أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
یک مسئله از تکبیرة الاحرام مانده است، تا بحث امروزمان به خواست خدا و لطف حضرت ولی عصر، راجع به قیام شروع شود.
مسئله اینست که اگر شک کند که آیا این «الله اکبر» که گفته است، الله اکبر تکبیرة الاحرام بوده است، یا الله اکبر رکوع؟!
اگر الله اکبر تکبیرة الاحرام بوده است، باید حمد و سوره بخواند و به رکوع رود؛ و اگر الله اکبر رکوع بوده، تکبیرة الاحرام را گفته و حمد و سوره را خوانده و باید به رکوع رود.
مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» میفرمایند که بگوید این الله اکبر، الله اکبر رکوع بوده است و نه تکبیرة الاحرام. مرحوم سید دلیل نمیآورند، بلکه همین مقدار میفرمایند که: بنی أنّه تکبیرة الرکوع.
دلیلش هم معلوم است؛ برای اینکه یقین دارد که تکبیرة الاحرام را گفته است. یا قبلاً گفته که الان الله اکبر رکوع را میگوید و یا الان تکبیرة الاحرام میگوید و به رکوع میرود. بنابراین یقین دارد که تکبیرة الاحرام را گفته و شک دارد که تکبیر رکوع را گفته یا نه؛ آنگاه تکبیر رکوع یک امر مستحب است، خواه بگوید و یا نگوید.
بحث تکبیرة الاحرام تمام شد و از امروز به بعد بحث قیام شروع میشود.
قیام در نماز، منقسم میشود به اقسامی:
قسم اول: قیام رکنی
یعنی یکی از پنج یا شش چیزی که در نماز رکن است، قیام متصل به رکوع است.
قسم دوم: قیام در حال تکبیرة الاحرام
گفتند این دو اگر عمداً نیاید، نماز باطل است و اگر سهواً نیاید، نماز باطل است و اگر اضطراراً نیاید، باز نماز باطل است و همینطور که خود «الله اکبر» از ارکان است و یا رکوع و دو سجده از ارکان است، این قیام متصل به رکوع هم از ارکان است.
معنای قیام متصل به رکوع اینست که از ایستادن باید به رکوع برویم. اگر از نشستن به رکوع رفتیم، و یا از نیم خیز به رکوع رفتیم، این نماز باطل است. لذا بزرگان مثال میزنند و میگویند این قیام متصل به رکوع، گاهی عمدی است. مثل اینکه حمد و سوره را خوانده و مینشیند بچه را آرام کند و بعد از آن، باید بایستد و به رکوع رود. اما اگر نیم خیز به رکوع رسید، میگویند همه چیز نماز آمده است اما نمازش باطل است؛ زیرا قیامش متصل به رکوع نبوده است.
صورت سهوش را هم میگویند. مثلاً یادش رفته به رکوع رود و به سجده رفت، اما هنوز سر به مهر نرسیده، یادش آمد که رکوع نرفته است؛ در اینجا باید بایستد و به رکوع رود. اگر نیم خیز ایستاد و به رکوع رفت، همه چیز نماز آمده اما نمازش باطل است؛ برای اینکه قیامش متصل به رکوع نبوده است.
صورت اضطرارش نیز مثل اینکه حمد و سوره تمام شد و خواست به رکوع رود و افتاد و یا کسی او را هُل داد. این شخص اگر نیم خیز به رکوع برسد، نمازش باطل است. باید بایستد و از ایستادن به رکوع برود. به این قیام متصل به رکوع میگویند. دلیلی برای این مطلب نداریم، اما تسلّم در میان اصحاب داریم. من یاد ندارم کسی شبهه داشته باشد در اینکه یکی از ارکان نماز، قیام متصل به رکوع است، اما یاد هم ندارم که کسی دلیلی برای آورده باشد. همین سه مثالی که زدم، قاعده اقتضا میکند صحت نماز را. اگر مثلاً کسی حمد و سوره میخواند و دید که عقربی نزدیک اوست و نشست و عقرب را کشت و بعد نیم خیز بلند شد و به رکوع رسید و رکوع و سجدهها را کرد. آنگاه همه چیز نماز را به جا آورده، اما نماز باطل است. یا کسی سهواً خیال میکرده رکوع کرده و به سجده رفت، همینطور که هنوز سرش به سجده نرفته، نیم خیز بلند شود و به رکوع رود. در اینجا نیز همه چیز نماز به جا آورده شده، اما تا به رکوع رفت، نماز باطل است؛ زیرا باید بایستد و بعد به رکوع برود.
مثال اینکه دیگر حمد و سوره را خواند و پایش به لباسش گیر کرد و به زمین خورد. بعد نیم خیز بلند شد و به رکوع رفت و نماز را تمام کرد. در اینجا همه چیز نماز آمده اما نماز باطل است؛ برای اینکه باید از قیام به رکوع رود. قیام او باید با رکوع او متصل به هم باشد. لذا یکی از مشکلات در فقه ما، قیام متصل به رکوع است، درحالی که دلیل نداریم، اما اگر آورده نشد، نماز باطل است.
روایت نداریم و در مُقارنات نماز و در افعال و اقوال نماز شمرده نشده، اما تسلّمش در میان اصحاب یک امر مسلّمیاست. بنابراین میگویند قیام متصل به رکوع رکن است و واجب است و اگر نیامد، مثل سجده نیست که مثلاً خیال میکرد دو سجده کرده و تشهد خواند و سلام داد و بعد فهمید یک سجده کرده است؛ در اینجا نماز صحیح است برای اینکه سهواً غیررکنی را نیاورده است. یا اینکه روایت داریم رکوع و سجده رکن است و خیال کرد رکوع را به جا آورده و سجدتین را به جا آورد و نماز را خواند و یا سجدتین تمام شد و یادش آمد رکوع نکرده است و یکی از واجبات نیامده است، در اینجا اگر عمداً یا سهواً باشد، نماز باطل است. اگر یک سجده باشد، نماز صحیح است، سهواً یا اضطراراً باشد. لذا اگر مطالعه کرده باشید، میبینید که قیام متصل به رکوع، بغرنجی در فقه ما شده است و با قواعد درست نمیآید و قواعد اقتضا میکند اگر قیام متصل به رکوع نباشد، نماز درست باشد، حتی اگر عمداً باشد. مثلاً حمد و سوره تمام شده و بچه گریه کرد و این عمداً به جای اینکه به رکوع رود، نشست و بچه را آرام کرد و بعد نیم خیز شد و رکوع و سجدتین کرد و نماز تمام شد. قاعده اقتضا میکند که نماز درست باشد، برای اینکه همه چیز نماز آمده است. یا مثلاً حمد و سوره تمام شد و افتاد روی زمین و بعد نیم خیز بلند شد و به رکوع رسید و رکوع کرد و سجدتین کرد و بالاخره نماز را تمام کرد؛ قاعده میگوید نمازت درست است؛ برای اینکه همه چیز در نماز آمده است. اما قیام متصل به رکوع میگوید نمازت باطل است. بنابراین اگر سهواً یا عمداً یا اضطراراً نیامد، نماز باطل است؛ لذا وقتی ارکان را میشمارند، نیت و الله اکبر و رکوع و دو سجده است اما میگویند قیام متصل به رکوع هم جزء ارکان است. دیدیم که وقتی از اهل علم میپرسند قیام متصل به رکوع چیست؛ میگوید وقتی حمد و سوره را خواند، مکثی بکند و به رکوع برود؛ درحالی که این قیام متصل به رکوع نیست و خواه مکث کند یا مکث نکند. حمد و سوره تمام شده و خسته شده و یکی دو ثانیه میایستد و بعضی اوقات عجله دارد و وقتی حمد و سوره تمام شد به رکوع میرود؛ در هر دو صورت نماز درست است، خواه مکث کند یا مکث نکند.
مرحوم سید میفرمایند:
فصل فی القیام
و هو أقسام: إمّا رکن،و هو القیام حال تکبیرة الإحرام،والقیام المتّصل بالرکوع؛ بمعنی أن یکون الرکوع عن قیام فلو کبّر للإحرام جالساً أو فی حال النهوض بطل ولو کان سهواً، وکذا لو رکع لا عن قیام؛...
دیگری قیام در حال تکبیرة الاحرام است. گفتند این قیام هم رکن است. بعضیها اسم این را نیاوردند اما مرحوم صاحب جواهر و دیگران گفتند و مرحوم سید هم در اینجا میفرمایند که یکی از ارکان نماز، قیام در وقتی است که میگوید الله اکبر.
اگر عمداً در حال نشسته بگوید الله اکبر، آنگاه نماز باطل است؛ برای اینکه تکبیرة الاحرام مثل قرائت باید در حال ایستادن باشد. چطور عمداً اگر حمد و سوره را نشسته خواند، نمازش باطل است؛ در اینجا هم اگر الله اکبر را نشسته گفت، نماز باطل است. اما اگر کسی حمد و سوره را سهواً نشسته خواند؛ مثلاً پاهایش درد میکند و نماز را نشسته میخواند و بالاخره حمد و سوره را در حال نشسته خواند و الان یادش آمد و میایستد و به رکوع میرود. در اینجا باید بگوییم نمازش درست است برای اینکه قرائت از ارکان نیست و اگر عمداً نیاید، نماز باطل است و اگر سهواً نیاید، طوری نیست. اما مشهور در میان فقها و من جمله مرحوم سید در اینجا میفرمایند قیام حال تکبیرة الإحرام رکنٌ. به این معنا که اگر سهواً باشد یا عمداً باشد، نماز باطل است. این نیز دلیل ندارد؛ برای اینکه دلیلی برای وجوب قیام متصل به رکوع نداریم. برای قیام برای تکبیرة الاحرام هم دلیل نداریم به جز تسلم اصحاب که بعضیها در آن اشکال کردند و گفتند الله اکبر را در حال نشسته میگوید و بعد یادش میآید و حمد و سوره را میخواند و نماز درست است و الله اکبری که در حال نشسته بوده، آمده و قیام نیامده و طوری نیست؛ اما مشهور در میان اصحاب میگویند نماز باطل است. در هر دو میگوید تسلّم اصحاب است. در قیام متصل به رکوع ندیدم کسی اشکال کند؛ اما در قیام در حال تکبیرة الاحرام، وجوبش را همه گفتند اما در رکنیت آن بعضیها ساکت ماندند. لذا بعضیها گفتند ارکان نماز شش مورد و بعضیها گفتند پنج مورد است. کسانی که گفتند شش مورد است، قیام در حال تکبیرة الاحرام را هم شمردند و کسانی که گفتند پنج مورد است، قیام در حال تکبیرة الاحرام را نشمردند. هر دو هم دلیل نداریم به جز تسلّم اصحاب.
مرحوم سیّد این قیام را منقسم کردند به اقسامیو میفرمایند قیام رکنی، قیام واجب غیر رکنی، مثل قیام در حال قرائت و قیام در رکوع، واجب است اما رکن نیست. اگر عمداً نیامد نماز باطل است و اگر سهواً نیامد، مانعی ندارد.
بنابراین قیام واجب غیررکنی واجب است و معنایش اینست که رکن نیست و اگر عمداً نیامد، نماز باطل است و اگر سهواً نیامد، طوری نیست. اگر جهلاً نیامد، ما میگوییم طوری نیست.
به اینها واجبات غیررکنی میگویند و مرحوم سید در اینجا در واجب غیررکنی مثال میزنند به قرائت در نماز. آدمیکه میتواند ایستاده نماز بخواند، باید ایستاده بخواند اما اگر یادش رفت و نشسته نماز خواند و بعد رکوع یادش آمد که حمد و سورهاش را نشسته خوانده است؛ در اینجا نماز درست است به قاعدۀ رفع. برای اینکه قرائت از ارکان نیست.
یک مستحب هم درست میکنند به نام قیام مستحب. میگویند قیام مستحب، مثل گفتن الله اکبر بعد رکوع است که اگر بگوید ثواب دارد و اگر این قیام را به جا نیاورد، مانعی ندارد.
اگر یادتان باشد مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» از افرادی بود که میفرمود همۀ گفتنیهای مستحب باید در حال استقرار بدن باشد.
ما به مرحوم سیّد گفتیم نه، تمام واجبات نماز باید در حال استقرار بدن باشد الاّ مستحبات. مثلاً سمع الله لمن حمده الله اکبر را در راه بگوید. یا الله اکبر الله اکبر در حال سجده را در راه بگوید. ما سابقاً میگفتیم همۀ مستحبات میتواند در راه گفته شود. مرحوم سیّد قبول نداشتند و میفرمودند چه مستحب و چه واجب، همه باید درحال استقرار بدن باشد. اما در اینجا مثل اینکه از فتوای خود برگشتند و قیام مستحب درست میکنند و قیام مستحب را الله اکبر بعد رکوع و در راه است.
میفرمایند قیام مباح هم داریم. اینکه انسان در نماز قدری صبر کند و ساکت بماند. اگر طمأنینه از بین نرود، ایشان میفرمایند این قیام مباح است.
دو چیز دیگر هست که مرحوم سیّد نمیگویند. یکی قیام حرام و یکی هم قیام مکروه است. مثلاً حمد و سورهاش تمام شده و میخواهد به رکوع رود و زنی او را جلب میکند و نگاه به نامحرم در حال قیامیمیکند که هم قیامش بیخود است و هم نگاهش حرام است.
قیام مکروه نیز مثل اینکه در وسط حمد و سوره است و دیگران حرف میزنند و این ساکت میماند تا حرفها را بشنود. این حرام نیست اما مکروه است؛ برای اینکه خضوع در نماز را داده به گوش دادن حرف دیگران. لذا در قیام، واجب و مستحب و مباح را فرمودند اما حرام و مکروه را نگفتند و باید این دو را نیز فرموده باشند و بگویند این قیام مثل احکام خمسه است و منقسم میشود به پنج قسم.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد