى والبصیر، غایة الامر أن اجتهاد الاعمى هو الرجوع إلى الغیر فی بیان الامارات أو فی تعیین القبلة.
مسئله واضح است و نمیدانم چرا متعرض شدند. برای اینکه سابقاً فرمودند مُکلَّف، کسی که میخواهد نماز بخواند باید رو به قبله باشد. قبله را یا از راه علم یا از راه امارات به دست بیاورد، وگرنه از راه مظنّه به دست آورد و اگر علم و علمی و مظنّه نشد، به چهار طرف نماز کند.
ما هم گفتیم به یک طرف کفایت میکند.
این مسئله از مکلّف و مصلّی است، کور باشد یا چشم داشته باشد، کر باشد یا گوش شنوا داشته باشد، خانه نشین شده باشد یا در میان مردم باشد؛ همه مصلّی هستند و باید قبله را به دست بیاورند. کسانی که میتوانند با علم و کسانی که نمیتوانند اماره و باز کسانی که نمیتوانند با ظنّ مطلق و اگر نتوانستند به چهار طرف نماز بخواند و بنا به گفتۀ ما به هرطرفی که نماز بخواند درست است و قبله ساقط است. حال در اینجا آوردن اعمی ظاهراً وجهی ندارد.
مسئله اینست که:
لا فرق فی وجوب الاجتهاد بین الاعمى والبصیر، غایة الامر أن اجتهاد الاعمى هو الرجوع إلى الغیر فی بیان الامارات أو فی تعیین القبلة.
شما بفرمایید لافرق فی وجوب الاجتهاد فی القبله بین الاعمی و الاصم و بین العاجز و غیرالعاجز و بین الرجل و المرأة و کسی که صدق مخلّی بر او میکنند.
حال نمیدانیم چه چیز در نظر مبارک ایشان بوده که فقط اعمی را در کار آوردند. درصورتی که آدم خانه نشین هم باید به غیر رجوع کند. آدم جاهل یا عالم یا خانه نشین یا غیرخانه نشین و زن یا مرد باید در باب نماز، اجتهاد داشته باشد.
مثلاً آدم مریض در خانه و از کار افتاده که میخواهد نماز بخواند، قبله را نمیداند، بنابراین اجتهاد میکند و میپرسد. اگر نمیتواند ایستاده بخواند، نشسته یا خوابیده میخواند و از او به اندازۀ قدرتش نماز میخواهند. لذا برای این مسئلۀ 3 هیچ وجهی نمیتوان درست کرد برای اینکه ذکر اعمی باید خصوصیتی داشته باشد و این خصوصیت را ندارد،
پس باید بگوییم لافرق فی وجوب الاجتهاد بین همۀ مصلّین به هر حالتی که باشند.
دربارۀ حکم مسئلۀ 4 (لا يعتبر إخبار صاحب المنزل إذا لم يفد الظن، ولا يكتفى بالظن الحاصل من قوله إذا أمكن تحصيل الأقوى) دیروز صحبت کردیم و آن اینست که آیا صاحب منزل میتواند قبله را نشان دهد یا نه؟
ما گفتیم بله، برای اینکه صاحب منزل ید بر منزل دارد و قاعدۀ ید مسلّم در همه چیز حجت است. صاحب منزل برای شما غذا میآورد و قاعدۀ ید میگوید حلال است. قاعدۀ ید یک اماره و مقدم بر همۀ اصول است. یا صاحب جواهر حوله را میآورد و میگوید پاک است، پس معلوم است که پاک است. همچنین به شما میگوید قبله از این طرف است و از این طرف نماز بخوان. لذا مسئلۀ 5 را ایشان آوردند و در آن اشکال کردند و گفتند اگر بتواند علم به دست آورد، مقدم است و اماره اگر بتواند به دست بیاورد، مقدم است و بعد به مظنّه که میرسند، میفرمایند اگر علم و علمی نشد، مطلق مظنّه و من جمله صاحب منزل. ما به مرحوم سید عرض میکنیم صاحب منزل، مقدم بر خیلی چیزهاست و حتی اگر کسی بگوید قاعدۀ ید مقدم بر امارۀ خودش است. مثلاًخودش تخیل میکند که قبله کج است و صاحب منزل میگوید قبله راست است؛ بنابراین قول صاحب منزل مقدم بر گفتۀ خودش است. مثل قاعدۀ ید است، که اگر این قاعدۀ ید نبود، خرید از مغازهها مشکل بود، هم از نظر حلیت و حرمت و هم از نظر پاکی و نجاست. «کلّ شیء طاهر» و «کلّ شیء لک حلال» هم نمیخواهد بلکه قاعدۀ ید یک امارۀ عقلائی است و شارع مقدس این امارۀ عقلائی را حجت کرده است و لذا مثلاً در آبی که میآورد وضو بگیرد، میگوید پاک است و اشکال ندارد و معلوم است که قول صاحب منزل از اول نماز تا آخر نماز در همۀ مقدمات، مقدم است. به راستی با این قاعدۀ ید، این بازار و حلیت و حرمت و طهارت و نجاست در میان مردم حل شده و شارع مقدس هم میگوید باید وسواسیگری نکنید و قول صاحب ید مقدم بر تخیلها و توهمها و مظنّۀ توست و حتی در مقابل گفتۀ او قطع تو هم حجت نیست.
مسئله 5:
إذا كان اجتهاده مخالفا لقبلة بلد المسلمین فی محاریبهم ومذابحهم وقبورهم فالأحوط تكرار الصلاة إلا إذا علم بكونها مبنیة على الغلط.
مرحوم سید نتوانستند فتوا دهند و احتیاط واجب کردند که به چهار طرف نماز بخوان. مثلاً بگوید قبلۀ مسجد امام بیست درجه یا سی درجه به طرف راست یا چپ است؛ آیا این مسجد مقدم است یا اجتهاد این شخص!
مرحوم سید میفرمایند از یک طرف اماره دارد و از یک طرف هم علم هیئت دارد و نمیتوانم بگویم کدام مقدّم است؛ بنابراین از چهار طرف نماز بخوان؛ و این مبتلابه نیز هست، هم در ذبیحه و کشتارگاهها، و اگر به دست دشمن بیفتد، بهانۀ خوبی میشود برای ایجاد بحران؛ لذا اگر بخواهیم به فالأحوط ایشان عمل کنیم، ایجاد بحران میکند. عقلاء میگویند این علم تو حجت نیست و مسجد در بلد حجت است و کشتارگاه حجت است و به کشتارگاه عمل کن و مظنّۀ تو تخیل و اجتهاد تو توهم است و در بلد مسلمین، قبرستان و مسجد و کشتارگاه و مابقی جاها از حجتهای عقلاست در هر چیزی و من جمله در قبله. لذا «أحوط» مرحوم سید که فرمودند به چهار طرف نماز بخوان، پس در کشتارگاه یا مغازه قصابی هم بگوید گوشت نخور و احتیاط کن. یا به رستورانها بگوید احتیاط کنید. در اینجا اختلال نظام لازم میآید و بعضیها میخواهند بحران درست کنند و چیزی به عنوان قبله نما به دست میگیرند و مثلاًمیگویند کشتارگاه رو به قبله نیست و یا میگویند قبلۀ مسجد جامع بیست درجه به طرف راست است و بالاخره میگویند همۀ این مردهها در قبرستان رو به قبله نیستند و خوب میشود که دشمن بحرانی با این توهمها و تخیلها درست کند و باید بگوییم اصلاً اجتهاد در مقابل اینگونه چیزها حرام است. به عنوان مثال شخصی وارد دهات میشود وباید در مسجد نماز بخواند و بگوید در این مسجد نمیشود نماز خواند برای اینکه ده درجه تمایل دارد و مردم را از مسجد منصرف کند.
مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» خیلی در فقه درایت دارند و از کسانی که خیلی درایت فقهی دارد، و به قول طلبهها شمّ الفقاهتش خیلی خوب است، اما گاهی فتاوایی در همین عروه هست که انسان را مبهوت میکند. مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» که این جمله را میگویند، این جمله بحرانساز است و اصلاً نباید گفته شود و کسانی که قبله نما درست میکنند و با علم هیئتشان مسجد را به هم میریزند، کارشان کار حرامی است و مردم مسجد دارند، مردم قبرستان دارند، مردم کشتارگاه دارندو ما هم باید از آنها متابعت کنیم و همینطور که گفتند قبرها در قبرستانها از اماره است، اینجا هم باید بگوییم این اجتهاد تو از امارات نیست، و اینکه مثلاً مرحوم سید فتوا میدهند کسی که متحیر است باید به چهار طرف نماز بخواند، ما نمیتوانیم این حکم را در میان مردم پیاده کنیم. شخصی در بیابان است و آفتاب در حال غروب است و مجبور است در بیابان نماز بخواند و نمیداند قبله از کدام طرف است و باید به چهار طرف نماز بخواند. معلوم است که این فتوا درست نیست.
میگفت کسی مرجع تقلیدش ترتیب در نماز قضا را واجب میدانست. این مسئله خیلی مشکل میشود و بعضی اوقات برای یک هفته نماز باید دو سه ماه نماز بخواند. در رواق حرم مطهر امیرالمؤمنین نماز قضا میخواند و خسته شده بود. مرجع تقلیدش زیارت کرد و برگشت. این شخص جلو رفت و سلام کرد و دست آقا را بوسید و گفت این فتوایی که شما دادید، به حق امیرالمؤمنین خلاف واقع است.
اگر قبله میخواهی با علم، البته علم متعارف. اگر علم نداری با امارات. به قول مرحوم سید که دیروز میفرمودند این امارات زیاد است. اگر اماره نداری مظنّۀ خودت. در این موارد مطلقا مظنّه حجت است و اگر مظنّه نداری قبله ساقط است و به یک طرف نماز بخوان. لذا این فرمایش مرحوم سید که فرمودند: «إذا كان اجتهاده مخالفا لقبلة بلد المسلمین فی محاریبهم ومذابحهم وقبورهم فالأحوط تكرار الصلاة إلا إذا علم بكونها مبنیة على الغلط»، باید بگویند اینطور نیست.
مرحوم شهید در ذکری و صاحب مدارک و صاحب جواهر ادعای اجماع کردند که اگر اینگونه شد، امارۀ مردم مقدم بر اجتهاد این است و باید طبق قبلهای که مردم به آن عمل میکنند، عمل شود.
مسئله 6:
إذا حصر القبلة فی جهتین بأن علم أنها لا تخرج عن إحداهما وجب علیه تكرار الصلاة، إلا إذا كانت إحداهما مظنونة والاخرى موهومة فیكتفی بالأولى وإذا حصر فیهما ، ظنا فكذلك یكرر فیهما لكن الأحوط إجراء حكم المتحیر فیه بتكرارها إلى أربع جهات.
مرحوم سید میفرمایند اگر نمیداند اینطرف است یا آنطرف و نمیتواند اثبات کند، به چهار طرف نماز بخواند. ما میگوییم دو طرفی را که میدانیم نیست و آن دو طرف دیگر را نمیدانیم به طرف راست است یا به طرف چپ است. پس در اینجا بگو به دو طرف نماز بخوان، که ما هم میگوییم قبله ساقط است و به هر طرفی که نماز بخواند درست است.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد