أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
الثانی: من شروط المکان کونه قارا، فلا یجوز الصلاة علی الدابة أو الأرجوحة أو فی السفینة و نحوها مما یفوت معه استقرار المصلّی نعم، مع الاضطرار- و لو لضیق الوقت عن الخروج من السفینة مثلا- لا مانع، و یجب علیه حینئذ مراعاة الاستقبال و الاستقرار بقدر الإمکان، فیدور حیثما دارت الدابة أو السفینة.
مرحوم سیّد در اینجا ده شرط برای مکان مصلّی ذکر فرمودند. شرط مهمی که مفصل دربارۀ آن صحبت کردند، اینست که مکان مصلی باید مباح باشد و غصبی نباشد. در این باره هم تبعا از مرحوم سیّد، مفصل صحبت کردیم.
در شرط دوم میفرماید مکان مصلی باید ثابت باشد و قرار داشته باشد. بنابراین نماز خواندن روی حیوان مثل الاغ و اسب و غیره، یا روی دوچرخه یا در اتومبیل و کشتی و امثال اینها جایز نیست، مگر اینکه چارهای نداشته باشد و با اضطرار، رفع ما اضطروا الیه، بگوید اگر در اتومبیل هستی و نمیشود آن را نگاه داری، همینطور که روی صندلی نشستی اذکار نماز را از اول تا آخر بخوان. اگر میتوانی سجده کنی روی صندلی یا روی مهری که در جیب داری و اگر نمیتوانی با ایما و اشاره نماز را بخوان و نماز صحیح است. سابقاً هم دو سه مرتبه تکرار این مسئله را کردند که بعضی اوقات میگفتند با ایما و اشاره و بعضی اوقات میفرمودند اگر میتوانی با رکوع و سجده.
حال شرط دوم اینست که مکان مصلّی باید ثابت باشد، اما اگر بخواهد در اتومبیل نماز بخواند، چون ثابت نیست، نماز باطل است. یا اگر بخواهد در کشتی یا هواپیما نماز بخواند، اگر مضطر باشد، نماز بخواند و اگر مضطر نباشد، باید صبر کند از هواپیما یا ماشین بیرون بیاید و نماز بخواند.
چیزی که باید به آن توجه داشته باشیم، اینست که این شرط دوم، شرط مکان نمازگزار نیست، بلکه شرط مصلّی است. لذا هواپیما رو به قبله میرود و حرکت هم ندارد. این هم میتواند وضو بگیرد و درست نماز بخواند. اگر شرایط نمازگزار را به جا بیاورد، هواپیما یا کشتی رو به قبله برود، نماز بخواند، نماز او صحیح است؛ درحالی که مکان صد فرسخ رفته است و قار بالذات نبوده و این آقا هم با این هواپیما رفته و قار بالعرض بوده، نماز او صحیح است.
مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» در شرط چهارم یک جمله دارند که دلالت میکند بر عرض من. میفرمایند که: «فقار المکان لیس بشیء بل مناط قرار المصلّی.».
به مرحوم سیّد میگوییم اگر مناط، قرار مصلی است، این هم قرار داشته است و هواپیما رفته است. و اما در ده دقیقهای که نماز خوانده، بدنش قرار داشته و مثل این است که روی زمین نماز خوانده است. رکوع و سجده و غیره را هم به جا آورده و فقط مکان نمازگزار یعنی هواپیما در حرکت بوده است. اگر چنین باشد، این شرط دوم مربوط به مکان مصلی نیست، بلکه مربوط به آنجاست که کسی روی چیزی که قرار ندارد، نماز بخواند، درحالی که ایستاده است، ماشین بالا و پایین میرود و این هم به واسطۀ مکان بالا و پایین میرود و بدن قرار دارد. و اگر بگوییم قرار در مکان مصلی شرط است، پس باید باشد. بنابراین شرط دوم، شرط مکان مصلی نیست، بلکه صفت به حال متعلق موصوف است. یعنی بدن باید قرار داشته باشد، و اما مکان خواه قرار داشته باشد یا قرار نداشته باشد. درحقیقت مرحوم سیّد باید بفرماید مکان نمازگزار باید مباح باشد و اما تمام ده شرط آن مربوط به مکان مصلی نیست. و نباید مرحوم سیّد فرموده باشند: الثانی: من شروط المکان کونه قارا، بلکه باید فرموده باشند: الثانی من شروط المصلّی أن یکون قارا. و اما مکان مصلی خواه قار باشد یا قار نباشد. به این میگویند صفت به حال متعلق موصوف.
بحث امروز و فردا ان شاء الله راجع به همین ده فرع است که هیچکدام از اینها از شرایط مکان مصلّی نیست. مرحوم سیّد فرمودند و محشین بر عروه امضا کردند و در رسالهها هم آمده که مکان نمازگزار ده شرط دارد. اول اینکه باید مباح باشد و این صفت به حال خود موصوف است. الثانی: باید مکان مصلی قرار داشته باشد. در اینجا میگوییم اینطور نیست، بلکه بدن مصلّی باید قرار داشته باشد. بنابراین یک دفعه صد فرسخ حرکت میکند و بدن آرام است. یک دفعه هم اصلا حرکت نمیکند اما بدن قرار ندارد، مثل اینکه روی زمینی نماز بخواند که بالا و پایین میرود. بنابراین مکان خواه قرار داشته باشد یا قرار نداشته باشد، مثل اینکه در کشتی یا هواپیماست و صد فرسخ میرود و این بدون اینکه بدنش حرکت کند، نماز میخواند و رکوع و سجده میکند و نمازش درست است درحالی که مکان قار نبوده است.
الثالث: أن لا یکون معرضا لعدم إمکان الإتمام و التزلزل فی البقاء إلی آخر الصلاة کالصلاة فی الزحام المعرض لإبطال صلاته و کذا فی معرض الریح أو المطر الشدید أو نحوها- فمع عدم الاطمئنان بإمکان الإتمام لا یجوز الشروع فیها علی الأحوط. نعم، لا یضر مجرد احتمال عروض المبطل.
در جمعیتی است که جمعیت او را به این طرف و آن طرف هُل میدهند. این در این جمعیت نمیتواند نماز بخواند. شرطش اینست که مکانی باشد که این مکان در معرض تزلزل نباشد، و اما اگر در معرض تزلزل شد، مثلاً باران شدیدی گرفته و باد شدیدی میوزد و این در معرض اینست که نتواند نماز را تمام کند.
در این شرط نیز اولاً اگر بتواند تمام کند، چرا باطل باشد! در وسط باران تند یا در وسط باد خیلی تند، یا در وسط برفها ایستاده و نماز میخواند. در معرض این هم هست که مثلاً باران یا برف نگذارد یا باد او را تکان دهد، و اما میایستد و نماز میخواند و نماز را تمام میکند. درحالی که در معرض این بوده که بیفتد یا در معرض این بوده که جمعیت او را ببرند، اما استقامت میکند و نماز را از اول تا آخر بدون اینکه تکان بخورد و بدون اینکه قرارش از بین برود، نماز میخواند و نماز تمام میشود. اگر او را هُل دهند و بیفتد و اگر باران و برف در وسط نماز او را منصرف کند، بگویید نماز باطل است و اما اگر بتواند تا آخر ببرد، چرا نماز باطل باشد؟!
بعضیها گفتند جزم در نیت ندارند. و در نماز جزم به نیت شرط است. اگر یادتان باشد، دربارۀ نیت صحبت کردیم و از کسانی که میگفت جزم در نیت لازم نیست، مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» بود که میفرمود جزم در نیت لازم نیست و اگر احتمال بدهد که در وسط، نمازش باطل میشود، اگر باطل نشد، هیچ و اگر باطل شد، دوباره نماز میخواند و اما دلیلی بر جزم در نیت نداریم.
اگر یادتان باشد، سابقاً همین را میگفتیم و محشین بر عروه و من جمله خود مرحوم سیّد میفرمودند جزم در نیت لازم نیست. در اینجا بعضی طرفداری از مرحوم سید کردند و گفتند اگر در معرض بُطلان باشد، جزم در نیت ندارد و نمازش باطل است. میگوییم جزم در نیت لازم نیست و نماز را تمام کند و اگر توانست در معرض باد و باران نماز را تمام کند، نماز درست است و الاّ نه.
و اما عمده، همان اشکال قبلی است که در اینجا میآید و اینست که این شرط مکان نمازگزار نیست بلکه شرط خود مصلی است. یعنی خود مصلی اگر در معرض چیزی مثل باد تند یا برف و باران تند یا رفت و آمد تند، واقع شود و نماز بخواند، نمازش درست است و اگر او را انداختند، نمازش باطل است؛ و اما ربطی به مکان نمازگزار ندارد. لذا شرط مکان نمازگزار نیست بلکه شرط مصلی است و هیچ ربطی به مکان مصلی ندارد.
شرط سوم اینست: أن لا یکون معرضا لعدم إمکان الإتمام و التزلزل فی البقاء إلی آخر الصلاة کالصلاة فی الزحام المعرض لإبطال صلاته و کذا فی معرض الریح أو المطر الشدید أو نحوها- فمع عدم الاطمئنان بإمکان الإتمام لا یجوز الشروع فیها علی الأحوط. نعم، لا یضر مجرد احتمال عروض المبطل.
همۀ اینها مربوط به نماز و مصلی است و مکان نمازگزار این شرط را ندارد. لذا صفت به حال متعلق موصوف است و نباید بگوییم که سوم چیز از شرایط مکان مصلی اینست، بلکه مصلی باید در معرض خطر نباشد و اما مکان هیچ ربطی به معرضیت این آقا ندارد. لذا اگر بگوییم شرط مکان نماز است، اینطور نیست بلکه شرط مصلی است؛ برای اینکه جزم در نیت ندارد. جوابش هم اینست که جزم در نیت لازم نیست، بنابراین طوری نیست.
الرابع: أن لا یکون مما یحرم البقاء فیه کما بین الصفین من القتال، أو تحت السقف، أو الحائط المنهدم، أو فی المسبعة أو نحو ذلک- مما هو محلّ للخطر علی النفس.
مثلاً در پیش دیوار شکسته یا زیر سقف در شرُف خرابی میایستد و نماز میخواند. مکان نمازگزار باید سقف شکسته و دیوار شکسته و بالاخره مورد خطر نباشد.
مثلاً در جبهه است و تیر مثل باران میبارد و این در وسط جبهه نماز بخواند.
اولاً چرا نمازش باطل است! بفرمایید ایستادن زیر سقفی که میخواهد خراب شود یا پیش دیواری که میخواهد خراب شود، حرام است پس نماز خواندن در آنجا هم حرام است. این ربطی به نماز ندارد بلکه کارش کار حرامی است و مثل نگاه کردن به نامحرم است. به او میگویند صلّ و میگویند پهلوی دیوار شکسته نباش. هیچکدام ربطی به هم ندارد. اگر کسی بگوید ایستادن پیش دیوار شکسته و نماز خواندن حرام است. اما نهی در نماز و نهی در عبادت نیست و حتی اجتماع امر و نهی هم نیست و دو شیء مقارن است و هیچکدام ربطی به هم ندارد. لذا این فسادی که مرحوم سیّد میگویند با مبنای خودشان که قائلند که اگر دو مقارن، یکی واجب و یکی حرام در نماز واقع شد، نماز درست است، روی مبنای خودشان باید بگویند اینجا هم نماز درست است.
ثانیاً این شرط مکان نمازگزار نیست. یشترط مکان نمازگزار جایی باشد که در معرض خرابی نباشد، نیست بلکه شرط مکان نیست بلکه شرط مصلی است و مصلی باید در آنجا که در معرض خطر است، نایستد و نماز بخواند. لذا باز صفت متعلق به صفت است و متعلق به موصوف نیست وبه عبارت دیگر این شرط چهارم هم شرط مکان نمازگزار نیست.
ایشان ده شرط فرمودند و چهار مورد آن را گفتیم و شش مورد دیگر را ان شاء الله فردا میگوییم. اما شما باید مطالعه کنید و از طرفداری مرحوم سیّد و طرفداری محشین بر عروه درست کنید که مکان نمازگزار ده شرط دارد. ما میگوییم مکان نمازگزار یک شرط دارد و آن اباحه است و اما مابقی مربوط به مکان نمازگزار نیست.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد