أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث دربارۀ مکان نمازگزار بود و فرمودند این مکان نمازگزار ده شرط دارد که ما چهار شرط از آنها را مباحثه کردیم؛ و حرف ما اینست که این ده چیزی که از شرط مکان نمازگزار است، شرط مصلی یعنی نمازگزار است و نه شرط مکان. فقط اولی آنها شرط مکان است که مفصل دربارۀ آن صحبت کردیم و گفتیم مکان نمازگزار باید غصبی نباشد، و اگر مکان یا فضا غصبی شد، نماز باطل است؛ و اما غیر از این، مابقی ربطی به مکان نمازگزار ندارد، بلکه فروعاتی است که مربوط به مصلّی است. اما مرحوم سیّد جزماً میفرماید: یشترط فی مکان المصلّی امورٌ، و ده چیز را میشمارد.
میفرمایند:
الخامس: أن لا یکون ممّا یحرم الوقوف و القیام و القعود علیه، کما إذا کتب علیه القرآن، وکذا علی قبر المعصوم علیه السلام، أو غیره ممّن یکون الوقوف علیه هتکاً لحرمته.
مثلاً روی جانمازی قرآن نوشتند و اگر این بخواهد روی این جانماز بایستد و نماز بخواند، نمازش باطل است، برای اینکه هتک حرمت کرده است به قرآن شریف. یا اینکه مثلاً روی جانمازش اسماء اهل بیت «سلاماللهعلیهم» نوشته شده و این روی جانماز میایستد و نماز میخواند، این هتک حرمت است و هتک حرمت نماز را باطل میکند.
اولاً این شرط مکان نیست بلکه شرط مصلّی است. یعنی نمازگزار باید در نمازش هتک حرمت نکند، راجع به قرآن و راجع به اهل بیت «سلاماللهعلیهم»؛ و اگر در نماز هتک حرمت کرد، نمازش باطل است. اما اینکه باید روی مکان نمازگزار قرآن نوشته نشده باشد، ربطی به بطلان نماز و عدم بطلان نماز ندارد بلکه مرحوم سیّد باید بفرمایند که باید در میان نماز هتک حرمت نکند. اگر جسارتی به قرآن و اهل بیت شد، نماز باطل است؛ لذا این شرط مربوط به نمازگزار است و نه مربوط به مکان نمازگزار. و یا غیر از جانماز، اگر در وسط نماز جسارتی به قرآن و اهل بیت کرد، اگر درحد کفر نباشد، بگویید نماز باطل است. مرحوم سیّد در آخر میفرمایند: «ممّن یکون الوقوف علیه هتکاً لحرمته»؛ آنچه نماز را باطل میکند، هتک حرمت است. حال این هتک حرمت در مکان باشد یا در فضا باشد یا با زبان یا فعل باشد. لذا اولاً این مربوط به مکان نمازگزار نیست، ثانیاً اینکه آیا هتک حرمت موجب بطلان نماز است یا نه؟!
نهی در عبادت نیست، بلکه نهی در هتک حرمت است. وقتی نهی در هتک حرمت شد، از باب نهی در عبادت و اجتماع امر و نهی نیست بلکه از باب اینست که دو شیء مقارن، یکی حرام و یکی حرام پیش هم واقع شده است. مثل اینکه در نماز با شهوت به اجنبی نگاه کند، نماز باطل نیست بلکه نماز صحیح است اما در نماز یک گناهی هم کرده است. لذا اگر این حرف دوم را نزنیم و بگوییم این هتک حرمت مبعّد است و نمیتواند مقرب باشد، بگویید نماز باطل است. برای اینکه در نماز جسارتی به قرآن و اهل بیت «سلاماللهعلیهم» شده است؛ و اما اینکه شرط مکان نمازگزار این باشد که هتک به قرآن و اهل بیت نکند، ربطی به هم ندارند. لذا باید بگوییم شرط پنجم نماز را باطل نمیکند بلکه گناهی است که انجام داده ولی وجهی برای بطلان نماز نداریم. آنچه حرام است، هتک حرمت است و این مربوط به مصلّی است و نه مربوط به مکان نمازگزار. حال اگر مکان نباشد و این به قبر معصوم پشت کند و یا اینکه با زبان جملهای بگوید که هتک حرمت باشد، بگویید نماز باطل است اما شرط نیست که مکان نمازگزار اینطور نباشد و مکان خصوصیت ندارد. علی کل حال مرحوم سیّد میفرمایند نماز باطل است و محشین بر عروه هم میگویند نماز باطل است و حتی الان در حرم امام رضا «سلاماللهعلیه» بالای سر نمیایستند و نماز بخوانند و میگویند برای اینکه هتک حرمت است و نماز باطل است. لذا نماز واجب و مستحب در آنجا خوانده نمیشود. در سایر حرمها نیز اینطور است. مرحوم سید و محشین بر عروه و رسالهنویسان میگویند اگر کسی به ضریح مطهر پشت کند و یا در مسجد بالاسر که قبر مطهر حضرت رضا در مقابلش واقع شده و رکوع و سجده میکند، گفتند نماز باطل است. اولاً این مربوط به مکان نیست و همه مسئله را در مکان آوردند، ثانیاً احترام خوب است. همینطور که الان در مسجد بالاسر نماز خوانده نمیشود و حتی شخصی قرآن میخواند و به او گفتم اگر نماز باطل است، پس قرآن خواندن تو هم باطل است. اما او قبول نکرد و اتفاقاً از آقای شبیری «ادام الله ظله» سوال کرد. ایشان فرمودند فلان درست میگوید. اگر نماز باطل است، قرآن خواندن تو هم باطل است و اگر قرآن خواندن تو صحیح است، نماز خواندن هم صحیح است. اما معمولاً این هتک نیست. این خوب است که انسان ادب کند و در وقت نماز خواندن پشت به قبر مطهر نباشد و اما اگر مراعات نکرد و گفتیم نماز باطل است، باید دو فرض کنیم. یکی اینکه این هتک حرمت است و یکی هم اینکه مُبعّد است و نمیتواند مقرب باشد؛ پس نماز باطل است، یعنی باب اجتماع امر و نهی است. اما اینها دو مقارن هستند و ربطی به هم ندارند و مربوط به مکان نمازگزار هم نیست. اما باید ادب کردن به اندازه که بشود در حرم مطهر راجع به قرآن داشته باشیم.
بنابراین بحث ما راجع به مصلی است. اینکه مصلی باید پشت به حرم مطهر نباشد. مثل اینکه نماز در پشت کردن به قبله باطل است، در اینجا هم در پشت کردن به قبر مطهر اگر هتک حرمت باشد، نماز باطل است به شرط اینکه هتک را هم بگویید مقارن نیست بلکه مبعد است و نمیتواند مقرب باشد.
السادس: أن یکون ممّا یمکن أداء الأفعال فیه بحسب حال المصلّی، فلا یجوز الصلاة فی بیت سقفه نازل بحیث لا یقدر فیه علی الانتصاب، أو بیت یکون ضیّقاً لا یمکن فیه الرکوع و السجود علی الوجه المعتبر،نعم فی الضیق والاضطرار یجوز، ویجب مراعاتها بقدر الإمکان ولو دار الأمر بین مکانین فی أحدهما قادر علی القیام، لکن لا یقدر علی الرکوع و السجود إلّامومئاً، وفی الآخر لا یقدر علیه و یقدر علیهما جالساً، فالأحوط الجمع بتکرار الصلاة، وفی الضیق لا یبعد التخییر.
شرط ششم اینست که باید بتواند افعال نماز را به جا بیاورد. اگر جایی بایستد که نتواند تمام قد بایستد یا جایی بایستد که نتواند خوب رکوع و سجده را به جا بیاورد، نمازش باطل است. ما میگوییم بله، نمازش باطل است؛ اما این شرط نماز است یا شرط مکان نمازگزار؟
قیام در نماز شرط است و قیام یعنی سرتاپا ایستادن. یا شرط در نماز اینست که خوب بتواند سجده کند و اگر نتواند سجده کند، مثلاً صفها اینقدر تنگ باشد که نتواند به سجده رود و هفت موضع را به زمین برساند، نماز باطل است. این ربطی به مکان ندارد، بلکه قیام و رکوع و سجده از شرطهای نماز است. یا اینکه سجده هفت شرط دارد. یکی اینکه درست بتواند سجده کند و سر را روی مهر بگذارد و زانوها را به زمین بگذارد و اگر صفها فشرده است و نمیتواند، نماز باطل است برای اینکه سجده باطل است، و اما ربطی به مکان نمازگزار ندارد.
السابع: أن لا یکون مقدّماً علی قبر معصوم،ولا مساویاً له مع عدم الحائل المانع الرافع لسوء الأدب علی الأحوط،ولا یکفی فی الحائل الشبابیک والصندوق الشریف وثوبه.
پنجمین شرط با این هفتمی یک چیز است. در شرط پنجم میفرماید: الخامس: أن لا یکون ممّا یحرم الوقوف و القیام و القعود علیه، کما إذا کتب علیه القرآن، وکذا علی قبر المعصوم علیه السلام، أو غیره ممّن یکون الوقوف علیه هتکاً لحرمته.
علی الأحوط در پنجمین شرط هم میآید و اما روی شرط پنجم حسابی فتوا دهند و در شرط هفتم، احتیاط واجب کردند. مثل اینکه الان در حرم حضرت رضا «سلاماللهعلیه» منتظر میمانید که افرادی که نماز میخوانند و مساوی با بالاسر نیستند، نمازشان تمام شود و آنجا که مساوی با بالاسر است، هیچکس نماز نمیخواند. بنابراین شرط پنجم و هفتم هیچ فرقی نکرد، الاّ اینکه پنجمی راجع به اینست که روی قبر معصوم به نماز بایستد و اینجا راجع به اینست که قبر مطهر پشت او باشد و نماز بخواند. این هفتمی مصداق همان پنجمی است. لذا این هم مثل همان است که متقدم بر قبر باشد و مساوی بر قبر باشد و میگویند خلاف ادب است و چون خلاف ادب است، جسارت به حضرت رضاست و جسارت کردن در نماز به حضرت رضا، مبعد است و نمیتواند مقرب باشد، پس نماز باطل است.
مرحوم سیّد راجع به شرط پنجم فتوا داد که حتماً نمیشود روی قبر یا روی جانمازی که قرآن روی است، بایستد و اما اینجا نتوانستند فتوا دهند و احتیاط واجب کردند. اما رسم شیعه اینست که در حرمها مراعات میکنند که قبر مطهر پشت سر واقع نشود وگرنه هتک حرمت است و نماز را باطل می-کند برای اینکه مبعد است و نمیتواند مقرب باشد. و علی کل حال ما گفتیم مبعد میتواند مقرب باشد و از باب اجتماع امر و نهی و نهی در عبادت هم نیست، بنابراین اگر از نظر فقهی هم کسی بگوید جایز است و حتی احتیاط مرحوم سید هم رسم ندارد و این رسم شیعه حتما باید مراعات شود و لذا شیعه اگر ببیند امام «سلاماللهعلیه» پشت سر واقع شده و کسی نماز میخواند، به او میگوید نمازت باطل است.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد