أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 3:
إذا کان فی أحد أماکن التخییر فنوی القصر یجوز له أن یعدل إلی التمام وبالعکس ما لم یتجاوز محلّ العدول، بل لو نوی أحدهما وأتمّ علی الآخر من غیر التفات إلی العدول فالظاهر الصحّة، ولا یجب التعیین حین الشروع أیضاً، نعم لو نوی القصر فشکّ بین الاثنین و الثلاث بعد إکمال السجدتین یشکل العدولإلی التمام و البناء علی الثلاث و إن کان لا یخلو من وجه، بل قد یقال بتعیّنه، والأحوط العدول و الإتمام مع صلاة الاحتیاط و الإعادة.
میخواهند بفرمایند نماز مسافر و نماز حاضر، یک نماز است، و تفاوتی با هم ندارند. تفاوتش اینست که برای نماز مسافر بعد از دو رکعت باید سلام دهد و برای نماز حاضر بعد از چهار رکعت سلام دهد؛ و اما ذات دو نماز با هم تفاوتی ندارد؛ لذا مثلاً اگر کسی در جایی که میتواند مخیراً یا تمام بخواند یا قصر بخواند. حال تصمیم داشت که تمام بخواند و اما در وسط نماز پشیمان شد و سر دو رکعت سلام دهد، نماز درست است. یا مثلاً در نماز ظهر و عصر اشتباهاً نیت چهار رکعت کرد و در وسط نماز فهمید که مسافر است و بعد از دو رکعت، سلام دهد، نماز درست است؛ برای اینکه نماز ظهر دو مصداق دارد و نه اینکه دو هویت باشد. برای مسافر دو رکعت است و برای حاضر چهار رکعت است. لذا اگر سر دو رکعتی، سلام داد و مسافر بود، نمازش درست است، ولو قصد دو رکعت هم نکرده باشد. حتی مثلاً قصد چهار رکعت کرده غفلتاً و در وسط نماز فهمید که مسافر است و سر دو رکعت سلام میدهد، نماز درست است؛ یا خیال میکرد مسافر است و تصمیم داشت سر دو رکعتی سلام دهد و در وسط نماز فهمید که باید نماز را تمام بخواند، بنابراین نماز درست است. یعنی نماز ظهر برای مسافر دو رکعت و برای حاضر چهار رکعت است، اما هویت دو نماز با هم تفاوتی ندارد و یک نماز است. مسافر بر سر دو رکعتش باید سلام دهد و حاضر هم سر چهار رکعتش سلام دهد. بنابراین میفرمایند:
إذا کان فی أحد أماکن التخییر فنوی القصر یجوز له أن یعدل إلی التمام وبالعکس ما لم یتجاوز محلّ العدول، بل لو نوی أحدهما وأتمّ علی الآخر من غیر التفات إلی العدول فالظاهر الصحّة،
تصمیم داشت سر دو رکعت سلام دهد، اما دید که حیف است و سر چهار رکعت سلام داد، نماز ظهر را تحویل داده است. یا مثلاً تصمیم داشت چهار رکعت بخواند چون در اماکن تخییری بوده، اما در سر دو رکعت کاری برایش پیدا شد و سلام داد. این کلمۀ «أن یعدل» نیز در ضیق حُناق است و نباید بگویند. اگر سر دو رکعت نماز سلام دهد، نماز عصر میشود و اگر سر چهار رکعت نماز سلام دهد، باز نماز عصر میشود. الاّ اینکه اگر وظیفهاش دو رکعت باشد، نمازش باطل است برای اینکه زیاد خوانده و اگر وظیفهاش چهار رکعت باشد و سر دو رکعت سلام دهد، نمازش باطل است، برای اینکه دو رکعت خوانده است؛ و اما ظهریت و عصریت دو نماز نیست بلکه یک نماز است و به مسافر میگویند نماز ظهر تو اینست و به حاضر هم میگویند نماز ظهر تو اینست. فرقش اینست که اولی باید سر دو رکعت سلام دهد و دومی سر چهار رکعت سلام دهد. بنابراین اگر سر دو رکعت سلام دهد، نمازش درست است و عدول هم نکرده بلکه خود به خود نماز ظهر شده است. و اگر سر چهار رکعت هم سلام دهد، عدول نکرده، بلکه خود به خود نماز ظهر شده است.
مسئله 4:
لا یجب فی ابتداء العمل حین النیّة تصوّر الصلاة تفصیلاً، بل یکفی الإجمال،نعم یجب نیّة المجموع من الأفعال جملة، أو الأجزاء علی وجه یرجع إلیها، ولا یجوز تفریق النیّة علی الأجزاء علی وجه لا یرجع إلی قصد الجملة؛ کأن یقصد کلاًّ منها علی وجه الاستقلال من غیر لحاظ الجزئیة.
لازم نیست مثلاً انسان که نماز ظهر میخواند، به نحو اجمال در ذهنش این باشد که من رکعت اول حمد میخوانم و رکعت دوم هم حمد میخوانم و رکعت سوم تسبیحات و رکعت چهارم نیز تسبیحات میخوانم، یا در نماز ظهر قرائت را آهسته میخوانم. این نیتها لازم نیست بلکه آنچه لازم است اینست که نماز ظهر میخوانم. در نماز ظهر ولو تفصیلاً نیت نکرده باشد، یا اصلاً در ذهنش نیامد و نماز ظهر را چهار رکعت خواند، مصداق نماز ظهر شده است؛ لذا نیت تفصیلی لازم نیست و همین مقدار که نیت کند نماز ظهر میخوانم، ولو در ذهنش هم نباشد که نماز ظهر چیست، اما ارتکازش و علم نفس الأمری او را وامیدارد که چهار رکعت بخواند و کفایت میکند.
این امر واضحی در پیش همه است و احتیاج به گفتن ندارد، در نماز جهریه و اخفاتیه، یا نماز صبح و یا ظهر و عصر و امثال اینها.
مسئله 5:
لا ینافی نیّة الوجوب اشتمال الصلاة علی الأجزاء المندوبة، ولا یجب ملاحظتها فی ابتداء الصلاة،ولا تجدید النیّة علی وجه الندب حین الإتیان بها.
نماز واجب داریم و در نماز واجب اول باید حمد و سوره و بعد رکوع باشد و سر از رکوع برمیدارد و یک امر مستحبی سمع الله لمن حمده میگوید و سجده میرود و سر از سجده برمیدارد و مستحب است که الله اکبر الله اکبر بگوید. در این نماز یک ثلثش مستحب و دو ثلثش واجب است. همین مقدار که در ذهنش باشد که میخواهم نماز واجب به جا بیاورم، ولو مستحبات را هم به جا میآورد، نمازش درست است و لازم نیست خصوصیاتش را در ذهن بیاورد، بلکه مونۀ زائدی میخواهد که آدم کمی فکر کند و بعد که همۀ نماز از واجب و مستحب و مکروه و غیره در ذهن آمد، الله اکبر بگوید. ولی همین مقدار که نیت میکند نماز واجب به جا میآورم قربة الی الله، کفایت میکند، ولو اینکه نماز واجب مشتمل بر مستحبات زیادی است؛ چنانچه نافله میخواند، لازم نیست که در ذهنش باشد که این نافله است اما حمدش واجب است. به این معنا که اگر حمد را نخواند، نمازش باطل است. نافله است اما سجدتین آن واجب است و به معنای اینکه اگر نخواند، نمازش باطل است. یا مثلاً در ذهنش میآید که نماز غفیله است و حمد را خواند و اما میداند که وذا النون اذ ذهب مستحب است و اگر نخواند، نمازش صحیح است. لذا اگر کسی به جای نماز غفیله دو رکعت نماز به جای نافلۀ غفیله بخواند، اما اذکاری که در نماز غفیله است، نخواند، برای اینکه مستحب است؛ بنابراین نماز غفیله را خوانده است. در باب مستحبات خیلی از اینگونه چیزها واقع میشود. به عنوان مثال شما نماز شب میخوانید و نمیشود که طلبۀ فاضلی مثل شما نماز شب نخواند؛ اما شما یک نماز شب میخوانید به ده دقیقه و به یازده رکعت و یا یک نماز شب میخوانید به یک ساعت و نماز شب خواندید و درست است. آن نماز ده دقیقهای مختصر نماز شب است. اینکه یازده رکعت نماز میخواند، یازده حمد بدون سوره میخواند و در هر دو رکعت قنوت نمیگوید و یک سلام میدهد و ده دقیقه طول میکشد. اما یک بار حالی دارد و لذت میبرد از نماز شب، و در وتر دستوراتی که داده شده با خضوع و خشوعی که سفارش شده، انجام میدهد و نماز شب خوانده و یک ساعت طول کشیده است. نیت آنکه مختصر بوده، نماز شب بوده و نیت مفصل هم نماز شب بوده و در هر دو نماز شب واقع شده است؛ یکی نماز شب بی فضیلت و یکی هم نماز شب با فضیلت است. گاهی هم یک نماز شب متوسط میخواند. یعنی مثلاً سورهها را میخواند و قنوتها را هم میخواند و اما در قنوت وترش آن اذکار را نمیگوید، در اینجا نیز نماز شب خوانده است. همین مقدار که یازده رکعت نماز بخواند، نماز شب خوانده است و گاهی این نماز طولانی و گاهی متوسط و گاهی مختصر است.
گفتن اینگونه چیزها لازم نیست و هر عامی که سر و کار با نماز شب داشته باشد، اینها را میداند و گاهی به مفصل آن عمل میکند و گاهی به متوسط و گاهی به مختصر.
من از همۀ شما تقاضا دارم نماز شب را در زندگیتان داشته باشید. زیرا موجب عاقبت بخیری برای خودتان و برای زن و بچه میشود. مخصوصاً در وضع فعلی، بچهها را بسپارید به نماز شب و نماز شب را همراه آنها کنید. عمر شما پربرکت میشود و تبلیغ شما پربرکت میشود.
استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی میگفت مرحوم آقای قاضی را در وسط بازار دیدم. من جلو بودم و دست روی شانۀ من گذاشت و فرمود فرزندم اگر دنیا میخواهی با نماز شب و اگر آخرت میخواهی با نماز شب و اگر دنیا و آخرت میخواهی با نماز شب. آنگاه موجب خیر دنیا و آخرت و عاقبت بخیری برای بچههایتان و برکت برای علمتان میشود.
مسئله 6:
الأحوط ترک التلفّظ بالنیّة فی الصلاة، خصوصاً فی صلاة الاحتیاط للشکوک، و إن کان الأقوی معه الصحّة.
این مسئله، مسئلۀ مشهوری است. اگر یادتان باشد، سابقاً خواندیم که گفتند نیت، لفظی نیست، خطوری هم نیست، بلکه توجهی است. اسمش را نیز علم اجمالی گذاشتیم. ما هم کمی بیشتر گفتیم که علم ارتکازی است. مثلاً توجه به اینکه میخواهد نماز صبح بخواند. این را همه میگویند و مرحوم سیّد هم میفرمایند، اما در اینجا میفرمایند تلفّظ به نیت، کراهت دارد؛ درحالی که روایت نداریم و اقوال نداریم که تلفّظ به نیت کراهت داشته باشد، الاّ اینکه مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» به قول علما اهمیت میدهد. اگر یکی از اعلام گفته باشد تلفّظ مستحب است، ایشان یک احتیاط میآورند که احتیاطاً تلفظ کند. اگر یک عالم بزرگواری هم بگوید تلفّظ مکروه است، ایشان فتوای خودش را میدهد اما یک احتیاط هم میآورد و میفرماید احوط اینست که به زبان نیاورد.
مرحوم استاد بزرگوار ما آقای بروجردی «رضواناللهتعالیعلیه» راجع به شیخ طوسی چنین بود. من بارها در درس آقای بروجردی میدیدم که وقتی به قول شیخ طوسی میرسد و میخواست شیخ طوسی را رد کند، خیلی برایش مشکل بود و مقدمهای درست میکردند تا بگویند درست نیست. میگفتند شیخ طوسی علاوه بر اینکه عالم بود، عابد بود و تمام مستحبات را به جا میآورد و مصباح المتهجد را نوشت و یک دوره خودش عمل کرد و بعد منتشر کرد. میفرمودند کسی که اهل عمل باشد، پنج یا ده دقیقه بیشتر به این مسئله نمیرسد، پس اشتباه میکند. ایشان اینطور با تلاطف مسئله را رد میکرد.
مرحوم سیّد در همه جا در عروه همین است، برای احترام به علما، اگر عالمی چیزی گفته باشد که مشهور نیست، ایشان با احتیاط مستحبی قول آن عالم را زنده میکند. لذا اینکه میفرمایند: «الأحوط ترک التلفّظ بالنیّة فی الصلاة»، و مشهور و اجماع است که میتوانی تلفظ کنی یا تلفظ نکنی؛ و اینکه اینجا میفرمایند «الأحوط ترک التلفّظ»، میفهمیم که یکی از علمای بزرگ گفته تلفظ لازم است و ایشان میدیدند که لازم نیست و لذا میفرمودند «أحوط» است. این رسم مرحوم سید است و باید از مرحوم سید این برداشت را بکنید و احترام به علم و علما و اعتنای به فقه و فقاهت داشته باشید.
علی کل حالٍ تلفظ مانعی ندارد. مثل عوام مردم که میگویند نماز ظهر به جا میآورم قربة الی الله؛ و اما احدی نگفته که مکروه است. فقط نسبت میدهند به شهید اول در دروس که ایشان گفتند تلفظ کراهت دارد.
بله، در نماز احتیاط، مشهور در میان فقها اینست که باید تلفّظ نکند. مثل کسی که شک بین سه و چهار کرده و بنا را بر چهار میگذارد و باید دو رکعت نشسته یا یک رکعت ایستاده بعد از نماز بخواند. یعنی وقتی نمازش تمام شد بلند شود و بدون اینکه نیت کند، آن نماز احتیاط را شروع کند. این مشهور در فقهاست که گفتند تلفظ لازم نیست بلکه اگر تلفظ کند، نماز باطل است. لذا گفتند اگر در وسط نماز احتیاط بگوید دو رکعت نماز احتیاط به جا میآورم، نمازش باطل است. اما مرحوم سید این را هم قبول ندارد و میفرماید نماز صحیح است. ما هم میگوییم نمازش صحیح است. کسی که شک بین سه و چهار میکند و بنا را بر چهار میگذارد، نماز را تمام میکند و سلام میدهد و بلند میشود و میگوید دو رکعت نماز احتیاط میخوانم. این مثل سلام است، همینطور که سلام نماز واجب و نماز مشهور را با صلاة احتیاط قطع نمیکند، نیت نیز همینطور است و میگوید دو رکعت نماز نشسته احتیاط میخوانم قربة الی الله. لذا ما میگوییم تلفظ مانعی ندارد و کراهت ندارد، اما چون در نماز احتیاط، اختلاف است، خوب است که تلفظ به نیت نکند و اما اگر تلفظ کرد، نمازش باطل نیست.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد