أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 17:
إذا صلّی من دون الفحص عن القبلة إلی جهة-غفلة أو مسامحة-یجب إعادتها إلّاإذا تبیّن کونها القبلة مع حصول قصد القربة منه.
ایستاد و نماز خواند اما غفلت از این داشت که قبله از کدام طرف است. این زیاد اتفاق میافتد. مثل اینکه ما قبلۀ خانهمان را میدانیم اما الان غفلت داریم و آن علم درونی ما کار میکند و رو به قبله نماز میخوانیم بدون اینکه توجه داشته باشیم که رو به قبله است. یا آدم تسامح کاری است و در بیابان است و میایستد و نمازش را میخواند و اصلاً توجه به این ندارد که قبله از کدام طرف است. علی کل حال نماز رو به قبله خوانده است. میگویند نمازش صحیح است، اگر با قصد قربت بخواند. ظاهراً این قید هم قید توضیحی است. آنکه نماز میخواند، معلوم است که قربة الی الله نماز میخواند. تا اینجا مسئله خیلی اهمیت ندارد.
عمده چیزی که اهمیت دارد، اینست که دربارۀ قبله نسیان کرده است و رو به غیرقبله نماز خوانده است و یا اصلاً جاهل بوده است، جهل قصوری یا جهل تقصیری و نماز رو به غیرقبله خوانده است. آیا نمازش درست است یا نه؟!
مرحوم سید اصلاً این مسئله را متعرض نمیشوند و عمده مسئلۀ آخر در قبله اینست که اگر کسی جهلاً نمیدانست باید رو به قبله نماز بخواند و از یک طرف نماز خواند و یا ناسی در قبله میدانست باید رو به قبله نماز بخواند اما نسیان کرد و رو به غیرقبله نماز خواند. آیا نمازش درست است یانه؟!
در اینجا معلوم است که باید بگوییم نماز درست است برای اینکه قاعدۀ رفع میفرماید «رُفع النسیان الاّ ما أخرجه الدلیل». راجع به جاهل نیز ما میگوییم «ایُّ رجل رکب امراً بجهالة فلا شیء علیه».اما اگر یادتان باشد، مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» در جهل موضوعی نمیتوانند فتوا دهند. گاهی میفرمایند جاهل مقصر، معذور است. گاهی میفرمایند جاهل مقصر معذور نیست. گاهی هم میفرمایند جاهل مقصر صحت اعمالش فیه اشکالٌ. نتوانستند جازم شوند به اینکه وضع جاهل مقصر چگونه است. راجع به جاهل قاصر، مرحوم سید در همه جا الاّ ما أخرجه الدلیل، میفرمایند جاهل قاصر، معذور است. اما در جاهل مقصر نتوانستند دست پیدا کنند و ما همه جا در جاهل مقصر، جاهل را مقصر میدانیم. کتکش را میخورد برای اینکه باید تعلم کند در احکام دین اما نکرده و کتک میخورد و اما اعمال او صحیح است به قاعدۀ «کل امرء رکب امراً بجهالة فلاشیء علیه». ما هم جاهل مقصر را در همه جا الاّ ما أخرجه الدلیل، معذور میدانیم، و اگر بتوانیم این حرف را جا بیندازیم خیلی برای مردم عوام کار کردیم و قدری بالاتر برای طلبههایی که در رساله کار نکردند و مسئله بلد نیستند. یا العیاذبالله اشتباه گفتن مسئله جاهل مقصر است و کسی که مسئله را یاد او داده جاهل قاصر است. و ما میگوییم جاهل قاصر، معذور است. به عنوان مثال خبر واحد گفت قبله از این طرف است یا اینکه مردم به یک طرف نماز خواندند و بعد فهمید اشتباه بوده، آنگاه «ایُّ رجل رکب امراً بجهالة فلا شیء علیه». لذا قابل تصور است و این را هم بگویم که بیش از نود درصد مردم مسئله بلد نیستند. اگر جسارت نکنم، پنجاه درصد طلبهها هم مسئله بلد نیستند، برای اینکه کار نکردند. وقتی روی توضیح المسائل کار نکرده باشند، مسئله را بلد نیستند و مسئله گفتند و مردم را در چاه انداختند. اما آنها که در چاه افتادند خفه نمیشوند برای اینکه جاهل قاصرند و اما این طلبه جاهل مقصر است و گناه دارد. اما حرف در اینست که اعمالش صحیح هست یا نه؟ مشهور میگویند «جاهل مقصر کالعامد». اما بعضی از بزرگان میگویند جاهل، معذور است در احکام وضعیه و اما در احکام تکلیفیه معذور نیست برای اینکه در روز قیامت به او میگویند چرا اشتباه رفتی و اگر گفت نمیدانستم، به او میگویند چرا یاد نگرفتی و کتک میخورد. اما اعمالش صحیح است و الاّ باید بگوییم نود درصد مردم هفتاد سال نماز خواندند و نمازشان باطل است.
و اما این عرض من کارها را آسان میکند به این معنا که تصحیح میکنیم اعمال عوام مردم که سر و کاری با منبر و محراب و سر و کاری با روحانیت و سر و کاری با مسائل ندارند، نمازی میخوانند و روزهای میگیرند، اما نمازشان اشکال دارد برای اینکه بسیاری از این مسائل را نمیدانند و احدی نگفته که نمازهایشان قضا دارد. یا مثلا کسی مرده و نماز و روزۀ یقینی دارد. شما میگویید نماز و روزۀ پدر را پسر بزرگ به جا بیاورد و یا اگر پول دارد نماز و روزۀ او را بدهید. و اما اگر نماز خوانده باشد، میگویند نمازهایشان را خوانده و شما میدانید که کسی که سر و کار با مسجد و محراب نداشته باشد نمازهایش واقعاً صحیح نیست، اما اگر حرف من باشد، نمازهایش صحیح است. بنابراین همه باید این حرف مرا قبول کنیم و الاّ در دردسر عجیبی میافتیم.
ما قاعدۀ ید داریم و قاعدۀ ید میگوید جنسهای این مغازهدار از خودش است و پاک هم هست و خرید و فروش آنها هم اشکال ندارد و تو میتوانی با قاعدۀ ید بگویی این مالک است و من میتوانم از او جنسی بخرم. اما اگر فکرش را بکنیم، رباخور و ربادهنده آیا مال خودش است. باید این فکرها را نکرد.
یا قاعدۀ طهارت که به قول آقا سید محمد درچهای در درس میگفتند شارع مقدس روزی یک تن نجاست به خورد مردم میدهد با «کلّ شیء طاهر حتی تعلم».
یا مثلاً برف آمد و مردم رفت و شد را شروع کردند، آیا این کوچهها پاک است. علی کل حالٍ دو سه روز بعد تمام جاها گل و شُل شده و یقین داریم که همه جا نجس است.
خدا رحمت کند یکی از علمای بزرگ از شاگردان مرحوم آخوند به مرحوم آخوند گفته بود این حبّ آبی که در منزل شما هست و چندین سال عربها از اینجا آب میخورند، آیا شما هنوز یقین پیدا نکردید که این حبّ آب نجس است. مرحوم آخوند فرمودند فکر این را نکن و «کل شیء طاهر حتی تعلم». این قواعد تفحص هم نمیخواهد اما اگر فکرش را بکنیم، فکر ما کم کم ما را به وسواسیگری می اندازد و کار را برای همه مشکل میکند. قاعدۀ ید دلالت میکند که همه جا پاک است و قاعدۀ ید دلالت میکند که همه مالکند و قاعدۀ ید دلالت میکند که میتوانید از این مغازه جنس بخرید. اما اگر فکر سرانگشتی کنیم، میبینیم کار مشکل میشود، لذا با «کل شیء طاهر حتی تعلم» و «کل شیء حلال حتی تعلم» و با قاعدۀ ید، باید جلو رویم و بگوییم همه درست است. جاهل مقصرش هم مثل قاعدۀ ید است. اگر جاهل مقصر را معذور بدانید، همه چیز را میتوان درست کرد. بنابراین میگوییم این آقا نمازهایش را خوانده است. لذا اگر بگوییم جاهل مقصر، معذور نیست، آنگاه در دردسر عجیبی میافتیم و مثل اینست که بگوییم قاعدۀ ید حجت نیست. من خودم مقید بودم و میدیدم که مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی «رضواناللهتعالیعلیه» آن وقتها که در قم برف میآمد وضع بدی بود. من میدیدم که گلها به پشت عبای ایشان است و ایشان با همین عبا نماز میخواندند. یا مقید بودم استاد بزرگوار ما حضرت امام را ببینم و میدیدم که احتیاطی روی این چیزها نمیکردند. بنابراین عقاب دارد و به او میگویند حتی تعلَّم، اما نمازش درست است برای اینکه نماز باطل را با جهل مقصر خوانده و جاهل مقصر معذور است. راجع به روزه و خمس و سایر عبادات نیز همین است و حتی راجع به نکاح و طلاق همین است. الان رسیده به اینجا که از چهار ازدواج یک طلاق هست و برای طلاق باید دو شاهد عادل باشد و یک نفر هم فهمیده که از جملۀ اسمیه انشا اراده میکند.
مرحوم میرزای شیرازی در اینگونه مسائل میگفتند فکرش را نکنید اما قاعدۀ ید را حجت بدانید یا قاعدۀ طهارت را جاری کنید. برای اینکه اگر فکرش را بکنید، گیر میافتید. فکرش را نکن اما بگو جاهل مقصر، معذور است، در احکام وضعیه.
فرق بین عالم و جاهل مقصر اینست که عالم مقام بالا دارد به خاطر نماز صحیحی که خوانده است. دو رکعت نماز او را بهشتی کرده است. بگویید جاهل مقصر جهنم میرود اما نه برای اینکه نماز نخوانده زیرا میدانیم نماز خوانده اما در احکامش مراعات نکرده است. وقتی مراعات نکرده میگوییم «ایُّ رجل رکب امراً بجهالة فلا شیء علیه». برای اینکه جاهل کتک دارد اما قاعدۀ جهل مقصر میگوید نماز خوانده و تارک الصلاة نیست و اما ما بگوییم جاهل مقصر تارک الصلاة است و روزههایش باطل است، مثل اینست که بگوییم قاعدۀ ید یا قاعدۀ طهارت حجت نیست و بگوییم این قواعدی که شارع مقدس دارد، و امام صادق «سلاماللهعلیه» میفرمایند: «اِنَّ اللّه َ یحِبُّ اَنْ یؤخَذَ بِرُخَصِهِ كَما یحِبُّ اَنْ یؤخَذَ بِعَزائِمِهِ». همینطور که دوست دارد مردم گناه نکنند، دوست دارد به آنهایی که ترخیص کرده، عمل کنند؛ یعنی به قاعدۀ ید یا قاعدۀ طهارت و به قاعدۀ «ایُّ رجل رکب امراً بجهالة فلا شیء علیه» عمل کنند، همچنین همینطور که خدا دوست دارد ما گناه نکنیم، دوست دارد به قواعد ثانویه عمل کنیم برای اینکه «الاسلام سهله».
حتی رسید به آنجا که دیدند اگر بگویند متنّجس منجس است، وقتی برف و باران بیاید و مردم رفت و شد کنند، همۀ کوچهها نجس میشود و مردم در حرج میافتند و قاعدۀ حرج به ما میگوید رفع تکلیف کن. لذا میگویند متنّجس، مُنّجس نیست. به جای این بگویید قاعدۀ ید و قاعدۀ اصالة الصحة فی فعل الغیر داریم و قاعد جاهل مقصر معذور است، داریم.
میگفت مرحوم حاج شیخ «رضواناللهتعالیعلیه» خیلی بالا بوده مخصوصا از نظر عرف، و در حمام عمومی عمامۀ ایشان روی زمین افتاد و ایشان برداشتند و روی سر گذاشتند. یکی گفت آقا این صحن حمام است، فرمودند «کل شیء طاهر حتی تعلم».
علی کل حال این فتوای من است و باید به این فتوا عمل کنیم و الاّ حرج لازم میآید؛ لذا مرحوم سید با ذهن جوّالشان میدیدند اگر جاهل مقصر را معذور ندانند کار مشکلی میشود و از آن طرف هم گفتند جاهل مقصر کالعامد است و اعمالش باطل است، لذا مرحوم سید در این ماندند و گاهی میگویند جاهل مقصر معذور است و گاهی میگویند جاهل مقصر معذور نیست و گاهی میگویند جاهل مقصر فی اعماله نظرٌ.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد